خرمگس من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii خرمگس ۲۲:۵۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ شوریده دانمارکی. کی یر کیگارد خرمگس ۲۱:۲۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ درانتظارباران. کیهان کلهر Keyhan Kalhor – Dar Entezare Baran ( 10:36, 4.9 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام خرمگس ۲۰:۴۰ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ قطعه «کجایی». کیهان کلهر (شاه کمان). علی بهرامی فرد (سنتور) Audio file ( 11:55, 10.9 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام خرمگس ۱۴:۱۵ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ مشکل دنیا این است که احمقها کاملا به خود یقین دارند: در حالیکه دانایان سرشار از شک وتردیدند! برتراند راسل. نامهای از محمود خان احمدی نژاد به دونالد جان ترامپ. این نامه نگاریها به سران آمریکا ریشه در همان تفکر هاله نوری دارد. او هنوز معتقد است با نوری ماورایی هدایت میشود و از برگزیدگانی است که باید مسیر روشن و نورانی انسانیت را به همگان نشان دهد …دون کیشوتی که هر روز لباس رزم بر تن میکند و سوار بر اسب سفید و قلمی در دست به جنگ پلیدیها و پلشتیها میرود. بر اساس چنین دیدگاهی او خود را همچون پیامبران و قدیسان دارای رسالتی میبیند که پس از چند هزار سال به او واگذار شده است تا آن را به سمت غایت نهایی خود هدایت کند. البته در همه نقاط دنیا از این افراد بسیار یافت میشود اما اغلب در جایگاه رمالان و دوره گردان و معرکه گیران که در کار سرگرمی مردمند. ... خرمگس ۱۳:۳۷ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ کارون بی لب، ترانه سرا محمد نویری …زندگی توو شرایط جنگی، شعر خوندن به شرط اردنگی اسپری اسپری نفس تنگی، تو چه میدونی آسم یعنی چی؟. چشم هاتو نبند ابراهیم، این همه گوسفند ابراهیم. عید عیده بخند ابراهیم، وقت قربونی آسم یعنی چی؟. توی خاک هوا تیمم کن، لب کارون بیا تیمم کن. آب نیست این شبا تیمم کن، عید عیده بخند ابراهیم. آب که مزهی لجن میده، شهر کم کم به مرگ تن میده. همه میگن که خوب میشیم و شهر بوی بد دهن میده. خسته م از بوی گند ابراهیم …انهدام یه شهر با قانون، فاضلابی به وسعت کارون. خفگی بعد اولین بارون، نیشکر خوبه خودکفا میشیم. ... خرمگس ۰۰:۴۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ گم گشته گام برمیدارم. بی تو، بی من. بی وجود، بی خدا بی هستی. بی تو. زانسو که تو را با من کاری نبود. بی من. زانسو که جایت در برم خالیست. بی وجود. زانسو که در نبودت، برای بدرود خواندن حتی؛ هیچ نیست. بی خدا. زانسو کز فرط جستنت؛ روحم خدا را ز یاد برد. خرمگس ۲۳:۴۵ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ بودن، یا نبودن: مسئله این است.. آیا شایستهتر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیر جفاپیشه تن دردهیم، یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم. تا آن دشواریها را ز میان برداریم؟. مردن، آسودن - سرانجام همین است و بس؟. و در این خواب دریابیم که رنجها و هزاران زجری که این تن خاکی میکشد، به پایان آمده …پس این نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود …مردن … آسودن … وباز هم آسودن … و شاید در احلام خویش فرورفتن …ها! مشکل همین جاست؛ زیرا اندیشه اینکه در این خواب مرگ. پس از رهایی از این پیکر فانی، چه رویاهایی پدید میآید. ما را به درنگ وامیدارد؛ و همین مصلحت اندیشی است. که این گونه بر عمر مصیبت میافزاید …وگرنه کیست که خفت و ذلت زمانه، ظلم ظالم،. اهانت فخرفروشان، رنجهای عشق تحقیرشده، بی شرمی منصب داران. ... خرمگس ۱۹:۲۸ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ از همان آغاز. راه ما کمی از هم جدا بود.. تو مثل یک شاعر عاشق بودی و. من مثل یک عاشق. شعر میسرودم. هر دو گم شدیم …. من در پایان یک رویا. تو در یک شعر بی پایان!. خرمگس ۱۲:۱۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ نامدگان و رفتگان ازدو کرانهی زمان.. سوی تو میدوند هان ای تو همیشه درمیان درچمن تو میچردآهوی دشت آسمان. گرد سر تو میپرد باز سپید کهکشان. هرچه به گرد خویشتن مینگرم درین چمن. آینهی ضمیر من جز تو نمیدهد نشان. ای گل بوستانسرا از پس پردهها در آ. بوی تو میکشد مرا وقت سحر به بوستان. ای که نهان نشستهای باغ درون هستهای. هسته فرو شکستهای کاین همه باغ شد روان. مست نیاز من شدی پردهی ناز پس زدی. ... خرمگس ۰۰:۴۱ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ من صبورم اما. بی دلیل از قفس کهنهی شب میترسم. بی دلیل از همهی تیرگی رنگ غروب و چراغی که تو را از شب متروڪ دلم دور کند. من صبورم اما. آه، این بغض گران. صبر چه میداند چیست …. مصدق خرمگس ۱۹:۳۱ ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ کتاب در ستایش دیوانگی، اراسموس خرمگس ۱۹:۱۶ ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ دروغ!. یکسره نابود شو. تا از تو گزندی به جهان مادی و مینوی نرسد …زرتشت خرمگس ۱۹:۰۸ ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ کلوتها. شهر کلوخی دنیا. در کویر لوت ودر فاصله ۴۰ کیلومتری شمال شهداد قرار دارد … خرمگس ۱۲:۱۳ ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ هوشنگ_ابتهاج. ی هم خون جدا ماندهی من. آسمان تو چه رنگست امروز؟ آفتابیست هوا ٬. یا گرفتست هنوز؟. من درین گوشه. که از دنیا بیرون ست ٬. آسمانی به سرم نیست. از بهاران خبرم نیست. آنچه میبینم. دیوار است. آه. خرمگس ۱۹:۲۸ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ نوشته مقبره ابوالحسن خرقانی 👆👆 خرمگس ۱۹:۲۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ محیی الدین (ابن عربی) به عنوان جلوهای از شوقهای خویش. عشق چنین میسراید: در گذشته من از دوست خود،. روی برمی تافتم،. اگر کیش وی را،. همسان مذهب خویش،. نمی یافتم!. لیکن امروز، قلب من،. پذیرای هر نقش شده است:. چراگاه آهوان، صومعهی راهبان. بتکده، کعبه،. خرمگس ۱۳:۳۹ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ مولانا در فراق شمس. ای حریفان بکشید یار ما را.. به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانههای شیرین به بهانههای زرین. بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را. وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم. همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را. دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون. بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را. به مبارکی و شادی چو نگار من درآید. بنشین نظاره میکن تو عجایب خدا را. چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان. ... خرمگس ۱۲:۵۲ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ گناهکاری و مسئولیت جمعی. زمانی که همه گناهکار باشند، هیچکس گناهکار نیست گناه، بر خلاف مسئولیت، همواره تمایزبخش است؛ گناه، امری عمیقا شخصی است. گناه معطوف به عمل است و نه نیتها و قابلیتها. تنها در معنایی استعاری میتوان گفت که ما نسبت به خطاهای پدران یا هموطنان خود یا بشریت، و به طور خلاصه، نسبت به اعمالی که انجام ندادهایم –هر چند، بنا بر سیر وقایع، مجبور باشیم بهای آن را بپردازیم- احساس گناه میکنیم و چون احساس گناه، عذاب وجدان، و آ گاهی از خطاکاری در قضاوت اخلاقی و حقوقی سهم بسزایی دارند، عاقلانهتر است که از بیان چنین استعارههایی خودداری کنیم، [زیرا] برداشت تحتاللفظی از این استعارهها تنها به ابراز احساسات مبالغهآمیز و ساختگیای میانجامد که همهی مسائل واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد. از نظر من، مسئولیت جمعی در قبال اجتماع همواره سیاسی است، خواه در شکل قدیمیتر خود که کل جامعه مسئولیت هر آنچه را که یکی از اعضایش انجام داده، بر عهده میگیرد، خواه جامعهای که در برابر آنچه به نام او انجام شده، مسئول بهشمار میرود. البته این نوع دوم برای ما مهمتر است زیرا، چه خوب چه بد، فقط محدود به حکومتهای مبتنی بر نمایندگی نیست بلکه در همهی جوامع سیاسی کاربرد ... خرمگس ۲۲:۳۱ ۱۳۹۵/۱۲/۰۴ محمود درویش در گفتوگویی میگوید: «به یاد دارم که شش ساله بودم. خوب به یاد دارم در یکی از شبهای تابستان که معمولا عادت اهل ده این است که روی پشت بام بخوابند. مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار کرد و دیدم که داریم با صدها تن از مردم دهکده در میان بیشهها فرار میکنیم. گلولههای سربی از روی سر ما میگذشت …». قاتلی دیگر. اگر جنین را سی روز مهلت داده بودی،. احتمالهای دیگری بود:. شاید اشغال به پایان میرسید. و آن شیرخواره زمان محاصره را به یاد نمیآورد،. آنگاه چون کودکی سالم بزرگ میشد و به جوانی میرسید. ... خرمگس ۱۹:۴۰ ۱۳۹۵/۱۲/۰۴ سالوادور دالی نقاش اسپانیایی است که در سال ۱۹۰۴ به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۹ درگذشت او را میتوان از مشهورترین نقاشان جنبش سوررئالیست دانست. سوررئالیست جنبشی ادبی و هنری بود که پس از جنگ جهانی اول در فرانسه شکل گرفت و بنیان گذار آن آندره برتون (۱۹۶۶-۱۸۹۶) نویسنده و شاعر بود. برتون ضمن آشنایی با کار فروید در زمینه رویاها، روشی برای نوشتن «خود به خودی» ابداع کرد تا امکان بیان آزاد اندیشهها و آرزوهای ناخودآگاه را فراهم کند. نقاشی تداوم حافظه مشهورترین اثر سالوادور دالی است که در سال ۱۹۳۱ میلادی در پاریس کشیده شده است. بهترین اثر دیداری از آنچه شبیه به رؤیا است، یکی از مهمترین اهداف سوررئالیستها بود. در آغاز، سوررئالیسم ممکن بود کمی دیوانهوار بهنظر برسد، اما همۀ ما رؤیاهایی داشتهایم که در آن افراد، مکانها یا اشیایی که ربطی به هم ندارند بهنحوی غیرقابل توضیح در هم میآمیزند. این احتمال وجود دارد که نقاشی تداوم حافظه نشان دهنده یک حالت رؤیایی باشد. ساعتهای در حال ذوب، گذر نامنظم زمان را هنگامیکه رؤیا را تجربه میکنیم، نشن میدهند. آیا اتفاق افتاده که از خواب بیدار شوید و فکر کنید که نصف شب است در حالیکه نزدیک صبح است؟ ... ‹ 180 181 182 183 184 ›
خرمگس ۲۱:۲۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ درانتظارباران. کیهان کلهر Keyhan Kalhor – Dar Entezare Baran ( 10:36, 4.9 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
خرمگس ۲۰:۴۰ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ قطعه «کجایی». کیهان کلهر (شاه کمان). علی بهرامی فرد (سنتور) Audio file ( 11:55, 10.9 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
خرمگس ۱۴:۱۵ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ مشکل دنیا این است که احمقها کاملا به خود یقین دارند: در حالیکه دانایان سرشار از شک وتردیدند! برتراند راسل. نامهای از محمود خان احمدی نژاد به دونالد جان ترامپ. این نامه نگاریها به سران آمریکا ریشه در همان تفکر هاله نوری دارد. او هنوز معتقد است با نوری ماورایی هدایت میشود و از برگزیدگانی است که باید مسیر روشن و نورانی انسانیت را به همگان نشان دهد …دون کیشوتی که هر روز لباس رزم بر تن میکند و سوار بر اسب سفید و قلمی در دست به جنگ پلیدیها و پلشتیها میرود. بر اساس چنین دیدگاهی او خود را همچون پیامبران و قدیسان دارای رسالتی میبیند که پس از چند هزار سال به او واگذار شده است تا آن را به سمت غایت نهایی خود هدایت کند. البته در همه نقاط دنیا از این افراد بسیار یافت میشود اما اغلب در جایگاه رمالان و دوره گردان و معرکه گیران که در کار سرگرمی مردمند. ...
خرمگس ۱۳:۳۷ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ کارون بی لب، ترانه سرا محمد نویری …زندگی توو شرایط جنگی، شعر خوندن به شرط اردنگی اسپری اسپری نفس تنگی، تو چه میدونی آسم یعنی چی؟. چشم هاتو نبند ابراهیم، این همه گوسفند ابراهیم. عید عیده بخند ابراهیم، وقت قربونی آسم یعنی چی؟. توی خاک هوا تیمم کن، لب کارون بیا تیمم کن. آب نیست این شبا تیمم کن، عید عیده بخند ابراهیم. آب که مزهی لجن میده، شهر کم کم به مرگ تن میده. همه میگن که خوب میشیم و شهر بوی بد دهن میده. خسته م از بوی گند ابراهیم …انهدام یه شهر با قانون، فاضلابی به وسعت کارون. خفگی بعد اولین بارون، نیشکر خوبه خودکفا میشیم. ...
خرمگس ۰۰:۴۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۸ گم گشته گام برمیدارم. بی تو، بی من. بی وجود، بی خدا بی هستی. بی تو. زانسو که تو را با من کاری نبود. بی من. زانسو که جایت در برم خالیست. بی وجود. زانسو که در نبودت، برای بدرود خواندن حتی؛ هیچ نیست. بی خدا. زانسو کز فرط جستنت؛ روحم خدا را ز یاد برد.
خرمگس ۲۳:۴۵ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ بودن، یا نبودن: مسئله این است.. آیا شایستهتر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیر جفاپیشه تن دردهیم، یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم. تا آن دشواریها را ز میان برداریم؟. مردن، آسودن - سرانجام همین است و بس؟. و در این خواب دریابیم که رنجها و هزاران زجری که این تن خاکی میکشد، به پایان آمده …پس این نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود …مردن … آسودن … وباز هم آسودن … و شاید در احلام خویش فرورفتن …ها! مشکل همین جاست؛ زیرا اندیشه اینکه در این خواب مرگ. پس از رهایی از این پیکر فانی، چه رویاهایی پدید میآید. ما را به درنگ وامیدارد؛ و همین مصلحت اندیشی است. که این گونه بر عمر مصیبت میافزاید …وگرنه کیست که خفت و ذلت زمانه، ظلم ظالم،. اهانت فخرفروشان، رنجهای عشق تحقیرشده، بی شرمی منصب داران. ...
خرمگس ۱۹:۲۸ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ از همان آغاز. راه ما کمی از هم جدا بود.. تو مثل یک شاعر عاشق بودی و. من مثل یک عاشق. شعر میسرودم. هر دو گم شدیم …. من در پایان یک رویا. تو در یک شعر بی پایان!.
خرمگس ۱۲:۱۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ نامدگان و رفتگان ازدو کرانهی زمان.. سوی تو میدوند هان ای تو همیشه درمیان درچمن تو میچردآهوی دشت آسمان. گرد سر تو میپرد باز سپید کهکشان. هرچه به گرد خویشتن مینگرم درین چمن. آینهی ضمیر من جز تو نمیدهد نشان. ای گل بوستانسرا از پس پردهها در آ. بوی تو میکشد مرا وقت سحر به بوستان. ای که نهان نشستهای باغ درون هستهای. هسته فرو شکستهای کاین همه باغ شد روان. مست نیاز من شدی پردهی ناز پس زدی. ...
خرمگس ۰۰:۴۱ ۱۳۹۵/۱۲/۰۷ من صبورم اما. بی دلیل از قفس کهنهی شب میترسم. بی دلیل از همهی تیرگی رنگ غروب و چراغی که تو را از شب متروڪ دلم دور کند. من صبورم اما. آه، این بغض گران. صبر چه میداند چیست …. مصدق
خرمگس ۱۹:۰۸ ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ کلوتها. شهر کلوخی دنیا. در کویر لوت ودر فاصله ۴۰ کیلومتری شمال شهداد قرار دارد …
خرمگس ۱۲:۱۳ ۱۳۹۵/۱۲/۰۶ هوشنگ_ابتهاج. ی هم خون جدا ماندهی من. آسمان تو چه رنگست امروز؟ آفتابیست هوا ٬. یا گرفتست هنوز؟. من درین گوشه. که از دنیا بیرون ست ٬. آسمانی به سرم نیست. از بهاران خبرم نیست. آنچه میبینم. دیوار است. آه.
خرمگس ۱۹:۲۴ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ محیی الدین (ابن عربی) به عنوان جلوهای از شوقهای خویش. عشق چنین میسراید: در گذشته من از دوست خود،. روی برمی تافتم،. اگر کیش وی را،. همسان مذهب خویش،. نمی یافتم!. لیکن امروز، قلب من،. پذیرای هر نقش شده است:. چراگاه آهوان، صومعهی راهبان. بتکده، کعبه،.
خرمگس ۱۳:۳۹ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ مولانا در فراق شمس. ای حریفان بکشید یار ما را.. به من آورید آخر صنم گریزپا را به ترانههای شیرین به بهانههای زرین. بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را. وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم. همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را. دم سخت گرم دارد که به جادوی و افسون. بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را. به مبارکی و شادی چو نگار من درآید. بنشین نظاره میکن تو عجایب خدا را. چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان. ...
خرمگس ۱۲:۵۲ ۱۳۹۵/۱۲/۰۵ گناهکاری و مسئولیت جمعی. زمانی که همه گناهکار باشند، هیچکس گناهکار نیست گناه، بر خلاف مسئولیت، همواره تمایزبخش است؛ گناه، امری عمیقا شخصی است. گناه معطوف به عمل است و نه نیتها و قابلیتها. تنها در معنایی استعاری میتوان گفت که ما نسبت به خطاهای پدران یا هموطنان خود یا بشریت، و به طور خلاصه، نسبت به اعمالی که انجام ندادهایم –هر چند، بنا بر سیر وقایع، مجبور باشیم بهای آن را بپردازیم- احساس گناه میکنیم و چون احساس گناه، عذاب وجدان، و آ گاهی از خطاکاری در قضاوت اخلاقی و حقوقی سهم بسزایی دارند، عاقلانهتر است که از بیان چنین استعارههایی خودداری کنیم، [زیرا] برداشت تحتاللفظی از این استعارهها تنها به ابراز احساسات مبالغهآمیز و ساختگیای میانجامد که همهی مسائل واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد. از نظر من، مسئولیت جمعی در قبال اجتماع همواره سیاسی است، خواه در شکل قدیمیتر خود که کل جامعه مسئولیت هر آنچه را که یکی از اعضایش انجام داده، بر عهده میگیرد، خواه جامعهای که در برابر آنچه به نام او انجام شده، مسئول بهشمار میرود. البته این نوع دوم برای ما مهمتر است زیرا، چه خوب چه بد، فقط محدود به حکومتهای مبتنی بر نمایندگی نیست بلکه در همهی جوامع سیاسی کاربرد ...
خرمگس ۲۲:۳۱ ۱۳۹۵/۱۲/۰۴ محمود درویش در گفتوگویی میگوید: «به یاد دارم که شش ساله بودم. خوب به یاد دارم در یکی از شبهای تابستان که معمولا عادت اهل ده این است که روی پشت بام بخوابند. مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار کرد و دیدم که داریم با صدها تن از مردم دهکده در میان بیشهها فرار میکنیم. گلولههای سربی از روی سر ما میگذشت …». قاتلی دیگر. اگر جنین را سی روز مهلت داده بودی،. احتمالهای دیگری بود:. شاید اشغال به پایان میرسید. و آن شیرخواره زمان محاصره را به یاد نمیآورد،. آنگاه چون کودکی سالم بزرگ میشد و به جوانی میرسید. ...
خرمگس ۱۹:۴۰ ۱۳۹۵/۱۲/۰۴ سالوادور دالی نقاش اسپانیایی است که در سال ۱۹۰۴ به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۹ درگذشت او را میتوان از مشهورترین نقاشان جنبش سوررئالیست دانست. سوررئالیست جنبشی ادبی و هنری بود که پس از جنگ جهانی اول در فرانسه شکل گرفت و بنیان گذار آن آندره برتون (۱۹۶۶-۱۸۹۶) نویسنده و شاعر بود. برتون ضمن آشنایی با کار فروید در زمینه رویاها، روشی برای نوشتن «خود به خودی» ابداع کرد تا امکان بیان آزاد اندیشهها و آرزوهای ناخودآگاه را فراهم کند. نقاشی تداوم حافظه مشهورترین اثر سالوادور دالی است که در سال ۱۹۳۱ میلادی در پاریس کشیده شده است. بهترین اثر دیداری از آنچه شبیه به رؤیا است، یکی از مهمترین اهداف سوررئالیستها بود. در آغاز، سوررئالیسم ممکن بود کمی دیوانهوار بهنظر برسد، اما همۀ ما رؤیاهایی داشتهایم که در آن افراد، مکانها یا اشیایی که ربطی به هم ندارند بهنحوی غیرقابل توضیح در هم میآمیزند. این احتمال وجود دارد که نقاشی تداوم حافظه نشان دهنده یک حالت رؤیایی باشد. ساعتهای در حال ذوب، گذر نامنظم زمان را هنگامیکه رؤیا را تجربه میکنیم، نشن میدهند. آیا اتفاق افتاده که از خواب بیدار شوید و فکر کنید که نصف شب است در حالیکه نزدیک صبح است؟ ...