صبح انتخابات.. 🔹بالاخره رسیدیم به روز ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰

صبح انتخابات

🔹بالاخره رسیدیم به روز ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰.
چند نکته و یادداشت در این ساعات آخر جالب توجه است:

۱- تحلیل و یادداشت پویا ناظران که معتقد است امکان/احتمالِ دو مرحله ای شدن انتخابات "وجود دارد"؛ در این لینک:
https://t.me/Economics_and_Finance/975

۲- تحلیل و یادداشت احمد زیدآبادی در دلایل مخالفتش با همتی، در این لینک:
https://t.me/ahmadzeidabad/1781

۳- تحلیل و یادداشت دکتر محمدفاضلی در دلایلِ رای دادنش به همتی، در این لینک:
https://t.me/fazeli_mohammad/2256

۴- دیروز سری به چند ستاد انتخاباتی شورای شهر زدم. همزمانیِ انتخابات شورای شهر با این انتخابات ریاست جمهوری محل تامل جدی است. از یک سو، بخش قابل توجهی از جامعه درگیر این بحث هستند که اساسا در انتخابات (ریاست جمهوری) شرکت کنیم یا نکنیم؟ ولی همزمان با آن ماجرا، تعداد قابل توجهی کاندیدایِ شورای شهر هستند که دارند هزینه های وحشتناکی برای صندلی های شورا می کنند. چرا؟ چون معتقدند ریاست جمهوری هر چه که بخواهد بشود، و سرنوشت دولت/حاکمیت هرچه که بخواهد باشد(!) ولی جریانِ ساخت و ساز در شهر(ها) و ادامه زیستِ شهروندان در جایی که اسم آن "شهر" است متوقف شدنی نیست. خلاصۀ ماجرا اینکه کاندیداهای شورای شهر، در یک فضای ذهنیِ بسیار "میدانی" فکر می کنند (در هر ۳ طیف چپ، راست و مستقلها).

عملا اینها (این آدمها) کسانی هستند که معتقدند که چه رئیسی باشد و چه همّتی، مجوزِ فلان برجِ چند طبقه سرِ کوچه ی فلان خیابان و همچنین مسئله ی تغییر کاربری فلان قطعه زمین، باید به نحوی به "من" مرتبط باشد. یک تفکر بسیار پراگماتیسم (Pragmatisme). به گمانم واقعیتِ روی زمين هم همین است. چه رئیسی بشود رئیس و چه همتی، اینکه سر کوچۀ شش متری ما مجوزِ برج بیست چهار طبقه داده بشود یا نشود، مستقیما بستگی به سطحِ فهم اعضای شورای شهر دارد.
نهایتا اینکه سطح فهم و درکِ شهردار، معاونینِ شهردار و شهرداران مناطق، چقدر خواهد بود، این «بستگی» به شورای شهر دارد. لذا چه به رئیسی رای می دهید و چه به همتی، و چه اینکه اصلا رای نمی دهید، مسئلۀ شورای شهر را باید جداگانه جدی گرفت. و به افرادی رای داد که اثرِ تصمیماتشان روی سوپر مارکتی سر کوچه لااقل اگر مثبت نیست، منفی نباشد.

۵- یک مشکل در شورای شهر، کثرتِ داوطلبهاست. دیروز دوری در خیابانها زدم و سری هم به چند ستاد انتخاباتی شورای شهر.
حال و هوای پوسترهای شورای شهر و تَعدد لیستها کاملا باعث سردرگمی شهروندان است.
این یکی از جاهایی است که "نبود حزب"های استخواندار در جامعه ایرانی خودش را نشان می دهد.
واقعا باعث تاسف است.
اگر که تصمیمی برای شورای شهرتان نگرفته اید، همین چند ساعت (تا شب) فرصت خوبی برای چند تلفن و مشورت با افراد مطلع است.

۶- بودجه شورای شهر این چند شهر در سال ۱۴۰۰ جالب توجه است:
✔️شیراز: حدود ۶ هزار میلیارد تومان (لینک)
✔️مشهد: حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان (لینک)
✔️اصفهان: حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان (لینک)
✔️تبریز: حدود ۶ هزار میلیارد تومان (لینک)

و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

۷- این انتخابات هم می گذرد. ولی جامعۀ عجیبی است جامعه ایرانی. همچنان به آن حرف جلال آل احمد باور دارم که در جامعه ایرانی همه چیز زیرجُلَکی است. همه چیز دقیقۀ آخر مشخص می شود. امید که روزی را شاهد باشیم که احمد زیدآبادی بجای نوشتن در تلگرام، حزب داشته باشد و محمد فاضلی بجای چاپ کردن کتاب دغدغه ایران، جلسات منظم با مجموعه جوانان حزبش داشته باشد و محسن رنانی سالیانه، بودجه مشخصی برای فعالیتهای تشکیلاتی حزبش جذب کند و گزارش کار بدهد به اعضا و همفکرانش.
پویا ناظران در قالب یک سلسله حرکات منظم حزبی مطلب بنویسد و مشاوره بدهد. «بنده خدا» در انتخابات شرکت نکند و «بنده خدا» از انتخابات کنار نرود. افراد، در گوشه ای از مختصاتِ روشنِ یک حزب حضور داشته باشند و مشاوره بدهند.
همه می دانیم که فعلا این روندِ «اصولگرا/اصلاح‌طلب/مستقل/مخالف حکومت»، فضای فعلیِ "جمهورِ" جامعه ایرانی است. ولی این باید یک جا متوقف شود و شاهد گزینه دیگر، یعنی حضور سیستمی احزاب باشیم. حزب به مفهوم یک حرکتِ منظم و اصولی، در طول سال. (مانندِ همان «منظم نوشتنهایِ هفتگی» در وقایع اقتصادیه، نگاهِ متفاوت یا شبکه توسعه).
حزب به مفهوم یک کارنامۀ قابل قرائت.
حزب به مفهوم سامانۀ تشکیلاتی برای دغدغه ایران.
یک رفتار سیستمی و تشکیلاتی برای دغدغۀ بودجه شهر مشهد و ارومیه.
فعلا (در شرایط امروز ۱۴۰۰ همچون شرایطِ دیروز ۱۳۹۶) برای لیست شورای شهر، افراد باید به لیست مهدی چمران، یا امضا سید محمد خاتمی، یا لیست حدادعادل ... نگاه کنند و این اصلا "صحیح نیست". جامعه "بالغ" تر از اینهاست و از اینها عبور کرده.

▪️▪️▪️
امید که احوال بِه شود.

t.me/solseghalam