شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4


فصیدهٔ۱۰..۵۸. وز بس که ز خصم بر لب بحر. خون رفت بریده حنجران را..۵۹

هم بر لب بحر بحرکردار. خون شد چو شفق دل اشقران را. 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. اشقر: اسبی که یال و دم او سرخ باشد؛ مرد سرخ و سفید که سرخی آن غالب باشد و ظاهرا در اینجا به معنی اخیر است و به مردم روس اشاره دارد …معنی: از بس از دشمن بریده حنجر بر لب دریا خون رفت، دل روس‌ها مثل شفق پرخون شد … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۰..۵۱. رایات تو‌ روس را علی‌روس. صرصر شده ساق‌ضیمران را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. رایات: جمع رایت، نشانه‌های لشکر، علم‌ها و بیرق‌ها. علی‌روس: کوتاه‌شدهٔ علی رؤوس‌الاشهاد، بر سر جمع و در حضور همگان و در ملأ عام. ضیمران: نوعی ریحان دشتی. بین دو «روس» جناس تام، و «رایات» به «صرصر» و «روس» به «ساق نازک ضیمران» مانند شده است …معنی: رایات تو در حضور همگان با روس آن کرد که باد تند با ساق نازک ریحان … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۰..۵۰. فتح تو به جنگ لشکر روس. تاریخ شد آسمان‌قران را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. آسمان‌قران: قران دو ستاره در آسمان. قران یا اتصال: گرد آمدن، مقارنه: در مقابل انفصال یا انصراف است و بین دو کوکب که یکی در مدار بالاتر و دیگری در مدار پایین‌تر است، روی می‌دهد. این دو کوکب چون در یک برج به یک درجه رسند، در نجوم احکامی آن دو را متصل یا مقترن گویند. قران اگر به طور مطلق باشد، قران یا اجتماع زحل و مشتری است و اگر مقصود قران دو اختر دیگر باشد، آن اختران به دنبال کلمهٔ قران ذکر می‌شوند؛ مانند قران مشتری و ماه یا قران مریخ و ماه و غیره. برای قران‌ها در نجوم احکامی، آثار و احکام مختلف ذکر شده است. (فرهنگ اصطلاحات نجومی، ابوالفضل مصفا) … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۰..۴۹. تیغ تو مزوری عجب ساخت. بیماری آن مزوران را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مزور (مزوره): غذایی است که بدون گوشت برای بیماران تهیه می‌کنند؛ طعامی که صورت طعامی معلوم دارد؛ لیکن در حقیقت آن نیست و‌ بیمار را بدآن بفریبند؛ طعامی بی‌رمق و برساخته و خوش‌صورت که بیماران را پزند. (لغت‌نامه). بین «مزور» و «مزور» جناس ناقص است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدۀ۱۰..۴۷. هست از پی برنشست خاصت. امید خصی شدن نران را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. از پی: از برای، به خاطر. خصی شدن: اخته شدن، در قدیم رسم چنان بود که برای قوی کردن اسب آن را اخته می‌کردند و معمولا شاهان و بزرگان سوار اسب اخته‌شده و یا مادیان می‌شدند …معنی: نران فلک امید اخته شدن دارند تا مرکب خاص تو بشوند … ...
  • گزارش تخلف

قصیدۀ۱۰..۴۶. صحن فلک از نران انجم. ماند رمل مضمران را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نران انجم: منجمان احکامی برج‌های دوازده‌گانه را به دو قسمت نر و ماده تقسیم می‌کردند؛ به این ترتیب برجدارای طبیعت گرم را نر و نحس و برج‌های دارای طبیعت سرد را ماد و سعد می‌پنداشتند و نیز معتقد بودند که ستارگان نر در برج‌های نر از قدرت و قوت بیشتری برخوردارند. ابوریحان می‌نویسد: «اتفاق همگان بر آن است برج‌های نرام همه روی‌اند و مادگان همه شبی. و ستارگان روزی به برج روزی قوی باشند. و شبی اندر برج شبی قوی گردد. و اندر بزیذج رومی چنان است که گروهی گفتند حمل سرطان و اسد و قوس روزی‌اند. باشند. و شش برج باقی نظیر ایشان قوی باشند به روز.» (التفهیم، ص۳۱۸). مضمران: جمع مضمر، اسبان تیزرفتار لاغرمیان … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۰..۴۵. گر خاتم دست تو نزیبد. هم حلقه نشاید استران را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. حلقهٔ استر: «حلقهٔ زر و نقره است که بر فرج استر بند کنند تا نر با او جفت نتواند شد و استر حامله نگردد؛ زیرا که چون استر حامله شود، به سبب ضیق فرج، بچه زادن نتواند ناچار شکمش شکافته بچه بکشند و استر ضایع شود.» (مصطلحات‌الشعرا به نقل از فرهنگ اشارات). خاقانی در جای دیگر گفته است:. با ارزن است بیضهٔ کافور هم‌قرین. با فرج استر است زر پاک هم‌قران. (دیوان، ص۳۱۴). در ماه نو و ستارگانش منگر. کآن حلقهٔ فرج اوست، واین ساخت به زر. (دیوان، ص۷۱۹). ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۰..۴۰. گر دهر حرونیی نموده‌ست. چون رام تو گشت منگر آن را

🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. حرونی نمودن: سرکشی و نافرمانی نشان دادن، اشاره است به جنگ شاه با روس‌ها و غلبه بر آن‌ها. معنی: اگر دشمنان تو سرکشی کردند، عاقبت بر آن‌ها پیروز شدی؛ پس گناهانشان را نبین و عفو کن …
  • گزارش تخلف