School of Aufklärung غبار غم برود حال خوش شود☘ 📚 #هر_کتابی_ارزش_خواندن_ندارد 🔺 معرفی #کتاب_مفید 🔷️ شرح آثار فلاسفه 🌿شرح آثار #حافظ_سعدی_مولانا و شمس تبریز 🎥 #دکلمه_موسیقی_کلیپ « ارتقاء آگاهی فرهنگی_فکری_فلسفی و بسط عدالت » ؛ادمین: @abibikaran13 School of Aufklärung ۲۳:۲۵ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 📖🎙🍉.. 🔹دکلمه_موسیقی. 🔺 یک غزل از غزلیات حافظ Ahmad Shamloo-NavaYab.Com – Raahee Bezan Ke Ahee Bar Saazaan Tavaan Zad ( 03:30, 8.1 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام «بخش هفتم و پایان». راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد. شعری بخوان که با او رطل گران توان زد. 💠 شعر: حافظ. 💠دکلمه: احمد شاملو. School of Aufklärung ۲۳:۱۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 🎙. ◾️در حضور حضرت حافظ. «جلسه اول» 1 . 6, 11, 74.mp3 ( 27.8 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام 👤. School of Aufklärung ۲۳:۱۴ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 🎙.. 📗در ۴۱ جلسه.. ◾️ سلسله درسگفتار حافظ شناسی «جلسه اول». پیشگفتار. 🔹 اندیشه حافظ و چرایی اهمیت آن. 🔹 بررسی علل ضررورت رجوع ما به شعر حافظ:.۱_خودشناسی (حافظ حافظه تاریخی ماست).۲_رسوخ و نفوذ حافظ در حیات اجتماعی و فرهنگ ما.۳_ متفکر و اندیشمند بزرگ بودن حافظ.۴_معرفی کننده یک نحوه بی نظیر از حیات و بینش دینی. 🔹 کاویدن سر قرابت روحی ایرانیان با حافظ. 🔹 دلایل قرابت روحی متدینین، ملحدین و ناسیونالیستها با اندیشه حافظی. 🌿این چنین با همه در ساختهای یعنی چه؟.. ♻️ ۶بهمن ۱۳۷۴. 🔻🔻🔻 ... School of Aufklärung ۲۱:۳۰ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ◾️ خرقه در شعر حافظ 🌿🔺 خرقه شعار صوفیان بود و نشانی از ورود صوفی به حلقه صوفیان که پیر آن را پس از یافتن قابلیت و اهلیت سالک به او میپوشاند …☘در برخی نوشتهها سابقه خرقه پوشی را به آدم و حوا و همه پیامبران به ویژه موسی عیسی و محمد رساندهاند و در دوره اسلامی پیشه این سنت به اصحاب پیامبر به ویژه اهل صفه میرسد، خرقه صوفیان بر دو گونه است:.۱_ خرقه ارادت که شیخ پس از اطمینان یافتن از صلاحیت و آمادگی مرید بر وی میپوشاند و ذکر و طریقه چگونگی ادای آن را به او تلقین میکرد،.۲_دیگر خرقه تبرک کسی که بر سبیل حسن ظن و نیت تبرک بر خرقه مشایخ آن را طلب میکند …🍃خرقه بیشتر به رنگهای سیاه، سفید ملمع که به سببهای رنگارنگ در آن بدین نام خوانده میشد، و ارزاق (کبود) رواج داشت. حافظ بارها به کبودی خرقه اشاره کرده است؛. ساغر میبر کفم نه تا ز بر. بر کشم این دلق ارزق فام را. مانگوییم بد و میل به ناحق نکنیم. جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. 🍂🍁حافظ در سرتاسر دیوانش هیچ نگاه مثبتی به خرقه ندارد، چه این خرقه از آن خود او باشد و یا از آن زاهد و صوفی؛. نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد. ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد. ... School of Aufklärung ۱۸:۳۹ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ◾️ حکایات چهارم؛ خدمت به مادر.. 🔺🌿 مادر بایزید شبی از شبها او را گفت آب بیاور بایزید به طلب آب از خانه بیرون رفت چون باز آمد مادر را خفته دید. کوزه در دست همچنان ایستاد تا او بیدار شد، چون بیدار شد گفت ای بایزید آب کجاست؟ بایزید گفت: «اینک آب» مادر کوزه آب را از دست بایزید گرفت در حالی که از سردی بر انگشت بایزید یخ زده بود و پارهای از پوست انگشت او بر دسته کوزه باقی بود. مادرش چون چنین دید پرسید. بایزید او را آگاه کرد و گفت آن پوست انگشت من است در دل گفتم اگر کوزه را بر زمین نهم به خواب روم شاید تو آب بخواهی و آن را نبینی و تو مرا دستوری ندادی که آن را بر زمین نهم، پس همچنان آن را در دست نگه داشتم تا فرمان تو را گزارده باشم و خرسندی تو را رعایت کرده باشم. مادرش گفت خدای از تو خشنود باد!. 🍃بایزید را گفتند به چه چیزی رسیدی بدانچه رسیدی؟ بایزید گفت: «شما آنچه میگویید میگویید ولی من آن همه از رضای خاطر مادر میبینم». 🍂هم چنین بایزید میگفت: دو بار با مادر خویش از در مخالفت در آمدم و هر دو بار زیان آن دیدم» …. ... School of Aufklärung ۱۷:۴۰ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 📖تنها با کسانی بحث کنید که میدانید آن قدر عقل و عزت نفس دارند که حرفهای بی معنی نمیزنند، کسانی که به توسل میجویند و گردن مینهند، را گرامی میدارند و آن قدر منصف هستند که اگر حق با طرف مقابلشان بود، اشتباه بودنشان را قبول میکنند. چگونه ممکن است که آدمها هنگام بحث، فقط در پی پیروزی باشند و به حقیقت اعتنا نکنند. شوپنهاور میگوید؛ به سادگی …. این دنائت فطری بشر است، این امر نتیجه نخوت ذاتی است،. مردم پیش از سخن گفتن فکر نمیکنند بلکه پرحرف و فریبکارند، آنها به سرعت موضع اختیار میکنند و از آن پس فارغ از درستی یا نادرستی آن موضع صرفا به خاطر غرور و خودرایی آن میچسبند،. «نخوت همیشه بر حقیقت غلبه میکند …». پس نتیجه میگیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد با او بحث کنی! …📚. ... School of Aufklärung ۱۳:۱۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ◾️سی سال استغفار برای یک الحمدلله نا به جا نقل است که یکی از عرفا به نام «سری سقطی» میگفت: من سی سال است که استغفار میکنم به خاطر یک «الحمد لله» که گفتهام. گفتند چطور؟ گفت: من در بغداد دکاندار بودم یکوقت خبر رسید که فلان بازار بغداد را آتش گرفت و سوخت. دکان من هم در آن بازار بود. به سرعت رفتم ببینم دکان من سوخته یا نه؟ یک کسی به من گفت: آتش به دکان تو سرایت نکرده، گفتم: الحمدلله. بعد با خودم فکر کردم که آیا تنها تو در دنیا بودی؟ بالاخره آتش چهار تا دکان را سوخته دکان تو را نسوخته یعنی دکان دیگری را سوخته، «الحمدلله» معنایش این است که الحمدلله آتش دکان مرا نسوخت، دکان او را سوخت پس من راضی شدم به اینکه دکان او سوخته بشود و دکان من سوخته نشود بعد به خودم گفتم: او لا تهتم للمسلمین سر! تو غصه مسلمین در دلت نیست؟ ... School of Aufklärung ۱۶:۵۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ ◾️ اندیشههای فردریش نیچه. «بخش چهارم» نتیجه عشق به یک نفر را به زیان دیگران میداند و نتیجه میگیرد که عشق به خدا هم چون عشق به یک نفر است به زیان دیگران تمام میشود …🔹وی همچنین میگوید که آنچه آدمی را والا میکند مدت احساسهای والا در اوست نه شدت آن احساسها. او میگوید که کسی که جنگجوست باید همواره در حال جنگ باشد چون زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد!. 🔹و کسی که خود را خوار بشمارد به عنوان خوارشمارنده باز هم خود را بزرگ خواهد دانست.. 🔹او حقیقت را به دریا تشبیه میکند که چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمیکند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد …🔹 انسان نمیتواند از غرایز خود فرار کند. وقتی از خطر جانی دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد. کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است. گاهی ظواهر انسان را فریب میدهد مثلا سردی بیش از حد و یخ زدگی میتواند انگشت را بسوزاند و سوزان به نظر آید! آدمی که از بی اخلاقی اش شرمگین است در نهایت از اخلاق خودش هم شرمگین خواهد بود.. ... School of Aufklärung ۱۶:۳۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ 🎙.. ◾️نیچه شناسی «جلسه ششم».. 👤 Audio file ( 1:37:04, 90.5 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام School of Aufklärung ۱۶:۳۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ ◾️ نیچه شناسی. 🔺سلسله درسگفتار فلسفه نیچه (Friedrich Nietzsche). «جلسه ششم»:. ▪️ ربط و نسبت اخلاق نیچهای با مکتب اخلاق لذت گرایی. ▪️ بررسی صفحه ۲۷_۲۸ از فصل اول کتاب تبار شناسی اخلاق. ◾️ ربط و نسبت نیکی و سودمندی. ◾️ قصه کینه توزی …🔹ارائه شده توسط؛. کانادا _ بنیاد سهروردی _ دی ماه ۹۷. 🔻🔻🔻 ... School of Aufklärung ۱۶:۱۶ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ ◾️شادمانی و موسیقی.. 🌿 چه کم مایه میخواهد! مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Animation ( 21.8 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام نوای یک نی انبان و بس. زندگی که زندگی نبود! … (،، قطعه ۳۲ نکته پردازیها و خدنگ اندازیها، ترجمه داریوش آشوری). How little it takes to make us happy! The sound of a bagpipe. —Without. music, life would be an error …. (,) …. 📚غروب بتها. ... School of Aufklärung ۲۳:۴۴ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 📖🌊. ◾️نی نامه. «قسمت دوم» این نی چون شکایت میکند از جدائیها حکایت میکند. 🌿 «بشنو» فعل امر از شنیدن میباشد و به شنیدن دلالت دارد و توصیه میکند. تفاوت بین شنیدن و گوش دادن مانند دیدن و نگاه کردن است که اولی حالت غیر اختیاری دارد ولی دومی به صورت انتخاب و توأم با تأمل میباشد. شاید مولانا «بشنو» را به معنی «گوش بده» گرفته است. معنای دیگری هم که در زبان ادبیات و در زبان روزمره سابقه دارد این که بشنو به معنی اطاعت کن باشد. مثل این که میگوییم حرف مرا بشنو! در واقع در این جا منظور این است که حرف مرا اطاعت و اجابت کن! فراتر از گوش کردن کوش شدن میباشد:. بس کنم که دلبر آمد در خطاب گوش شو والله اعلم بالصواب مثنوی معنوی؛ دفتر سوم. ... School of Aufklärung ۲۳:۳۰ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎵🍃📖 …◾️نهر دوم. 🔺 رشحه دوم در بیان جوامع اطوار شریعت - نماز – قرائت لُبّ لُباب مثنوی - 17 ( 06:29, 1.5 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام 📖 در بیان نماز که عبارت است از توجه به حق؛ و او را مراتب است به حسب مصلی. نماز عوام: قالبی باشد بی جان. نماز خواص: به حضور جوارح ظاهره و باطنه. نماز اخص الخواص؛ اعراض است به کلی از ماسوی الله. و حقیقت نماز نیست الا مناجات به حق که المصلی یناجی ربه و در همین معنا حضرت مولوی قدس سره میفرماید:. 🌿 مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت. 🌿 غم فراق تو را با تو باز بگذارم. 🌿 وگر نه این چه نمازی بود که من بی تو. 🌿نشسته روی به محراب و دل به بازارم …. ... School of Aufklärung ۲۳:۲۰ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎵🍃📖.. 📗قرائت کامل لب لباب مثنوی. «قسمت هشتم» 🔹 نهر دوم. ◾️رشحه دوم؛. «در بیان نماز …».. ⏮ ادامه دارد …. School of Aufklärung ۲۰:۵۳ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎙. ◾️دین شناسی مولانا. «جلسه دوم» 2 , 21. 7. 78.mp3 ( 18.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام 👤. School of Aufklärung ۲۰:۴۹ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎙 سلسله درسگفتار دین شناسی مولانا.. ◾️ [ترم اول]. «جلسه دوم» 🔹دین داری مقلدانه و محققانه. 🔹دین داری مصلحت اندیش و تجربت اندیش عارفانه. 🔹خدای تصوف زهدی و تصوف عشقی.۲۱ مهر ماه ۱۳۷۸. 🔻🔻🔻 School of Aufklärung ۱۷:۱۵ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 📖 حکایت سوم: مثل در بیان آنکه درد و حیرت، مانع بحث و فکرت است استادسلمانی (آرایشگری) را گفت که تار موهای سپید از محاسنم برچین زیرا که عروس نو گزیدهام. استادسلمانی نظر کرد، موی سپید بسیار دید بیدرنگ تمام ریش او را قیچی کرد و به دست او داد و گفت تو بگزین و سیاه از سفید جدا کن که من کار دارم (چون سرم شلوغ است، خودت آنها را جدا کن) که هرکس درد دین و یقین وحیرت داشته باشد به قیل وقال وسوال و جوابهای بیهوده توجهی نمیکند. ☘مولانا در حکایت تمثیلی دیگری در نقد اصحاب قیل و قال میگوید؛. 🔺شخصی یک پس گردنی به زید زد زید هم به او حمله آورد تا جواب پس گردنی او را بدهد؛ آن کس که پس گردنی زده بود گفت: سوالی از تو دارم ابتدا جواب آن را بده سپس مرا بزن، وقتی من به تو پس گردنی زدم صدایی بلند شد آیا این صدا از دست من بود یا از پس گردن تو؟. زید به ضارب گفت: از مجال و فراغت فکر کردن در این سوال و جوابهای بیهوده را ندارم.، ای؛ تو که نیستی در این موضوع فکر کن و این را بدان شخص دردمند درباره این موضوعات بیهود فکر نمیکند. ★★. آن یکی مرد دومو آمد شتاب/. پیش یک آیینه دار مستطاب/. گفت از ریشم سپیدی کن جدا/. ... School of Aufklärung ۱۳:۱۶ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ ◾️حکایت نهم: درد آمد بهتر از ملک جهان 🌿درد است که آدمی را رهبر است در هرکاری که هست تا او را درد آن کار و هوس وعشق آن کار در درون نخیزد او قصد آن کار نکند و آن کار بی درد او را میسر نشود، خواه دنیا خواه آخرت خواه بازرگانی خواه پادشاهی خواه علم خواه نجوم و غیره …تا مریم را درد زه پیدا نشد قصد آن درخت بخت نکرد که آیه {فاجاءها المخاض الی جذع النخلة} او را آن درد به درخت آورد و درخت خشک میوه دار شد.،. تن همچون مریم است و هر یکی عیسی داریم، اگر ما را درد پیدا شود عیسی ما بزاید و اگر درد نباشد عیسی هم از آن راه نهانی که آمد باز به اصل خود پیوندد، الا محروم مانیم و ازو بی بهره …. ★★★. گفتم ای دل آینه کلی بجو. رو به دریا کار برناید به جو. زین طلب بنده به کوی تورسید. درد مریم را به خرما بن کشید. ★★★. چون نبود بوجهل از اصحاب درد. ... School of Aufklärung ۱۴:۲۰ ۱۳۹۸/۰۱/۰۷ _خیز_حادثه..!.. ◾️ بحران مدیریت کلان.. چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید چو کشتیام دراندازد میان قلزم پرخون. زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد. که هر تخته فرو ریزد ز گردشهای گوناگون. در این نخستین روزهای سال ۹۸، باران که رحمت بیمنتهاست و لطف آسمان به زمین ماست، بلای خانمانسوزی شده، و شهر و کاشانۀ مردمان را در بر گرفته است. ما مردمان ایران، غوطهوریم در میان حوادثی که سالهاست گریبانگیر ماست؛ و به تعبیر حافظ، سکنی گزیدهایم،. در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست. چنان رسد که امان از میان کران گیرد. چه میتوان گفت و چه باید گفت؟ سالهاست که در این سرزمین، بلایای بیشمار را نظاره میکنیم. ... School of Aufklärung ۲۲:۱۷ ۱۳۹۸/۰۱/۰۶ ◾️یگانگی عاشق و معشوق 🌿مولانا در پاره یی موارد احساس میکرد آن کس که به زبان او سخن میگوید خود او نیست. این همان تجربه روحانی بود که بایزید و سپس حلاج را به اقوالی که برای انها موجب طعن و ایراد شد واداشته بود. لیکن مولانا در اظهار این حال تا حد ممکن خودداری میکرد. اما عشقی که او را طالب اتصال و اتحاد کرده بود ((از ابتدای حال تا انقراض وقت متزاید و متضاعف میبود و از افراط آن سیرابی نمییافت.)) عشق در نزد او بین عاشق و معشوق جایی برای دویی و دوگانگی نمیگذاشت و این سری بود که او دوست نداشت همه جا و نزد همه کس آن را از پرده ابهام بیرون آورد. طعانه مثنوی که مولانا در دفتر سوم به طعن گزندۀ او جواب داده بود نمونه کسانی بود که سر سخن مولانا برای آنها میبایست در پرده بماند، و در پرده نیز ماند …📚 پله پله تا ملاقات خدا. ... ‹ 1 2 3 4 5 6 ›
School of Aufklärung ۲۳:۲۵ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 📖🎙🍉.. 🔹دکلمه_موسیقی. 🔺 یک غزل از غزلیات حافظ Ahmad Shamloo-NavaYab.Com – Raahee Bezan Ke Ahee Bar Saazaan Tavaan Zad ( 03:30, 8.1 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام «بخش هفتم و پایان». راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد. شعری بخوان که با او رطل گران توان زد. 💠 شعر: حافظ. 💠دکلمه: احمد شاملو.
School of Aufklärung ۲۳:۱۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 🎙. ◾️در حضور حضرت حافظ. «جلسه اول» 1 . 6, 11, 74.mp3 ( 27.8 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام 👤.
School of Aufklärung ۲۳:۱۴ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 🎙.. 📗در ۴۱ جلسه.. ◾️ سلسله درسگفتار حافظ شناسی «جلسه اول». پیشگفتار. 🔹 اندیشه حافظ و چرایی اهمیت آن. 🔹 بررسی علل ضررورت رجوع ما به شعر حافظ:.۱_خودشناسی (حافظ حافظه تاریخی ماست).۲_رسوخ و نفوذ حافظ در حیات اجتماعی و فرهنگ ما.۳_ متفکر و اندیشمند بزرگ بودن حافظ.۴_معرفی کننده یک نحوه بی نظیر از حیات و بینش دینی. 🔹 کاویدن سر قرابت روحی ایرانیان با حافظ. 🔹 دلایل قرابت روحی متدینین، ملحدین و ناسیونالیستها با اندیشه حافظی. 🌿این چنین با همه در ساختهای یعنی چه؟.. ♻️ ۶بهمن ۱۳۷۴. 🔻🔻🔻 ...
School of Aufklärung ۲۱:۳۰ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ◾️ خرقه در شعر حافظ 🌿🔺 خرقه شعار صوفیان بود و نشانی از ورود صوفی به حلقه صوفیان که پیر آن را پس از یافتن قابلیت و اهلیت سالک به او میپوشاند …☘در برخی نوشتهها سابقه خرقه پوشی را به آدم و حوا و همه پیامبران به ویژه موسی عیسی و محمد رساندهاند و در دوره اسلامی پیشه این سنت به اصحاب پیامبر به ویژه اهل صفه میرسد، خرقه صوفیان بر دو گونه است:.۱_ خرقه ارادت که شیخ پس از اطمینان یافتن از صلاحیت و آمادگی مرید بر وی میپوشاند و ذکر و طریقه چگونگی ادای آن را به او تلقین میکرد،.۲_دیگر خرقه تبرک کسی که بر سبیل حسن ظن و نیت تبرک بر خرقه مشایخ آن را طلب میکند …🍃خرقه بیشتر به رنگهای سیاه، سفید ملمع که به سببهای رنگارنگ در آن بدین نام خوانده میشد، و ارزاق (کبود) رواج داشت. حافظ بارها به کبودی خرقه اشاره کرده است؛. ساغر میبر کفم نه تا ز بر. بر کشم این دلق ارزق فام را. مانگوییم بد و میل به ناحق نکنیم. جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. 🍂🍁حافظ در سرتاسر دیوانش هیچ نگاه مثبتی به خرقه ندارد، چه این خرقه از آن خود او باشد و یا از آن زاهد و صوفی؛. نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد. ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد. ...
School of Aufklärung ۱۸:۳۹ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ◾️ حکایات چهارم؛ خدمت به مادر.. 🔺🌿 مادر بایزید شبی از شبها او را گفت آب بیاور بایزید به طلب آب از خانه بیرون رفت چون باز آمد مادر را خفته دید. کوزه در دست همچنان ایستاد تا او بیدار شد، چون بیدار شد گفت ای بایزید آب کجاست؟ بایزید گفت: «اینک آب» مادر کوزه آب را از دست بایزید گرفت در حالی که از سردی بر انگشت بایزید یخ زده بود و پارهای از پوست انگشت او بر دسته کوزه باقی بود. مادرش چون چنین دید پرسید. بایزید او را آگاه کرد و گفت آن پوست انگشت من است در دل گفتم اگر کوزه را بر زمین نهم به خواب روم شاید تو آب بخواهی و آن را نبینی و تو مرا دستوری ندادی که آن را بر زمین نهم، پس همچنان آن را در دست نگه داشتم تا فرمان تو را گزارده باشم و خرسندی تو را رعایت کرده باشم. مادرش گفت خدای از تو خشنود باد!. 🍃بایزید را گفتند به چه چیزی رسیدی بدانچه رسیدی؟ بایزید گفت: «شما آنچه میگویید میگویید ولی من آن همه از رضای خاطر مادر میبینم». 🍂هم چنین بایزید میگفت: دو بار با مادر خویش از در مخالفت در آمدم و هر دو بار زیان آن دیدم» …. ...
School of Aufklärung ۱۷:۴۰ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ 📖تنها با کسانی بحث کنید که میدانید آن قدر عقل و عزت نفس دارند که حرفهای بی معنی نمیزنند، کسانی که به توسل میجویند و گردن مینهند، را گرامی میدارند و آن قدر منصف هستند که اگر حق با طرف مقابلشان بود، اشتباه بودنشان را قبول میکنند. چگونه ممکن است که آدمها هنگام بحث، فقط در پی پیروزی باشند و به حقیقت اعتنا نکنند. شوپنهاور میگوید؛ به سادگی …. این دنائت فطری بشر است، این امر نتیجه نخوت ذاتی است،. مردم پیش از سخن گفتن فکر نمیکنند بلکه پرحرف و فریبکارند، آنها به سرعت موضع اختیار میکنند و از آن پس فارغ از درستی یا نادرستی آن موضع صرفا به خاطر غرور و خودرایی آن میچسبند،. «نخوت همیشه بر حقیقت غلبه میکند …». پس نتیجه میگیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد با او بحث کنی! …📚. ...
School of Aufklärung ۱۳:۱۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۲ ◾️سی سال استغفار برای یک الحمدلله نا به جا نقل است که یکی از عرفا به نام «سری سقطی» میگفت: من سی سال است که استغفار میکنم به خاطر یک «الحمد لله» که گفتهام. گفتند چطور؟ گفت: من در بغداد دکاندار بودم یکوقت خبر رسید که فلان بازار بغداد را آتش گرفت و سوخت. دکان من هم در آن بازار بود. به سرعت رفتم ببینم دکان من سوخته یا نه؟ یک کسی به من گفت: آتش به دکان تو سرایت نکرده، گفتم: الحمدلله. بعد با خودم فکر کردم که آیا تنها تو در دنیا بودی؟ بالاخره آتش چهار تا دکان را سوخته دکان تو را نسوخته یعنی دکان دیگری را سوخته، «الحمدلله» معنایش این است که الحمدلله آتش دکان مرا نسوخت، دکان او را سوخت پس من راضی شدم به اینکه دکان او سوخته بشود و دکان من سوخته نشود بعد به خودم گفتم: او لا تهتم للمسلمین سر! تو غصه مسلمین در دلت نیست؟ ...
School of Aufklärung ۱۶:۵۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ ◾️ اندیشههای فردریش نیچه. «بخش چهارم» نتیجه عشق به یک نفر را به زیان دیگران میداند و نتیجه میگیرد که عشق به خدا هم چون عشق به یک نفر است به زیان دیگران تمام میشود …🔹وی همچنین میگوید که آنچه آدمی را والا میکند مدت احساسهای والا در اوست نه شدت آن احساسها. او میگوید که کسی که جنگجوست باید همواره در حال جنگ باشد چون زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد!. 🔹و کسی که خود را خوار بشمارد به عنوان خوارشمارنده باز هم خود را بزرگ خواهد دانست.. 🔹او حقیقت را به دریا تشبیه میکند که چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمیکند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد …🔹 انسان نمیتواند از غرایز خود فرار کند. وقتی از خطر جانی دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد. کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است. گاهی ظواهر انسان را فریب میدهد مثلا سردی بیش از حد و یخ زدگی میتواند انگشت را بسوزاند و سوزان به نظر آید! آدمی که از بی اخلاقی اش شرمگین است در نهایت از اخلاق خودش هم شرمگین خواهد بود.. ...
School of Aufklärung ۱۶:۳۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ 🎙.. ◾️نیچه شناسی «جلسه ششم».. 👤 Audio file ( 1:37:04, 90.5 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
School of Aufklärung ۱۶:۳۷ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ ◾️ نیچه شناسی. 🔺سلسله درسگفتار فلسفه نیچه (Friedrich Nietzsche). «جلسه ششم»:. ▪️ ربط و نسبت اخلاق نیچهای با مکتب اخلاق لذت گرایی. ▪️ بررسی صفحه ۲۷_۲۸ از فصل اول کتاب تبار شناسی اخلاق. ◾️ ربط و نسبت نیکی و سودمندی. ◾️ قصه کینه توزی …🔹ارائه شده توسط؛. کانادا _ بنیاد سهروردی _ دی ماه ۹۷. 🔻🔻🔻 ...
School of Aufklärung ۱۶:۱۶ ۱۳۹۸/۰۱/۱۱ ◾️شادمانی و موسیقی.. 🌿 چه کم مایه میخواهد! مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Animation ( 21.8 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام نوای یک نی انبان و بس. زندگی که زندگی نبود! … (،، قطعه ۳۲ نکته پردازیها و خدنگ اندازیها، ترجمه داریوش آشوری). How little it takes to make us happy! The sound of a bagpipe. —Without. music, life would be an error …. (,) …. 📚غروب بتها. ...
School of Aufklärung ۲۳:۴۴ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 📖🌊. ◾️نی نامه. «قسمت دوم» این نی چون شکایت میکند از جدائیها حکایت میکند. 🌿 «بشنو» فعل امر از شنیدن میباشد و به شنیدن دلالت دارد و توصیه میکند. تفاوت بین شنیدن و گوش دادن مانند دیدن و نگاه کردن است که اولی حالت غیر اختیاری دارد ولی دومی به صورت انتخاب و توأم با تأمل میباشد. شاید مولانا «بشنو» را به معنی «گوش بده» گرفته است. معنای دیگری هم که در زبان ادبیات و در زبان روزمره سابقه دارد این که بشنو به معنی اطاعت کن باشد. مثل این که میگوییم حرف مرا بشنو! در واقع در این جا منظور این است که حرف مرا اطاعت و اجابت کن! فراتر از گوش کردن کوش شدن میباشد:. بس کنم که دلبر آمد در خطاب گوش شو والله اعلم بالصواب مثنوی معنوی؛ دفتر سوم. ...
School of Aufklärung ۲۳:۳۰ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎵🍃📖 …◾️نهر دوم. 🔺 رشحه دوم در بیان جوامع اطوار شریعت - نماز – قرائت لُبّ لُباب مثنوی - 17 ( 06:29, 1.5 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام 📖 در بیان نماز که عبارت است از توجه به حق؛ و او را مراتب است به حسب مصلی. نماز عوام: قالبی باشد بی جان. نماز خواص: به حضور جوارح ظاهره و باطنه. نماز اخص الخواص؛ اعراض است به کلی از ماسوی الله. و حقیقت نماز نیست الا مناجات به حق که المصلی یناجی ربه و در همین معنا حضرت مولوی قدس سره میفرماید:. 🌿 مرا غرض ز نماز آن بود که یک ساعت. 🌿 غم فراق تو را با تو باز بگذارم. 🌿 وگر نه این چه نمازی بود که من بی تو. 🌿نشسته روی به محراب و دل به بازارم …. ...
School of Aufklärung ۲۳:۲۰ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎵🍃📖.. 📗قرائت کامل لب لباب مثنوی. «قسمت هشتم» 🔹 نهر دوم. ◾️رشحه دوم؛. «در بیان نماز …».. ⏮ ادامه دارد ….
School of Aufklärung ۲۰:۵۳ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎙. ◾️دین شناسی مولانا. «جلسه دوم» 2 , 21. 7. 78.mp3 ( 18.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام 👤.
School of Aufklärung ۲۰:۴۹ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 🎙 سلسله درسگفتار دین شناسی مولانا.. ◾️ [ترم اول]. «جلسه دوم» 🔹دین داری مقلدانه و محققانه. 🔹دین داری مصلحت اندیش و تجربت اندیش عارفانه. 🔹خدای تصوف زهدی و تصوف عشقی.۲۱ مهر ماه ۱۳۷۸. 🔻🔻🔻
School of Aufklärung ۱۷:۱۵ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ 📖 حکایت سوم: مثل در بیان آنکه درد و حیرت، مانع بحث و فکرت است استادسلمانی (آرایشگری) را گفت که تار موهای سپید از محاسنم برچین زیرا که عروس نو گزیدهام. استادسلمانی نظر کرد، موی سپید بسیار دید بیدرنگ تمام ریش او را قیچی کرد و به دست او داد و گفت تو بگزین و سیاه از سفید جدا کن که من کار دارم (چون سرم شلوغ است، خودت آنها را جدا کن) که هرکس درد دین و یقین وحیرت داشته باشد به قیل وقال وسوال و جوابهای بیهوده توجهی نمیکند. ☘مولانا در حکایت تمثیلی دیگری در نقد اصحاب قیل و قال میگوید؛. 🔺شخصی یک پس گردنی به زید زد زید هم به او حمله آورد تا جواب پس گردنی او را بدهد؛ آن کس که پس گردنی زده بود گفت: سوالی از تو دارم ابتدا جواب آن را بده سپس مرا بزن، وقتی من به تو پس گردنی زدم صدایی بلند شد آیا این صدا از دست من بود یا از پس گردن تو؟. زید به ضارب گفت: از مجال و فراغت فکر کردن در این سوال و جوابهای بیهوده را ندارم.، ای؛ تو که نیستی در این موضوع فکر کن و این را بدان شخص دردمند درباره این موضوعات بیهود فکر نمیکند. ★★. آن یکی مرد دومو آمد شتاب/. پیش یک آیینه دار مستطاب/. گفت از ریشم سپیدی کن جدا/. ...
School of Aufklärung ۱۳:۱۶ ۱۳۹۸/۰۱/۰۹ ◾️حکایت نهم: درد آمد بهتر از ملک جهان 🌿درد است که آدمی را رهبر است در هرکاری که هست تا او را درد آن کار و هوس وعشق آن کار در درون نخیزد او قصد آن کار نکند و آن کار بی درد او را میسر نشود، خواه دنیا خواه آخرت خواه بازرگانی خواه پادشاهی خواه علم خواه نجوم و غیره …تا مریم را درد زه پیدا نشد قصد آن درخت بخت نکرد که آیه {فاجاءها المخاض الی جذع النخلة} او را آن درد به درخت آورد و درخت خشک میوه دار شد.،. تن همچون مریم است و هر یکی عیسی داریم، اگر ما را درد پیدا شود عیسی ما بزاید و اگر درد نباشد عیسی هم از آن راه نهانی که آمد باز به اصل خود پیوندد، الا محروم مانیم و ازو بی بهره …. ★★★. گفتم ای دل آینه کلی بجو. رو به دریا کار برناید به جو. زین طلب بنده به کوی تورسید. درد مریم را به خرما بن کشید. ★★★. چون نبود بوجهل از اصحاب درد. ...
School of Aufklärung ۱۴:۲۰ ۱۳۹۸/۰۱/۰۷ _خیز_حادثه..!.. ◾️ بحران مدیریت کلان.. چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید چو کشتیام دراندازد میان قلزم پرخون. زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد. که هر تخته فرو ریزد ز گردشهای گوناگون. در این نخستین روزهای سال ۹۸، باران که رحمت بیمنتهاست و لطف آسمان به زمین ماست، بلای خانمانسوزی شده، و شهر و کاشانۀ مردمان را در بر گرفته است. ما مردمان ایران، غوطهوریم در میان حوادثی که سالهاست گریبانگیر ماست؛ و به تعبیر حافظ، سکنی گزیدهایم،. در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست. چنان رسد که امان از میان کران گیرد. چه میتوان گفت و چه باید گفت؟ سالهاست که در این سرزمین، بلایای بیشمار را نظاره میکنیم. ...
School of Aufklärung ۲۲:۱۷ ۱۳۹۸/۰۱/۰۶ ◾️یگانگی عاشق و معشوق 🌿مولانا در پاره یی موارد احساس میکرد آن کس که به زبان او سخن میگوید خود او نیست. این همان تجربه روحانی بود که بایزید و سپس حلاج را به اقوالی که برای انها موجب طعن و ایراد شد واداشته بود. لیکن مولانا در اظهار این حال تا حد ممکن خودداری میکرد. اما عشقی که او را طالب اتصال و اتحاد کرده بود ((از ابتدای حال تا انقراض وقت متزاید و متضاعف میبود و از افراط آن سیرابی نمییافت.)) عشق در نزد او بین عاشق و معشوق جایی برای دویی و دوگانگی نمیگذاشت و این سری بود که او دوست نداشت همه جا و نزد همه کس آن را از پرده ابهام بیرون آورد. طعانه مثنوی که مولانا در دفتر سوم به طعن گزندۀ او جواب داده بود نمونه کسانی بود که سر سخن مولانا برای آنها میبایست در پرده بماند، و در پرده نیز ماند …📚 پله پله تا ملاقات خدا. ...