حسین جاویددانشجوی دکتریمدیر نشر مشاوره و همکاری در زمینهی همهی مراحل تولید کتاب: ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸ صرفاً پیام ضروری و کاری:
توزیع کتاب در ایران (بخش اول).. آیا این حرف درست است؟
توزیع کتاب در ایران (بخش اول)
لابد شما هم زیاد شنیدهاید که نویسنده یا مترجمی مدعی است ناشرش «پخش ندارد» یا کتابش را «خوب پخش نکرده». آیا این حرف درست است؟ گرههای کار کجاست؟
سعی میکنم مختصر و مفید در این باره توضیح بدهم. مطمئناً آشنایی با نظام توزیع کتاب در ایران هم برای ویراستارها و هم، بهویژه، برای نویسندهها و مترجمها سودمند خواهد بود.
✅ پخش یعنی چه و مؤسسهی پخش چیست؟
📌 «موزع»، «پخشگر»، «پخشی»، «مؤسسهی پخش» و نامهای مشابه به حلقهای از زنجیرهی تولید و فروش کتاب اشاره دارد که واسطهی بین ناشر و کتابفروش است. درواقع، نظام پخش یک تجارت B to B یا Business to Business Marketing است و با مصرفکنندهی نهایی (End User) ــ در اینجا خوانندهی هر کتاب ــ در ارتباط مستقیم نیست. ناشر نمیتواند کتابش را مستقیم به چند هزار کتابفروش در سراسر کشور بفروشد و پولش را تکبهتک وصول کند. کتابفروش هم نمیتواند با چند صد ناشر در تماس باشد و دانهبهدانه از آنها کتاب بخرد و در قفسه بچیند. اینجا مؤسسات پخش به میان میآیند، با دهها و صدها ناشر و کتابفروش قرارداد میبندند، کتابها را از ناشرها میگیرند و با پخش مویرگی به کتابفروشیهای سراسر ایران میرسانند. در قبال این خدمت، درصدی از قیمت پشت جلد کتاب به پخشی تعلق میگیرد.
✅ چند مؤسسهی پخش داریم؟
📌 تعداد مؤسسات پخش زیاد نیست و بعضی پخشها هم تخصصی ــ مثلاً، فقط در زمینهی کتابهای آموزشی یا کتابهای هنری ــ کار میکنند و بعضی ناشرها هم پخش اختصاصی برای عرضهی کتابهای خودشان دارند. شاید بشود گفت کمابیش پنجاه مؤسسهی پخش داریم، اما حرفهایترها حدود بیست تا هستند.
📌 پخشهای عمومی شناختهشدهتر در ایران عبارتاند از: «ققنوس»، «گسترش مطالعات و فرهنگ» (مشهور به «گسترش»)، «صدای معاصر»، «دوستان»، «چشمه»، «مکتوب»، «هیرمند»، «آثار»، «سرزمین کتاب»، «میعاد»، «ماهریس» و...
✅ پخشها چطور کار میکنند؟
📌 در دهههای پیش، ویزیتورها نسخهی فیزیکی کتابها را با خود به کتابفروشیهای شهرهای بزرگ میبردند و برای شهرهای کوچک با تلفن، یا از طریق پست و باربری، بازاریابی میکردند.
📌 با اندک پیشرفتهای فنی دههی شصت و همچنین رشد چشمگیر تعداد عناوین جدید، عملاً بازاریابی با نسخهی فیزیکی کتابها یا ارائهی توضیح تلفنی دربارهی همهی کتابها مقدور نبود. کمکم آلبوم عکسهای جلد در شهرهای بزرگ و فکس کردن تصاویر جلد برای کتابفروشیهای شهرهای کوچک جای بازاریابی با نسخهی اصلی کتاب را گرفت.
📌 امروزه، سایتها، کانالهای تلگرامی، گروههای واتساپی و صفحات اینستاگرامی تا حدود زیادی جای شیوههای سنتی را گرفتهاند. عناوین جدید در صفحات موزعان نمایش داده میشوند و کتابفروشها آنها را میبینند و در جریان قرار میگیرند. البته، در کنارش بازاریابی حضوری (با ابزارهای نوین همچون تبلت) و بازاریابی تلفنی هم هست، اما دارد کمرنگ میشود.
✅ ویزیت یعنی فروش؟
📌 خیر. ویزیتور یا مؤسسهی پخش، به شیوههایی که گفته شد، انتشار یا بازنشر هر کتاب را به اطلاع کتابفروش میرساند. کتابفروش میبیند و بر اساس شناختش از بازار، نوع مشتریهایش، متوسط فروشش، نقدینگیاش و... کتابهایی را که فکر میکند زود فروش میروند یا ارزش بودن در کتابفروشیاش را دارند به تعداد مورد نیاز سفارش میدهد.
📌 روزانه دهها کتاب جدید منتشر میشود و دهها اثر هم بازنشر. تعداد کتابفروشیها در ایران متناسب با تعداد زیاد ناشرها و کتابها نیست و قفسههای کتابفروش و بودجهی او هم محدود است. پس نمیتواند همهی کتابها را سفارش دهد. شما اگر کتابفروش بودید، حاضر بودید کتابهایی را که ریسک رسوب بیشتری دارند بخرید و در قفسه بچینید؟ یا اینکه ترجیح میدادید کتابهایی را بخرید که خوشفروشاند و هر روز کلی نقدینگی راهی صندوق شما میکنند؟ خطر بزرگ و اصلی هم در کمین است؛ چه خطری؟...
📢 (ادامهی یادداشت را در پست بعدی بخوانید.)
حسین جاوید
@Virastaar