✍پویا ایمانی …اینکه در گرماگرم رویدادهای اعتراضی عده‌ی زیادی پشت زبان به ظاهر خنثای علمی-خبری سنگر می‌گیرند تا هم بر قامت خمیده‌ی

✍پویا ایمانی


اینکه در گرماگرم رویدادهای اعتراضی عده ی زیادی پشت زبان به ظاهر خنثای علمی-خبری سنگر می گیرند تا هم بر قامت خمیده ی محافظه کاری شان جامه ای فاخر بدوزند و هم آنچه توی خیابان اتفاق می افتد را فاقد اهمیت جلوه بدهند نه فقط تازگی ندارد بلکه اصلا مابه ازای ایدئولوژیک همان فاجعه ایست که توی خیابان و زندان و دانشگاه جریان دارد. این را دیگر همه می دانند که رژیم های سرکوب اصولا میلی طبیعی به گفتمان رئالیستی دارند. در اینجور رژیم ها حرف، تحلیل، داستان هرچه ساده تر و سرراست تر، بهتر. زبان هرچه خبری تر و خبردارتر، مطبوع تر. تمام سعی اینها همیشه این بوده که ابزار خردورزی انتقادی را که ماهیتا پیچیده و چند ضلعی ست حتی الامکان محدود و ساده کنند، چون به تجربه دریافته اند که کمترین پیامد تفکر انتقادی زیر سوال بردن نسخه ی رسمی واقعیت است. امروز آنچه رژیم اسلامی ایران و مدافعان درس خوانده و فرنگ رفته اش ما را به آن دعوت می کنند غوطه خوردن در فاکت های لخت-و-عوری ست که به عنوان امر طبیعی معرفی می شوند، امر طبیعی منهای آگاهی کل نگر انتقادی. "رئالیسم" ادعایی این جماعت و تحلیل گران خود خوانده شان عملا چیزی نیست جز تقدیس آنچه جا افتاده و سنگ شده و زیر لوای جعلیاتی مثل خواست اکثریت، " نگاه محلی" سنت های فرهنگی،... یا در یک کلام، تقدیس آنچه هست، که به معنی ریشه ای کلمه یعنی جدا کردن آنچه هست، از دسترس تجربه خارج کردن آنچه هست، و از این رهگذر، معرفی منتقدان آنچه هست به عنوان مشتی افراطی غیر واقع بین ضد مردم- تکنیک پوپولیستی نخ نمایی که از قضا هنوز هم جواب می دهد. امروز، در مواجهه با زبان خبری-تحلیلی ای که بساطش از تهران تا بریتانیا و فرانسه و آمریکا گسترده شده، هیچ عجیب نیست اگر از محاق واقعیت زیر سایه ی واقع گرایی یا تبعید واقعیت به حکم واقع گرایی حرف بزنیم. جلوی این موج سطحی اما به شدت فراگیر مینیمال غیر انتقادی که ترجیح می دهد چیزهای کوچک پراکنده ی زیبا را ببیند و زیر خرده اصلاحات مینیاتوری اینجا و آنجا خط تاکید بکشد بلکه، با تبرئه ی حاکم، سترونی سیاسی خودش را بپوشاند و وجدان معذب اش را اقلا برای مدتی خفه کند، من هیچ وقت از یادآوری دو واگویه خسته نمی شوم، اولی از ژاک -لوک گدار به این مضمون که " عینیت گرایی [غیر انتقادی] یعنی پنج دقیقه به یهودی ها وقت بدهیم، پنج دقیقه به هیتلر؛ و دومی از شخصیت ملوین یودال با بازی جک نیکلسون در فیلم " بهتر از این نمی شه"( من دارم غرق می شوم و تو داری آب را توصیف می کنی)


@Kajhnegaristan