«ابراهیم و میل پدر کشی» …زیگموند فروید در کتاب توتم و تابو فرضیه‌ای را درمورد احساس دینی مطرح میکند

"ابراهیم و میل پدر کشی"


زیگموند فروید در کتاب توتم و تابو فرضیه ای را درمورد احساس دینی مطرح میکند . این فرضیه علارغم اینکه اسطوره ای است تماماً ساخته و پرداخته ی فروید ، ولیکن حائز اهمیت است .
مطابق این اسطوره در قبایل وحشی اولیه رئیس صاحب مطلق تمامی زنان بود و پسران را از دسترسی بدان ها منع می کرد . پسران عاقبت دست به شورش زدند و رئیس را به قتل رساندند .احساس گناه حاصل از این جنایت چنان بود که پسران را بر آن داشت که با افراشتن پیکری که مظهر پدر کشته شده بود (توتم ) زنان را بر خود حرام کنند ( تابو ).در این فرضیه ی فروید ماهیت احساس دینی چیزی جز همین احساس گناه نیست .احساس گناه ، به صورت ملبس خود ،بازگشت میل دفع شده و ناآگاه به قتل پدر است .
کتاب موسی و یکتاپرستی که آخرین اثر فروید است در واقع دنباله ی منطقی همین فرضیه است .طبق این کتاب موسی که یک نجیب زاده ی مصری بود برای متمایز ساختن قوم بنی اسرائیل ختنه کردن که جزء مراسم مصریان بود در میان امت خویش رایج ساخت تا نشانی از عهد و پیمان با قوم برگزیده ی خود باشد . ولی آنها تعلیمات او را نپذیرفته وی را هلاک ساختند . یهودیان خاطره ی این قتل را دفع کرده به ضمیرناخودآگاه خویش واپس زدند.مسیحیت در نظر فروید بازگشت همین احساس گناه است به ذهن آگاه ،چرا که عیسی به عنوان ناجی نوع بشر ، گناه آدمیان را با شهادت خود بازخرید .لکان مسیحیت را کامل ترین شکل مذهب میدانست البته منظور این نیست که مسیحیت بر ادیان دیگر برتری داشته باشد ،بلکه چون مسیحیت از میل به قتل پدر شکلی کامل به آن بخشیده است و آن شهادت و مرگ مسیح (به عنوان پسر ) است .قتل پدر در اینجا واژگونه خود را به شکل شهادت پسر نشان میدهد .
گزیده ای از کتاب مبانی روانکاوی (فروید – لکان ) – کرامت موللی
#
رویای ابراهیم و قربانی کردن (اسماعیل / اسحاق )
مسیحیت ،یهودیت و اسلام همگی جزئی از ادیان ابراهیمی هستند که به تئوری پیامبری معتقد هستند به طوری که پیامبری از سمت خدا (دیگری بزرگ ) انتخاب میشود و باواسطه یا مستقیم پیام هایی به ایشان و پیروانشان ارسال میکند .
همانطور که گفته شد آنچه ماهیت اصلی احساس دینی را تشکیل می دهد چیزی جزهمین احساس گناه پدرکشی نمی باشد .
ابراهیم در چندین بار در خواب رویایی میبیند که به دستور خداوند فرزند خویش را قربانی میکند .ابراهیم دو پسر داشت اسحاق که جد بنی اسرائیل بود و اسماعیل که جد اعراب بود .در تورات اشاره میشود که پسری که برای قربانی کردن درنظر گرفته شد اسحاق بود ولی در قرآن اشاره میشود که جد اعراب یعنی اسماعیل بوده است .
یهودیت ، مسیحیت و اسلام :
قربانی شدن پسر خود همان میل واژگونه قتل پدر است که دررویای ابراهیم وجود داشت .دو روایت متفاوت از این رویا در واقع دو میل واژگونه درناخودآگاه دو قوم بنی اسرائیل و عرب را نشان میدهد . طبق فرضیه ی فروید، موسی توسط قوم خود به قتل رسید و خاطره ی این قتل و این میل پدرکسی در مسیحیت به شکل واژگونه روایت میشود به شکل شهادت عیسی (پسر)به منظوربازخرید گناه آدمیان . احساس گناه نیز در واقع همین بازگشت میل پدر کشی به خودآگاه است .
این میل به پدرکشی در مسیحیت به کامل ترین حد خود میرسد لذا اسلام نمیتواند دنباله ای از مسیحیت و یهودیت باشد اسلام برای موجود بودن خویش نیاز دارد تا روایت دیگری داشته باشد بنابراین روایت دیگری از تاریخ و فرزند قربانی شده ی ابراهیم دارد . این بار ذبیح اسماعیل جد اعراب است .و این میل واژگونه به پدرکشی در روایتی دیگر خود را به نمایش میگذارد .


@Kajhnegaristan