توزیع کتاب در ایران (بخش دوم).. ✅ خطر کتاب‌هایی که خاک می‌خورند

توزیع کتاب در ایران (بخش دوم)

خطر کتاب‌هایی که خاک می‌خورند

📌 پخشی کتاب‌‌ها را معمولاً با ۴۰ درصد تخفیف به نسبت پشت جلد و به‌شکل امانی از ناشر می‌گیرد و با ۲۵ درصد تخفیف و با فروش قطعی به کتاب‌فروش می‌دهد ــ البته، گاهی تخفیفی که ناشر به پخش می‌دهد بیشتر یا کمتر است، یا فروش ناشر به پخشی هم قطعی است، اما ما وضعیت غالب را در نظر گرفتیم.

📌 قضیه را پیچیده نکنیم؛ فرض کنید شما کتاب‌فروش هستید و روی هر کتاب ۲۵ درصد سود می‌کنید. اگر چهار کتاب بخرید و سه تا از آن‌ها را بفروشید و فقط یکی‌شان روی دستتان بماند، عملاً سود آن سه کتاب را صرف نگه‌داری یک کتاب در قفسه کرده‌اید و از دست داده‌اید. خب، نتیجه چیست؟ محتاط می‌شوید.

می‌شود ناشری پخش نداشته باشد؟

📌 خیر، مگر اینکه ناشری بسیار کوچک، تازه‌کار یا غیرحرفه‌ای باشد. هر ناشر حداقل با یکی، دو مؤسسه قرارداد دارد و ناشرهای بزرگ‌تر تقریباً با همه‌ی مؤسسات خوب. بدیهی است که بعضی ناشرهای ضعیف‌تر، حداقل در سال‌های شروع کارشان، نمی‌توانند بعضی پخش‌های بزرگ‌تر را راضی به همکاری کنند و قافیه را می‌بازند، اما این به معنی «نداشتن پخش» نیست.

پس چه اتفاقی می‌افتد؟

📌 خیلی از کتاب‌ها هم به دست پخش می‌رسند و هم ویزیت می‌شوند، اما فروش چشمگیری ندارند. خیلی وقت‌ها مشکل در نظام توزیع نیست. کُمیت ناشر در تولید شایسته و تبلیغات بایسته می‌لنگد. درنتیجه، تقاضای چندانی وجود ندارد که طرف‌های عرضه (پخش و کتاب‌فروش) بخواهند آن را پاسخ بگویند.

📌 گذشته از این، مگر می‌شود همه‌ی کتاب‌ها پرفروش باشند؟ مثل هر بازار تولیدی دیگری، تعدادی کالای محدود فروش چشمگیر پیدا می‌کنند و خیلی دیگر سربه‌سر پیش می‌روند یا با ضرر و زیان همراهند. مشکلاتی هم که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد مانع می‌شوند کتاب‌فروش با دست باز همه‌ی کتاب‌ها را سفارش دهد و عرضه کند.


اوضاع فقط در ایران این‌طور است؟

📌 خیر. در همه‌جای دنیا اوضاع کمابیش به همین منوال است و خیلی از نویسنده‌های خارجی ــ حتی در آمریکا ــ از این شکایت دارند که ناشرشان کتابشان را خوب توزیع نمی‌کند و فقط پی کتاب‌هایی را می‌گیرد که پرفروش‌اند. در همین روزهای اخیر، نوشته‌ی تند یک نویسنده‌ی آمریکایی را درباره‌ی ناشرش می‌خواندم (نقل به مضمون): «ناشرها مقداری ماکارونی به سمت دیوار پرت می‌کنند تا ببینند کدام رشته به دیوار می‌چسبد؛ رشته‌هایی که روی زمین می‌افتند فراموش می‌شوند!»


جمع‌بندی

گمان می‌کنم حالا برایتان روشن شده باشد که جملاتی مثل «ناشر کتابم را پخش نکرده» خیلی درست نیست و شاید بهتر باشد گلایه‌ها را این‌طور اصلاح کنیم که «ناشر کتابم را خوب تولید نکرده و برای آن تبلیغات و بازاریابی مناسب نداشته». از طرفی، با این جوالدوز، می‌شود یک سوزن هم به خودمان بزنیم که «شاید کتابم پتانسیل فروش بالا ندارد»!


* مؤسسات توزیع و کارمندان آن‌ها از مهم‌ترین و زحمت‌کش‌ترین حلقه‌های صنعت نشر هستند اما معمولاً زحماتشان آن‌طور که باید به چشم نمی‌‌آید. در پایان این یادداشت بر خود فرض می‌دانم از همه‌ی این عزیزان تشکر کنم.

حسین جاوید
@Virastaar