من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii


فرهاد قنبری:

مرگ زاینده رود …زاینده رود تا سالهایی نه چندان دور قلب تپنده یکی از زیباترین و تاریخی‌ترین شهرهای ایران بود. زاینده رود برای ساکنان اصفهان و شهرهای اطراف نه فقط یک رود بلکه سرچشمه زندگی و حیات بود، سرچشمه‌ای که گاهی ردیف‌های اولین قرار عاشقانه را می‌نوشت، گاهی محل نشستن شاعری و گفتن سرودی زیبا می‌شد، گاهی مسافری را در زیبایی خود محو می‌کرد و گاهی ماوا و پناهگاهی برای دل‌های تنگ و بی قرار بود. زاینده رود بخشی از زندگی روزمره بود، آن بخشی که زندگی را به طبیعت وصل و چفت و بست می‌داد. زاینده رود برای روستاها و شهرهای کوچک اطراف اصفهان لقمه نانی بود که چراغ خانه‌ها را روشن نگه می‌داشت …اما امروز نگاه مهندسی، تکنولوژیک و مادی روح این زندگی را زخمی کرده است. نگاهی که نه قرار عاشقانه می‌شناسد و نه برای شاعر و دل خسته‌ای که قرار بود با نشستن در کنار رود با خود خلوت کند تره‌ای خورد می‌کند …در این نگاه تک بعدی با بهانه توسعه فقط کسب درامد و سود بیشتر مد نظر قرار دارد و زندگی تباه شده کشاورزی که چندین نسل چشمانش به جاری شدن این آب وابسته بوده است، ارزش چندانی ندارد. در این نگاه به صرفه نیست که آبی ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:. مهران مدیری نماد فرهنگی است که طنز را با لودگی و نقادی را میانمایگی اشتباه گرفته است

مدیری در برنامه‌های خود عادت دارد با لحنی تمسخر آمیز هر موضوع اجتماعی را به عاملی برای خندیدن بدل نماید، عاملی که باعث می‌شود از فاجعه حساسیت زدایی شده و به مسئله‌ای پیش پا افتاده تبدیل شود …مسئله زلزله زدگان و وضعیت معیشتی معلمان دو موضوعی بود که اخیرا به آنها پرداخت و به صورت اتفاقی قسمت هایی از آن را تماشا کردم. مواجه او با لزله زدگان به هیچ وجه مواجه یک فرد با انسانهایی درگیر با فاجعه نبود. مدیری در این حادثه اندوهبار دنبال سوژه هایی برای دست انداختن و تبدیل کردن آن به موضوعی جذاب و شاد بود، موضوعی که با آن بتواند هم یک استند آپ کمدی موفق را اجرا کرده و هم خود را به عنوان یک دانای کل بالاتر و دلسوزتر از دیگران قرار داده و افرادی مانند جواد خیابانی را که به کمک زلزله زدگان شتافته‌اند را به خود نمایی و جلب توجه متهم کند و مورد تمسخر قرار دهد …او در مواجه با وضعیت بد معیشتی معلمان نیز از رویکردی شبیه رویکرد به زلزله زدگان استفاده کرد، او ابتدا با معلمان همدلی کرده و از ایثار و از خودگذشتگی آنها سخن می‌گفت و در لحظه‌ای که احساس می‌کرد توجه مخاطب را به شرایط معلمان جلب کرده است با یک رو ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:

جامعه بیم جامعه ماست … هر روز باید نگران باشیم که اتوبوس‌های فرسوده و جاده‌های غیر استانداردمان جان سربازان و دانش آموزانمان را نگیرد. هر روز باید نگران باشیم که در مرزهای غربی و شرقی مان سر مرزبانانمان توسط اشرار گوش تا گوش بریده نشود. هر روز باید نگران باشیم پرایدهایمان زیر چرخ ماشین‌های سنگین تولید نیم قرن پیش اروپا و امریکا له نشود. هر روز باید نگران باشیم که آلودگی هوای شهر کودکان و بیمارانمان را خفه نکند …هر روز باید نگران باشیم که مطرودان بی شمار عقده‌ای شده بچه هایمان را ندزدد یا کودکی را مورد تجاوز ندهد. هر روز باید نگران باشیم فردی خود را نماینده قوانین خدا قلمداد نکند و اسید و چاقو به دست به دنبال به دست آوردن دل خدا نباشد. هر روز باید نگران باشیم زلزله خانه‌های کاهگلی و غیر استانداردمان را به قبر خانوادگیمان تبدیل نکند. هر روز باید نگران باشیم که خشکسالی و کمبود آب اشک‌های کشاوزانمان را جاری نسازد. هر روز باید نگران باشیم دانش آموزان و معلمانمان مدارسمان را با رینگ بوکس و کشتی کج اشتباه نگیرند. هر روز باید نگران باشیم … …. ...
  • گزارش تخلف

حسن روحانی:. عده‌ای در خیابان اعتراض می‌کنند، یا خس و خاشاک است، یا گاو، یا گوساله یا آشغال است

چرا توهین می‌کنید و بی‌ادبانه با جامعه برخورد می‌کنید. صدیقی به سخنان روحانی:. از رئیس‌جمهور محترم انتظار ظرفیت داریم. ما دلسوز شما هستیم. بهتر است فرصت خود را صرف مقابله با یک طلبه نکنید
  • گزارش تخلف

سنگ نوشته مزارگورکی (برتولت برشت):.. اینجا آرمیده است. رسول محله‌های فلاکت زده

تصویرگر آزارگران توده. وهمچنین مبارزان ضدشان. کسی که در دانشگاه خیابانها آموزش دیده. پایین زاده‌ای که یاری رساند. که نظام بالا وپایین محو شود. معلم توده. که از توده آموخته بود.
  • گزارش تخلف

آیا هرگز عاشق شده‌اید؟ آیا وحشتناک نیست؟ عشق شما را بسیار آسب پذیر می‌سازد

سینه تان را می‌شکافد و قلب تان را باز می‌کند. و این یعنی کسی می‌تواند وارد وجودتان شودو شما را به هم بریزد. شما همه این دیوارهای دفاعی را به پا می‌کنید، یک زره تمام قد می‌سازیدتا هیچ چیز نتواند به شما لطمه برساند. سپس احمقی که فرقی با دیگر احمق‌ها ندارد سرزده وارد زندگی احمقانه شما می‌شود و در آن پرسه می‌زند …. شما بخشی از وجودتان را به آن می‌دهید. آن‌ها این را از شما نخواسته‌اند. بلکه یک روز کار احمقانه‌ای مانند بوسیدن شما یا لبخند زدن به شما کرده‌اند و سپس دیگر زندگی تان مال خودتان نیست. عشق گروگان می‌گیرد. وارد وجودتان می‌شود. ...
  • گزارش تخلف

فرهاد قنبری:

آزاردهنده‌ترین جیغ، جیغی است که از ته اعماق وجود بر آورده می‌شود و با اینکه هیچ صدایی را با خود همراه ندارد به غیر قابل تحمل‌ترین فریاد تبدیل می‌شود. تابلوی جیغ مونک از این فریادهاست، جیغی که همچون سوهانی بر پرده کوشیده کشیده شده و چشم‌ها را وادار به دزدیده شدن سریع از نقاشی می‌کند. تابلوی جیغ، آنارشی تندی از آمیختگی عناصر مهم طبیعت مانند آب و موج و باد و ابر را تصویر می‌کند که با تندی رنگ انگار پایان جهان را اعلام می‌کند. فرد تنها مانده و رها در میان این تصویر چهره غمزده و وحشت کرده انسانی است که انگار دایره جهان چنان بر او تنگ گشته که هر آنی انتظار غرق وبلعیده شدن آزارش میدهد. استیصال به تصویر درآمده انسان در این نقاشی استیصالی است که هر فردی ممکن است در زندگی خود تجربه کرده و با تماشای نقاشی دچار ترس و وحشت حاصل از این همذات پنداری شود …جیغ، تابلوی پایان جهان است، پایان جهان پر از رنج و تیره‌ای که با تبدیل شدن به صوتی کر کننده سوژه را به درون خود می‌کشد و او را وادار به جیغی بی صدا و تلخ می‌کند …ادوارد مونک درباره تابلو جیغ می‌گوید:. «یک روز عصر قدم‌زنان در راهی می‌رفتم؛ در یک سوی م ...
  • گزارش تخلف