آن‌سان که آن‌ها در باطل‌شان اتحاد دارند شما در حق‌تان متحد نیستید. این طنین سخن علی‌ست

خارج از هر هاله‌ی دینی و درست و نادرست دینی یک چیز کاملن عرفی را هم پاسخ‌گوست. پاسخ‌گو به این معنا که هر امر این دنیایی را هم معنادار می‌کند …البته تا بوده همین بوده، تاریخ پر از شکوه‌ی عالمان درست است. پر از شکوه‌ی مردان بزرگ و کار در برابر دغل‌بازان جاعل …تاریخ پر از شکوه است. شکوه در تاریخ تاثیری ندارد. تاریخ ضرب و زور می‌شناسد …هیچ ‌کار درستی عاقبت به آفتاب نمی‌افتد مگر چشم صاحب زوری ببیندش …شکوه، پذیرفتن شهادت در هجمه‌ی تارخ است.. شکوه از ضرب و زور چیزی جز شکستن در برابرش نیست.. حق نیز باید صاحب باز و زور شود ورنه آن به که به شهادت و شکوه رضایت دهد …. غرور با مغروران بزرگ‌ترین تواضع است. باز هم این طنین صدای علی است …تنها نکته اینجاست که بر سر کار درست هم‌دلی کم است و بر سر کار نادرست یاران موافق‌ترند. ...
  • گزارش تخلف

که ما انسان را رعایت کرده‌ایم؟

در ترکی اصطلاحی داریم که بیانگر وزنه‌ی درونی و رفتاری آدم است: قورصاق/قورساق، در فارسی قرص و محکم بودن با این اصطلاح خویشی دارد. در متون کهن داریم که آدمی باید که به هر نیک و بد از جای بنشود …سینما هم اضافه شده، چهره‌هایی ساخته که آخ نمی‌گویند …باز در ترکی داریم که آغازین قان اولدو توپورمه دهانت اگر هم پر از خون بود، تف نکن. زبان هم که روان ماست. ناخودآگاه ماست …. الگوی شخصیتی. هر کس آن می‌شود که روانش نقش گرفته است. ما بافته‌ایم. بافته‌ای از تمام چیزهایی که با آن‌ها مواجه می‌شویم. بافته بی نقش و نقشه که نمی‌شود. ...
  • گزارش تخلف

هر کس سرنوشتی دارد. سرنوشت هم رقم از رفتار خودمان می‌خورد. مهربان باشی

بداخلاق باشی. غیرقابل‌اعتماد باشی. مورداعتماد باشی. دروغ‌گو باشی. راست‌گو باشی. هر چه باشی. چیدمان اطرافت را تغییر می‌دهی. چیدمان هم که توازن نداشته باشد تعادل سفینه‌ی زندگیت به‌هم می‌خورد. من ایراد بزرگی دارم. ...
  • گزارش تخلف

ب.. ب باش. خوابیده بر سطری کهن در جسمی تازه

آنگاه در هیئت الفی الاهیاتی. وارد می‌شوم. و رمز وحدت را به تو می‌گویم. حتا رمزهای دیگری را که پیش از این سربسته بوده‌اند. ب باش. ب ای لمیده در آفتاب. آن گاه ماهی عظیمی سربرآورده از دریا. به تو سلام می‌کند. و انگشتری تکراری را بر دهان آورده است. ...
  • گزارش تخلف

در تمام این سال‌ها که به حکم معلمی در جایگاه دشوار آموختن ایستاده‌ام با یک تهی و یک آینده روبرو بوده‌ام

همیشه گفته‌ام من معلم در جایگاه گذشته‌ام و شما که روبروی منید، آینده‌اید …درس و بحث هرچه که بوده میلی غریب در آموزنده‌گان دیده‌ام که ورا و فرای علم مدرسه بوده است: شوق و طلب و خارخاری برای دانستن …معلمان دینی، فلسفه و تاریخ کوتاهی کرده‌اند. کوتاهی کرده‌اند و جماعتی علم آموخته و پر سوال را رها کرده‌اند و این جماعت تشنه پی هر شیطان گول‌زنی می‌افتند تا بلکم آبی بر آتش طلبشان ریخته شود …هنوز سوال بسیاری از اینها این است:. از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود. به کجا می‌روم آخر؟ ننمایی وطنم …. خدا. تولد. مرگ. پس‌ از مرگ. ...
  • گزارش تخلف

❇️ Karl. R. Popper پیش از فروپاشی در مصاحبه با روزنامۀ آلمانی دی‌ولت Die Welt (جهان)

📰 دی‌ولت: شما در آخرین گفتگویی که در ژوئیۀ ۱۹۸۷ با دی‌ولت کردید، به اصلاحاتی که شروع کرده بود، بسیار با دیدۀ تردید نگاه می‌کردید، امروز چه فکر می‌کنید؟ آیا گورباچف می‌تواند نظام شوروی را اصلاح کند، بدون آنکه کل سیستم را به خطر اندازد؟. ☆پوپر: خیر، روشن است که نه. اگر قرار است سیستم اصلاح شود، باید در اساس خود کاملأ دگرگون شود. و تمام کسانی که از این سیستم بهره‌مند هستند [‌طلبان و ‌کاران]، بنا بر دلایلی قابل فهم، مخالف این دگرگونی خواهند بود. خواست دگرگونی وجود دارد، اما متأسفانه هفتاد سال دروغ‌پراکنی و بیان کلماتی پوچ، حس تشخیص کلمات بامعنی از کلمات پوچ و بی‌معنی را از بین برده، یعنی قدرت تشخیص این واقعیت که واژه‌ها و کلمات به خودی خود هیچ چیز نیستند، یعنی کلماتی وجود دارند که عاری از محتوا هستند، اما کلمات و ایده‌هایی هستند که محتوا دارند. در شرایط فعلی در شوروی، ایده‌های خوب وجود ندارد و قدرت تشخیص آنها نیز از بین رفته است … ...
  • گزارش تخلف

موسی و نشانه‌های زنانه‌ی آب در روایات

پیوند آب و زنانگی در جهان نمادها و نشانه‌ها پیوندی ناگسستنی است. از این‌رو همیشه آب‌ها حتا در جهان واقعیت رخ و چهره‌ای زنانه داشته‌اند. از سهم‌الارث بردن تا حق و حقوق ازدواجشان تا ردپای نمادین‌شان. اینکه می‌گویم یعنی می‌دانیم که چشمه‌های زیادی نام زنانه دارند، قنات‌های زیادی پشت‌قباله‌ی ازدواج زنان بوده و … سنگهای زیادی با نقش مار بر لب چشم‌ها مانده است …اکنون اما روایت موسی: چون به دنیا آمد مادرش او را در سبدی به آب‌ها سپرد. خواهرش پی او رفت تا دید آسیه و چند تن از زنان کاخ فرعون سبد را از آب گرفتند …مادر و خواهر و آسیه، این سه زن و رودی که موسی را چون نهنگ بزرگی بین این سه زن می‌چرخاند. امکان فهم‌های زیادی را در خود می‌پرورند …از طرفی آب و زنانگی نرمی و نرمخویی می‌آورند و ما می‌دانیم موسی از خشمگین‌ترین رسولان بوده است …این خود جای پرسشی عمیق است؟. ...
  • گزارش تخلف

غرب بر پایه‌ی دو چیز برآمده است: کتاب مقدس و یونان …ما بر کدام ستون بالا آمده‌ایم؟

تا پیش از تجدد در فهم‌های مختلفی از قرآن اما در لوای وحدتی تقلیلی بودیم. بعد از تجدد اما باورمان بر این‌که نمی‌شود از این‌ها چیزی برای زندگی ساخت. ما را از خودمان دور کرد.. ما صاحب سنتی دیرینه‌ایم که معطل مانده است. معطل بازخوانی و نقد و بازتولید …هیچ متنی فی‌الذاته اگر خواندنش انتقادی باشد نمی‌تواند ارتجاعی باشد. ارتجاعی‌ترین متن‌ها را هم می‌شود زیر و زبر کرد و از آن حرف تازه بیرون کشید …متون عرفانی و فلسفی و دینی ما باید دوباره خوانده شوند. آنها بیخ و بن ما هستند. اگر قرار است طرح نو دراندازیم لااقل بشناسیم‌شان.. زمانی کورش اسدی زنده یاد در وبلاگ پوکه‌بازش از اهمیت قرآن و هزار و یک‌شب نوشته بود …اینها مهم‌اند و هزار و یک متن دیگر هم. ...
  • گزارش تخلف

یادداشتی بر مجموعه (سر زدن) فریاد ناصری.. می گویند داستان نویسان شاعران ناکامند

اگر به دیده‌ی تحقیق در سابقه داستان نویسان ایرانی بنگریم هرچند کم و کوتاه اما در کارنامه هنری خود اثری از شعر و شاعری ثبت و ضبط کرده‌اند. تفاوت عالم مقال یا به قول اهالی فرانسه la univers du discours (جهان سخن) نوشتن و سرودن آنچنان است که کمتر کسی می‌پندارد او که می‌نویسد روزگاری مرتکب سرودن نیز شده است. اما کم و بیش این را آزموده‌اند و همچنان نیز می‌آزمایند. نگارنده این سطور نیز از ین قاعده مستثنی نیست. همچنان که پس از نگارش‌ها و دل دادن‌ها به معشوق دیگر هنوز دل در پی اولین می‌طپد و گاهی در آن کوی و برزن قدمکی هم می‌زند. این‌ها را گفتم تا بگویم ابزار نقد شعر در دست من نیست. که نه به اندازه خوانده‌ام در این باب نه آزموده‌ام اما شاید از منظر شهودی وحسی کلماتی بتوانم بگویم. می‌اندیشم آن که شاعر نیست بسیار بهرمند است از لذت درک شعر. که نه درگیر تکتیک است نه فرم. ...
  • گزارش تخلف

چراغ شعر در روزگار کدورت و بادها خاموش نه، که در میان کاسه‌ی دست‌ها روشن است …ما این دستان را از هرات تا لیورپول یافته‌ایم و قدر د

شعرهایی که نه اگر توانسته‌اند جهان‌گیر باشند، در جهان روزمره هم گیر نکرده‌اند.. غث‌وسمین دارند اما همه حدی از شعور شعر را در خود دارند که ما به آنها ببالیم …پس وقت آن بود که زیر سقف کلمات‌مان فرا هم آییم و کلام هم را بشنویم. نه تنها با خود که با حضور هر آن‌کسی که زیر چرخ کبود اهل کلام است و عزیزانی چون حافظ موسوی، هوشیار انصاری‌فر، علی عبداللهی، آزاده کامیار، … سردار شمس‌آوری و شهاب لواسانی …پوستر: حبیب محمدزاده. ...
  • گزارش تخلف

یادداشتی درباره‌ی سر زدن. (ایبنا). آنژیلا عطایی

«سرزدن» عنوان مجموعه شعر فریاد ناصری است که سال ۱۳۹۵ توسط نشر حکمت کلمه به چاپ رسیده­ است. شعرهای این مجموعه در دو دفتر «براده‌های پیشانی» و «دفتر ژانت و آوازهای ایرانی» تنظیم شده‌­اند. فریاد ناصری در این مجموعه از خلق تصاویر نو و خارق­‌العاده، زبان مادری و بازخوانی اسطوره‌­ها و تاریخ به خوبی استفاده کرده است، ضمن این­که تلاش برای نوآوری در فرم و زبان - نه زبان بازی – در شعرها کاملا «مشهود است. استفاده از نشانه­‌ها در شعر، «سرزدن» را به مجموعه­‌ای از شعرهای غریب تبدیل کرده­ است که مخاطب را به کشف و شهود و تخیل وامی­‌دارند تا جایی­‌که «ب» در این کتاب، فقط یک حرف و عنوان یک شعر نیست بلکه به نشانه‌­ای تبدیل شده­ است برای بازگشت و سرزدن به گذشته، زبان مادری، تجربه­‌های عاشقانه و سروهای شهید شده در قامت کسانی که به شعر فریاد ناصری بازگشته­‌اند. «ب» واژه­‌ای است که معانی گوناگون دارد و بنا به تعبیر رولان بارت، قادر است «متن نویسا» ایجاد کند. چنین متنی به خواننده اجازه می­‌دهد که با او در خلق اثر همراه باشد تا جایی­‌که حتی بتواند معنای دلخواه نویسنده را نادیده بگیرد. اغلب شعرهای مجموعه حاضر، ...
  • گزارش تخلف

آیناز محمدی

«سر زدن» مجموعه شعری سروده فریاد ناصری است که توسط انتشارات حکمت کلمه راهی کتابفروشی‌ها شد. این مجموعه در دو دفتر تنظیم شده و دفتر اول براده‌های آهنی و دفتر دوم ژانت و آوازهای ایرانی نام دارند. ناصری در شعرهای سپید این مجموعه رویکردی عاشقانه و اجتماعی دارد و مخاطب فرضی – محبوب یا معشوق – را گاه سرزنش می‌کند گاه می‌ستاید. گاه شکوه می‌کند و گاه در برابر شکوه پدیده‌های پیرامون، پرسان است و پریشان. شعری از این دفتر: «سرم در جغرافیایی از سنگ‌ها به سر می‌برد / کوه/ کوه/ با سه حرف و این همه سنگ/ شعر پایداری من بود/ که حرف می‌زنم در بحر متقارب/ و می‌میرم در بی‌وزنی یک شعر سپید/ گورم را می‌کنند در کوه‌های مرزی/ و شهیدی می‌شوم که در خواب‌هایش/ دو پرچم غمگین/ عاشق هم شده‌اند». منتشر شده در روزنامه‌ی ایران. ...
  • گزارش تخلف