این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
پرده سوم:
پرده سوم:
در سال ١٣٩٤، کتابی با عنوان «امر گشوده: انسان و حیوان»، اثر جورجو آگامبن به فارسی منتشر شد. در فصل پنجم کتاب، «فیزیولوژی آمرزیدگان»، میخوانیم: «بدینترتیب چنانچه رخصت داده شود که محشورشدگان توسط رفتار جنسی خود را تکثیر کنند و به وسیله خوراک خود را بپرورند، آنگاه این امر به این معنی خواهد بود که تعداد و شکل جسمانی نوع بشر به نحوی نامتناهی رشد و یا تغییر خواهد کرد و در نتیجه با بیشمار آمرزیدگانی روبهرو خواهیم بود که هرگز پیش از رستاخیز نزیستهاند و از اینرو تعریفپذیری انسانیتشان ناممکن خواهد بود».
این جملهها بیمعنی نیستند ولی «معیوب»اند: نتیجه شکلی از ترجمهاند که در عمل زبانی تولید میکند که از مبدأ رانده و از مقصد مانده است: زبانی که رفتار طبیعی و بهنجارش را گم کرده منتها نه در خاک شعر بلکه در اقلیم نثر. ترجمه انگلیسی:
For if it were allowed that the risen would reproduce by means of sexuality and nouLrish themselves with food…
نویسنده میگوید، «اگر محشورشدگان اجازه مییافتند به وسیله فعالیت جنسی تولید مثل کنند و غذا بخورند... ».
مسأله این است که هیچ فارسیزبانی هیچگاه نمیگوید «توسط رفتار جنسی خود را تکثیرکردن» و اینکه ما از «خود را توسط رفتار جنسی تکثیرکردن» استفاده نمیکنیم نه نشانه ضعف و نقصانی در زبان ماست و نه استعمال چنین ترکیبی به ظرفیت زبان ما میافزاید: حرف نویسنده روشن است: اگر ساکنان بهشت مانند انسانها در روی زمین تولید مثل میکردند و مثل ما غذا میخوردند تعداد آدمها بینهایت میشد و جسم آدمها نیز بیاندازه تغییر شکل مییافت و در آن صورت شمار بهشتیان هم بینهایت میگشت و در میان ساکنان بهشت، خیل عظیم آدمهایی به وجود میآمد که قبل از معاد جسمانی اصلا زنده نبودهاند، بنابراین به هیچوجه نمیشد انسانبودنشان را تعریف کرد. مسئله این است که جملههای مترجم «سالم» نیستند: «و از اینرو تعریفپذیری انسانیتشان ناممکن خواهد بود»- این عبارت نیاز به درمان دارد و مهم این است که بیماری نثر علامت بيماري وسیعتری است که هیچکس یک تنه حتی قادر به تبیینش نیست چه رسد به معالجهاش....
پرده چهارم:
پنج سال پیش مقالهای از جورجو آگامبن با عنوان «فرشته ماخولیا» در مجموعه «جزوههای گام نو» منتشر شد. مترجم یکی از پاورقیهای نویسنده را چنین ترجمه کرده است: «جالب است که گیدبور، در جستوجویش برای یک «سبک نفیکردن» بهعنوان زبان براندازی انقلابی، متوجه پتانسیل مخرب و ضمنی نقل قول نشد. هرچند، کاربرد «اختلاس» (détournement) و دزدی ادبی، که او پیشنهاد کرد، همان نقشی را در گفتماناش ایفا میکرد که بنیامین به نقلقول نسبت داده بود... اختلاس در هیأت آن ارتباط یا همرسانیای نمایان میشود که میداند نمیتواند مدعی و خواستار هیچ ضمانتی باشد».
حتما خواننده میپرسد که «اختلاس» در اینجا چه میکند. آگامبن میکوشد از قرابت سیاست نقلقول در بنیامین و تکنیک «دتورنمان» در گی دُبور پرده بردارد. اما چرا «اختلاس»؟ آگامبن مقالهاش را با نقلقولی از بنیامین آغاز میکند که از نقلقولکردن در نوشتههایش سخن میگوید. بنیامین میگوید، نقلقولها در نوشتههای من به راهزنانی میمانند که در راهها کمین میکنند تا به رهگذران حمله کنند و ایمان و باور ایشان را بدزدند. بدینسان، نیروی ویژه نقلقول ناشی از تواناییاش در انتقال گذشته به حال و ایجاد امکان برای خواننده جهت مجسمساختن گذشته نیست: قدرت نقلقول، به اعتقاد بنیامین، ناشی از توانایی آن است در «خانهتکانیکردن، بیرونکردن عبارت از سیاق متن، و ویرانکردن».
حال، میرسیم به پاورقی آگامبن: به گفته او، گیدبور به دنبال «سبکی مبتنی بر نفی» بود تا آن را بهعنوان «زبان براندازی یا واژگونسازی انقلابی» به کار گیرد. آگامبن میگوید عجیب است که دبور در این جستوجو به پتانسیل ویرانگری که به طور ضمنی در نقلقول وجود دارد، توجه نکرد. و آنگاه نقش «دتورنمان» و «انتحال» را در گفتار دبور عین نقش نقلقول در کارهای بنیامین میشمارد. مقاله «فرشته ماخولیا» با ترجمهای بالنسبه خوب و روان به فارسی درآمده است اما ناگهان سروکله «اختلاس» در ترجمه پیدا میشود: در انگلیسی، برای فعل «اختلاسکردن» از واژه embezzle استفاده میکنند که مترادف است با misappropriate. طرفه اینکه détournement (در زبان فرانسه) در انگلیسی به misappropriation ترجمه میشود: به معنای حیفومیلکردن یا همان «اختلاس».
@Kajhnegaristan