غبار غم برود حال خوش شود☘ 📚 #هر_کتابی_ارزش_خواندن_ندارد 🔺 معرفی #کتاب_مفید 🔷️ شرح آثار فلاسفه 🌿شرح آثار #حافظ_سعدی_مولانا و شمس تبریز 🎥 #دکلمه_موسیقی_کلیپ « ارتقاء آگاهی فرهنگی_فکری_فلسفی و بسط عدالت » ؛ادمین: @abibikaran13


عواقب ناخواسته تضاد نهادهای ایدئولوژیک

کازانوا گفت: «پس از قرون وسطی دولت مدرن به عنوان نهادی سکولار بر علیه کلیسا ظاهر شد. اما سوال جالب اینجاست که چگونه تضادهای نهادهای ایدئولوژیک عواقبی ناخواسته در پی داشته است. او گفت لیبرال دموکراسی در قرن نوزدهم تا حد زیادی بر علیه کاتولیسیسم شکل گرفت. احزاب لیبرال بعنوان احزاب ضد کاتولیک وارد عرصه سیاسی شدند و احزاب کاتولیک نیز بعنوان احزاب ضد لیبرال تشکیل شدند». وی اضافه کرد: «اما پارادوکس اینجاست که این احزاب کاتولیک توده‌ای نهایتا پس از جنگ جهانی دوم دموکراسی مسیحی را نهادینه کردند و به دموکراتیزه شدن جوامع اروپای غربی کمک کردند. نکته این است که آنچه که در ابتدا بعنوان یک حزب کاتولیک ضد لیبرال و ضد دموکراسی دیده می‌شد نهایتا به عامل دموکراتیزه کننده اروپای غربی تبدیل شد. تشابهاتی در این زمینه با احزاب اسلامی وجود دارد که بنظر می‌آید آنها را بطور ناخواسته‌ای به احزاب دموکراتیک تبدیل می‌کند». سروش نیز گفت باید توجه داشت که اسلام با مسیحیت از این جهت متفاوت است که هیچ فردی مشخصا در دنیای اسلام چه در شیعه و چه در سنی نیست که سخنگوی رسمی اسلام باشد و تفسیری با اقتدار رسمی از این دین ار ...
  • گزارش تخلف

سکولاریزاسیون تنها در عرصه سیاست

آقای سروش در ادامه صحبت‌های خود گفت اگر سکولاریزاسیونی در دنیای اسلام رخ دهد، بدون شک با تجربه سکولاریسم در مسیحیت متفاوت خواهد بود. آقای سروش معتقد است که اگر در مسیحیت جدال دین با علم بود، در اسلام جدال دین با دموکراسی تعیین کننده خواهد بود. او رابطه دموکراسی با اسلام را در حال حاضر مانند رابطه علم با مسیحیت در قرون گذشته دانست و گفت که اکنون دغدغه بیشتر متفکرین اصلاح طلب اسلامی بررسی ارتباط دین و سیاست دموکراتیک است. او سپس به معانی و سطوح مختلف سکولاریسم اشاره کرد و گفت: «یکی افول و کاهش قدرت مذهب و دیگری جدایی حکومت از کلیساست. معنای سوم از بین رفتن اقتدار روحانیت در امور روزمره زندگی و حذف نفوذ کلیسا از همه نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، بازار و آموزش و پرورش است. به این معنای اخیر، دین اسلام همیشه سکولار بوده است. زیرا بر خلاف مسیحیت، در اسلام اموری نظیر ازدواج، روزه، حج، خرید و فروش و غیره بدون حضور روحانیت قابل انجام هستند و مشروعیت دارند.». آقای سروش افزود: «به این معنا، سکولاریسم در تعالیم اسلامی وجود داشته و دارد. در حالیکه در مسیحیت چنین نبود. ...
  • گزارش تخلف

عبدالکریم سروش استاد مهمان دانشگاه جورج تاون در این جلسه در سخنانی که به زبان انگلیسی ایراد شد ابتدا به علل ظهور سکولاریسم در اروپ

او کشمکش بین علم و دین از یکسو و شکاف در درون مسیحیت از سوی دیگر را یکی از این دلایل دانست …او گفت: «کشمکش میان علم و دین در اروپا که در آن دین نهایتا شکست خورد و میدان را ظاهرا به علم واگذار کرد، به ظهور سکولاریسم در مغرب زمین انجامید. این شکست منجر به عقب نشینی دین از همه عرصه‌ها از جمله سیاست شد.». به گفته آقای سروش اگر اکنون افول دین در مسیحیت را با تمدن اسلامی مقایسه کنیم، می‌بینیم که کشمکش بین علم و دین هرگز حتی هنوز هم در دنیای اسلام واقع نشده است و این بدلیل ضعف علم بوده است، نه لزوما قوت اسلام. وی گفت: «در اسلام کشمکش با فلسفه، بخصوص فلسفه وارداتی یونان باستان، و انطباق با آن البته رخ داد. اما علم به معنای جدید کلمه هرگز به رقابت با دین برنخاست. به علاوه انشقاق در اسلام دوازده قرن پیش رخ داد و تاثیر سکولار کننده‌ای نداشت. بنابراین ضربات سکولاریزه کننده علم و انشعاب دینی هرگز بر روی دنیای اسلام وارد نشد و تنها در عصر جدید بود که تاثیرات مدرنیته بر روی جهان اسلام از جمله در ایران احساس شد.». (ادامه👇🏻) ...
  • گزارش تخلف

جلسه دوم:.. ♻️ سکولاریسم چیست.. 👤مدرس: دکتر …

-معنای «سکولار» چیست؟. -سکولاریسم و سکولاریزاسیون یعنی چه؟. -سکولاریسم فلسفی وسیاسی. -هم چنین «لائیک» و «لائیسیته» چه معنایی دارند؟. -در بحث دین و دولت مدام به این گونه اصطلاح‌ها برمی‌خوریم. توصیف و توضیح آن‌ها پای مجموعه‌ای از اصطلاح‌های دیگر را پیش می‌کشد. لازم است آن‌ها را تعریف کنیم / با تعاریف مختلف از آن‌ها آشنا باشیم، تا سخنمان دقت داشته باشد و یکدیگر را بهتر بفهمیم. -در بحث سکولاریسم و پلورالیسم، آشنایی با مختصات عصر جدید اهمیت ویژه‌ای دارد:. -عصر جدید چگونه آغاز شد؟. ...
  • گزارش تخلف

اول: طرح مساله. دین چیست؟. دولت چیست؟

چه میل ترکیبی‌ای میان آن‌ها وجود دارد؟. رابطه آن‌ها در طول تاریخ چگونه بوده است؟. پیش از عصر جدید چه رابطه‌ای با هم داشته‌اند و در عصر جدید چه رخ می‌دهد که دیگر تداوم آن رابطه کهن را تنش‌زا و سرانجام ناممکن می‌کند؟. در جلسه نخست کلاس «جدایی‌ دین از دولت، آزادی مذهب و پلورالیسم» (سکولاریسم و پلورالیسم) به این پرسش‌ها می‌پردازیم. رویکرد ما به موضوع هم تاریخی است و هم سیستماتیک. در رویکرد سیستماتیک درمی‌نگریم که نهاد دین و نهاد دولت چیستند، چه کارکردی دارند و چه مناسباتی برای آن‌ها قابل تصور است. در رویکرد تاریخی به طور مشخص درمی‌نگریم که این دو نهاد چه کارکردی در دوره‌های مختلف تاریخی داشته‌اند و در هر دوره‌ای رابطه آن‌ها با یکدیگر چگونه بوده است. در رویکرد تاریخی به موضوع، توجه ویژه‌ای می‌کنیم به اینکه عصر جدید چیست و در آن حوزه سیاست دستخوش چه تغییراتی می‌شود و این تغییرات خود را در رابطه دین و دولت چگونه نشان می‌دهد … ...
  • گزارش تخلف

📗دوره آموزشی: آشنایی با مفاهیم دموکراسی.. «جدایی‌ دین از دولت، آزادی مذهبی و پلورالیسم»

🗓با تدریس دکتر محمدرضا نیکفر. این کلاس در هشت جلسه در آموزشکده توانا برگزار شده است و فایل‌های ویدئویی، صوتی و پاورپوینت‌های هرجلسه، در اینجا به ترتیب قرار خواهند گرفت …این کلاس توسط دکتر محمد رضا نیکفر- از برجسته‌ترین محققان علوم سیاسی- تدریس می‌شود …توضیح ابتدایی دکتر محمدرضا نیکفر پیرامون این موضوع:. «این دوره آموزشی ارتباط میان اصل جدایی‌ دین از دولت و توسعه دموکراسی لیبرال و حمایت از حقوق بشر را بررسی‌ می‌‌کند. این کلاس تاریخ آزادی مذهبی‌ و نظریه‌های ارائه شده در این خصوص را بحث نموده و در عین حال احترام به ادیان مختلف چه در ایران و چه در دیگر نقاط دنیا را مورد توجه قرار می‌‌دهد؛ همچنین ارتباط میان دین و دولت در طول تاریخ و در زمان حاضر در جوامع دموکراتیک غربی، هند، دنیای اسلام و ایران به طور خاص بررسی‌ می‌‌شود. این کلاس استاندارد‌ها و قوانین بین المللی در زمینه آزادی مذهبی‌ را مورد بررسی‌ قرار داده و آگاهی‌ نسبت به اهمیت سکولاریسم به عنوان عنصر حیاتی‌ یک جامعه دموکراتیک را بالا برده و همچنین تلاش می‌‌کند تا احترام به حقوق اقلیت‌های مذهبی‌ مانند بهائیان را ارتقا دهد …هدف از این در ...
  • گزارش تخلف

آنان لقلقه یی بیش نیست به تعبیر رسای امام حسین (ع) (۲) وکم نیستند کسانی که نه از اسلام و تاریخش اطلاع درستی دارند نه پای بند احکام

وقتی قومی احساس ناامنی و خطر و تحقیر و تبعیض کند، آشناترین سلاح را برای دفع خطر به دست می‌گیرد. و دین همان سلاح آشنای اینگونه دینداران است. دینداران سودایی را باید دارو کنند، دین شناسان از درون و نیکخواهان از برون. فریضۀ روشنفکران مسلمان است که جایگاه درشتی و نرمی، و جهاد اصغر و اکبر را به دینداران بیاموزند و سودای شان را سلامت وسربالا بخشند و اجتهاد در اصول کنند، فقه را با اخلاق و حقوق بیامیزند و عرضیات را از ذاتیات دین جدا کنند، و به بسط عدالت اقتصادی و سیاسی بپردازند. از آن سو، روشنفکران نامسلمان هم مسئولیتی سنگین دارند و بدون همیاری آنان کار روشنفکران دینی کمال نمی‌پذیرد. آنان هم باید با دولت‌های مقتدر خود درآویزند و از حق آزادی بیان بهرۀ نیکو جویند و به حکومت‌ها و هموطنان خود حالی کنند که خشونت آشکار و نهان در حق مسلمانان، خشونت‌های آشکار و نهان در پی می‌آورد و تخم تحقیر و تبعیض کاشتن، فساد و فتنه می‌پرورد، و ترشی و تلخی، ترشی و تلخی می‌زاید …. هیچ‌چیز ویرانگرتر از زخم زدن به غرور یک قوم نیست. مسلمانان آگاه امروز، خفتگان استعمارزدۀ قرون پیشین نیستند که از فقر صورت و معنای خویش هم ...
  • گزارش تخلف

مزاج دهر سخن می‌گوید:. ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن.. درین چمن که گلی بوده است یا سمنی

مزاج دهر تبه شد درین بلا حافظ. کجاست فکر حکیمی و رأی برهمنی. این تباهی مزاج دهر وفساد طبیعت تاریخ. که بخت باژگون مسلمین بود، کمابیش تا آستانه قرن چهاردهم هجری چون موریانه‌ای، پیشه و اندیشه آنان را از درون می‌خورد و از آن جز پوسته‌ای باقی ‌نمی‌گذارد. استعمار هم بدتر و شرورتراز چنگیز و تیمور از بیرون در‌‌می‌رسد و نیم‌جان باقیمانده آن را می‌ستاند و چنین است که خانه‌ای را که مجاهدان ساخته و از دشمن پیراسته بودند، و فقیهان به نظم، و عارفان به هنر آراسته بودند، فرومی‌ریزد، و مزرعۀ تمدن را آب، و دهقان مصیبت‌زده را خواب فرا می‌گیرد. (۱). در قرن چهاردهم است که بیداران و بیدارگران در اکناف و اقطار عالم اسلام به ظهور می‌رسند و طالب رستاخیز مسلمانان می‌شوند. مسلمانان را می‌نگرند با هویتی پاره‌پاره و معرفتی منجمد و سنگواره. کوشش‌ها از دو سو آغاز می‌شود تا هویت و عزت و حرمت را به آنان بازگردانند و معرفت‌شان را پاره‌دوزی کنند. ...
  • گزارش تخلف

افکندن میان قبائل عرب.. هیچ سرزمینی در آن عصر از آن کسی نبود

هنوز دولت ملت از مادر تاریخ نزاده بود. شاهان و امپراتوران به هر جا لشکر می‌کشیدند و ظفر می‌یافتند، آنجا را از آن خود می‌کردند. مردم رعیت پادشاه بودند، ‌ نه شهروندان آزاد. سرزمین‌ها دست‌به‌دست می‌شد و مساحت کشورها به تبع هزیمت و ظفر شاهان، قبض و بسط می‌یافت. کشور مصر را که اعراب فتح کردند، قرن‌ها قبل کمبوجیه پادشاه ایران فتح کرده بود و عراق که قرن‌ها بعد، از آن ترکان عثمانی شد قبلا‌ از آن ایرانیان بود و قس ‌علیهذا. و البته در این فتوحات شرارت‌ها و شقاوت‌هایی می‌رفت که شهوت و غضب آدمیان در آن نقش عمده داشت. شاعری حکیم چون سعدی که در دل چنان دورانی می‌زیست، و غارت مغولان را به چشم دیده بود و هجوم محمود غزنوی به هند را هم در تواریخ خوانده بود، نه فتح و ظفر غازیان را مذمت می‌کرد، نه مردمان را به شورش می‌خواند، بل همواره روی سخنش با پادشاهان بود که با رعیت به عدالت رفتار کنند و آسایش و رضایت آنان را بخواهند که:. خدا را بر آن بنده بخشایش است. که خلق از وجودش در آسایش است. ...
  • گزارش تخلف

و معرفت و نجات. موازنه‌ای معقول میان هویت و معرفت، شرط دلربایی و مقبولیت هر دیانت است

مسلمانان پس از تجربه قرن‌ها ناکامی و استعمار، اینک به فکر بنای مجدد معرفت و عزت خویشتن‌اند و در این طریق گام‌های بلند برداشته‌اند. مجددان و مصلحان دینی، دست‌کم یک قرن است که به بازاندیشی و بازسازی معرفت دینی مشغول‌اند و کامیابی‌هایی حاصل کرده‌اند، اما صدای فرخنده معرفت‌آموز آنان، در میان غوغای بلند هویت‌اندیشان، کمتر به گوش‌ها می‌رسد: یکی غوغای سنت و دیگری غوغای سلفی‌گری و ناب‌گرایی. از یک طرف، سنت‌گرایان با تمسک به دستاوردهای غربال ناشده تاریخ و تمدن اسلامی، از رویارویی با اندیشه‌های جدید سرمی‌پیچند و به «آنچه خود داشت» قناعت می‌کنند و می‌کوشند تا «از بیگانه تمنایی» نکنند و بر پای چوبین بی‌تمکین خود بایستند و «دین عجایز» پیشه کنند و مبتلا به بیماری «غربزدگی» نشوند، و از سوی دیگر ناب‌گرایان و سلفی‌اندیشان، در خیال محال بازگشت به «دیانت ناب نخستین» و «اسلام ناب محمدی» اند و می‌خواهند جنینی را که هزار و چهارصد سال از زاده شدنش می‌گذرد و بلوغ و تکامل تاریخی یافته و هویت و تشخص حاصل کرده است، دوباره از زهدان تاریخ درآورند و آن بذر نخستین را که اینک درختی برومند و تنومند شده، از نو کشف کنند ...
  • گزارش تخلف

خود گفته است که در قرآن هم سخنی بلیغ‌تر و خوشتر از شعر حافظ پیدا نمیشود:

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ. به قرآنی که اندر سینه داری!. اگر رقابت و هماوردی با قرآن جایز و آزادست که هست، نکته‌سنجی‌های نقادانه دیگر هم ممنوع و محرم نیست. نقد کردن، نه توهین است نه تمسخر، نه شبهه پراکنی نه دشمنی و ریشه‌کنی، بل رواج خردورزی است و رشد دین‌شناسی و ارتقاء آستانه تحمل و مدارای دینی. مؤمنان اگر با مقوله نقد دینی آشتی کنند و فقیهان اگر بر نقد و تنقیح مقولات «مقدس» صحه بگذارند (که هیچ منع شرعی ندارد)، آنگاه با دیدن کاریکاتوری زشت و موهن (که البته نقیض نقد عالمانه است) چنان برآشفته نخواهند شد که دکان روزنامه‌نگاران را به آتش بسوزانند، یا شکمشان را با خنجر بدرند. می‌دانم که از این مقوله بسی دوریم، و «مقدسات» مان چنان عبوس و محتشم نشسته‌اند که خیال نقدشان، قوه واهمه‌ما را می‌سوزاند، ‌ اما بدانیم که همین پیاله‌های نقد است که دماغ خرد را‌تر می‌کند، و دل قوی داریم که این آیین اگر حق است، همان حقانیت پشتیبانش خواهد بود. هنوز فقیهان ما در رساله‌های عملیه خود می‌نویسند: «دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن آن از کافر واجب است». آنگاه با چنین فتاوایی می‌خواهیم در دیالوگ ادیان هم دستی گشاده ...
  • گزارش تخلف

باید به دوران ماقبل ارتدوکسی بازگشت و همه چیز را از کفر و ایمان، و حلال و حرام، و وحی و نبوت، و حق و تکلیف و فقه و کلام را از نو س

یکم: ربع ساکنان ربع مسکون، به تقریب مسلمانان‌اند که نام محمد (ص)، ناموس وپرچم آنان است و آلودن این نام، نهادشان را ناآرام می‌کند. سخره‌گران و هجوپردازان، حق خود دانسته‌اند که صورت وی را زشت بنگارند و حرمت و مهابت او رادر چشم مردم بشکنند. مرا در حق آزادی بیان سخنی نیست. ولی هرچه هست، حق است، نه تکلیف، و همه نکته همین‌ جاست. هواداران این حق، از آن چنان سخن می‌گویند که گویی یک تکلیف است! بلی، به حکم این حق، آدمی مجاز است که کاریکاتور قدیسان را بکشد ولی مکلف که نیست؛ یعنی اگر نکشد هم باکی نیست و حقی ضایع نشده است. آن تکلیف است که الزام‌آور است، و اگر به‌جا آورده نشود، موجب مؤاخذه است. به همین دلیل، وقتی کسی پیامبر را «دژم‌روی و زشت و سیاه» می‌کند، و به صورت خوک و بوزینه می‌نگارد، اگر از وی بپرسند چرا چنین کرده‌ای، کافی نیست بگوید «چون حق من است»، چرا که تصویر نکردن هم حق اوست. دلیلی فراتر از «حق» باید بیاورد تا رفتار دردآورش را توضیح دهد. ...
  • گزارش تخلف

🍃🍃موثر بودن عشق در اصلاح امور اجتماعی و سیاسی.. حتا روشنفکران روحانی مثل مرحوم طالقانی

‌ روشنفکران چپ این نقش را برای مناسبات اقتصادی قائل‌اند و البته سیاست را هم برآمده از مناسبات اقتصادی می‌دانند. اما به نظر من- شاید گزاف باشد- ما روشنفکر فرهنگی نداشتیم یعنی روشنفکری که معتقد باشد یگانه مشکل یا علت‌العلل مشکلات جامعه‌ی ما فرهنگ است.. 🔹من همیشه گفتم و نوشتم که از این نظر روشنفکران ما همه خودشان را نمایندگان و سخنگویان مردم می‌دانند در برابر رژیم. یعنی گویی ۷۵ میلیون مردم ایران همه بره‌ی معصوم بی‌گناه و نازنین‌اند و حیف که هزار تا گرگ دارند آن‌ها را می‌درند. در ادبیات ما از زمان مشروطه این را می‌شود دید: «مردم شریف ما»، «مردم نجیب ما»، … پس ما باید نماینده‌ی آن‌ها باشیم و حق‌شان را بگیریم! روشنفکری تا الان نگفته است که ۷۵ میلیون مردم ایران ۷۵ میلیون گرگ کوچولو هستند و ده هزار گرگ قوی‌تر از دل همین گرگ‌ها بیرون آمده‌اند و رشد کرده‌اند و رفته‌اند آن بالا نشسته‌اند. شاید بنده اولین کسی باشم که این حرف را زده‌ام، که ما خودمان این چنین هستیم که سیاست‌مان آن است. رژیم‌های سیاسی به دست خود ما درست می‌شوند …🔹 به تعبیری تا فرهنگ ما این است با دخالت خارجی یا با آشوب داخلی یا با ان ...
  • گزارش تخلف

🌸🌸خادم نه مخدوم مردم.. 🔹ما باید نشان بدهیم که خادم مردم هستیم، نه مخدوم مردم

ما نباید خطای بعضی از روحانیون را مرتکب شویم؛ (من هیچ وقت راجع به کل جامعه روحانیت چیزی نگفته‌ام، راجع به کل پزشکان هم سخن نمی‌گویم، راجع به کل مهندسان هم همینطور.) اینکه یک رویه شایعی در میان روحانیت وجود داشته که فکر می‌کردند که مردم خادم اینها هستند، هر جا که رفتند، باید قدر ببینند و برصدر بنشینند و لو اینکه به تعبیر علی ابن ابیطالب، «لا اشارکهم فی مکاره الدهر» در سختی‌های زمانه به کمک مردم نشتابند و اصلا برایشان تفاوت نکند که مردم در تنگنا زندگی میکنند یا در گشایش. این خطاست. ما نباید این جور باشیم …🔹ما باید نشان بدهیم که در خدمت مردم هستیم و به نظر من، ما روشنفکران دینی در این جهت باید از دکتر شریعتی تبعیت کنیم. الحق و الانصاف، دکتر شریعتی کسی بود که با تمام وجودش می‌گفت که من در خدمت مردم هستم؛ من نیامده‌ام که یک دکان جدیدی به نام روشنفکری دینی باز کنم، من وقتم را می‌گذارم برای دانشجویان، برای مردم، برای نسل جوان. شریعتی اگر می‌خواست آکادمیسین باشد از بسیاری از ما آکادمیک‌تر بود، اما کسی است که همه چیز را رها می‌کند تا به دغدغه یکایک مخاطبان خودش برسد …🔹روشنفکری نباید تبدیل به دف ...
  • گزارش تخلف