شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4


قصیدهٔ۹..۲۵. عبارتش همه چون آفتاب و، طرفه‌تر آن. که نعش و پروین در آفتاب شد پیدا!

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. عبارت: بیان و سخن، تکلم. طرفه: شگفت و عجیب …معنی: سخنش چون آفتاب می‌درخشد و همه جا را روشن کرده است و شگفت آن که نظم و نثرش که چون پروین و نعش است، در آفتاب پدیدار گشته است و حال آن که ستارگان هنگام طلوع خورشید ناپدید می‌شوند!. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۲۴. ز نظم و نثرش پروین و نعش خیزد و، او. به هم نماید پروین و نعش در یک جا!

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. پروین: (نک: قصیدهٔ۴؛ بیت۵۸). نعش: در اصطلاح نجوم بنات‌النعش است و آن هفت کوکب‌اند که چهار تا از آن هفت کواکب را نعش گویند و سه کوکب دیگر را بنات. بنات‌النعش در نگاه نخستین هفت کوکب دور از هم‌اند که در فاصله‌هایی تقریبا دور از هم واقع شده‌اند؛ بدین سبب ادیبان و شاعران آن را مظهر تفرقه پنداشته‌اند و با توجه به معنی لغوی نثر (=پراکندگی) بنات‌النعش را مشبه‌به نثر قرار داده‌اند. در مقابل، خوشهٔ پروین را مظهر تشکل و تجمع دانسته و مشبه‌به نظم پنداشته‌اند.. معنی: از نظم و نثر او پروین و بنات‌النعش به وجود می‌آید و شگفتا که او پروین و بنات‌النعش را با هم در یک جا جمع کرده است!؛ یعنی هم صاحب شعر نکو و هم دارای نثر فصیح است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۲۳. ز نقش خامهٔ آن صدر و نقش نامهٔ او. بیاض صبح و، سواد دل مراست ضیا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نقش خامه: اثر و نشان قلم. نقش نامه: نوشته و شعر رشیدالدین وطواط. بیاض صبح: روشنی و سفیدی صبح. سواد دل: (رک: قصیدهٔ۵؛ بیت۱۳). بین «خامه» و «نامه» جناس لاحق و بین «سواد» با «بیاض» و «ضیا» تضاد و بین «بیاض» و «ضیا» جناس شبه‌اشتقاق است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۹. بهار عام شکفت و بهار خاص رسید. دو نوبهار کز آن طبع و عقل یافت نوا،

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. بهار: ایهام دارد. ۱. فصل بهار ۲. شکوفه‌های تازه و نورسته گل درخت نارنج و‌ نوعی گل گاوچشم و اقحوان اصفر است؛ بستان‌افروز که آن را تاج خروس گویند و گلی سرخرنگ است و به عنوان گل زینتی نیز در باغ‌ها کاشته می‌شود. (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی). در اینجا منظور از «بهار عام» بهار طبیعت و «بهار خاص» نامه و شعر رشیدالدین وطواط است. نوا: قوت و توشه، بهره … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۸. از آن زمان که فروخواندم آن کتاب کریم. همی‌سرایم یاایها الملأ به ملا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. کتاب کریم: نامهٔ گرانمایه که مقصود شعر رشیدالدین وطواط است. یا ایها الملأ: ای جماعت و گروه، اشاره است به آیهٔ۲۹ سورهٔ نمل: قالت یا ایها الملؤا انی القی الی کتاب کریم، زن گفت: ای بزرگان، نامه‌ای گرامی به سوی من افکنده شد. بین «ملأ» و «ملا» جناس ناقص است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدۀ۹..۱۷. درست گویی صدرالزمان سلیمان بود. صبا چو هدهد و محنت‌سرای من چو سبا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. سلیمان: رک به قصیدۀ۳؛ بیت۴۵. هدهد: هدهد یا پوپک یا شانه به سر مرغ حضرت سلیمان است؛ زیرا به شهر سبا رفت و از بلقیس برای سلیمان خبر آورد؛ از اینرو هدهد به خوش‌خبری معروف است و به آن هدهد جاسوس می‌گویند. (فرهنگ اشارات، سیروس شمیسا). محنت‌سرا: اضافۀ مقلوب، سرای محنت و رنج، خانۀ شاعر مقصود است. سبا: نام قوم و کشوری است در جنوب غربی جزیرةالعرب، در هزارۀ اول پیش از میلاد در عهد عتیق سفر پیدایش به نام «شبا» از ایشان یاد شده است. کشور سبای عهد عتیق احتمالا مشتمل بر یمن و حضر موت کنونی بوده است. ثروت آن در شرق زمین شهرت داشت. در کتاب اول پادشاهان تورات، قصه رفتن ملکۀ سبا به دربار سلیمان نبی آمده و در روایات اسلامی اسم بلقیس به ملکه سبا داده شده است. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۴. نوازش لب جانان به شعر خاقانی. گزارش دم قمری به پردهٔ عنقا،

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نوازش: ترنم و تغنی. گزارش: تفسیر و بیان، ترنم و نغمه. دم قمری: پرده‌ای قدیمی در موسیقی که امروز ذکری از آن نیست. (واژه‌نامهٔ موسیقی ایران‌زمین). پردهٔ عنقا: از نواها و آهنگ‌های موسیقی قدیم که امروز به چشم نمی‌خورد، عنقا نیز به معنی آهنگی از موسیقی و سازی مخصوص است. (واژه‌نامهٔ موسیقی ایران زمین). ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۳. صفیر صلصل و لحن چکاوک و ساری. نفیر فاخته و نغمهٔ هزارآوا،

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. صفیر: بانگ و آواز. صلصل: فاخته، کالنجه، مرغی است خاکستری‌رنگ مطوق به طوق سیاه که آن را قلیل‌الالفت دانسته‌اند و به جهت آوازش آن را کوکو نیز گویند. (فرهنگ‌نامهٔ جانوران در ادب فارسی، دکتر منیژه عبداللهی). لحن چکاوک: نغمه و آهنگ چکاوک؛ چکاوک یا چکاو در موسیقی قدیم ایران یکی از دوازده مقام بوده و در موسیقی کنونی هفتمین گوشه است و نغمه چکاوک هشتمین گوشهٔ دستگاه همایون است؛ چکاوک پرندهٔ خوش‌آوازی است بزرگتر از گنجشک و او را ابوالملیح خوانند؛ در اینجا به قرینهٔ صلصل، ساری، فاخته و هزارآوا منظور پرنده است. ساری: پرنده‌ای است کوچک و خوش‌آواز و به رنگ سیاه و خالدار که آن را سار و سارجه هم می‌گویند. نفیر فاخته: بانگ و آواز فاخته، به نظر می‌رسد که خاقانی بین صلصل و فاخته فرق گذاشته است. در واژه‌نامهٔ موسیقی ایران‌زمین آمده است: «اصلی از اصول قدیمی موسیقی؛ یکی از بحور اصول موسیقی قدیمی به نام فاختهٔ ضرب و نوعی از نواختن ساز با انواع فاختهٔ ثقیل، فاختهٔ صغیر و فاختهٔ کبیر.». هزارآوا: هزاردستان، مرغی است معروف، نوعی از بلبل، فرهنگ معین با استناد به این شعر حافظ. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۲. نوای باربد و ساز بربط و مزمار. طریق کاسه‌گر و راه ارغنون و سه‌تا،

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نوا: نغمه و آهنگ. باربد: نام رامشگر خسروپرویز است. گویند اصل وی از جهرم بوده که از توابع شیراز است و در فن بربط‌نوازی و موسیقی‌دانی عدیل و نظیری نداشته است و سرود مسجع از مخترعات اوست و آن سرود را خسروانی نام نهاده بود. باربد پس از تقرب به خسروپرویز برای ایام هفته هفت نغمه و برای سی روز سی نغمه و برای ۳۶۰ روز سال سیصد و شصت نغمه ساخته بود. (فرهنگ لغات و تعبیرات خاقانی). ساز: آهنگ. بربط: کلمهٔ یونانی است؛ یکی از متداول‌ترین و مهم‌ترین ساز‌های دوره‌های گذشته و تاریخ ایران و عرب بوده است؛ سازی است مانند عود و طنبور دارای کاسهٔ بزرگ و دستهٔ کوتاه. بربط چهار تار مزدوج -یعنی هشت رشتهٔ سیم- داشته است. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۱. صریر خامهٔ مصری میانهٔ توقیع. صهیل ابرش تازی میانهٔ هیجا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. صریر: صدای قلم هنگام نوشتن و حرکت روی کاغذ. خامهٔ مصری: قلم مصری، خامه‌ای که از مصر آورند و ظاهرا در خوبی شهرت داشته است. توقیع: فرمان و دست‌خط پادشاه. صهیل: صدا و شیههٔ اسب. ابرش: اسب سرخ و سفید، اسب خالدار، مطلق اسب. هیجا: جنگ، نبرد … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۱۰. لطافت حرکات فلک به گاه سماع. طراوت نغمات زبور گاه ادا،

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. لطافت حرکات فلک: گردش‌های موزون و پیوستهٔ فلک، حکما می‌گویند فلک متحرک بالذات است و حرکتش شوقی است و موسیقی معلول صداهای ناشی از تحرک افلاک و افلاک اصواتی دارند موزون و آن را ارغنون فلک نیز نامیده‌اند؛ (واژه‌نامهٔ موسیقی ایران زمین ذیل موسیقی)؛ چنانکه مولانا می‌فرماید:. پس حکیمان گفته‌اند این لحن‌ها. از دوار چرخ بگرفتیم ما. بانگ گردش‌های چرخ است این که خلق. می‌سرایندش به طنبور و به خلق. مؤمنان گویند کآثار بهشت. نغز گردانید هر آواز زشت. ما همه اجزای آدم بوده‌ایم. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۹. خروش شهپر جبریل و صور اسرافیل. غریو سبحهٔ رضوان و زیور حورا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. شهپر جبریل: شاهپر جبرئیل که مقدس و فرخنده است. جبرئیل با پر خود به فرمان خداوند، چندین شهر را نابود کرد. صور اسرافیل: (نک: قصیدهٔ۴؛ بیت۳۸). غریو: بانگ و فریاد. سبحه: مهرهٔ تسبیح و در فارسی گویند، دعا و ذکر. رضوان: اسم فرشته‌ای که دربان و نگهبان بهشت است و به این سبب بهشت را باغ و روضهٔ رضوان گویند. حورا: زیبارویی که موی و چشمی سیاه و پوستی سفید دارد و‌‌ یا زیباچشمی که سیاهی چشمان او کاملا سیاه و سفیدی آن کاملا سفید است، زن زیبای بهشتی.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۸. ندای هاتف غیبی ز چهارگوشهٔ عرش. صدای کوس الهی به پنج نوبهٔ لا،

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. هاتف غیبی: فرشتهٔ غیبی، فرشته‌ای که از غیب آواز دهد، سروش عالم غیب. کوس: طبل. کوس الهی: ندا و بانگ الهی. پنج نوبهٔ لا: کنایه از نمازهای پنجگانه. (نک: قصیدهٔ۲؛ بیت۱).
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۹..۶. اگر مرا ندی ارجعی رسد امروز. و گر بشارت لاتقنطوا رسد فردا

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. ندی: ندای. ارجعی: بازگرد به سوی من، بخشی از آیهٔ۲۸ سورهٔ فجر. (نک به قصیدهٔ۲؛ بیت۶۵). لاتقنطوا: ناامید مشوید، اشاره است به بخشی از آیهٔ۵۳ سورهٔ زمر:. قل یا عبادی الذین أسرفوا علىٰ أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إن الله یغفر الذنوب جمیعا إنه هو الغفور الرحیم. ﺑﮕﻮ: ﺍﻯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻯ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ‌ﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﻣﺸﻮﻳﺪ. به راستی ﺧﺪﺍ همهٔ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ‌ﺁﻣﺮﺯﺩ، چرا که خداوند ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ. امروز و فردا: کنایه از این جهان و آن جهان … ...
  • گزارش تخلف