دربارۀ ایکاش. ✍محمدمهدی اردبیلی

دربارۀ ایکاش
✍محمدمهدی اردبیلی



به محض اینکه این کلمه را در سخنان فردی شنیدید، زره بر تن کنید و شمشیر را بیرون آورید، مبادا همدردی‌تان باعث شود خوش‌خیالانه گاردِ خود را باز کنید. شاید بر اساس معیارهای ساده‌انگارانه، حماقت بتواند منجر به اشتباه شود، اما ابراز منفعلانه پشیمانی، حماقتی است صدچندان. کسی که واژه ایکاش را در معنای متداول به کار می‌برد، مسموم شده است و قصد دارد شما را نیز مسموم کند. او نه تنها خود را نسبت به شرایط علّیِ رخ دادن یک اتفاق به تجاهل می‌زند، بلکه حتی از تاثیر علّیِ آن اتفاق بر داوری‌ فعلی‌اش نیز غافل است. او می‌کوشد تا با خودش و وضعیتش مواجه نشود و فقط می‌خواهد غُر بزند و غوطه‌ور در جهالتش، هم مسئولیت خودش در وضعیت حاضر را نپذیرد وح آن را به «ایکاش» فرافکنی کند، و هم ناخواسته شما را نیز در جهالتش غوطه‌ور سازد.
«ایکاش ...»، همان اسب تروایی است که به راحتی می‌تواند حتی دیوار دفاعی خلاق‌ترین، مقاوم‌ترین، و عمیق‌ترین اذهان را دور بزند و آنها را به قعر چاه ویل وراجیِ سوگوارانه در قبال گذشته تنزل دهد. از سوی دیگر، «ایکاش ...» برخلاف ظاهرِ پشیمانش، اصلاً پشیمان نیست. بلکه به دلیل عدم ردیابی و مواجهه با عللِ ایجاب‌کنندۀ فلان تصمیم یا بهمان اتفاق، مجدداً همان اشتباه را در عمل تکرار خواهد کرد. «ایکاش ...» در این معنا ماهیتی ابدی دارد: یعنی من، تا ابد، در حماقتم غوطه‌ور خواهم بود، زیرا هر بار به خود حق می‌دهم که بگویم: «ایکاش ...».
«ایکاش ...» نوعی اعتیاد است. فرد معتاد به استعمال «ایکاش ...» دارای نوعی رابطۀ مازوخیستی با میل خویش است. او در حقیقت معتاد است به غصه خوردن بر عدم ارضایش. به بیان دیگر، او با استعمال «ایکاش ...» از یک سو، به دنبال توجیه وضعیت و تسلی‌بخشی به خویش و دیگران است و از سوی دیگر، این تسلی‌بخشی به منزلۀ بلاهتی عمل می‌کند که منجر به عدم مواجهه با عللِ برسازندۀ وضعیت نارضایت‌بخش و در نتیجه باعث تکرارش می‌شود. اعتیاد او چنان رشد می‌کند که حتی وقتی بر اساس معیارهای خودش، اتفاقی مطلوب رخ داده یا تصمیمی درست اتخاد کرده، بازهم منطق داوری خود را چنان تغییر می‌دهد تا آن را غلط و نامطلوب جلوه دهد، و بتواند بگوید: «ایکاش ...».
صرف نظر از غرغرهای عاطفی و تاسف خوردن‌های مبتذل رایج که معتاد به استعمال «ایکاش ...» هستند، خطرناک‌ترین شکل استعمال «ایکاش ...» در گفتمان سیاسی است. مسمومیت اپیدمیک این استعمال را می‌توان امروز در کل گستره عرصه عمومی مشاهده کرد. افراد در قبال همه رویدادهای گذشته پشیمان‌اند. هرچه اشتیاقشان در زمان وقوع فلان اتفاق بیشتر بوده باشد، پشیمانی‌شان نیز بیشتر است. اگر استعمال این «ایکاش ...» اپیدمیک ‌شود (که شده) و ما هر روز در تمام مظاهر تمدن‌مان با آن مواجه شویم (که شده‌ایم)، آنگاه می‌توان ادعا کرد که هرچند زمان زوال یک دوره تمدنی فرارسیده است، اما به جای پیشروی به سوی وضعیتی فرارونده و رفع‌کننده، مشتاقانه به دنبال بازگشتی ارتجاعی به نوع دیگری از یکجانبگی هستیم که احتمالاً سال‌ها بعد درباره‌اش خواهیم گفت «ایکاش ...».
همیشه، و امروز بیش از همیشه، یکی از رسالت‌های کنش سیاسی و آگاهی‌رسانی عمومی، مقابلۀ همه‌جانبه و بیرحمانه با «ایکاش ...» در حوزه سیاست است. نباید عافیت‌طلبانه نسبت به رواج گفتمان‌های فریبکارانه و شیوع اسم‌رمزهای انحطاط بی‌تفاوت بود. بی‌تفاوتی در قبال شیوع بیماری مسری، ما را از آن مصون نمی‌سازد. بهترین راه مبارزه با ایکاش، مواجه کردنِ دردناکِ فردِ گویندۀ «ایکاش ...»، در هر مقام و جایگاهی، با ضرورتِ علّیِ وقوع فلان امر تروماتیک و تلاش برای مسئولیت‌پذیر ساختن فرد و جامعه در قبال نقششان در وضعیت است. در غیر این صورت، منطق حاکم بر «ایکاش ...» چنان بر ذهن و روان جامعه تسلط می‌یابد، که هیولاهایی که سال‌ها پیش از خانه بیرون کرده‌ایم، مانند هیولاهایی که در آینده بیرون خواهیم کرد، به نوبت و در فواصل تاریخی، از در پشتی، و با لباس‌های شیک و مبدل، دگر بار سر وقت ما می‌آیند. و آن زمان، مثل همیشه، برای گفتنِ «ایکاش ...» بسیار دیر شده است.
@Kajhnegaristan