✍️مسئولان لطفا به بحث بنزین رسیدگى نکنند!.. تصویر بالا، تصویر قبض است

✍️مسئولان لطفا به بحث بنزین رسیدگى نکنند!.. تصویر بالا، تصویر قبض است

✍️مسئولان لطفا به بحث بنزين رسيدگى نكنند!

امروز به دلیل یک کار شخصی، ناچار شدم که با ماشین به مرکز شهر بروم. تصویر بالا، تصویر قبض #پارکینگ است. برای سه ساعت(و یک دقیقه)، ناچار به پرداخت ٣٣ دلار شدم. این جدای از ٥ دلار ورودی عوارضی شهر سانفرانسیسکو است. یعنی روزی که بجای قطار (بارت) از خودروی شخصی استفاده کردم ٣٨ دلار هزینه شد (این محاسبه بدون لحاظ کردن هزینه بنزینی است که برای ٤٥ کیلومتر رفت و برگشت مصرف شد). فرض کنیم یک نفر بخواهد «همه بیست روز کاری(در یک ماه)» با ماشین شخصی به محل کار برود. یعنی باید ماهیانه ٧٦٠ دلار از جیبش/درآمدش کنار بگذارد. یعنی یکسال ٩١٢٠ دلار. این پولی است که می تواند با آن با بهترین پرواز به بهترین هتلها رفته و تعطیلات و استراحت داشته باشد. یا این پول را به زندگی شخصی اش اضافه کند. اما حال به تصویر زیر نگاه کنیم. تصویر خیابان فرونت (Front St) درساعت 1 ظهر در مرکز مالی همین شهر است. مسلما این محاسبه ای که من در بالا در ذهن خود کرده ام (برای عدم استفاده ماشین) دیگر شهروندان هم کرده اند و حاصلش شده این خیابان خلوت در میان اینهمه برج سر به فلک کشیده در یک منطقه با تراکم بالا. (اثر قيمت پاركينگ روى ترافيك، از اثر قيمت بنزين بيشتر است)
یک سوال در اینجا مطرح است: #قیمت پارکینگ قبض بالا را چه کسی تعیین کرده؟ دولت؟ مسلما خیر. کارِ دولت تعیین کردنِ نرخ پارکینگ ساعتی نیست! قیمتِ یک ساعت پارکینگ در اینجا یا نیویورک يا توكيو را خودِ بازار تعیین می کند. بدین مفهوم که صاحبان پارکینگ در چنین مناطق شلوغی، در یک پروسه رقابتی، به عددی برای یک ساعت پارک می رسند. مهران مديري در برنامه هاى طنزش جمله اي را بكار مي بُرد مبنى بر اينكه : "مسئولان لطفا رسيدگى كنند". كنايه از اينكه در پسِ ذهنها چنين است كه به هر امر خرد وكلانى، "مسئولان" بايد رسيدگى كنند.

🔷اما برگرديم به بحث بنزين.

عمدۀ يادداشتهايي كه در كشور در زمينه #بنزين منتشر مي شود، مبتنى بر اين تذكر است كه :«قيمت بنزين بسيار پايين است» و اين يارانه انرژى، هدر دادن ثروت كشور به نفع طبقه متوسط به بالاست. ولى در عموم اين يادداشتها، انتظار اين است كه «مسئولان رسيدگى كنند».

🔷در زبان فارسى كلمه اى داريم به اسم "شاهكار". يعنى كه فلان كارِ فوق العاده، كارِ شاه است. اين نگاه كه مسائلِ كلان و كارهاى بزرگ را به "حاكميت" متصل مى كند ريشه تاريخى/فرهنگى در ميان ما دارد (كه قصد/دانش ورود به آن را ندارم). اما آنچه كه واضح است ما از بعد از مشروطه تا امروز، "ماتسوشيتا كار" (بنيانگذار پاناسونيك) يا "هوندا كار" ( بنيانگذار هوندا) نداريم. يا مثلا در اين تحولات سالهاى جديد "ايلان ماسك كار" (رشددهنده تسلا) يا "گوگل كار"... يا كارهايى كه اساسا كارِ شاه (و حاكميت نبوده) نداريم؛ كارهايي كه به همت «اشخاص» و رقابت بخش خصوصی (و البته در يك بستر حاكميت پايدار) شكل گرفته اند.

در اين بحث #بنزين، ما همچنان انتظار داريم كه دولت/حاكميت قيمت بنزين را اصلاح كند. اما قيمتِ فعلىِ بنزين به دليل همان نگاهى است كه شرح شد: «مسئولان رسيدگى كنند»

حال آنكه مسئولان "نبايد" رسيدگى كنند. رسيدگى به اين مفهوم كه با "ابلاغ" و "بخشنامه" بخواهيم براى بنزين (يا هركالاى ديگر) قيمت تعيين كنيم. قيمت را توليدكننده/بازار در يك مكانيسم رقابتى، تعيين مى كند.

🔷تازمانى كه ما نقشِ دولت را در حد نقشِ «سامان دهندۀ همه امور» مى بينيم، در بر همين پاشنه
خواهد چرخيد. دنياى جديد، دنياى "شاهكار" ها نيست. دنياى استارت آپ ها هست و "افراد".
دنيايى كه در آن درآمدِ یک استارت آپ مثل اوبر، می تواند از درآمد برخی کشورها بيشتر شود.

بحث را پراكنده نكنيم. قيمتِ فعلىِ بنزين را ممكن است امروز در لایحه بودجه، یا با يك بخشنامه و ابلاغيه، اصلاح كنيم ولى فردا چه؟

🔷در نگاهِ دولتى شده اى كه مى خواهيم دولت "مسكن" بسازد و دولت "ورزشگاه" بسازد و دولت قيمت بنزين تعيين كند، دولت ناچار می شود به قیمت پارکینگ هم ورود کند! و این زنجیره تا به کجا؟ مسئولان ممكن است امروز قيمت را ابلاغ/اصلاح كنند، ولى اين مسير بايد از اساس اصلاح شود.
@solseghalam
https://goo.gl/gFqr97
▪️▪️▪️
📌پى نوشت: ممكن است گفته شود گاه يك "كالا" نقش اساسى در زندگى شهروندان داراست و حاكميت بايد به آن ورود كند. اين صحيح است ولي در يك «مقطع زمانى محدود». اما نه چند دهه .
ممکن است گفته شود که بحثِ بالا، زمانی مصداق دارد که دولت #مترو و قطار عمومى احداث کرده باشد(مانند قطار بارت در منطقه خلیج سانفرانسیسکو) و بعد از شهروند انتظار داشته باشیم که ماشین شخصی استفاده نکند. این هم صحیح است ولی به ذکر یک نکته باید اشاره شود: شلوغی و ازدحام قطارهای بارت در مسیرهای پیرامون این شهر وحشتناک است. یعنی دولت توانسته «بخشی» از نیاز زیربنایی حمل ونقل راتامین کند. ولی این نیاز به شکل کامل مرتفع نشده است.