شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4


قصیدهٔ۹..۵. اگر به گوش من از مردمی دمی برسد. به مژده مردمک چشم بخشمش عمدا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مردمی: انسانیت، مروت. دمی: نفسی. مردمک: مردمهٔ چشم، سیاهی کوچک که در میان سیاهی چشم باشد و مردمک بدین سبب گویند که صورتی کوچک به شکل آدمی در آن می‌نماید و از این جهت در عربی انسان‌العین گویند. عمدا: از روی قصد و نیت. بین «دمی» و «مردمی» جناس زاید و بین «مردمی» و «مردمک» جناس مطرف است …معنی: اگر از انسانیت نفسی به گوش من برسد، به مژده چشم خودم را از روی قصد و نیت می‌بخشم.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۴. مرا ز فرقت پیوستگان چنان روزی است. که بس نماند که مانم ز سایه نیز جدا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. فرقت: جدایی، مفارقت. پیوستگان: خویشاوندان و نزدیکان. روزی: ایهام دارد:.۱. روزی و قسمت.۲. روزگار و زمان. از سایه جدا ماندن: تک و تنها و بی‌کس شدن؛ زیرا سایه نزدیکترین چیز به انسان است و از سایه جدا ماندن؛ یعنی حتی از نزدیک‌ترین چیز دور و جدا شدن … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۳. درخت خرما از موم ساختن سهل است. ولیک از او نتوان یافت لذت خرما

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. درخت خرما از موم سوختن: با موم درخت خرما ساختن که سعدی آن را نخلبندی می‌خواند: نخلبندی دانم، ولی نه در بستان. (کلیات سعدی، ص۳۵). معاصران، خواجوی کرمانی را از باب طنز «نخلبند شعرا» نامیده‌اند؛ زیرا او همه نوع شعر مثل نمونه‌های کار شاعران می‌ساخته است؛ اما نخل مومین او حلاوت و شیرینی خرمای واقعی را نداشته است. خاقانی در جای دیگر می‌گوید:. بلی! نخل خرمای مریم بخندد. بر آن نخل مومین که علان نماید. (دیوان، ۱۳۲). ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۲. فسردگان را همدم چگونه برسازم؟!. فسردگان ز کجا و دم صفا ز کجا؟!

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. فسردگان: کوتاه‌شدهٔ افسردگان، غمگینان و دلمردگان، افراد بی‌محبت و بی‌عاطفه. افراد دور از عشق و وفا. دم صفا: نفسی که از روی خلوص و پاکی و صفا برآید …
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹.. خاقانی این قصیده را در جواب قصیدهٔ رشیدالدین وطواط سروده است

این دو شاعر نخست با یکدیگر دوستی و مراودتی داشتند که بعدها کدورت و نقاری بین آن دو پیش آمد. قصیدهٔ وطواط با این مطلع آغاز می‌شود:. ای سپهر قدر را خورشید و ماه. وای سریر فضل را دستور و شاه …۱. مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا. که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا. 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مگر: قید تأکید، همانا، به درستی. ساحت گیتی: میدان و عرصهٔ دنیا. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۹۱. سزد‌گر راهب اندر دیر هرقل. کند تسبیح از این ابیات غرا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. راهب: در لغت به معنی ترسنده؛ آن که از دنیا می‌برد و در دیر به خدای روی آورد و او را عبادت کند. دیر هرقل: کلیسا و معبد هرقل. هرقل: بعضی از شارحان قصیده، او را ملک روم دانسته و دیر را از بناهای او خوانده و گفته‌اند که هم اوست که پیامبر اسلام (ص) به او نامه نوشت و او را به قبول دین اسلام دعوت نمود. یاقوت در «معجم‌البلدان» دیر هرقل ضبط کرده و اصل آن را حزقیل دانسته و می‌گوید: آن دیر مشهوری است بین بصره و عسکر و ‌مکرم. (فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی). تسبیح: خدا را به پاکی یاد کردن و نیز مهره‌هایی است که به رشته کشند و وسیلهٔ عبادت و ذکر است. غرا: روشن و نورانی، فصیح و استوار …. ****پایان قصیدهٔ هشتم****. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۹. ز خط استوا و خط محور. فلک را تا صلیب آید هویدا..۹۰

ز تثلیثی کجا سعد فلک راست. به تربیع صلیبت بادپروا!. 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. خط استوا و خط محور: (نک به قصیدهٔ۷؛ بیت۱۲). تثلیث: (نک به همین قصیده؛ بیت۸۷). کجا: که. تربیع صلیب: خاقانی در مواردی صلیب را با تربیع آورده است که مراد چهارپاره یا چهار قسمت بودن صلیب است و نیز تربیع مجازا تقویت و حمایت کردن است. پروا: التفات و توجه. این بیت و بیت قبل شریطهٔ قصیده است و دعای شاعر است برای ممدوح …معنی: تا زمانی که از تقاطع خط استوا و خط محور صلیب در آسمان پدید می‌آید و تا زمانی که تثلیث فلک سعد و خوش‌یمن است، پیوسته در کنف حمایت و تقویت صلیب باشی!. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۷. به تثلیث بروج و ماه و انجم. به تربیع و به تسدیس ثلاثا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. تثلیث و تربیع و تسدیس: از اصطلاحات نجومی است؛ تثلیث حالتی است که در آن، میان دو سیاره۱۲۰ درجه یا چهار برج فاصله باشد؛ یعنی چون برج یا سیاره‌ای به میزان یکصد و بیست درجه به راست یا چپ خود میل کند تا به برج یا به سیاره دیگر بنگرد، چنین حالتی را تثلیث گویند و این حالت را سعد نامند. تربیع: حالتی است که بین دو سیاره به اندازه سه برج یا ۹۰ درجه فاصله باشد و آن نحس است. تسدیس: حالتی است که میان دو سیاره و دو برج ۶۰ درجه فاصله باشد؛ این حالت دلالت بر حد وسط میان سعد و نحس دارد؛ اما برخی از منجمین تثلیث و تربیع و تسدیس را چنین گفته‌اند:. تثلیث قرار گرفتن ماه است؛ در حالی که فاصلهٔ آن تا خورشید یک سوم فلک (۱۲۰ درجه) می‌باشد و آن سعد است. تربیع: قرار گرفتن ماه است در محلی که فاصلهٔ آن تا خورشید یک چهارم فلک (۹۰ درجه) باشد و آن نحس است. تسدیس: قرار گرفتن ماه است در نقطه‌ای که فاصلهٔ آن تا خورشید یک ششم فلک (۶۰ درجه) باشد. بروج: جمع برج، برج یک قسمت از دوازده قسمت فلک‌البروج است و فلک‌البروج به اعتبار شش دایره‌ای که بر آن توهم کنند، به دوازده قسمت متساوی تقسیم شود و هر نصفی به شش؛ هر قسمی ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۶. به بانگ و زاری مولوزن از دیر. به بند آهن اسقف بر اعضا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مولو: نک به همین قصیده؛ بیت۴۱. اسقف: نک همین قصیده بیت؛ ۴۲. دیر: جایی که راهبان مسیحی در آن با هم زندگی و عبادت می‌کنند، صومعه. بندآهن: مراد غل و زنجیری است که برخی از ریاضت‌کشان مسیحی بر دست و پای خود می‌بستند و آن را عبادت می‌دانستند … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۵. به ماه تیر کآنگه بود نیسان. به نخل پیر کآنجا گشت برنا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نیسان: مینورسکی می‌نویسد: «دویست دانشمند من سید حسن تقی‌زاده اطلاع داد که ۲۶ مارس‌ (روز بشارت) سالی که در آن سال عیسی متولد شد، مربوط است به اول نیسان یهودیان و همین تاریخ مطابق است با ۳۰ تیرماه فارسیان. بیرونی در آثارالباقیه، ۲۹۴ صریحا تعیین می‌کند که بشارت (سبار) ۲۵ آزار (مارس) بود و از این روز تا روز تولد او بیشتر از نه ماه و پنج روز شد، … اما چند صفحهٔ بعد (۳۰۹ و ۳۱۰) اضافه می‌کند که نسطوری‌ها سبار را در اولین یکشنبه از کانون اول (دسامبر) یا آخرین یکشنبه از تشرین دوم (نوامبر) برپا می‌دارند و یعقوبیه آن را در دهم ماه نیسان می‌گیرند. این روز در سالی که بلافاصله پیش از ولادت مسیح می‌باشد، در شانزدهم ماه آزار واقع گردید. از طرف دیگر آن طور که در این بیت واضح است، معجزهٔ درخت خرما را به آن زمان؛ یعنی زمان مطابقهٔ تیر و نیسان مربوط می‌کند و اعجاز مذکور که در بیت۱۵ نیز اشاره شده است، در هر حال، بعد از ولادت مسیح واقع شده.» (شرح قصیدهٔ ترسائیه، ص۷۴). بنابراین لازم به ذکر است که در گاه‌شماری متقدمین ۲ماه نیسان وجود داشته است؛ یکی نیسان سریانیان و رومیان که از بیستم آذار تا بیستم ار ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۴. به بیخ و شاخ و برگ آن درختی. که آمد میوه‌اش از روح معلا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. روح معلا: روح بلند و‌ رفیع که منظور روح‌القدس و جبرئیل است. با توجه به بیخ و شاخ درخت بیت را دوگونه می‌توان معنا نمود:.۱. اگر مصراع اول را همان نخل خشک خرما بدانیم که به فرمان خدا بارور شد، معنی بیت چنین می‌شود: ای ممدوح، تو را به ریشه و شاخ و برگ آن نخل خشک‌شده، که به فرمان خدا میوه آورد، سوگند می‌دهم. نک: همین قصیده؛ بیت۱۵.۲. اما اگر درخت را استعاره از حضرت داوود بگیریم که حضرت مریم از نسل اوست، میوه استعاره از حضرت عیسی (ع) می‌شود و در این صورت بیت را می‌توان بدین‌گونه معنا نمود: ای ممدوح، تو را به شجرهٔ داوود و میوه‌اش حضرت عیسی که بر اثر دمیدن روح‌القدس به وجود آمد، سوگند می‌دهم.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۳. به پاکی مریم از تزویج یوسف. به دوری عیسی از پیوند عیشا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. یوسف: نک: (قصیدهٔ۷؛ بیت۶۹). عیشا: رحم و زهدان، قرارگاه طفل در رحم مادر …معنی: تو را به پاکی مریم از آمیزش با یوسف نجار و دور بودن حضرت عیسی از در رحم مادر قرار گرفتن، سوگند می‌دهم …
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۲. به خمین و به دنح و لیلة‌الفطر. به عید هیکل و صوم‌العذارا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. خمسین: همان روزهٔ پنجاههٔ نصاری است. (نک: همین قصیده؛ بیت۳۱). دنح: مأخوذ از سریانی به معنی طلوع و مراد طلوع عیسی (ع) است؛ از اعیاد مسیحیان است و آن مطابق با روز ششم فوریه و آن روز غسل حضرت عیسی (ع) است. ابوریحان بیرونی در «التفهیم»، ۴۴۸ می‌نویسد: «ششم روز است از کانون آخر و بدین روز یحیی بن زکریا عیسی بن مریم را به جوی اردن تعمید کرد و بشست.» (فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی). لیلة‌الفطر: شب فطر، روزهٔ مسیحیان هفت هفته است. آخرین یکشنبهٔ هفتهٔ هفتم را که برای روزه گشادن به معبد می‌روند و به دعا و ذکر می‌پردازند، عید فطر می‌گویند و شب آن یکشنبه را شب فطر می‌نامند. عید هیکل: نخستین یکشنبه پس از تولد حضرت را عید هیکل می‌گویند. صوم‌العذری: روزهٔ سه‌روزه‌ای که از روز دوشنبه بعد از عید دنح آغاز می‌شود و تا روز پنج‌شنبه ادامه دارد. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۸۱. به ناقوس و به زنار و به قندیل. به یوحنا و شماس و بحیرا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. ناقوس و زنار و قندیل: همین قصیده؛ بیت۱۸ و ۳۸. یوحنا: از یاران معروف حضرت عیسی (ع) که یکی از انجیل‌های چهارگانه به او منسوب است. نک: همین قصیده؛ بیت۷۶؛ ذیل حواری. شماس: خادم کلیسا، و آن پایین‌ترین مقام و منصب روحانی مسیحیان مشرق‌زمین است. نک: همین قصیده؛ بیت۴۲. بحیرا: راهبی از نصارای عرب که اسم او‌در نزد عرب جرجیس بود. زمانی که حضرت محمد (ص) در حدود ۱۲ سالگی با عم خویش ابوطالب، برای تجارت به شام رفت، بر بحیرا گذشت. بحیرا که در صومعهٔ خویش بود، حضرت رسالت را به قراین و امارت شناخت و به او گروید. ...
  • گزارش تخلف

قصیدۀ۸..۸۰. به بیت المقدس و اقصا و صخره. به تقدیسات انصار و شلیخا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. اقصا: مراد مسجدالاقصاست که در نخستین آیۀ سورۀ اسرا آمده است. نک: (قصیدۀ۳؛ بیت۱۵). صخره: سنگی است در بیت المقدس که آن را صخرۀ صما نیز گویند و مانند حجر الاسود زیارتگاه است و چون حجرین گویند مراد، آن صخره و حجرالاسود است. در روایات اسلامی آغاز معراج پیامبر (ص) از آنجاست و آن را ناف و مرکز زمین می‌شمرده‌اند. عبدالملک اموی گنبدی بر فراز آن ساخت که به گنبد سنگ یا قبة الصخره معروف شده است. خاقانی در جای دیگر گفته است:. آستان و حضرتش را از شرف. صخره و محراب و اقصی دیده‌ام. ...
  • گزارش تخلف

قصیدۀ۸..۷۹. به مهد راستین و حامل بکر. به دست و آستین باد مجرا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مهد راستین: ترکیب وصفی، گهوارۀ حقیقی و راست، در شعر خاقانی مقصود گهوارۀ عیسی (ع) است که در آن به سخن درآمد و بر پاکی مریم گواهی داد. حامل بکر: آبستن دوشیزه، مقصود مادر حضرت عیسی (ع) است. مراد از دست و آستین، دست و آستین مریم استکه روح القدس در آن دمید. مجرا: محل جاری شدن و ران گشتن. باد مجرا: منظور نفحه و بادی است که در آستین مریم جاری و روان گشت.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۷۸. به روح‌القدس و نفخ روح و مریم. به انجیل و حواری و مسیحا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. روح‌القدس: جبرئیل روانبخش. (نک به همین قصیده؛ بیت۴۷. و همچنین نک: به قصیدهٔ۶؛ بیت۲). نفخ: دمیدن روح در آستین مریم، مادر حضرت عیسی (ع)، که در آیهٔ ۹۱ سورهٔ انبیا چنین آمده است:. والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا وجعلناها وابنها آیة للعالمین. ﻭ ﺁﻥ [ﺯﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ] ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﻛﺪﺍﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﻳﺶ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺩﻣﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺁﻳﺘﻰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ. و‌ نیز در چندین جای قرآن به این ماجرا اشاره شده است؛ آیهٔ۱۷ سورهٔ مریم، آیهٔ۱۷۱ سورهٔ نسا و آیهٔ۱۲ سورهٔ تحریم … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۸..۷۶. یمین عیسی و فخرالحواری. امین مریم و کهف‌النصاری

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. یمین: دست راست، کنایه از یار و یاور. یمین عیسی: یاری‌دهندهٔ آیین و‌ دین حضرت عیسی (ع). حواری: یار برگزیده و یاری دهنده، به یاران مخلص حضرت مسیح اطلاق می‌شود که دوازده تن بودند و پس از حضرت عیسی (ع) برای تبلیغ دین او در عالم پراکنده شدند که عبارتند از: شمعون‌الصفا، شمعون‌القنافی، یعقوب بن زیدی، یعقوب بن حلفا، قولیین، مارقوس، اندراوس، تمریلا، یوحنا، لوقا، توما و متی. (فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی). امین مریم: امانت‌دار مریم، طرف اعتماد مریم. کهف‌النصاری: پناهگاه امت مسیح. نصاری: جمع نصرانی، و نصرانی منسوب است به ده نصرانه که آن را ناصره و نصوریه نیز گفته‌اند. حضرت عیسی (ع) بدان ده منسوب بوده است و او را عیسای ناصری نیز گفته‌اند و هریک از پیروان او را نصرانی نامیده‌اند. ...
  • گزارش تخلف