✍️ترمی که گذشت

✍️ترمی که گذشت

طی سالهای گذشته، معمولا در هر مقطعی که به شغلی یا کاری اشتغال داشته ام، یا حتی بعد از هر بازدید از یک پروژه صنعتی/سازه یا کارخانه فولاد و سیمان، سعی کرده ام (ولو در حد چند سطر) خلاصه استنباط مکتوب شود چرا که، باور دارم که احساس و حضورِ پررنگ دریافتها، به فاصله کوتاهی بعد از یک ماجرا، با مسائل دیگر جایگزین می شود؛ بنابراین اگر که به سرعت در مکتوب کردن رویدادها/مشاهدات نکوشیم، ذهن ما با اتفاقات بعدی، و دریافتهای جدید پر خواهد شد. قصد داشتم چندکلامی درباره ترم پائیز بنویسم اما هربار انگار نهیبی در درون بود که در این روزهای تلخ و در متن این اخبار اندوه بار کشور، چه محل یادداشت جدید؟ و چه جای حوصله؟ به تعبیر جناب سعدی
دل «برقرار نیست» که گویم نصیحتی/
از راهِ عقل و معرفتش رهنمون شود...

اما این برقرار نبودنِ دل و ذهن، شاید بهانه صحیحی نباشد. در خصوص تجربه ترم پائیزی که گذشت، و خلاصه مشاهدات، چندکلامی به این شرح تنظیم شد:
— — —

🔷 از روز دوازده سپتامبر تا هفته ای که گذشت، چهار کلاس در دانشگاه ایالتی پلی تکنیک کالیفرنیا تدریس کردم. سه کلاس برنامه نویسی با ویژوآل بیسیک بود و یک کلاس مصالح ساختمانی. کلاس مصالح شامل کارگاه هم بود، یعنی ساختن سیلندرهای بتنی و شکستن بتن و کشش فولاد برای محاسبه مشخصات مکانیکی و ... . پس از سالهای نسبتا طولانی که سر و کارم با دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی بود، این اولین باری بود که امکان تعامل و ارتباط با دانشجویان دوره کارشناسی فراهم شده بود. این کنجکاوی در ذهن بود که میزان تمرکز ذهنی و پشتکار در این نسل جدید چقدر است؟ این نسل شاید جزو نخستین محصولاتِ ایام و سالهایی است که امکان تعامل و استفاده از گوشیهای هوشمند در دوره دبیرستان فراهم بوده و لذا نسلی است که آگاه تر، اما احتمالا کم تمرکزتر است. این یک پیش فرض ذهنی بود اما آیا واقعا چنین است؟

پیش فرض ذهنی دوم مبتنی بر این بود که در دوره تحصیل در ژاپن مرتبا می شنیدیم که دانشجوهای آمریکایی (در مقایسه با دانشجوهای سختکوش ژاپنی) "درسخوان" محسوب نمی شوند. اما آیا این صحیح است؟

موارد زیر شاید بیان مختصری باشد از مشاهدات ترم پائیز:

✔️🔹یک- حساسیت شدید به نمره:
یکی از مسایلی که بیش از انتظار، مرا درگیر خودش کرد مسئله حساسیت بچه ها به نمره بود. این خیلی بیش از انتظار و تصور اولیه بود. یعنی به شکل خیلی واضحی بچه ها مسائلی را که در اصطلاح به "گریدینگ" مرتبط است، «دنبال» می کنند. مثالی در این بحث شاید گویا باشد. در درس برنامه نویسی علاوه بر دو امتحان میان ترم و یک امتحان پایان ترم، "تکلیف هفتگی" وجود داشت که دانشجو از روی وبسایت دانلود می کند و پس از حل، همانجا پاسخ را آپلود می کند. به محض اینکه نمرات تکالیف هفتگی را آپلود می کردم رگبار ایمیل بود که مثلا در فلان سوال، که بیست نمره داشته، شما دو واحد نمره از من کم کرده اید درحالی که باید یک واحد نمره کم می کردید. یا مثال دیگر اینکه «اگر» در متن تکالیف هفتگی یا کارهای جاری آزمایشگاه، حل یک مسئله یا تنظیم یک گزارش به عنوان «نمره اضافه» یا در اصطلاح
Extra Credit
عنوان شود، به شکل عجیبی بچه ها نسبت به آن کوشا هستند و تمام تلاش را می کنند که نمرۀ اضافه را کسب کنند. حال وسط کلاس تو هرچه هم که خودت را به زمین و آسمان بزنی که فهمِ فلان فرمول، مهم و پایه ای است و نقش اساسی در درک مفاهیم بعدی دارد، برقی در نگاهها ایجاد نمی کند اما به محض اینکه بگویی برای استفاده از فلان فرمول، حل آن یکی مسئله بیست و پنج صدم نمره اضافه دارد، تلالو همت و برق ذکاوت را در چهره ها می بینی که: به خدمتش می رسیم!

✔️🔹دو- تمرکز ذهنی:
این نسل جدیدی که بر خلاف تصور ذهنی افرادی مثل من، نسل دورانِ پراکندگی حواس محسوب می شوند، در رفتار فردی در کلاسها بسیار موقر و جاافتاده می نمود. بسیار پخته تر از انتظار. جدای از رفتارها (که نمونه های در اصطلاح تینجری یا شوخیهای سبک را بسیار به سختی میشد مشاهده کرد) در دنبال کردن بحثهای کلاس هم بسیار بهتر از انتظار اولیه بود. البته تفکیک روشنی باید داشته باشیم از «علاقمندی» و «تمرکز». عرضم این نیست که بحثها را با «علاقه» دنبال می کردند، بلکه اشاره به «تمرکز ذهنی» سرکلاس است. یکی از مسائل اساسی که در ژاپن با بچه ها کار می کنند مسئله تمرکز ذهنی و پراکنده حواس نبودن است. این دنبال کردن (در اصطلاح "فالو کردنِ بحث") توسط دانشجویان در هر دو بحث مصالح و کدنویسی، جالب توجه بود.

@solseghalam
*بخش دوم یادداشت🔻