این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
خلاصهای از سخنرانی محمدمهدی اردبیلی با عنوان «راههای فرار جامعه از مواجهه با خود». «بخش دوم:»
خلاصه ای از سخنرانی محمدمهدی اردبیلی با عنوان «راه های فرار جامعه از مواجهه با خود»
منبع: روزنامه شرق
«بخش دوم:»
👇👇👇
الگوی سوم؛ باستانگرایی
یکی از واکنشهای رایج مردم در جوامع روبه انحطاط، بازگشت به گذشته است. برای نمونه، ما شاهد آنیم که در هنگام فروپاشی قرون وسطی، در زمان رنسانس و نوزایی، بهیکباره خواندن شعرهای «هومر» مرسوم میشود یا حتی افراد «رساله ضیافت» افلاطون را بیشتر میخوانند. زمانی که فرد یا جامعهای از یک وضعیت سرخورده است و پارادایم حاکم نیز دیگر توان سلطه بر اذهان و اقناع عمومی را ندارد، یکی از اولین و راحتترین راههای فرار از مواجهه این جامعه با وضعیت خودش، بازگشت به گذشته است. جامعه ما نیز از این آفت در امان نیست. در ایران نیز افراد در برابر شکست پروژههای آرمانگرایانه و تجربیات متعاقب آن، به گذشته و دوران باستان پناه میبرند؛ آن هم دوران باستانی که ناشناخته است و بخش اعظمی از دانش ما در مورد آن میتواند اوهام باشد. به تعبیری مانند عشقورزیدن به خلأ است. شبیه به پالایش «فرویدی» است؛ فرد ابژه میل خودش را معطوف به امری میکند که خلأ محض است. نه ارضا میشود و نه به کلی سرکوب میشود. به یکباره اشخاصی مانند داریوش یا کوروش به یک منجی دموکرات عدالتخواه تبدیل میشوند و فرد به معاشقه ذهنی با یک دوران آرمانی-تخیلی مشغول میشود تا خود و وضعیت فعلیاش را فراموش کند.
الگوی چهارم؛ عرفانزدگی
یکی دیگر از این راههای فرار، عرفانزدگی رمانتیک یا صوفیانه است. عرفانزدگی از این حیث، شبیه به باستانگرایی است و هردو با پالایش فرویدی پیوند میخورند. این مساله در جامعه ما به شکل صوفیگرایی یا حتی نمونههای وارداتی آسیایشرقی و آمریکایجنوبی ظاهر میشود؛ نوعی پناهبردن به درون خویش و ساختن یک سیستم دفاعی تا لطماتی که از بیرون دیده است را جبران و فراموش کند. مدلی که شاید در جوامع دیگر به شکل رواقیگری و رمانتیسم افراطی دیده شود. از اینرو، این سنت به فضیلتهای اخلاقی عجیبوغریب، نوعی انفعال مطلق و صبر یا پذیرش محض امور دامن میزند که به باورش «هرچه هست خوب است و نباید برای تغییر این وضعیت کوشید». جالب اینجاست که در طول تاریخ هرگاه وضعیت یک جامعه اسفبارتر و منحطتر میشود، فرار به درون خود و میل به شهود بیواسطه حقیقت و نفرت از سیاست رواج بیشتری مییابد.
الگوی پنجم؛ طبیعت پاک
پنجمین نمونه از راههای فرار، الگوی رفتن به دامان طبیعت پاک است. این میل در بسیاری از انسانهای شهری مشهود است که برای فرار و عدم مواجهه با تنشهای شهرنشینی به دل طبیعت پناه ببرند. طبیعت برای اکثر ما شکلی از زیبایی، آرامش، پاکی و خلوص، در مقابل زندگی شهری است که کثیفی، شلوغی، درد و رنج در آن موج میزند. البته این طبیعت آرمانی همان طبیعتی است که اگر نشانههای تمدن چون آب، برق، اینترنت و غیره در آن نباشد میتواند به ناامنترین و ترسناکترین مکان بدل شود. اگر از تبلیغات امروزی، که به یمن بازارهای سرمایهدارای طبیعت بکر با تمام امکانات را برای ما تصویر میکنند، گذر کنیم و تصویر خودمان را در میان جنگلهای «آمازون» که هردم ممکن است جانمان را تهدید کنند به ذهن بیاوریم، آنگاه متوجه خواهیم شد که طبیعت آنچنان که به نظر میرسد، امن و آرام نیست و میتواند به خودی خود، کابوس باشد. اما تا آنجا که به بحث ما مربوط میشود، یکی از راههای فرار از مواجهه با وضعیت فعلی ما، آن است که به سوی طبیعت فرار کنیم. این مساله در حالی است که تصویر طبیعتی که هیچ انسانی در آن موجود نباشد و ما برای اولینبار در آن قدم بگذاریم، بسیار رویاپردازانه و ساخته ذهن ماست. انسان طبیعت را نابود کرده است و ما میرویم تا خود طبیعت را نجات دهیم. این در حالی است که طبیعت اصلا خودی ندارد که بشود نجاتش داد. در نتیجه، اگر از طبیعت دفاعی میشود برای آن است که برای مثال، زمین آنقدر گرم نشود که خانه من به زیر آب رود یا من از تشنگی بمیرم. در واقع تمام این تلاشها برای حفظ «من» و گونه جانوریای است که بشر مینامیم. اما از سوی دیگر با اندکی دقت میتوان دریافت که اتفاقا ذات طبیعت، نابودی است.
ایده دفاع از طبیعت، سه هدف مشخص دارد: یکم: تلاش ما برای حفظ شرایط زیستی خودمان، دوم: حفظ سرگرمیهایی که در این سیاره برای خود دستوپا کردهایم (مانند باغ وحشها و برنامههایی همچون راز بقا). سوم و شاید از همه مهمتر، تمایل ما برای مخفیکردن وضعیت اسفبار خود زندگی و جامعه انسانی است. تجربه نشان داده است که هرچه خشونت، کشتار، فقر و گرسنگی در جوامع خود ما رشد مییابد، ژستهای حفظمحیط زیست و حقوق حیوانات برای نجات این یا آنگونه جانوری خاص نیز بیشتر میشود.
@Kajhnegaristan