این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
ستیز طبقاتی به معنای واقعی کلمه همین ستیز جریان های میل است
ستیز طبقاتی به معنای واقعی کلمه همین ستیز جریان های میل است. طبقه را نه فقط با کارکرد و جایگاه اش در نظام تولید، نه با علائق و منافع طبقاتی، بلکهبا میل سرشت نمایاش، با «بنیاد» ارزیابی ها و معنابخشیهایش باید شناسایی کرد. این به هیچ وجه، «فرهنگی کردنِ مفهوم طبقه» نیست، چراکه «میل بخشی از زیربناست». از دیدگاه مارکسیستی، اهمیت طبقه ی کارگر نه صرفا در فقر و ستمی که تحمل می کند، بلکه در وضعیتِ آن است، وضعیت پرولتری به منزله ی وضعیتی که در آن میل جدیدی برانگیخته می شود که به نوبه ی خود شکل جدیدی از زندگی را ممکن می کند که از اساس با شکل زندگیِ بورژوایی و ارزش ها و معناهای آن تفاوت دارد؛ شکلی از زندگی که با استفاده از مفهوم لایبنیتزیِ «نا هم امکانی»، می توان گفت با شکل بورژواییِ زندگی «نا هم امکان» است، و به همین دلیل، در «جهانِ» بورژوایی «ناممکن» به نظر می رسد؛ پتانسیلی که طبقه ی کارگر را به چیزی بیش از خودش، به چیزی بیش از هستیِ بالفعل اش، تبدیل می کند و می تواند به سایر طبقات نیز سرایت و آنها را دگرگون کند. در هر نوع تحلیل وضعیت طبقه ی کارگر باید ببینیم آن تحلیل در چه افق سیاسی ای قرار می گیرد، یعنی در چارچوب چه میل یا شیوه ی زندگی: این میل یا شیوه ی زندگی آیا تابع میل بورژوایی است یا با آن در ستیز است؟ آیا افق تحلیل مان فراهم آوردن شرایطی همسنگِ طبقه ی متوسط برای طبقه ی کارگر است، یا بر مبنای وضعیت پرولتری و نه وضعیت بالفعل طبقه ی کارگر، بناشده است و هدف استراتژیک اش شیوع و سرایت این میل در سراسر جامعه و از این طریق، دگرگون کردن همه ی طبقاتِ بالفعل است؟ به این ترتیب است که نقد اقتصاد سیاسی به جای گیرافتادن در بن بست کینه ی طبقاتی، می تواند افقی یونیورسال برای کنش سیاسی بیافریند و راه جنبشی فراگیر را هموار کند که می تواند «همگان» را مورد خطاب قرار دهد: «به ما بپیوندید!».
ادامه دارد....
@Kajhnegaristan