داستانهای بیقانون ۱۲:۲۹ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ ✅ موضوع انشا: به شرط بقا، میخواهید در آینده چکاره شوید؟. فاطمه ناصری | بی قانون بر خودستایی نباشد ما خیلی خانواده تاثیرگذاری هستیم. فک و فامیل ما به تنهایی توانستهاند باعث خلق آثار خوفی در ادبیات شوند. اصلا شما که خیلی با شعورید و فرت و فرت کتاب بیشعوری را توی پاچه بقیه میکنید، به این فکر کردهاید این ایده طلایی چطور به ذهن نویسنده رسیده؟ بابابزرگم. یک بار که کَرَم منتکش با خاورش آمده بود بقالی بابابزرگ اینا که سیگار بهمن کوچک بخرد فضل و کمالات بابابزرگ ما را که دید جیغکشان و لواشکخوران رفت آن طرف دنیا و یک نفس کتاب بیشعوری را نوشت. بعدا که دید اسمش خیلی ضایع است عوضش کرد و گذاشت «خاویر کرمنت» …یا مثلا یک روزی دیدیم عمه زریمان دست یک اجنبی را گرفته و همینجور که طرف را روی زمین خرکش میکند، داد میزند: «یکی بیاد بگه این زبون بسته چی داره میگه؟ گم شده تو شهر غریب». عمه دبلیو زری که چندسال بود چمدانش را بسته بود تا شوهر بیغیرتش از آمریکا برایش دعوتنامه بفرستد پرید وسط و شروع کرد به کشیدن موهای غریبه حیوانکی. «حالا برای من دعوتنامه آوردی؟ ...
داستانهای بیقانون ۲۱:۰۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ ✅ شیرینی انگشتی و روحانی چرا به دل گرفته؟. فریور خراباتی | بی قانون گذشته رییسجمهور در نشست خبری شرکت کرد و در مقام منتقد به سوالهای آقای حیدری جواب داد و از مردم گلهمند بود. همین اول کار و پیش از آنکه دستور طبخ شیرینی انگشتی بادامی را بدهم خدمت آقای حیدری که شغلش مصاحبه با روسای جمهور است، میگویم: «به خودت بیا مرد! یه دو تا سوال درست و حسابی بپرس، خسته نشدی از بس سر تکون دادی؟!». مواد لازم برای شیرینی انگشتی، ۲۰۰ گرم آرد، دو قاشق آرد برنج، ۶۰ گرم شکر، دو قاشق پودر بادام و ۲۰۰ گرم کره است. این مواد را در راستای گردشگری از کابینتهای مختلف و یخچال جمع کردم و با خودم گفتم: «کجای مسیر رو اشتباه رفتم که رییسجمهور از دستم ناراحت شده؟! برم از دلش در بیارم». بنابراین تصمیم گرفتم که از طرف خودم شیرینی بپزم و بفرستم به کاخ ریاستجمهوری تا با یکدیگر آشتی کنیم …همینطور که آرد سفید، آرد برنج و پودر شکر را در کاسه الک میکنم، یادم میآید که ایشان گفت: «به خاطر مردم سراغ برجام رفتم!» و همینطوری که بغضم را ژاژ میخاییدم کره خرد شده و پودر بادام را نیز اضافه کرده و با نوک انگشتان ورز دادم و فکر کردم؛ هر لحظه ممکن است روحانی به مردم بگوید: «خیلی مزمَن و بیکلاس ...
داستانهای بیقانون ۱۵:۵۶ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ ✅ نگاهی به آینده جوجو در کشورهای مختلف. مرتضی قدیمی | بی قانون حوضک، جوجو اومد آب بخوره افتاد تو حوضک». جوجو در ژاپن. جوجو پس از صحبت با آکیرا کوروساوا به این نتیجه رسید تعدادی سامورایی را برای بیرون آمدن از حوضک استخدام کند. الحق والانصاف ساموراییها کم نگذاشتند و با تبعیت از آیین خود خصوصا دو قانون «همیشه چون نخستین دیدار فروتن باش» و «طریقت سامورایی مرگ است. آنجا که میان مردن و زنده ماندن دودل باشی، بیدرنگ مرگ را برگزین»، جوجو را از حوضک بیرون آوردند. ساموراییها که کار خود را تمام شده دیدند به جوجو گفتند کاری باری؟ جوجو گفت شما تا اینجا که اومدید وایستید دور و اطراف حوضک را هم بسازیم. ساختند و ساختند و ساختند تا شد ژاپن …جوجو در آمریکا. جوجو بس که تو حوضک دست و پا زده بود و نتوانسته بود بیرون بیاید دیگر رمقی نداشت و آماده شده بود رهای رها شود که یک سرباز زخمی از جنگ اما شجاع و دلیر با تمام تجهیزات خودش شیرجه میزند توی حوضک و کمک میکند جوجو از آب، خودش را بیرون بکشد. ...
داستانهای بیقانون ۱۷:۵۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۶ ✅ از سربازی زنان تا ناباروری مردان. عمادالدین کریمیان | بی قانون بودم و داشتم با تخمههای هندوانه درون بشقاب با چنگال بازی میکردم که شنیدم طرح سربازی دختران در مجلس مطرح شده است. سریع رفتم داخل حمام که فرش مویی نشود. کمی که به خودم مسلط شدم، خودم را تکاندم و برگشتم. با خودم فکر کردم که نمایندگان ملت، چقدر خوب فعل «یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت» را صرف کردهاند و چه هوشمندانه توانستند این جفایی را که در حق عمر پسران کشور میشود، برطرف کنند. در همین راستا امیدوارم نمایندگان بهزودی با طرحهای زیر سایر مشکلات کشور را نیز تار و مار کنند:. - طرح کندن تمام آسفالت سطح خیابانها برای ریشهکنکردن چاله و چولهها. - طرح اضافه کردن چهار صفر به پول ملی برای خنثیشدن اثر نوسانات چندهزار تومانی در ارزش ریال. - طرح سوارخ کردن کل نان سنگک و تبدیل نان سنگک به سوراخ سنگک برای از بینبردن بنیادی مشکل ریختن مربا. - طرح آسفالت کردن نمایندگان فعال مانند محمود صادقی و علی مطهری برای حل مشکل توی چشم زدن سکوت عارف و همچنین دور نریختن و استفاده مجدد از آسفالتهای ذکرشده در پیشنهاد اول. ...
داستانهای بیقانون ۱۳:۴۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۶ ✅ چرا زامبیها یکدیگر را نمیخورند؟. شهرزاد سمر | بی قانون این حس نوع دوستی در تمام موجودات وجود دارد. در همه حیوانات نیز دیده میشود البته به جز جنین کوسه؛ آن هم چون در رحم مادرشان تاریک است و چشم چشم را نمیبیند. پس نمیفهمد مشغول تیکه پاره کردن برادر یا خواهر خود است. و وقتی آن را خورد و گفت به به چه لذیذ بود، نمیداند دارد نوعی از خودستایی را بروز میدهد. گیاهان نیز همینطورند. تا به حال مشاهده نشده وقتی یک درخت دارد رشد میکند، یک لگد به درخت بغلی بزند بلکه خیلی هم بامرام عمل میکند؛ دست پیچکی را میگیرد و میگوید کجا میری کوچولو برسونمت … کلا خیلی موجودات لطیفی هستند. حالا اگر چهار تا گیاه گوشتخوار میانشان هست، بدانید چهارتا بندپا ارزش این حرفها را ندارد. از حوزه طبیعت که خارج شویم و به حوزه تخیل برویم نیز همینطور است. شونصد تا فیلم درمورد زامبیها ساخته شده اما چه موقع یک زامبی، زامبی دیگر را خورده … در اوج گشنگی هم باشند نگاه چپ به هم نمیکنند. ...
داستانهای بیقانون ۱۰:۲۹ ۱۳۹۷/۰۵/۱۶ ✅ نامهای به فرزندم. مهدی حجازی | بی قانون.. دلبندم سلام! اکنون که دست به کیبورد شدهام تو بهدنیا نیامدهای از تو چه پنهان امکان به دنیا آوردن تو هم فراهم نشده است که البته همان بهتر! از من نشنیده بگیر ولی اگر روزی شرایط به دنیا آمدنت فراهم شد، در مسابقه با خواهران و برادران بالقوهات بگذار آنها برنده بشوند این مسابقه از آن مسابقاتی است که اگر ببازی در واقع بردهای. توضیح دادنش الان برای من قدری دشوار است ولی این را از من بپذیر. اگر هم بهدنیا آمدی بدان که اینجا دلار نرخ ثابتی ندارد. پالم، پارازیت و سرطان در کمین تو نشسته. راستش را بخواهی از آب هم خبری نیست. همنوعانت پیامت را سین میکنند ولی جواب نمیدهند و با توجه به وضع مالی پدرت، جواب دوستت دارمهایت مرسی خواهد بود. اگر بهدنیا آمدی من توان خرید سیسمونی برای تو را ندارم و باید با یک «تک مونی» تا دو سالگی سر کنی. از آتلیه هم خبری نخواهد بود ولی یک گوشی با دوربین پنج مگاپیکسلی دارم که با آن از تو عکس میگیرم. ...
داستانهای بیقانون ۱۹:۳۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۵ ✅ منشاء غیراقتصادی!. احمدرضا کاظمی | بی قانون بالاخره یکی پیدا شده توی این اوضاع ما رو از گمراهی دربیاره! من شخصا تا دیروز داشتم واسه پیگیری قیمت ارز و سکه توی قسمت «اقتصادی» سایتهای خبری جستوجو میکردم که دیدم ای بابا، نایب رییس اتاق اصناف ایران گفته «نابسمانی بازار ارز و سکه منشاء غیراقتصادی دارد» و ما داریم بیخود از زاویه اکونومیک به قضیه نگاه میکنیم. برای همینم رفتم یکم پرسوجو کردم و فهمیدم که منشا این دلار ۱۰ هزارتومنی و سکه چهار میلیونی و ۲۰۶، ۶۰ میلیونی چیز دیگه است. در ادامه یافتههای خودم رو باهاتون به اشتراک میذارم:. منشاء حیوانی. والا من چند روز پیش یه عروسی دعوت بودم که با داماد یکم رودروایسی داشتم و تصمیم گرفتم براشون ربع سکه کادو بگیرم. سوار تاکسی شدم به سمت بازار طلافروشا، راننده تاکسی بهم گفت: «سکه الان چند؟!» گفتم: «حدود چهارمیلیون ولی میگن میره بالا بازم». بعد یه سری تکون داد و گفت: «بازار طلافروشا چیکار داری؟»، جواب دادم: «میخوام سکه بگیرم». دوباره سرشرو تکون داد و از توی آینه یه نگاه عاقل اندر سفیه که چه عرض کنم، نگاه عاقل اندر بیشعوری بهم کرد و گفت: «بلانسبت شما دیگه هر خری از راه میرسه میخواد پولاشرو ...
داستانهای بیقانون ۱۶:۲۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۵ ✅ کمکم جذبش میشوی. علیرضا مصلحی | بی قانون چند روز گذشته خبرهایی در رسانهها منتشر شد که نیاز است تعدادی از آنها تحت کالبدشکافی فنی و تخصصی قرار گیرد …۱- اخیرا نتایج یک نظرسنجی که به سفارش مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری صورت گرفت نشان داد که نزدیک به ۸۰درصد کاربران تلگرام در کشور، پس از فیلترینگ آن همچنان در این پیامرسان باقی ماندهاند. جا دارد از همین تریبون یک خسته نباشید به مسئولان عرض کنیم که بعد از ویدیو و ماهواره، کمر تلگرام، یکی دیگر از دشمنان قسم خورده ملت ایران را از چند جا شکستند و به زبالهدان تاریخ پرتاب نمودند. از مسئولان تقاضا دارم کمکم به سراغ اینستاگرام بروند. اصلا من نمیدانم وقتی شما عزیزان چند ماه پیش علت عمده مشکلات کشور که همان تلگرام بود را شناسایی کردید، چطور از اینستاگرام غافل شدید؟ ببینید یک غفلت کوچک چه معضلاتی در مملکت به وجود آورده. به قیمت دلار بنگرید. به قیمت سکه بنگرید. حالا به کف خیابان بنگرید. (منظور نگارنده این است که سر خود را پایین بیندازید وگرنه در خیابان خبری نیست). ...
داستانهای بیقانون ۱۳:۵۰ ۱۳۹۷/۰۵/۱۵ ✅ طالعت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم. امیرقباد | بی قانون مرنجان دلم را که این ببر زخمی طالعش خشم و خوشمه! میگم: ببخشید! جسارت نباشهها ولی فکر کنم ستون رو اشتباه اومدین. اون ستون حسام حیدریه. میگه: ای وای! عذر میخوام شرایط یه جور قمر در چناره که آدم نمیدونه از کدون ستون بالا بیاد از کدوم پایین بره. داشت میرفت. یه حال خستهای داشت. گفتم: یه لیوان آب حالا با ما میخوردین. ...
داستانهای بیقانون ۱۰:۴۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۵ ✅ دوست یخزده گستاخ من. پدرام سلیمانی | بی قانون زیبایم وقتی مرد که هنوز سرمای زمستان تمام نشده بود. قبل از طلوع آفتاب بدون لباس وسط حیاط پوشیده از برف نشست و منتظر ماند. نمیدانم انتظار چه چیزی را میکشید اما یخ زد. بیدار شدم و دیدم تلویزیونمان نیست. به حیاط رفتم. اولین نفری بودم که با انسان یخزدهای که دوستم بود مواجه شدم و او دیگر زیبا نبود. به شدت سفت شده بود. کبود به نظر میرسید و من به این فکر کردم که مردگان چقدر حال بههمزن میتوانند باشند. تازه او فقط یخ زده بود و خبری از پوسیدگی و کرمهایی که داخل بدنش پیادهروی کنند در کار نبود. ...
داستانهای بیقانون ۲۱:۲۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۴ ✅ ارزی ندارم دادا صرافی بسته است. شاهین قدیانی | بی قانون.. سلام خدمت همه بینندگان در خدمت آقای م. خ هستیم. لطفا بفرمایید فعالیت شما در حال حاضر چیه؟. - با سلام. شما این هزار تا گوشی هوشمند رو روی میز میبینید؟. + گوشی؟! نه. کدوم گوشی. - خب ما برای همین یک میلیون دلار ارز دولتی گرفتیم. ...
داستانهای بیقانون ۱۸:۴۹ ۱۳۹۷/۰۵/۱۴ ✅ خوراک جایگزین!. احمدرضا کاظمی | بی قانون همینمون مونده بود که از فردا بخوایم توی سایتهای خبری علاوه بر دنبال کردن تغییرات لحظهای نرخ ارز و سکه، استرس آخرین نوسانات قیمت مرغ رو هم داشته باشیم که به لطف وضعیت شیر تو شیرِ اقتصادی کشور در این امر هم موفق شدیم. مرغ امروز مرز ۱۱ هزارتومن رو رد کرد و رکوردی تاریخی برای خودش به ثبت رسوند. یعنی الان یه مرغِ یک کیلویی برای خودش رکوردی زده به مراتب مهمتر از رکورد اون ۳۰ مرغی که هفت شهر عشق عطار رو رد کردن! البته این قضیه یه دلاری شدن مرغ رو اگر از زاویه درست بهش نگاه کنیم خیلی هم چیز بدی هم نیست چون الان دیگه قیمت بینالمللی مرغ کاملا رند شده و این موضوع در آیندهای نزدیک که قراره قضیه نفت در برابر کالا جدی بشه خیلی به دردمون میخوره!. به این شکل که دیگه خیلی راحتتر از قبل میتونیم حساب کنیم که یه بشکه ۲۲۰ لیتری نفت با قیمت ۶۰ دلار که بفروشیم در قبالش چندتا دونه مرغ بهمون میدن! اینجوری رستوران هم که بریم راحتتر میتونیم حساب کنیم طرف روی هر پرس چلو مرغ، اکبرجوجه یا جوجه کبابش چند دلار گیرش میاد. بعد این سود رو میتونیم ضرب در تعداد فروشش کنیم تا درآمد خالص ماهانهاش رو به دلار حساب ...
داستانهای بیقانون ۱۷:۱۸ ۱۳۹۷/۰۵/۱۴ ✅ پسرک عاشق و غول نادان. سهیلا ولیزاده | بی قانون دستش رو برای چندمین بار روی چراغ جادو کشید ولی خبری نشد. همینکه ناامید خواست بندازدش دور، غول با ناراحتی و اعصاب خراب در حالی که با حوله خودش رو خشک میکرد، ظاهر شد: «داشتیم دمبل میزدیما داداش، حالا وقت آرزو کردنه آخه؟». پسر: قربون اون سیکس پکت برم بیا این آرزوم رو برآورده کن خیلی حیاتیه/ غول: اسیر شدیما، کافیه یه چراغ ببینین یه جا افتاده، تا غول داخلش رو زا به راه نکنین ول نمیکنین/ پسر: فقط تو میتونی کمکم کنی. امروز عشق زندگیم رو پیدا کردم/ غول حالت تدافعی میگیره: صحبت پول مول با من نکنا که با این قیمت دلار بدم بهت بری ازدواج کنی/ پسر: ای کاش بحث پول بود، گمش کردم. تو مترو دیدمش، همینکه اومدم برم جلو، یهو غیب شد، یعنی سیل جمعیت بردش داخل واگن. از اون ساعت تا الان ۱۰ بار اون مسیر رو با همون واگن رفتم و برگشتم ولی پیداش نکردم. آرزوم اینه که پیداش کنی/ غول: من مگه مسخره توام؟ / پسر: منرو دریاب بابا. حتما باید برم اینستامرو پر از ناله کنم بفهمی چقد حالم بده؟ ...
داستانهای بیقانون ۱۳:۰۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۴ ✅ ما جوونهای بیچشم و رو. مهدی حجازی | بی قانون این دوره زمونه خیلی بیچشم و رو شدن»؛ این جملهایه که همه ما حداقل یه بار از زبون پیرمرد پیرزنهای همسایه و فامیل شنیدیم البته ما خیلی بیشتر از اینها مورد نوازش بزرگان قرار میگیریم ولی خب بعضی مواقع خودمون رو به نشنیدن میزنیم. مطالعات میدانی من نشون داده معمولا بعد گفتن این جمله و ترک محل توسط جوان بیچشم و رو، گوینده جمله چیزهای خیلی بدتری هم میگه که اگه اینجا بازگوشون بکنم، با صفحه پیوندها مواجه میشین! ولی واقعا چی شد که ما انقدر بی چشم رو شدیم؟ چرا ما جلوی بزرگترها پامون رو دراز میکنیم و چرا مثل جوونهای قدیم، تمام حقوقمون رو دو دستی تقدیم پدر مادرمون نمیکنیم؟ شاید بگین ما که حقوقی نمیگیریم و منم باید بگم این که دلیل نمیشه!. اصولا یکی از مواردی که ثابت میکنه ما بیچشم و رو شدیم، همین توجیههای آبکیمون هست. والا جوونای قدیم کی از این توجیهها میکردن؟ اونا کی بیکار و علاف مینشستن تو خونه و بیکاری خودشون رو مینداختن گردن مسئولان و نرخ ارز و تورم؟ اونا اصلا نمیدونستن تورم و تلاطم بازار ارز چی چی هست. ...
داستانهای بیقانون ۱۰:۰۹ ۱۳۹۷/۰۵/۱۴ ✅ شکستدونم پر شده. نسیم نوحهخوان | بی قانون بچگی سعی کردم که در محدبترین نقطه زندگیم باشم ولی هر روز مقعرتر از دیروز میشم. این قضیه برمیگرده به روزی که به دنیا اومدم که تو اتاق زایشگاه قد همه نوزادا از ۵۰ سانت شروع میشد و قد من فقط ۴۷ سانت بود و این قدکوتاهی در آینده برام دردناک بود. شکست دوم زندگیام رو با اضافه شدن داداشم به خونواده و قطع شدن سهمیه شیر مادر درک کردم. من فقط ۱۸ ماهم بود …همینجوری بزرگتر میشدم و سعی میکردم به قله برسم. با هدف تغییر لایف استایل وارد دانشگاه شدم که از شانس منِ قعرزده ورودی اون سال فقط بانو بود. با کلی تلاش تو شرکتی مشغول به کار شدم، تا اومدم تجربه تلنبار کنم زد کل سیستم واردات و صادرات فلج شد و من و شرکت و اهالی شرکت با مخ به قعر نزدیک شدیم. به اصرار خونواده تصمیم گرفتم ازدواج کنم و زندگی جدیدی رو شروع کنم که شب با هدف خرید حلقه ازدواج خوابیدیم ولی صبح قیمت طلا و سکه، من و همسر آینده رو در نطفه خفه کرد؛ طوریکه صبح برای خداحافظی هم دیگه به همدیگه زنگ هم نزدیم. الانم دارم تو سراشیبی «ر» قعر سرسرهبازی میکنم و به خالی کردن شکستدونم فکر میکنم. 🔻🔻🔻. ...
داستانهای بیقانون ۲۰:۰۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۳ ✅ فرار مغزفندقیها. عابد کریمی | بی قانون.. دنیا را چه افراد خوشخیالی اداره میکنند؟ این جوامع غربی و آسیای شرقی که ادعای پیشرفته بودن میکنند واقعا این همه پرمدعایی را از کجا آوردهاند؟ در هر کاری سیاستهای مسخره را پیش گرفتهاند و پیش خودشان فکر میکنند خیلی خفن و باهوش هستند. توجه کنید همین داستان استعدادیابی در جوامع پیشرفته چقدر مضحک و خندهدار است. کشورهای به ظاهر پیشرفته این همه انرژی و پول هزینه میکنند تا با دزدیدن آدمهای بیکار و بیعار جامعه ما، جامعه خود را اداره کنند اما زهی خیال باطل …. جالب است که در این جوامع به جای اینکه از افراد خودی استفاده کنند، از جوامع دیگر آدم میآورند تا برایشان کار کنند. یکی نیست به آنها بگوید: عزیزم این آدمهایی که شما به اسم نخبه و دانشمند و متخصص به کشورهای خود میبرید و هزینه تحصیل در بهترین دانشگاهها و حقوق بالای بهترین مشاغل خود را به آنها میدهید، در مملکت ما اصلا داخل آدم حساب نمیشوند. آخر این افرادی که بورسیه شما میشوند و هر ماه چند هزار دلار یا یورو پول کاسب میشوند اگر زرنگ بودند در مملکت خودشان صاحب کار و زندگی میشدند. این افراد یک مشت بچه درسخوان با عینک ته استکانی هستند که در مدرسه و دانشگاه همیشه مورد تمس ...
داستانهای بیقانون ۱۸:۵۲ ۱۳۹۷/۰۵/۱۳ ✅ کلکسیون سندرمی من. مهدیسا صفریخواه | بی قانون.. آدم مهرطلبی هستم، این رو دیگه همه میدونن برای همین بیشتر لحظات زندگیم یا به بوس و کامنت قلب و گل میگذره یا به خرید کادو برای اونهایی که دوستشون دارم. مثلا وقتی وارد مغازه میشم اگر طرف مشتری مدار باشه و عین خارجیها باهام برخورد کنه، میرم همه طلاهام رو میفروشم و کلی چرتوپرت ازش میخرم. اما روانشناسم میگه کنار مهرطلبی، سندرم جلب توجه و عدم استقلال شخصیتی هم دارم. اینها یعنی من کیس استادی خوبی برای ٨۰ درصد اختلالات روانی در همه طیفها و رنجهای سنی هستم. اوایل روانشناسم میگفت مهرطلبیت باعث میشه از آدمها زود دلخور بشی و زود هم کنارشون بذاری. چون راست میگفت کنارش گذاشتم، البته اینکه مشاورهاش به ساعتی ۱۵۰ تومن هم رسیده بود تو گرفتن این تصمیم بیتاثیر نبود. آدمها همیشه همینکار رو میکنن شما پول میدی که اون چیزی که دوست داری رو بشنوی نه اینکه طرف دو ساعت گند بزنه تو اعتماد به نفست و بعد هم ۳۰۰ تومن ازت بگیره. مشکل بعدیم وقتی بود که به خونه میرسیدم و همسرم ازم میپرسید چه خبر، دقیقا باید چی بهش میگفتم؟ میگفتم من آدم مهرطلبیام ولی تو نمیفهمی برای همین باج میدم به دوروبریهام که من رو دوست داشته باشن؟ ...
داستانهای بیقانون ۱۷:۱۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۳ ✅ آش رشته و نتایج کنکور!. فریور خراباتی | بی قانون مرحله اول تهیه آش رشته، تو را به این سوی چراغ، تو را جان هرکس که دوست دارید، نخود و لوبیا چیتی را از شب قبل در آب بخیسانید و در صورت امکان چند بار آبشان را عوض کنید تا در زمان مصرف ایجاد نفخ نکنند، ما یک ماه پیش منزل یکی از اقوام آش رشته خوردیم، از شرکت گاز منطقه با ما تماس گرفتند و گفتند: «خیلی داری موازی کاری میکنیا!» خلاصه نخود و لوبیا را خیس کنید و خیرش را ببینید. برای تهیه آش رشته به عنوان آش پشت پا، به یک کیلوگرم سبزی آشی، نصف بسته رشته آشی، نصف لیوان نخود و لوبیا، یک لیوان عدس، پیاز و سیر و نعناع نیاز دارید. همینطور که سبزیها را با خشونت خرد میکنید در جریان هستید که خوشبختانه نتایج کنکور آمد، این بار حتی سربازی هم قبول نشدم (چون قبلا سربازی رفتهام متاسفانه!) که باعث ناراحتی پدرم هم شد، همینطوری که تلویزیون نگاه میکرد، گفت: «خاک تو سرت که قبول نشدی، کاش هرکی کنکور قبول نشه مجبورش کنن بازم بره سربازی! قیمت گوشتم شده ۵۶ هزار تومان!». سبزیها که خرد شد، یک قابلمه بزرگ بردارید و نخود و لوبیای خیسخورده را به همراه پنج لیوان آب داخلش بریزید. حرارت زیر قابلمه را زیاد میکنیم تا ...
داستانهای بیقانون ۱۵:۱۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۳ ✅ عاشقی چون آب روان با استخوانی در گلو. امیرقباد | بی قانون.. سبحانه خانم تو اصن میدونی عشق چیه؟ میگه: همون بیماری زخیم روحی؟ میگم: شعر و شاعریت که چنگی به روده نمیزنه. بهتره با یه مثال کار رو شروع کنیم. میگه: خب! مثلا وقتی داری باهاش سیبزمینی سرخکرده میخوری. میگم: بگو ببینم به کجاش میخوای اشاره کنی. میگه: اینکه آخرین تیکه رو کی میخوره؛ اون میشه عشق. میگم: خب کی میخوره؟ میگه: من میخورم دیگه. ...