فقط خستگی که نیست، فقط خسته که نیستم، با وجود صعود. []

فقط خستگی که نیست، فقط خسته که نیستم، با وجودِ صعود. [ #ساموئل_بکت ]

وضعیتِ «خستگی»، خستگی از تحقق بخشیدن است، اما مجموعه‌ای از امکان‌ها هنوز باقی مانده است. شما می‌توانید شب به بیرون بروید اما خسته هستید و در خانه می‌مانید. اما امکان همچنان باقی است هر چند که شما بدان تحقق نمی‌بخشید.

«فرسودگی» اما چیزی بیشتر از خستگی است. «این فقط خستگی نیست؛ فقط خسته که نیستم، با وجودِ صعود».

فردِ خسته تحقق بخشیدن را تمام کرده است، اما امکان هنوز باقی می‌ماند؛ در حالی که فردِ فرسوده تمامیِ امرِ ممکن را تمام کرده است.

فیگورهایِ خوابیده یا لمیده‌یِ بیکن خوابیده‌اند، اما نه به این دلیل که از تحقق بخشیدن به امورِ ممکن خسته شده‌اند، بل آنها امرِ ممکن را به پایان رسانده‌اند. آنها به دلیلِ خستگی دراز نکشیده‌اند، آنها «فرسوده»اند، آنها در فرسودنِ امرِ ممکن خود را می‌فرسایند، و بالعکس.

[ #ژیل_دلوز ]

@Kajhnegaristan