حسین جاویددانشجوی دکتریمدیر نشر مشاوره و همکاری در زمینهی همهی مراحل تولید کتاب: ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸ صرفاً پیام ضروری و کاری:
پسوند «اومند» (ōmand) از پسوندهای زایا در دورهی فارسی میانه بوده است که به همین شکل به دورههای آغازین فارسی نو هم رسیده است (مثل
پسوند «اومند» (ōmand) از پسوندهای زایا در دورهی فارسی میانه بوده است که به همین شکل به دورههای آغازین فارسی نو هم رسیده است (مثلاً، منوچهری میسراید: «من نیازومند تو گشتم و هر کو شد چنین/ عاشق ناز تو میزیبدش صد گونه نیاز») و سپس بیشتر به شکل پسوند «مند» به حیات و زایایی خود ادامه داده و میدهد. با این پسوند صفتهای بسیار زیبایی در فارسی میانه ساخته شده است که بسیاری از آنها را ــ دستکم در نوشتار فارسی ــ میتوان احیا کرد و برای فارسیزبان امروزین هم خوشآوا و مفهوم هستند.
مثلاً، در کتاب بندهش (که احتمالاً در اواخر دورهی ساسانی تدوین شده است) در توصیف کیومرث (Gayōmart) چنین آمده است:
Ĉašōmand ud gōšōmand ud uzwānōmand ud daxšagōmand būd.
یعنی: چشممند و گوشمند و زبانمند و دخشکمند بود.
یا به زبان روشنتر: چشم و گوش و زبان و دخشک داشت.
از این زیباتر و سادهتر میشد کلمات را به کار برد؟
یک نکتهی جالب هم دربارهی «دخشک» بگویم. مکنزی این کلمه را «نشان، علامت و ویژگی» معنا کرده است، اما زندهنام دکتر مهرداد بهار آن را به همین شکل «دخشک» آورده و معادل کلمهی «ژن» («gene») فرنگی دانسته است. در متن بندهش اشاره شده است که مردمان از تخمهی کیومرث افزایش یافتند. اشاره به «دخشک» داشتن کیومرث هم از همین رو است. خرد ایرانی از قرنها و هزارهها پیش اطلاعاتی جالب (اما طبیعتاً نه صددرصد درست) دربارهی جنبههای مختلف آفرینش و حیات داشته است و این اطلاعات در اساطیر ایرانی نمود یافته است.
@Virastaar