✅ روایت خسته یک عاشقانه بیمار: «قسمت دوم». امیرقباد | بی قانون. برای من خیلی مهمه

✅ روایت خسته یک عاشقانه بیمار: «قسمت دوم»
امیرقباد | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

دماغ برای من خیلی مهمه. از اول هم مهم بوده. سبحان میگه به‌خاطر تحدب آینه است. سبحان تو مگه همه چیز رو میدونی که در مورد همه چیز نظر میدی؟ حلوای دختره تعریفی نداشت. اما دماغش قشنگ بود. سبحان میگه عملیه.
گفتم به توچه؟ به کار همه سرک میکشه. آمار همه رو داره. بهش گفتم چشات رو درویش کن. اما چشاش درویش بشو نیست. از خروس خون نشسته تو قاب پنجره زاغ سیاه مردمون رو چوب میزنه.
چشماشم مثل شاهینه.
از 300متری با جزییات جوری خاطره از رفت و آمد مردم تعریف ميکنه که خاطرت مکدر میشه. خودم از سر کوچه که می‌پیچم تو حواسم هست جایی رو نخارونم که تا شام در مورد محل خارش حرف نزنه. سبحان گیر داده دماغ برات مهم نباشه. بچه‌ات اگه دماغش گنده شه چی؟ میگه همین که سالم باشه کافیه. میگه دختره یا پسر؟ میگم حتما دختره. شک نکن. میگه خدا کنه به تو نره. شوهر گیرش نمیاد. میگم مگه نگفتی به‌خاطر تحدب آینه‌اس؟ میگه دماغ مال تحدب آینه است.
چشات که آلبالو گیلاس میچینه مال چیه؟ خواستم بگم چشام آلبالو گیلاس میچینه که تو رو تحمل می‌کنم، کظم غیظ کردم. رفتم صورتم رو یه آب زدم یه انگشت دیگه تو بشقاب حلوا کردم. داد میزنه همش رو انگشتی نکن.
برای اینکه حرصش درآد باز انگشتیش کردم. اصلا من هوس حلوا داشتم خودم در رو باز کردم خودم دلم سنگ قلاب دختره‌ دماغ قشنگ شد به این چه که چی؟ البته حلواش دندون‌گیر نیست. شکرش رو زیاد زده و آردش رو کم تفتونده. دختره هم مثل خودم بی‌حواسی به سرش زده بوده. وگرنه دو تا پیمونه کردن کاری نداره. من شک ندارم هول بوده زود حلوا رو برسونه تا کس دیگه هوسونه‌ من‌رو برطرف نکرده بلکه خودش اول باشه.
اما سبحان می‌گه حلواش رو دستش باد کرده بوده که واسه من آورده.
میخوام بگم به تو چه؟ اما نشسته تو پنجره آمار دختره رو بگیره بشقاب به دست کدوم سمت روونه شده. پس بهتره فعلا لال شم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon