دهم شهریور ماه سالگرد درگذشت دکتر بود، استادی که نمی‌توان منکر نقش پررنگش در خدمت به زبان‌ها و ادبیات ایران شد

دهم شهریور ماه سالگرد درگذشت دکتر #احسان_یارشاطر بود، استادی که نمی‌توان منکر نقش پررنگش در خدمت به زبان‌ها و ادبیات ایران شد. دکتر یارشاطر، کمی کمتر از یک قرن، آثار متعددی را نوشت یا ترجمه کرد یا سرپرستی انتشارشان را به عهده داشت، ازجمله #دانشنامه_ی_ایرانیکا.
از نخستین کتاب‌های دکتر #یارشاطر اثری است به نام #داستان_های_ایران_باستان. این کتاب شامل یازده داستان است که هر یک مسقیم از منابعی به زبان‌های ایرانی میانه و باستان (نظیر #پهلوی و #سغدی و #فارسی_باستان و...) برگرفته و ترجمه و بازنویسی شده است. بعضی داستان‌ها حسابی مفصل است (مثل «سرگذشت اردشیر بابکان» و «داریوش بزرگ و گوماتا» ) و بعضی از دو سه صفحه تجاوز نمی‌کند (مثل «آرش کمانگیر» و «جنگ رستم و دیوان»).
برای من که تقریباً همه‌ی روایت‌ها را در نسخه‌های مرجع و به زبان‌های اصلی‌شان خوانده‌ام روشن است که دکتر #یارشاطر وفاداری کامل به متن اصلی آثار داشته و از دخل و تصرف و آمیختن خیال به آن‌ها خودداری کرده است. منبع اغلب داستان‌ها کتاب‌های #پهلوی (نظیر #بندهش و #یادگار_زریران و #دینکرد و...) و متن #اوستا است. با خواندن این روایت‌ها، خواننده تصوری از باورها و ایزدان و فرمانروایان ایران باستان به دست می‌آورد و با قهرمانان و تاریخ اساطیری ایران هم آشنایی بیشتری پیدا می‌کند.
از جالب‌ترین متن‌هایی که در کتاب آمده «جنگ رستم و دیوان» است که مستقیماً از زبان #سغدی برگردانیده شده و هنگام چاپ اول کتاب نخستین بار بوده که به فارسی ترجمه می‌شده است. این متن نشان می‌دهد داستان #رستم بسیار قدیمی‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود و در سرزمین‌های خاوری ایران روزگاری دراز زیسته است. جالب اینکه دکتر #یارشاطر اولین فردی است که به زبان فارسی مطلبی درباره‌ی زبان #سغدی نوشته است. داستان‌های دیگر هم چیزی از جذابیت کم ندارند و هر یک خواننده را در قصه‌ای دیرپا اما شاید نه‌چندان آشنا غرق می‌کنند. #داستان_های_ایران_باستان نشان می‌دهد چه ظرفیت‌های داستانی غریب و نابی در متون باستانی ایران خفته است.
کار بسیار عجیبی که #انتشارات_علمی_و_فرهنگی انجام داده حذف نام نویسنده از روی جلد کتاب است. ضمناً، متأسفانه، کتاب مشحون از غلط‌های املایی و ویرایشی است که ناشی از بی‌دقتی و البته ناآشنایی دست‌اندرکاران تولیدش (تایپیست و ویراستار و نمونه‌خوان و...) با موضوع آن است. مثلاً، ویراستار نفهمیده که «یامانوی» درواقع «یا #مانوی» است و «بامشاسپندان» را به‌جای «به امشاسپندان»، به‌اشتباه «با امشاسپندان» ضبط کرده و ده‌ها خطای مشابه دیگر (بگذریم از اغلاطی مثل «آزرو» به‌جای «آرزو» و «امیداور» به‌جای «امیدوار»). پشت جلد کتاب هم عکسی از مجسمه‌ی #فردوسی کار شده که ارتباط مستقیمی با متن کتاب ندارد، چه اینکه #فردوسی چندین سده پس از روزگارانی که داستان‌های این کتاب شکل گرفته‌اند زاده شده و #شاهنامه را سروده است. نکته‌ی دیگری که ضروری است به آن اشاره شود این است که قید «مجموعه‌کتاب‌های نوجوان» روی جلد می‌تواند گمراه‌کننده باشد. همان‌طور که گفته شد، این داستان‌ها از منابع دست‌اول ترجمه شده‌اند و قاعدتاً گروه سنی ندارند و اتفاقاً بیشتر مناسب بزرگسالان هستند. در چاپ #بنگاه_ترجمه_و_نشر_کتاب (پیش از انقلاب) و حتی در چاپ‌های پیشین همین ناشر هم چنین زیرمجموعه‌ای لحاظ نشده بود. امیدوارم ناشر خوب این اثر در تجدید چاپ بعدی این کتاب حتماً ویرایش جدیدی انجام دهد و ایرادها رفع شوند.
#داستان‌های_ایران_باستان کتاب بسیار جذاب و خوش‌خوانی است و مطمئناً از مطالعه‌اش لذت خواهید برد.

#معرفی_کتاب #انتشارات_علمی_و_فرهنگی
👉 @Virastaar