روش تدریس در آن سالها به کندی در حال گذر از سنتی به مدرن بود و شازده خانم بنا به رسم آن زمان معلمی جدی و سختگیر بود و مادر حتی وقت

روش تدریس در آن سالها به کندی در حال گذر از سنتی به مدرن بود و شازده خانم بنا به رسم آن زمان معلمی جدی و سختگیر بود و مادر حتی وقتی ازدواج کرد و دو بچه هم داشت از او حساب می برد و اگر با شازده خانم در خانه اقوام روبرو میشد خود را در گوشه ای مخفی می کرد.
@oralhistori
صبح ها شازده خانم در حالیکه شالی بلند مثل چادرشب روی سر انداخته بود در صحن حیاط مدرسه حاضر میشد و به دفتر مدرسه می رفت و پشت میزکارش می نشست و دختران هم به کلاس های خود می رفتند. مبصر ها بین کلاس ها و دفتر مدرسه در صورت لزوم در رفت و آمد بودند. گاهی اوقات خانم معلم دفتر حضور غیاب را فراموش می کرد و مادر برای آوردن آن به دفتر می رفت و با ترس و لرز درگوشه ای می ایستاد تا خانم مدیر سر ش را بلند کند وعلت حضورش را سوال کند. مادر می گفت : دفتر را می خواهم . شازده خانم گاهی این دفتر را می داد اما گاهی با عصبانیت می پرسید : چرا معلم خودش نبرده؟
در این صورت مادر با ترس فرار می کردو فراش مدرسه را به جای خود به دفتر می فرستاد.
این سختگیری خانم مدیر با توجه به مشکلاتی که برای تربیت دختران داشت شاید هم نوعی مهرورزی محسوب میشد. مادر چپ دست بود اما بنا به باور غلطی که آن زمان رایج بود معلم ها اجازه نمی دادند با دست چپ بنویسد و او به ناچار دست چپ را به پشت سرش پنهان می کرد تا تنبیه نشود و حالا گرچه با دست راست می نویسد اما کارهای خانه و خیاطی را با دست چپ انجام می دهد.
@oralhistori