«تاریخ و فلسفه خِرَدگرایی»

🔴 کارل مارکس، وقتی ایدئولوژی شما، میلیون‌ها نفر از مردم را به کام مرگ فرستاده؛ اما عده‌ای هنوز فکر می‌کنند آن ایده‌ای فوق‌العاده ا

🔶 طرحی بسیار مختصر از نظام علم هگل

💎 فلسفه تاریخ فقط عنصری از بخشی از نظام علم است …✍ بهروززواریان. 💎 بی‌شک هگل فیلسوفی است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید او را بخوانیم و قرائت کنیم و سپس در فلسفه او «هرچند در حد توان» اجتهاد کنیم. به نظر می‌رسد که بسیاری هنوز هم معتقد هستند که هگل فیلسوفی دشوارنویس است_هرچند این‌گفته در جای خود صحیح است که من وارد بحث‌های زبانی او نمی‌شوم _ اما با این همه تا حدودی با استناد به برخی متون و فهم برخی مبانی می‌توان از این دشواری کاست. به عنوان نمونه مک کارنی درباره این مسئله می‌نویسد:. 💎 … «In particular, there are arguments that may, as will appear later, be said have as foundational role. Hegel&aposs logical writings, the Science of Logic and the first volume of the Encyclopaedia have to the invoked on any attemept to outline this metaphysics» (Mc Carney, Hegel on history, p.۶).. 💎 آن‌چه‌که در این فقره نظر ما را به خود جلب می‌کند اهمیت سرسام آور کتاب «علم منطق» است. از همین روی مک کارنی، در کنار آن کتاب، به جلد نخست از کتاب دائره‌المعارف علوم فلسفی اشاره می‌کند تا اهمیت منطق را در نظ ...

💎 اجنه در لباس فدرالیسم.. ✍ سیامک سپهرنیا

💎 از آن‌جایی که شاهد پنهان شدن «گروه‌های تجزیه‌طلب» در پشت حجاب فدرالیسم هستیم-هر لحظه اجنه در شکلی ظاهر می‌شوند- برآن شدیم تا با نگاهی هرچند مختصر به مفهوم فدرالیسم و نبود موضوعیت آن در ایران حجاب فدرالیسم را از رخ کریه و عریان تجزیه‌طلبان برکنیم. کیست نداند همچنان نوادگان ‌وری و ‌توده برای پیشبرد اهداف خویش و ترس از «واکنش ‌ایران»، سعی در کادوپیچی تجزیه‌طلبی در جعبه فدرالیسم دارند …. 💎 در باب فدرالیسم و سابقۀ اجرایی آن به کرات سخنانی به دست داده‌اند، و چند و چون نوع اجرایی فدرالیسم را در کشورهایی چون آمریکا و سوئیس و … بررسیده‌اند، اما آنچه در بازگویی مفهوم فدرالیسم مغفول واقع شده مضاف بر چیستی، چرایی فدرالیسم است، تاکنون از نظر حقوقی چرایی فدرالیسم به سان دیگر مفاهیم حقوقی در صحرای حقوق عمومی کشور به بحث و فحص گذاشته نشده است. ما در اینجا قصد داریم ابتدا با اشاره به تعریف فدرالیسم، چیستی این شکل حکومتی را روشن کنیم و سپس با ایضاح چرایی ابتناء حکومت فدرالیسم، فقدان موضوعیت آن را در ایران نمودار کنیم …. 🔶 تعریف فدرالیسم🔻🔻. 💎 در باب تعریف فدرالیسم چنانچه دکتر ابوالفضل قاضی به درستی آور ...

💎 تحریر محل نزاع در اندیشه سیاسی جدید در اروپا.. ✍ بهروززواریان

💎 چند روز پیش از این، پس از دو ماه مطالعه مداوم و بی‌وقفه کتاب «تاریخ اندیشه‌ سیاسی جدید در اروپا» اثر جواد طباطبایی، دو فصل نخست آن را به پایان رساندم. هرچند این دو فصل را بارها در دست مطالعه گرفتم، تا دست‌کم وجوهی از آن بر من روشن شود، باز هم در بحث مبانی پدر گلاسییوس، و درک جدید او از نسبت قدما و متأخرین به دلیل پیچیدگی بحث بازماندم و دوباره باید به آن_و البته بسیاری از بخش‌های دیگر کتاب_ بازگردم تا وجوه دیگر بحث در باره نسبت «سنت و تجدد» تا حدودی ایضاح شود …💎 با این همه، آن‌چه که در این‌جا می‌آورم، حاصل این مطالعه و ارائه خطوط و سرفصل‌هایی است که مخاطب را صرفا برای ورود در بحث آماده می‌کند. جواد طباطبایی در این فصل نخست نشان می‌دهد که اولا این «مفهوم سنت چیست و چگونه در دستگاه الهیات مسیحی تدوین شده است؟ به این ترتیب مخاطب او، ضمن دریافت این مبنا، سپس در می‌یابد که چگونه از سده ۱۲ تا ۱۴ در اروپا به نوعی، گونه‌ای از «نوزایش ممکن شده» و‌ در سده ۱۶ تثبیت شده است؟. 💎 اما، آن‌چه که بیش از همه در راستای خطی که طباطبایی دنبال می‌کند اهمیت دارد، این پرسش اساسی ماکس‌ وبر است که «کدامین مجمو ...

💎 ایرانشهری به معنی سلطنت نیست/ نصیری ۱

💎 جناب دکتر فیرحی در مراسم بزرگداشت خود که تحت عنوان تکراری «کجا ایستاده‌ام» برگزار شد، ضمن تاکید بر هیمنه مثلث چپگرایی و استعمار و دولتگرایی که سویه‌های باستانگرایی هم پیدا میکند و نیز با اشاره به جنبه «ابزاریت» دولت، گفته است: «همواره در ایران تلاش شده که دولت مقدس شود و بعد از درون این مثلث [چپگرایی و استعمار و دولتگرایی] یک دولت مقدس یکتاگرای مقتدر مطلق گرا درآمده که سرنوشت جامعه ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد».. 💎 ما واقعا نمی‌دانیم این توصیف بیرحمانه جناب فیرحی از دولت، تنها ناظر و راجع به همان دولتی است که به تعبیر خودشان بعد از مشروطیت گوی سبقت را ربوده و باید «با افتخار از فقه و فقها» در باره آن پرسید؟ یا ناظر به واقعیت تاریخی دولت ایرانی به صورت عام یا تاریخ دولت ایرانی است؟. بنا نداریم ادعا کنیم دولت در ایران هیچگاه مقدس و مقتدر و مطلق و … نبوده، زیرا دولت‌های تهی از هرگونه اقتدارگرایی و ….، حتی در دموکراتیک‌ترین صورتهای دولت، امری عدمی هستند، اما دولتی هم که مستحق چنین خشونتی باشد که دکتر فیرحی توصیف کردند، هیچگاه در ایران واقعیت تاریخی نداشته و اینگونه خشونت ورزی علیه دولت، ص ...

💎 «فدرال‌طلبی»! اسم رمز دیگر ‌گرایی و ‌طلبی است

امتناع_و_عدم_موضوعیت_فدرالیسم_برای.pdf ( 420.4 KB )

دانلود و مشاهده در تلگرام

کسانی که در مورد ایران کنونی، از فدرالیسم حرف می‌زند، یا معنای آن را نمی‌دانند، و یا اینکه می‌خواهند زمینه تجزیه ایران را فراهم کنند، چون با شرایط کنونی، تجزیه ایران ممکن نیست.. ✍ نویسنده: محمدمحبی، تعداد صفحات:۲۷. 💎وانگهی، هرگونه سخن گفتن از «نمی‌تواند ناظر بر پیکار علنی با ایران و اقدام عملی علیه امنیت ملی او نباشد». بدیهی است، ایران ملک پدری شخص یا افراد یا گروه خاصی نیست، بلکه متعلق به همه تنوع اقوام در وحدت است. ...

💎 ایران، به جریان چپ دولت‌ستیز، و کمونیست‌هایی که دستشان به «خون بشریت» آلوده است و‌ سرسپرده‌های کاخ کرملین، و نیز به فدرالیست‌‌‌ه

💎 ایران تنها با یک عنوان به رسمیت شناخته می‌شود: «ملت ایران». این ملت، قرن‌ها با تنوع قومی کنار یک‌دیگر بوده‌ و «یک‌دیگر را به ‌شناخته‌» و بدون هیچ دشواری کنار یک‌دیگر زیسته‌اند، و ازاین روی می‌توان دریافت، ملتی که در تکثر خود در یک وحدت جامع، جمع شده است، نیازی به فدرالیسم ندارد.. 💎 ...

🔶 بسط نوزایش در اروپا..۱) نوزایش عصر شارلمانی که امپراتوری و نهادهای آن در اروپا تجدید و «‌رمی» احیاء شد...۲) سده دوازدهم و سیزدهم

از این‌روی، با پاسخ به این پرسش که سنت چیست؟ _که فشرده اشاره می‌کنیم که در ابتدا «قول و فعل و مصائب عیسی» در حیات ناسوتی بود که به مؤمنان شده است، و سپس دریافت سنت کلیسایی، و آنگاه مناقشه‌های اصلاح‌دینی بر آن، _ با دریافت جدالی که متأخرین یعنی از سده سیزدهم از یک وجه بر مبانی قدما وارد کردند. بحث سنت و تجدد درک خواهد شد.. 🔶 مخاطبی که کتاب «تاریخ اندیشه سیاسی جدید» در اروپا را به نحو دقیق مطالعه کند، در خواهد یافت که اگر گفته می‌شود به عنوان نمونه، «دکارت» فیلسوف مدرن است، «به چه معنا» مدرن است؟ و این معنایی جز تشخیص این که محل نزاع دکارت بر چه ناحیه‌ای در تاریخ اروپا است را نمی‌رساند. بدیهی است که کشتی فلسفه با دکارت به ساحل امن خود نشست و فلسفه بر روی زمین مستقر شد، اما مهم‌تر دریافت این مبانی است که فشرده آن را آوردیم. تا این مسئله برجسته شود که دریافت و فهم تجدد در نسبت با سنت، بدون بررسی مبانی قدما و به خصوص نوشته‌های پدران کلیسا هرگز ممکن نیست.. 📚 [تحلیل]. ‌ مفاهیم و مواد تحلیل به نقل از: طباطبایی، جواد، تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا، جلد نخست: جدال و‌ در و، بخش نخست: از نوزایش ...

💎 فرمان قتل امیرکبیر توسط ناصرالدین میرزا! از دیگر خدمات آن‌ها قتل قائم‌مقام فراهانی بود

از دیگر خدمات می‌توان به همین فرمان قتل امیرکبیر، صدراعظم ایران اشاره کرد. وانگهی، امیر گفته بود: «خیال داشتم امانم ندادند».. 💎 آیا جز این است که روند داوری در خود دادگاه تاریخ جهانی انجام شود؟!. 💎 ملتی که از گذشته تاریخی خود اطلاع نداشته باشد محکوم به فنا، زندگی گیاهی و گرفتار شدن در دور باطلی است که هیچ راهی برای خروج از آن متصور نیست. ملت‌هایی که تاریخ خود را نمی‌دانند، پیوسته حوادث تاریخی را تکرار می‌کنند!. 💎 ...

💎 معجزه‌های عبدالکریم ‌سروش.. ✍ بهروز زواریان.. 🔶 باز هم «عبدالکریم سروش» معجزه کرد!

آقای سروش در باره چیزی که نمی‌دانید چه کسی شما را مجبور کرده است که حرف بزنید؟! این‌که تخم شوم «جبری‌نگری» در فلسفه هگل نهفته است، ناشی از مطالعه سطحی و رجوع به آثار دست سوم است یا چیزهایی که از دیگران شنیده‌اید. تا چه زمانی باید اشتباه یاد بدهید و‌ عده‌ای را به دنبال خود بکشانید؟! در حالی که به بنیاد‌های روشنگری و «هردر» و‌ «هامان» و … که در عین حال واکنشی به روشنگری بودند اشاره نمی‌کنید؟. 💎 آقای سروش نمی‌تواند با این مطالعات سطحی_دست‌کم در مواجهه با فیلسوفی چون هگل_ دریابد که هگل پیشتر، این ایرادها را پیش‌بینی و پاسخ به آن‌ها را در فلسفه‌تاریخ قرار داده بود. وانگهی؛ او اگر دست‌کم می‌توانست نظری به فلسفه تاریخ هگل بیاندازد و آن‌جا با مفهوم «مکر عقل» و این‌که هگل مشیت را به مکر عقل تبدیل کرده است_یعنی List der Vernunft_مواجه می‌شد، این‌گونه خود و ذهن و سرمایه دیگران را به بازی نمی‌گرفت تا با این بحث‌ها باز هم نشان دهد که از فلسفه غربی و تحول مفاهیم آگاه نیست، اما ابایی از این ندارد که در چنین مواردی اظهار نظر کند! البته برای کسی که هنری جز «نقالی» ندارد این بحث‌ها قطعا به ابتذال کشیده ...

تخم شوم‌ جبری‌نگری در فلسفهٔ‌هگلی و هایدگری

Video file ( 08:40, 45.9 MB )

دانلود و مشاهده در تلگرام

💎 باید در دفاع از «ایران»، «مردی» را با «نامردی» در آمیخت

💎 اگر منطقه «سیاست» و اقلیم آن، بیشه گرگ‌های گرسنه‌ای است که باید پیش از ورود، این بیشه و گرگ‌های آن را شناخت و آنگاه که ضرورت ایجاب می‌کند برهان قاطع «» و «» آشکار کرد، و‌ اگر این منطقه سیاست، جایی است که عده‌ای [چه از درون همانند ‌ها و‌ ‌هایی که دستشان به خون بشریت آلوده است و آگاهی ملی نوآئین ما را به ضرر منافع خود و‌ کاخ کرملین می‌بینند … و چه از بیرون]، منتظر هستند تا کسی خوابش ببرد و ایران را قورت بدهند، باید «به هر قیمت» از این وجود در «آبگینه حصار» دفاع کرد.. 💎 بدیهی است که در جایی که به تعبیر جوادطباطبایی_خیزاب بلند قلزم‌ها بر ساحل‌‌های امن این کشور فرود می‌آید، «باید به ننگ و‌ نام دفاع کرد». وانگهی اگر کشور بخواهد_به همان تعبیر_ از دست برود و‌ در ضمن، نتوان «‌هیچ‌قیمت»، حتی جزء کوچکی از آن را باز پس گرفت_چنان‌که قاجاران کشور را فروختند و قسمت‌هایی که رفت دیگر بازنگشت_، اکنون باید «‌هرقیمت» از این کشور و به خصوص «تمامیت ارضی آن» دفاع کرد.. 💎 این، منطق‌ مناسبات منطقه سیاست است و لاغیر.. 💎 ...

💎 اگر به تعبیر هگل، بپذیریم که «روند داوری در تاریخ جهانی» انجام می‌شود، تاریخ، ملت ایران‌ویرانگر ایران را قضاوت خواهد کرد

کسانی که گذشته تاریخ، یعنی نیروی فزاینده و‌ مکان «تکوین آگاهی ملی» را فراموش کرده باشند محکوم «به فنا، تکرار تاریخ و زندگی گیاهی» خواهند بود. آن‌ها خواه نا خواه بر صحنه تاریخ جهانی نقشی ایفاء می‌کنند و‌ نیز در خدمت تحقق غایت عقل هستند، اما با عمل خود، تنها چیزی که باقی می‌گذارند ننگی است که آیندگان از آن یاد خواهند کرد.. 💎 وانگهی، در چنین فضایی ادعای «آزادی‌خواهی»، برای توده، جز ادعایی سخیف نیست. در فضایی که کسی از نیروی حیات‌بخش گذشته آگاهی ندارد، و در واقع نسبت به آن جاهل است، فقط «فیلسوف» است که حق دارد ادعای آزادی‌ داشته باشد، و در واقع فیلسوف است که طعم آزادی را می‌چشد، اما آن‌چه که برای توده می‌ماند، زنجیر سختی، و فقط توهم آزادی است. وانگهی، این توده اگرچه بر صحنه تاریخ نقش ایفاء می‌کند اما نقشش جز پرداختن به سطح زندگی و‌ بالا و پایین آن نیست. ‌ اما «گنجینه تمدن بشر هیچگاه بی‌نگهبان باقی نمانده است» (تعبیر هگل). دوگوبینو به خوبی دریافته بود که: «ایران، ایران خواهد ماند و نخواهد مرد»، چنان‌که تا کنون نمرده است، اما مردمان در درون همین روند تاریخی، در دادگاه تاریخ جهانی قضاوت خواهن ...

🔶 تسلط حرامی ‌باشیان بر جان و مال مردم.. 📎 عصر ناصری

💎 تباهی‌های ایران در عصر ناصری به جایی رسیده بود که بسیاری از مردم و‌ حتی روشنفکرانی مانند زین‌العابدین مراغه‌ای، در انتظار مرگ ناصرالدین میرزا و انتقال قدرت به مظفرالدین میرزا روزشماری می‌کردند و تصور می‌کردند که با بر تخت نشستن او، دوره‌ای نو در اصلاحات که نزدیک به سده‌ای بود که به تأخیر افتاده بود آغاز خواهد شد.. 💎 اما با رسیدن موکب همایونی، همه امیدها بر باد رفت. ولیعهد ایران، در دارالسلطنه تبریز که به جای آموزش و پرورش شاهانه، به گردآمدن با چهار پایان خوگر شده بود (خاطرات تاج‌السلطنه صفحه ۷۱ و ۷۲)، در بار تهران را از اصطبل تبریز قیاس می‌گرفت.. 💎 تاج‌السلطنه ضمن توصیف تباهی «دربار تهران»، در دوره مظفری می‌نویسد: «از آغاز فرمانروایی قاجاران، در ایران، درباری به آن افتضاح دیده نشده بود» و می‌افزاید: «تمام عمله خلوت از صبح تا شام، مشغول نواگری و‌ مهمل‌بافی و‌ لغوگویی بودند و اغلب در خلوت ‌شنیع می‌کردند. از جمله هرکدام دارای صورت خوبی بودند ناچار باید اسباب دلخوشی سایرین بشوند» (همان؛ صفحه۷۲).. 💎 از این جهت تاج‌السلطنه که برادر خود را مردی با طبع کودکانه توصیف می‌کرد می‌نویسد: «طبع شاه ...

💎 در تکمیل این یاد داشت باید بیافزایم که به جرئت می‌‌‌گویم که در ایران، این کتاب، تنها تفسیر استوار و‌ دقیق از تنها ۱۹ بند شرح خدا

و این خود بدان معنا است که این فلک‌زدگان هنوز ناتوان از برخورد مستقیم با متن فیلسوفی چون هگل هستند!. 💎 جالب توجه است که کتاب به چاپ دوم رسیده است، اما این سخیفان دوران که مدعایشان زمین را به آسمان می‌دوزد، هنوز به این کتاب نزدیک نشده‌اند_البته اگر بتوانند نزدیک شوند_ تا دست‌کم نشان دهند که اگر مؤلف این کتاب به عنوان مثال در برابر اصطلاح Selbständigkeit، قائمیت‌بالذات را قرار داده است، آن‌ها معادل‌های پیشنهادی خود را قرار دهند و یا به جدال با آن برخیزند …💎 و این است که امثال حمید طالب‌زاده و مجتهدی و … که در تفسیرش از تفسیر منسوخ هیپولیت_به تعبیر جوادطباطبایی_ بهره گرفته است، خودشان عین «انحطاط گروه‌ فلسفه» هستند. انجمن فلسفه که توسط عبدالحسین خسروپناه به گند کشیده شده است، تا جایی که از «حکمت و فلسفه» نیز خالی و بوی تعفن آن‌ها همه جا را گرفته است.. ✍ بهروززواریان. 💎 ...

🔶 آتن مدرن.. ✍ علیرضا سیداحمدیان

💎 …هگل زمانی که وارد ینا شد، اندکی پیش از آن، فیشته را به اتهام «الحاد» از شهر رانده بودند، تا جایی که فضای شهر ینا، در فاصله سال‌های ۱۷۸۰ تا ۱۸۱۰، چنان آکنده از فلسفه و فرهنگ بود که برخی نام آن را «آتن مدرن» نهادند …💎 البته این نام گذاری از باب تعارف نیست. مباحث مطرح شده در فلسفه مدرن آلمان، در فاصله سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۸۶۰ چنان گستره و ژرفایی دارد که نه قبل و نه بعد از آن، این تاریخ نمونه‌ای در هیچ کجای دیگر و حتی آلمان نداشته است.. 💎 از همین جهت، هیچ فلسفه جدی پدید نیامد، مگر این‌که به آن‌ها و طرح دوباره مسائل آن و کلنجار رفتن با آن‌ها بپردازد. به تعبیر یکی از برجسته‌ترین شارحان معاصر انگلیسی، دستاوردهای فلسفه آلمان در این سال‌ها نه فقط در تکوین «یک ملت» و «یک دولت» در معنای جدید آن تأثیر مستقیم نهاد، بلکه تلقی انسان در همه جا از خودش، از خدایش و از جهان پیرامونش به طرز غیر قابل بازگشتی تغییر پیدا کرد. در این باره ن. ک به:. 💎 «Pinkard Terry. German Philosophy ۱۷۶۰_۱۸۶۰. The Legacy of Idealism. ...

🔶 مظلوم‌نمایی روشنفکران دینی.. ✍ بهروز زواریان

💎 پس از انتشار این مطلب من که البته بعدا خواهم گفت که ناظر بر تحلیل خود امرسیاسی_ (منظورم اندیشه سیاسی است و نه عمل سیاسی که دائم در پی بر هم زدن مناسبات قدرت است) _هست، عده‌ای از هواداران این روشنفکران، خرده گرفتند که چرا باید این‌گونه سخن گفت؟! در پاسخ باید گفت اگر آن‌ها می‌پذیرند که «اندیشه اقتصادی»، «اندیشه سیاسی» و «اندیشه حقوقی» سه جانب بسیار مهمی است که روشنفکران مشروطه نیز به آن توجه می‌کردند، سروش و‌ نسل پس از او باید به نسل ما توضیح دهند که چه دست‌آوردی در این زمینه‌ها داشته‌اند که اکنون هر نقدی صورت می‌گیرد جانب مظلوم دورافتاده از وطن به خود می‌گیرند؟! اکنون که دور از وطن هستید و‌ فضا باز و‌ مهیا است چه دست آوردی داشته‌اید، جز این که خود را به «رؤیاهای رسولانه» سرگرم کنید، اما عاجز از برخوردی‌ هم‌چون برخورد نائینی و‌ آخوند خراسانی با حقوق و بزرگ‌مردی چون طالبوف تبریزی با اقتصاد و …؟! هرچند با این مردان بزرگ قابل قیاس نیستید!. 💎 دوره «مظلوم‌نمایی» و «آب و تاب دادن به واژگان» که با نام سروش و برای ایجاد هراس در مخاطب‌ که گویا نمی‌توان با ایشان مواجه شد گره خورده و در عین حال ب ...

💎 موانع معرفتی اندیشه جدید.. ✍ بهروز زواریان

🔶 جواد طباطبایی در بخشی از کتاب تأملی درباره ایران می‌نویسد: «روشنفکری در ایران در حضور حاضران غایب اهل نظر سنت قدمایی و در بی‌اعتنایی به مبانی نظری آن‌ها پدیدار شد» او سپس توضیح می‌دهد که تعبیر من از مفهوم اساسی «زوال اندیشه» در ایران ناظر بر مسئله‌ای است که بیش از دو سده پیش در «دارالسلطنه تبریز»، به دنبال شکست ایران در جنگ‌های ایران و روس به بار آمد …💎 بدین سان در این وجه اگرچه در ادامه همان مطلب، تأمل نظری در ایران یکسره تعطیل نشد اما «نعش شهید عزیز سنت» هم‌چنان روی دست اهل نظر بازمانده بود. روشنفکران زمانی پدیدار شدند که این نعش شهید سنت هم‌چنان روی دست ‌ها باقی مانده بود و‌ حضور سنگین خود را به روشنفکران تحمیل می‌کرد. و بدین سان روشنفکری در بی‌توجهی به «جدال و‌» و در بی‌اعتنایی به قدما اما نه در بیرون جاذبه سنت قدمایی پدید آمد.. جوادطباطبایی؛ تأملی در باره ایران، نظریه حکومت قانون در ایران. صفحه۵۹۸. °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°. 💎 باتوجه به این توضیح می‌توان دریافت که روشنفکران معاصر در ادامه همین سنت و در جایی که مناسبات جهانی بیش از پیش خود را بر ما تحمیل می‌کرد، نه تنها به این نظ ...

🔶 فلسفه، فلسفه است علی‌الاطلاق

🔶 برخی افراد که به دیدگاه‌ها و جهان‌بینی ملتزم به پذیرش امر مطلق از طریق عشق باور دارند و آن تصور را فقط در قلب و‌ با ابهام مطلق در ذهن می‌یابند، به این دلیل ‌که می‌‌نگرند پس از گذشت سالیان، عمرشان بر پای فقط، و فقط یک تصور ذهنی گذشته است، برای آرامش روح خود و برای اثبات عقلانی آن تصور به فلسفه پناه می‌آورند …🔶 اما می‌توان دریافت که فلسفه آن‌قدر سیه‌روز نیست که بخواهد در برابر این ابهام آن‌ها احساس وظیفه‌ای داشته باشد یا هم‌چون «ابزار» و «برده‌ای» در راستای خدمت به آن‌ها باشد.. 🔶 این مکاتب، به این دلیل که همواره درکشان از مطلق، فقط تصوری است که در ذهن دارند و در ذات خود از اثبات آن عاجز هستند، برای تبیین عقلانی آن تصور به فلسفه پناه می‌برند. هرچند جای این پرسش وجود دارد که با این استدلال‌ها، مشکلی فزاینده برای خود ایجاد می‌کنند؛ چراکه مطلقی را که ورای زمان طبیعی و جهان می‌دیدند تا سر حد استدلالی فلسفی پایین می‌کشند و او را به‌گونه‌ای در پس الفاظ پنهان می‌کنند، که گویا در درجه نخست باید توضیح دهند که آن الفاظ در ذات خود چیست؟! «بدان معنا که مطلق را از خود تهی و‌ در واژگان گم می‌کنند».. ...

دوستان سلام

4_5969789677111084271.m4a ( 419.3 KB )

دانلود و مشاهده در تلگرام

این فایل صوتی را بشنوید و با ادبیات و توهینهای یک مدیر فرهنگی و ارشادی در این مملکت نسبت به یک فیلسوف مولف آشنا شوید و با انتشار آن از ایشان بخواهید قراردادهای مربوط به چاپهای سه کتاب دکتر طباطبایی به نامهای تاریخ فلسفه اسلامی، درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی و زوال اندیشه سیاسی و همچنین اسناد حسابداری حق التالیف‌های مقرر در قراردادها را منتشر کند. ...