ادامه👆👆👆

ادامه👆👆👆

مرنیسی در مقاله "سکسوالیته اسلامی، خط قرمزها" اساساً مفهوم فضا در جامعه اسلامی را بازتابی از نظام سلسله مراتبی در کل جامعه و وسیله ای برای توزیع قدرت به نفع مردان قلمداد می‌کند. به نظر او مرزهای مشخص و شفاف فضایی، جامعه اسلامی را به دو "زیر جهان" تقسیم می‌کند: جهان مردان یا امت (یعنی جهان مذهب و قدرت) و جهان زنان یا جهان خانگی (یعنی جهان سکسوالیته و خانواده).

تقسیم فضایی بر اساس جنسیت، در واقع تفکیک میان افرادی است که حاکمیت و قدرت دارند با کسانی که فاقد آن هستند؛ میان آنهایی که همه قدرت معنوی و روحانی را در اختیار گرفته‌اند و آنها که فاقد هرگونه قدرتی هستند. این تقسیم بر اساس جدایی فیزیکی فضای عمومی از فضای خانگی است. در فضای عمومی یا امت، روابط افراد بر اساس اشتراک و وحدت است، در حالی که در فضای خانگی، روابط افراد بر مبنای تبعیض و تعارض تنظیم شده است. در جهان عمومی یا امت موقعیت زنان مبهم است. زیرا خداوند با زنان به طور مستقیم صحبت نمی کند، بنابراین، می توانیم فرض کنیم که امت اساساً از ایمان آورندگان مرد تشکیل شده است.

در جهان خانگی، یا سکسوالیته، افرادی از هر دو جنس به عنوان انسان‌هایی ذاتا جنسی تلقی می‌شوند اما از آنجایی که مردان بیشتر وقتشان را در خارج از خانه می‌گذرانند، می توان حدس زد که اعضای این جهان تنها زنان هستند.

به نظر مرنیسی اصول و معیارهایی بر روابط بین اعضا در هر دو جهان حاکم است: رقابت در جهان امت بر اساس برابری، برادری، رابطه متقابل، عشق، اعتماد، مشارکت و گردهمایی اعضاء قرار دارد، در حالی که در خانواده روابط بر اصول دیگری نظیر نابرابری، رابطه یک طرفه، تفکیک و جدایی، اختلاف و نفاق، فرودستی، سلطه و عدم اعتماد قرار دارد.

در حالی که شهروندان جهان امت بر اساس ایمان و عقیده مشترک‌شان تعریف می شوند، شهروندان جهان خانگی اساساً موجوداتی جنسی تلقی می شوند. آنها با اندام‌های تناسلی شان تعریف می شوند نه با ایمان و عقایدشان.
آن‌ها متحد نیستند بلکه به دو گروه تقسیم شده اند: مردان که قدرت دارند و زنان که اطاعت می کنند. زنان _که شهروندان جهان خانگی هستند و وجودشان خارج از این فضای خصوصی، نابهنجار و تخلف تلقی می‌شود_ نسبت به مردان فرودست هستند، زیرا مردان دارای دو هویت هستند: یک هویت از عضویت آنان در فضای عمومی ریشه می‌گیرد و هویت دیگر حاصل حضور آنها در جهان خانگی است. اما زنان که در اصل فقط از طریق عضویت در جهان خانگی هویت می‌یابند، حتی در جهانی که در آن محصور شده‌اند، یعنی خانه، از قدرت کنار گذاشته شده‌اند زیرا در خانواده نیز مرد از قدرت برخوردار است. وظیفه زن مسلمان تمکین و اطاعت کردن از مرد است.

تفکیک این دو گروه، یعنی زن و مرد؛ یعنی سلسله مراتبی که مرد را بر زن برتری می دهد و با وجود نهادهایی مانند مذهب و سنت که هرگونه ارتباط بین دو جنس را ناشایست و حتی منع می‌کنند، بازنمایی می‌شود.

همکاری بین زنان و مردان فقط در یک وظیفه پذیرفته و خلاصه شده است، وظیفه ای که برای تداوم حیات جامعه ضروری است: یعنی تولید مثل. از این رو، در صورتی که وجود رابطه بین زنان و مردان، غیر از رابطه زن و شوهری لازم باشد، باید آن رابطه در چارچوب مقررات و مجموعه مداوم و منسجمی از سازوکارهای کنترلی قرار گیرد تا از ایجاد صمیمیت زیاد ایجاد رابطه احتمالی عاطفی بین زن و مرد نامحرم جلوگیری شود، یعنی جدایی فضایی و یا ایجاد فاصله بین زنان و مردان به وجود آید.

بنا به سنت، زنانی که از فضاهای عمومی استفاده می کنند حریم جهاد امت را می‌شکنند، با قید و بند های مانند پوشیدن حجاب خانه را ترک می‌کنند. بر اساس اسلام سنتی، زنان در معیت فرد دیگری اجازه ورود به جهان مردان را می یابند، آن هم در مواردی با پیشینه سنتی؛ همچون حمام رفتن و مراجعه به اماکن مذهبی و زیارتی. بر اساس یافته‌های مرنیسی از جامعه اسلامی مراکش، زنان معمولاً هر دو ماه یک‌بار به حمام می رفتند و برای زیارت یک یا دو بار در سال از خانه خارج می شدند. هر دوی این موارد نیاز به اجازه شوهر داشت. همراهی کردن زنان معمولا به زنی فاقد جذبه جنسی و مسن تر استفاده می‌شد و در بیشتر موارد به عهده مادر شوهر بود.
@religionandsociety

ادامه👇👇👇