«فقدان، فراتر از مرگ نزدیکان». ✍ صلاح الدین اسمعیلی

"فقدان، فراتر از مرگ نزدیکان"
✍ صلاح الدین اسمعیلی
روانشناس بالینی/ درمانگر تحلیلی


اگر چه مرگ نزدیکان سخت ترین بخش ماجرای زلزله است تجربه فقدان از آن فراتر میرود. هر آنچه فرد روی آن سرمایه گذاری روانی میکند و از دست میرود نوعی تجربه فقدان است. بنابراین برای درک بهتر مختصات تجربه پدیداری حادثه دیدگان، علاوه بر خسارات جانی بایستی خسارات مالی، هویتی و معنوی را هم به خوبی در نظر بگیریم. اشتباه خواهد بود اگر آنها را نادیده بگیریم یا کم بینگاریم.
مالی: مردم مناطق آسیب دیده همیشه با فقر و محرومیت سر کرده اند. در یکی از ویدئوها زن میانسالی را میبینیم که رو به خرابه خانه اش مویه دلخراشی میخواند که حاصل زحمات خودم و پسرهایم بر باد رفت. خیلی از مردم آنجا سالها کار پرمشقت خود را به این امید تحمل کرده اند که روزی صاحب خانه خواهند شد. حال در چند ثانیه این مایه معنابخش زندگی خود را از دست داده اند.
هویت جفرافیایی: چه بسیار کوچه ها، خیابان ها، مدرسه ها، مسجدها و دیگر مکان ها ویران شده اند. جاهایی که بخشی از خاطرات افراد را تشکیل میدهند. هسته هایی هویتی افراد عمیقا به چنین مواردی گره میخورد. حادثه پلاسکو را به یاد بیاوریم که ناگواری آن برای خیلی از افراد پیوند آن با تاریخ شهر تهران بود.
معنوی: احتمالا چالش برانگیزترین تجربه فقدان سوگ معنوی خواهد بود. محور هستی شناسی اکثر افراد مفهوم خدا است. در هنگام رویارویی با مصائب شدیدی چون زلزله خیلی ها دچار تردید جدی میشوند. گویی خداست که زیر پای آنها را خالی کرده است. در گزارش یکی از همکاران آمده بود که زن سالمندی میگفت "مدام از ترس با خودم نجوا میکنم که مبادا ایمانم برود، مبادا ایمانم برود" یا مثل همین امروز میبینند که بارش باران هم دیگر معنای رحمت خدا را نمیرساند.

@Kajhnegaristan