اندر امیدواری... اندر امیدواری... ۰۴:۴۸ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ چند پرده از تاریخ. تازههای شعر در نشر «حکمت کلمه».. نویسنده: پارسا شهری پرسه در خاطرات تباه. «به حکمتی عاشقانه در کلمات معتقدم/ که صبح کلمات را روشن میکند». مجموعه شعر «سر زدن» فریاد ناصری با دو دفتر «برادههای پریشانی» و «دفتر ژانت و آوازهای ایرانی»، جز شعرهایی عاشقانه، نگاهی نیز به تاریخ دارد و آنچه بر مردم در تاریخ معاصر ما رفته است. در شعری با عنوان «احتضار»، راوی گویا خطاب به پسرش میگوید «مدام در حال به یادآوردنی مدام در حال حافظه» و این درست وضعیتی است که خود شاعر به آن گرفتار آمده است انگار. شاعر در تمام شعرها در حال به یادآوردن تکهای از گذشته و اتصال آن با وضعیت کنونی است. از نکات به چشم آمدنی این مجموعه، شعرهای عاشقانه/سیاسی آن است. شعرهایی که در سطرهای نخست، لطیف و عاشقانه آغاز میشود و در ادامه رگه هایی سیاسی آن را به سمت وسوی دیگر میکشاند. شعر «ابوالفضل بیهقی» شاید روشنترین شعر این مجموعه باشد که از این سنخ است. «آن گلهای کوچک بهانه بود/ افتادن توپ در حیاط تان هم/ ما یک مشت بچه که/ همه عاشق تو بودیم/ اما تو همه مان را عاصی و دیوانه کردی/ یکی شعارنویس روی دیوارها شد/ یکی زندانی/ یکی اعدامی/ یکی نکشید/ به آخرین سیمهای خودش دست برد/ یکی …/ ... اندر امیدواری... ۰۴:۴۵ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ یادداشتی بر سرزدن اثری از فریاد ناصری. عبور از ادبیات پیشاجنسی. امیرحسین بریمانی انتشار در روزنامه نوآوران. -. در این یادداشت قصد دارم تا سویهی کلی شعر فریاد ناصری در مجموعه شعر اخیر او یعنی «سرزدن» را تببین کنم. به همین دلیل بهتر است نام نقد را بر این مطلب نگذاریم چراکه این یادداشت عملا به چیستی شعریت ناصری نمیپردازد بلکه رویکردی کلینگرانه به شعر او دارد و سعی دارد تا زمینهای برای خوانش اشعار مهیا کند که اشعار این مجموعه، خود ذاتا دارای آن نیستند. شعر اروتیک فارسی، امر جنسی را در شکلی پیشاجنسی محقق کرده است. حال محتملترین علت آن میتواند «ترس از سانسور» شدن باشد اما ابدا چنین نیست! شاعران یا بهتر است در حالتی کلیتر بگوییم جامعهی ما به درکی صرفا فیزیولوژیک از امر جنسی نایل آمده است و همواره تصویروارهای مبهم از چیستی آن در نظر دارد که نمود آن در هنر، بدین صورت خواهد بود که هنر ما در باب امرجنسی، نمیتواند رک و صریح باشد. نکتهی اصلی اینجاست که شاعر در این مواقع، امرجنسی را دچار پردهپوشی نمیکند بلکه به کلی نسبت به بازنمایی آن ناتوان است. حال نباید این شبهه پیش بیاید که بنده عدم آگاهی جامعه نسبت به امرجنسی را مد نظر دارم بلکه بحث تنها بر سر درونی و نمادین کرد ... اندر امیدواری... ۰۴:۳۹ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ یادداشت افسانه نجمآبادی دربارهی کتاب «سرزدن» فریاد ناصری. منتشر شده در مجلهی تجربه اندر امیدواری... ۰۴:۳۸ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ حالا یک ماهی میشود «سر زدن»، مجموعه شعرهای فریاد ناصری را خواندهام، تمام این مدت منتظر بودم فرصتی دست دهد بنشینم یک نقد درست و ح دیشب که داشتم دوباره کتاب را میخواندم به خودم گفتم اگر بخواهم منتظر آن فرصت طلایی شوم تا شاهکار خلق کنم، ناصری کتابهای بعدیاش را هم منتشر میکند و من همچنان در این کوچه نشستهام …امشب نمیخواهم درباره اسم کتاب بنویسم، نمیخواهم از دفتر اول: برادههای پریشانی بنویسم؛ میخواهم درباره دفتر دوم بنویسم، «دفتر ژانت و آوازهای ایرانی»؛ نه اینکه دفتر اول خوب نباشد، نه، اما برای من دفتر اول تکرار همان شاعری است که میشناختم، گیرم حالا با تجربهتر، آرامتر، بیادعاتر، اما شاعر دفتر دوم بسیار بیشتر نزدیک شده است به تعریفی که من از شاعر در ذهن دارم، شاهدی که پس از هر شهادت نیست میشود تا باز دوباره بر سر واقعهای دیگر زاده شود که باز بمیرد. واقعه که میگویم منظورم اتفاقات غولپیکر نیست منظورم فقط واقعه است، هر آنچه که واقع میگردد، همین …کم و بیش میتوانم بگویم راوی تمام شعرهای دفتر دوم یک نفر است، پیامبر عاشقی از قبیلهای که در آن همه پیامبرند، و کتاب مقدسش، نامهای است که برای محبوبش مینویسد در شب پیش از عزیمت …این شعرها بازخوانی اسطورههای خفتهاند، نئاندرتال، گیلگمش، نوح، سوشیانت، فرشته، و ... اندر امیدواری... ۰۳:۲۷ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ از دیشب هی خواستهام متنی سروصورتدارتر بنویسم دربارهی کتاب «سرزدن»؛ چیزی مثلن از سویههای تاریخی در شعر فریاد ناصری و باریک شدن دلم میخواست بیشتر بنویسم از همدلیام با آن ستون سنگی «که فکر روییدن جهانی را در سرش حبس کردهاند» و از «چهرههای پارسی» که چهرههای ماست، که چهرههای متکثر امروز ما و دیروز ماست. خب آدم وقتی از شعر به خواندنش کفایت کند و نخواهد تن بدهد به کلنگزدن و درآوردن چند و چون و چرای شاعری کسی، از یک بابت خیالش آسوده است؛ یا میخواند و کیفور میشود یا نه؛ و من با شعرهای این کتاب مزهی خوش شعر به کامام نشست. شاید بهقول آن شعر «این عادت خونی ماست. وقتی که گریه میکنیم میدویم. بهتر است روی این حرفها سنگ بگذاریم …» …. ... اندر امیدواری... ۰۷:۰۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۹ یونس چطور در شکم ماهی رفت؟.. قرآن برای مسلمانان نه یک کتاب که معجزهای الهیست کتابی که در باور یک مسلمان تمام دانشها را در دل خود دارد و مرجع مشترک تمام فرق اسلامی است …در عظمت و بزرگی این کتاب روایتهای زیادی وجود دارد. و در خود قرآن نیز برای اثبات اعجازش اینطور آمده است که هر کس میتواند یک آیه شبیه آیات قرآن بیاورد …بنابر روایاتی از بزرگان نیز قرآن هفت بطن یا هفتاد بطن دارد. هر بطن دقیقن یک ساحت معنایی است که برای قومی و مردمی قابل فهم و گشایش است …اما ما بهجای ادامه دادن به بحثی چنین کهن و سابقهدار. بهتر است کمی تنها کمی از این شیوه و نگاه فاصله بگیریم.. قرآن در برابر ناباوران یک کتاب است. به یک ناباور نمیشود قرآن را با این نگاه نمایاند …به او میشود گفت این کتابیست که خواندن درستش شیوه و راه دارد. باید تجوید آموخت و بعد از آن هم باز قاریان نخستینی که آن را خواندهاند هر کدام راه و روشی داشتهاند …اکنون که راه درستش را دانستیم. ترجمه و فهم معنایی آن هم نیازمند دانش زبان عربی و ادبی است اما تنها دانش ادب عربی هم کفایت نمیکند شأن نزول یا دلیل آمدن آیه و سوره هم مهم است یعنی دخالت تاریخ در متن. دخالت تاریخ در این متن نه تنها در دلیل آمدن آیات و سورهها ... اندر امیدواری... ۰۷:۰۶ ۱۳۹۷/۱۰/۱۸ آدم چگونه آدم شد؟.. پاسخم همیشه به این تهی پرسشی در ذهن پرسندگان این بوده است: چطور از یک شعر خوب میشود چند معنی بهدست داد. از آیات قرآن هم میشود چندین معنی بهدست داد …معنایی که من از این مستند دینی در مورد آدم و حوا میفهمم با تکیه بر یافتههای علمی است. یعنی بر حسب گونههای مختلف انسانی در طول تاریخ حیات … این یافتهها به من میگویند، آن اولین گروه از انسانها که فکر کرد. آدم شد …و اینگونه آدم، نام نوعی نخستین انسانی شد که فکر کرد و حوا نیز نام نوعی نخستین زنی که فکرد کرد. ... اندر امیدواری... ۲۲:۳۲ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ چراغ شعر در روزگار کدورت و بادها خاموش نه، که در میان کاسهی دستها روشن است …ما این دستان را از هرات تا لیورپول یافتهایم و قدر د شعرهایی که نه اگر توانستهاند جهانگیر باشند، در جهان روزمره هم گیر نکردهاند.. غثوسمین دارند اما همه حدی از شعور شعر را در خود دارند که ما به آنها ببالیم …پس وقت آن بود که زیر سقف کلماتمان فرا هم آییم و کلام هم را بشنویم. نه تنها با خود که با حضور هر آنکسی که زیر چرخ کبود اهل کلام است و عزیزانی چون حافظ موسوی، هوشیار انصاریفر، علی عبداللهی، آزاده کامیار، … سردار شمسآوری و شهاب لواسانی …پوستر: حبیب محمدزاده. ... اندر امیدواری... ۱۴:۰۶ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ دوستی بر شعر شاعری شرحی نوشته بود. نوشت: بله در سطح است نگرش من به آن عمق بخشیده. نوشتم: قربانت شوم دست و بالت را گلی نکن. جوی با کندن رود نمیشود. اندر امیدواری... ۲۰:۳۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ نارفته به شاهراه وصلت گامی. نایافته از حسن و جمالت کامی. ناگاه شنیدم از فلک پیغامی کز خم زوال/فراق، نوش بادت جامی!. منسوب به کسایی مروزی. از کانال علی میرافضلی. اندر امیدواری... ۰۰:۳۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ آنان/ که با اشک میکارند، با شادی/درو خواهند کرد …/ و گرید آنکه او را بار بذر است. زبور پهلوی اندر امیدواری... ۰۶:۵۹ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ چون دانستم تصنیف تازه، صعب، است بلکه، غیرممکن است چیز مستقلی ننوشتم …میرزا ابوالحسن جلوه- شارح اسفار- اندر امیدواری... ۱۹:۰۸ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ تنها راه ادامه زندگی، ناامیدیست: … اندر امیدواری... ۰۰:۴۹ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ آنها مرا غرق در نوری زنده میدیدند: آرام. به طرزی وحشتناک انقلابی. با زبان و با قلب … … اندر امیدواری... ۱۱:۱۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۳ سخن گفتن جنایت است، تحقیق آن را مباح کند …. پیرهرات. طبقاتالصوفیه اندر امیدواری... ۲۳:۰۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ چگونه خاموش باشم؟ اندر امیدواری... ۱۵:۴۲ ۱۳۹۷/۰۹/۲۵ سرم را برمیدارم و میبرم بتکانم. پس نیستم. تعطیلم برگشتن هم روشن نیست. تو گویی عبا بر سر میکشم تا کی؟ نمیدانم …خدانگهدارتان اندر امیدواری... ۰۷:۰۷ ۱۳۹۷/۰۹/۲۵ هر شاعر اگر شاعر یکتا میشد.. در آینه نیز عکس گویا میشد.. بیماری را کسی نمیدید به خواب هر بیپدری اگر مسیحا میشد.. قدسی مشهدی …تفاوتگذاری بین امر اصیل و ساختگی، تفاوت بین کالای فرهنگی و اثری که «روح را لمس میکند» -برسون. انسان در تمام دورهها تلاشش این بوده است که به آن امر اصیل دست یابد …امری که نه تنها یک فرم خوش ساخت و یک حرف هم دارد. بلکه ذرهذره وجود اثر در پی گفتن حرفی هستند که تنها در آن شکل گفته میشود …و این به دست هر کسی میسر نمیشود … ... اندر امیدواری... ۰۷:۱۳ ۱۳۹۷/۰۹/۲۴ از آسمان تاج میبارد. بر سر آنکه سر فرود آرد.. پیرهرات اندر امیدواری... ۲۲:۰۲ ۱۳۹۷/۰۹/۲۳ و در همین جاست که من. پسرم را بر کف دستم بلند میکنم. چون خنچهی شیرین عروسان تا از آن بالا نگاه کند و ببیند. که پدرش چه تنهاست. دوستی در جایی این شعر براهنی را گذاشت. میخواندم و طبق معمول یادم نمیافتاد. با خود میگفتم عجب کاری و باز یادم نمیافتاد. تا که رسیدم و دیدم بله خودش است: براهنی. تازه یادم افتاد که حتا در فلان دفتر رونویسیاش هم کردهام. اما اینها مهم نیست. مهم این است که وقتی کسی تمام کنار گوشههای فرهنگش را زیسته باشد. ... ‹ 3 4 5 6 7 8 9 ›
اندر امیدواری... ۰۴:۴۸ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ چند پرده از تاریخ. تازههای شعر در نشر «حکمت کلمه».. نویسنده: پارسا شهری پرسه در خاطرات تباه. «به حکمتی عاشقانه در کلمات معتقدم/ که صبح کلمات را روشن میکند». مجموعه شعر «سر زدن» فریاد ناصری با دو دفتر «برادههای پریشانی» و «دفتر ژانت و آوازهای ایرانی»، جز شعرهایی عاشقانه، نگاهی نیز به تاریخ دارد و آنچه بر مردم در تاریخ معاصر ما رفته است. در شعری با عنوان «احتضار»، راوی گویا خطاب به پسرش میگوید «مدام در حال به یادآوردنی مدام در حال حافظه» و این درست وضعیتی است که خود شاعر به آن گرفتار آمده است انگار. شاعر در تمام شعرها در حال به یادآوردن تکهای از گذشته و اتصال آن با وضعیت کنونی است. از نکات به چشم آمدنی این مجموعه، شعرهای عاشقانه/سیاسی آن است. شعرهایی که در سطرهای نخست، لطیف و عاشقانه آغاز میشود و در ادامه رگه هایی سیاسی آن را به سمت وسوی دیگر میکشاند. شعر «ابوالفضل بیهقی» شاید روشنترین شعر این مجموعه باشد که از این سنخ است. «آن گلهای کوچک بهانه بود/ افتادن توپ در حیاط تان هم/ ما یک مشت بچه که/ همه عاشق تو بودیم/ اما تو همه مان را عاصی و دیوانه کردی/ یکی شعارنویس روی دیوارها شد/ یکی زندانی/ یکی اعدامی/ یکی نکشید/ به آخرین سیمهای خودش دست برد/ یکی …/ ...
اندر امیدواری... ۰۴:۴۵ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ یادداشتی بر سرزدن اثری از فریاد ناصری. عبور از ادبیات پیشاجنسی. امیرحسین بریمانی انتشار در روزنامه نوآوران. -. در این یادداشت قصد دارم تا سویهی کلی شعر فریاد ناصری در مجموعه شعر اخیر او یعنی «سرزدن» را تببین کنم. به همین دلیل بهتر است نام نقد را بر این مطلب نگذاریم چراکه این یادداشت عملا به چیستی شعریت ناصری نمیپردازد بلکه رویکردی کلینگرانه به شعر او دارد و سعی دارد تا زمینهای برای خوانش اشعار مهیا کند که اشعار این مجموعه، خود ذاتا دارای آن نیستند. شعر اروتیک فارسی، امر جنسی را در شکلی پیشاجنسی محقق کرده است. حال محتملترین علت آن میتواند «ترس از سانسور» شدن باشد اما ابدا چنین نیست! شاعران یا بهتر است در حالتی کلیتر بگوییم جامعهی ما به درکی صرفا فیزیولوژیک از امر جنسی نایل آمده است و همواره تصویروارهای مبهم از چیستی آن در نظر دارد که نمود آن در هنر، بدین صورت خواهد بود که هنر ما در باب امرجنسی، نمیتواند رک و صریح باشد. نکتهی اصلی اینجاست که شاعر در این مواقع، امرجنسی را دچار پردهپوشی نمیکند بلکه به کلی نسبت به بازنمایی آن ناتوان است. حال نباید این شبهه پیش بیاید که بنده عدم آگاهی جامعه نسبت به امرجنسی را مد نظر دارم بلکه بحث تنها بر سر درونی و نمادین کرد ...
اندر امیدواری... ۰۴:۳۹ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ یادداشت افسانه نجمآبادی دربارهی کتاب «سرزدن» فریاد ناصری. منتشر شده در مجلهی تجربه
اندر امیدواری... ۰۴:۳۸ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ حالا یک ماهی میشود «سر زدن»، مجموعه شعرهای فریاد ناصری را خواندهام، تمام این مدت منتظر بودم فرصتی دست دهد بنشینم یک نقد درست و ح دیشب که داشتم دوباره کتاب را میخواندم به خودم گفتم اگر بخواهم منتظر آن فرصت طلایی شوم تا شاهکار خلق کنم، ناصری کتابهای بعدیاش را هم منتشر میکند و من همچنان در این کوچه نشستهام …امشب نمیخواهم درباره اسم کتاب بنویسم، نمیخواهم از دفتر اول: برادههای پریشانی بنویسم؛ میخواهم درباره دفتر دوم بنویسم، «دفتر ژانت و آوازهای ایرانی»؛ نه اینکه دفتر اول خوب نباشد، نه، اما برای من دفتر اول تکرار همان شاعری است که میشناختم، گیرم حالا با تجربهتر، آرامتر، بیادعاتر، اما شاعر دفتر دوم بسیار بیشتر نزدیک شده است به تعریفی که من از شاعر در ذهن دارم، شاهدی که پس از هر شهادت نیست میشود تا باز دوباره بر سر واقعهای دیگر زاده شود که باز بمیرد. واقعه که میگویم منظورم اتفاقات غولپیکر نیست منظورم فقط واقعه است، هر آنچه که واقع میگردد، همین …کم و بیش میتوانم بگویم راوی تمام شعرهای دفتر دوم یک نفر است، پیامبر عاشقی از قبیلهای که در آن همه پیامبرند، و کتاب مقدسش، نامهای است که برای محبوبش مینویسد در شب پیش از عزیمت …این شعرها بازخوانی اسطورههای خفتهاند، نئاندرتال، گیلگمش، نوح، سوشیانت، فرشته، و ...
اندر امیدواری... ۰۳:۲۷ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ از دیشب هی خواستهام متنی سروصورتدارتر بنویسم دربارهی کتاب «سرزدن»؛ چیزی مثلن از سویههای تاریخی در شعر فریاد ناصری و باریک شدن دلم میخواست بیشتر بنویسم از همدلیام با آن ستون سنگی «که فکر روییدن جهانی را در سرش حبس کردهاند» و از «چهرههای پارسی» که چهرههای ماست، که چهرههای متکثر امروز ما و دیروز ماست. خب آدم وقتی از شعر به خواندنش کفایت کند و نخواهد تن بدهد به کلنگزدن و درآوردن چند و چون و چرای شاعری کسی، از یک بابت خیالش آسوده است؛ یا میخواند و کیفور میشود یا نه؛ و من با شعرهای این کتاب مزهی خوش شعر به کامام نشست. شاید بهقول آن شعر «این عادت خونی ماست. وقتی که گریه میکنیم میدویم. بهتر است روی این حرفها سنگ بگذاریم …» …. ...
اندر امیدواری... ۰۷:۰۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۹ یونس چطور در شکم ماهی رفت؟.. قرآن برای مسلمانان نه یک کتاب که معجزهای الهیست کتابی که در باور یک مسلمان تمام دانشها را در دل خود دارد و مرجع مشترک تمام فرق اسلامی است …در عظمت و بزرگی این کتاب روایتهای زیادی وجود دارد. و در خود قرآن نیز برای اثبات اعجازش اینطور آمده است که هر کس میتواند یک آیه شبیه آیات قرآن بیاورد …بنابر روایاتی از بزرگان نیز قرآن هفت بطن یا هفتاد بطن دارد. هر بطن دقیقن یک ساحت معنایی است که برای قومی و مردمی قابل فهم و گشایش است …اما ما بهجای ادامه دادن به بحثی چنین کهن و سابقهدار. بهتر است کمی تنها کمی از این شیوه و نگاه فاصله بگیریم.. قرآن در برابر ناباوران یک کتاب است. به یک ناباور نمیشود قرآن را با این نگاه نمایاند …به او میشود گفت این کتابیست که خواندن درستش شیوه و راه دارد. باید تجوید آموخت و بعد از آن هم باز قاریان نخستینی که آن را خواندهاند هر کدام راه و روشی داشتهاند …اکنون که راه درستش را دانستیم. ترجمه و فهم معنایی آن هم نیازمند دانش زبان عربی و ادبی است اما تنها دانش ادب عربی هم کفایت نمیکند شأن نزول یا دلیل آمدن آیه و سوره هم مهم است یعنی دخالت تاریخ در متن. دخالت تاریخ در این متن نه تنها در دلیل آمدن آیات و سورهها ...
اندر امیدواری... ۰۷:۰۶ ۱۳۹۷/۱۰/۱۸ آدم چگونه آدم شد؟.. پاسخم همیشه به این تهی پرسشی در ذهن پرسندگان این بوده است: چطور از یک شعر خوب میشود چند معنی بهدست داد. از آیات قرآن هم میشود چندین معنی بهدست داد …معنایی که من از این مستند دینی در مورد آدم و حوا میفهمم با تکیه بر یافتههای علمی است. یعنی بر حسب گونههای مختلف انسانی در طول تاریخ حیات … این یافتهها به من میگویند، آن اولین گروه از انسانها که فکر کرد. آدم شد …و اینگونه آدم، نام نوعی نخستین انسانی شد که فکر کرد و حوا نیز نام نوعی نخستین زنی که فکرد کرد. ...
اندر امیدواری... ۲۲:۳۲ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ چراغ شعر در روزگار کدورت و بادها خاموش نه، که در میان کاسهی دستها روشن است …ما این دستان را از هرات تا لیورپول یافتهایم و قدر د شعرهایی که نه اگر توانستهاند جهانگیر باشند، در جهان روزمره هم گیر نکردهاند.. غثوسمین دارند اما همه حدی از شعور شعر را در خود دارند که ما به آنها ببالیم …پس وقت آن بود که زیر سقف کلماتمان فرا هم آییم و کلام هم را بشنویم. نه تنها با خود که با حضور هر آنکسی که زیر چرخ کبود اهل کلام است و عزیزانی چون حافظ موسوی، هوشیار انصاریفر، علی عبداللهی، آزاده کامیار، … سردار شمسآوری و شهاب لواسانی …پوستر: حبیب محمدزاده. ...
اندر امیدواری... ۱۴:۰۶ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ دوستی بر شعر شاعری شرحی نوشته بود. نوشت: بله در سطح است نگرش من به آن عمق بخشیده. نوشتم: قربانت شوم دست و بالت را گلی نکن. جوی با کندن رود نمیشود.
اندر امیدواری... ۲۰:۳۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ نارفته به شاهراه وصلت گامی. نایافته از حسن و جمالت کامی. ناگاه شنیدم از فلک پیغامی کز خم زوال/فراق، نوش بادت جامی!. منسوب به کسایی مروزی. از کانال علی میرافضلی.
اندر امیدواری... ۰۰:۳۷ ۱۳۹۷/۱۰/۱۶ آنان/ که با اشک میکارند، با شادی/درو خواهند کرد …/ و گرید آنکه او را بار بذر است. زبور پهلوی
اندر امیدواری... ۰۶:۵۹ ۱۳۹۷/۱۰/۱۵ چون دانستم تصنیف تازه، صعب، است بلکه، غیرممکن است چیز مستقلی ننوشتم …میرزا ابوالحسن جلوه- شارح اسفار-
اندر امیدواری... ۰۰:۴۹ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ آنها مرا غرق در نوری زنده میدیدند: آرام. به طرزی وحشتناک انقلابی. با زبان و با قلب … …
اندر امیدواری... ۱۱:۱۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۳ سخن گفتن جنایت است، تحقیق آن را مباح کند …. پیرهرات. طبقاتالصوفیه
اندر امیدواری... ۱۵:۴۲ ۱۳۹۷/۰۹/۲۵ سرم را برمیدارم و میبرم بتکانم. پس نیستم. تعطیلم برگشتن هم روشن نیست. تو گویی عبا بر سر میکشم تا کی؟ نمیدانم …خدانگهدارتان
اندر امیدواری... ۰۷:۰۷ ۱۳۹۷/۰۹/۲۵ هر شاعر اگر شاعر یکتا میشد.. در آینه نیز عکس گویا میشد.. بیماری را کسی نمیدید به خواب هر بیپدری اگر مسیحا میشد.. قدسی مشهدی …تفاوتگذاری بین امر اصیل و ساختگی، تفاوت بین کالای فرهنگی و اثری که «روح را لمس میکند» -برسون. انسان در تمام دورهها تلاشش این بوده است که به آن امر اصیل دست یابد …امری که نه تنها یک فرم خوش ساخت و یک حرف هم دارد. بلکه ذرهذره وجود اثر در پی گفتن حرفی هستند که تنها در آن شکل گفته میشود …و این به دست هر کسی میسر نمیشود … ...
اندر امیدواری... ۲۲:۰۲ ۱۳۹۷/۰۹/۲۳ و در همین جاست که من. پسرم را بر کف دستم بلند میکنم. چون خنچهی شیرین عروسان تا از آن بالا نگاه کند و ببیند. که پدرش چه تنهاست. دوستی در جایی این شعر براهنی را گذاشت. میخواندم و طبق معمول یادم نمیافتاد. با خود میگفتم عجب کاری و باز یادم نمیافتاد. تا که رسیدم و دیدم بله خودش است: براهنی. تازه یادم افتاد که حتا در فلان دفتر رونویسیاش هم کردهام. اما اینها مهم نیست. مهم این است که وقتی کسی تمام کنار گوشههای فرهنگش را زیسته باشد. ...