خاقانی شروانی شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4 خاقانی شروانی ۲۲:۰۵ ۱۳۹۷/۱۲/۲۲ فصیدهٔ۱۰..۵۸. وز بس که ز خصم بر لب بحر. خون رفت بریده حنجران را..۵۹ هم بر لب بحر بحرکردار. خون شد چو شفق دل اشقران را. 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. اشقر: اسبی که یال و دم او سرخ باشد؛ مرد سرخ و سفید که سرخی آن غالب باشد و ظاهرا در اینجا به معنی اخیر است و به مردم روس اشاره دارد …معنی: از بس از دشمن بریده حنجر بر لب دریا خون رفت، دل روسها مثل شفق پرخون شد … ... خاقانی شروانی ۲۳:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ قصیدهٔ۱۰..۵۷. اقبال تو کآب خضر خوردهست. دل داده نهنگخنجران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. آب خضر: (رک: قصیدهٔ۳؛ بیت۵۲). دل دادن: کنایه از دلیر ساختن و جرأت دادن. نهنگخنجران: کنایه از دلیران و شجاعانی که خنجری چو نهنگ خونآشام و حملهور دارند … خاقانی شروانی ۰۰:۳۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴ از همان روزى که دنیا خلق شد …. «عاشقى» با نام «مادر» شد عجین …شما هم میتوانیدسهیم باشید در عجل الله لینک آسان پرداخت:. ppng. ir/d/Wyke. خاقانی شروانی ۱۶:۰۳ ۱۳۹۷/۱۲/۱۰ قصیدهٔ۱۰..۵۶. بس دوخته سگزنت چو سوزن. در زهره جگر مبتران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. سگزن: نوعی از تیر باشد که پیکان آن به غایت تیز و باریک باشد؛ تبر کوچکی است آن را به عربی کثاب گویند. مبتران: ناقصان و دمبریدگان.. خاقانی شروانی ۲۳:۱۵ ۱۳۹۷/۱۲/۰۵ قصیدۀ۱۰..۵۵. مقراضۀ بندگان چو مقراض. اوداج بریده منکران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مقراضه: پیکان تیز دوشاخ. مقراض: قیچی. اوداج: جمع وداج و ودج، رگهای گردن … خاقانی شروانی ۱۴:۵۸ ۱۳۹۷/۱۲/۰۳ قصیدهٔ۱۰..۵۴. یک سهم تو خضروار بشکافت. هفتاد و سه کشتی افسران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. سهم: تیر، تیر پیکاندار. خضر: رک: (قصیدهٔ۳؛ بیت۱۶). ابتران: ناقصان و ناتمامان.. خاقانی شروانی ۱۷:۴۱ ۱۳۹۷/۱۱/۲۷ قصیدهٔ۱۰..۵۳. در زهرهٔ روس رانده زهرآب. کانداخته یغلق پران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. زهرآب: آب زهرآلود، آب آمیخته به زهر که لب شمشیر و تیر میدادند. یغلق: مأخوذ از ترکی، تیر پیکاندار … خاقانی شروانی ۲۰:۵۸ ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ قصیدهٔ۱۰..۵۲. پیکان شهابرنگ چون آب. آتش زده دیولشکران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. شهابرنگ: به رنگ شهاب، درخشان و آتشین. دیولشکران: لشکریان دیو، سپاهیان دیو مانند. بیت اشاره دارد به راندن شیاطین و دیوان به وسیلهٔ شهاب … خاقانی شروانی ۲۱:۱۶ ۱۳۹۷/۱۱/۲۵ قصیدهٔ۱۰..۵۱. رایات تو روس را علیروس. صرصر شده ساقضیمران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. رایات: جمع رایت، نشانههای لشکر، علمها و بیرقها. علیروس: کوتاهشدهٔ علی رؤوسالاشهاد، بر سر جمع و در حضور همگان و در ملأ عام. ضیمران: نوعی ریحان دشتی. بین دو «روس» جناس تام، و «رایات» به «صرصر» و «روس» به «ساق نازک ضیمران» مانند شده است …معنی: رایات تو در حضور همگان با روس آن کرد که باد تند با ساق نازک ریحان … ... خاقانی شروانی ۱۷:۴۴ ۱۳۹۷/۱۱/۲۴ قصیدهٔ۱۰..۵۰. فتح تو به جنگ لشکر روس. تاریخ شد آسمانقران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. آسمانقران: قران دو ستاره در آسمان. قران یا اتصال: گرد آمدن، مقارنه: در مقابل انفصال یا انصراف است و بین دو کوکب که یکی در مدار بالاتر و دیگری در مدار پایینتر است، روی میدهد. این دو کوکب چون در یک برج به یک درجه رسند، در نجوم احکامی آن دو را متصل یا مقترن گویند. قران اگر به طور مطلق باشد، قران یا اجتماع زحل و مشتری است و اگر مقصود قران دو اختر دیگر باشد، آن اختران به دنبال کلمهٔ قران ذکر میشوند؛ مانند قران مشتری و ماه یا قران مریخ و ماه و غیره. برای قرانها در نجوم احکامی، آثار و احکام مختلف ذکر شده است. (فرهنگ اصطلاحات نجومی، ابوالفضل مصفا) … ... خاقانی شروانی ۱۲:۳۷ ۱۳۹۷/۱۱/۲۱ قصیدهٔ۱۰..۴۹. تیغ تو مزوری عجب ساخت. بیماری آن مزوران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مزور (مزوره): غذایی است که بدون گوشت برای بیماران تهیه میکنند؛ طعامی که صورت طعامی معلوم دارد؛ لیکن در حقیقت آن نیست و بیمار را بدآن بفریبند؛ طعامی بیرمق و برساخته و خوشصورت که بیماران را پزند. (لغتنامه). بین «مزور» و «مزور» جناس ناقص است.. ... خاقانی شروانی ۰۱:۳۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ قصیدۀ۱۰..۴۸. صاحبغرضند روس و خزران. منکر شده صاحبافسران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. خزران: (رک به همین قصیده؛ بیت۲۴). خاقانی شروانی ۲۲:۱۱ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ قصیدۀ۱۰..۴۷. هست از پی برنشست خاصت. امید خصی شدن نران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. از پی: از برای، به خاطر. خصی شدن: اخته شدن، در قدیم رسم چنان بود که برای قوی کردن اسب آن را اخته میکردند و معمولا شاهان و بزرگان سوار اسب اختهشده و یا مادیان میشدند …معنی: نران فلک امید اخته شدن دارند تا مرکب خاص تو بشوند … ... خاقانی شروانی ۰۱:۰۰ ۱۳۹۷/۱۱/۰۷ قصیدۀ۱۰..۴۶. صحن فلک از نران انجم. ماند رمل مضمران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نران انجم: منجمان احکامی برجهای دوازدهگانه را به دو قسمت نر و ماده تقسیم میکردند؛ به این ترتیب برجدارای طبیعت گرم را نر و نحس و برجهای دارای طبیعت سرد را ماد و سعد میپنداشتند و نیز معتقد بودند که ستارگان نر در برجهای نر از قدرت و قوت بیشتری برخوردارند. ابوریحان مینویسد: «اتفاق همگان بر آن است برجهای نرام همه رویاند و مادگان همه شبی. و ستارگان روزی به برج روزی قوی باشند. و شبی اندر برج شبی قوی گردد. و اندر بزیذج رومی چنان است که گروهی گفتند حمل سرطان و اسد و قوس روزیاند. باشند. و شش برج باقی نظیر ایشان قوی باشند به روز.» (التفهیم، ص۳۱۸). مضمران: جمع مضمر، اسبان تیزرفتار لاغرمیان … ... خاقانی شروانی ۲۲:۳۴ ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ قصیدهٔ۱۰..۴۵. گر خاتم دست تو نزیبد. هم حلقه نشاید استران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. حلقهٔ استر: «حلقهٔ زر و نقره است که بر فرج استر بند کنند تا نر با او جفت نتواند شد و استر حامله نگردد؛ زیرا که چون استر حامله شود، به سبب ضیق فرج، بچه زادن نتواند ناچار شکمش شکافته بچه بکشند و استر ضایع شود.» (مصطلحاتالشعرا به نقل از فرهنگ اشارات). خاقانی در جای دیگر گفته است:. با ارزن است بیضهٔ کافور همقرین. با فرج استر است زر پاک همقران. (دیوان، ص۳۱۴). در ماه نو و ستارگانش منگر. کآن حلقهٔ فرج اوست، واین ساخت به زر. (دیوان، ص۷۱۹). ... خاقانی شروانی ۲۱:۳۶ ۱۳۹۷/۱۰/۲۷ قصیدهٔ۱۰..۴۳. هم رد مکنش که رادمردان. حرمت دارند مادران را..۴۴ قدرت ز برای کار تو ساخت. این قبهٔ نغزپیکران را. 🍃🍃🍁🍂🍂🍃🍃. قبه: گنبد، استعاره از آسمان. نغزپیکران: استعاره از ستارهگان … خاقانی شروانی ۰۱:۵۴ ۱۳۹۷/۱۰/۲۵ قصیدۀ۱۰..۴۲. از عالم زادهای و، پیشت. عالم تبع است چاکران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. معنی: هرچند این عالم تو را به وجود آورده و پرورانده است، ولی عالم مطیع و پیرو چاکران توست.. خاقانی شروانی ۱۷:۲۳ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ قصیدهٔ۱۰..۴۱. بنگر که چو دست یافت یوسف. چه لطف کند برادران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. دست یافتن: کنایه از ظفر یافتن و غالب شدن، به آرزو رسیدن … خاقانی شروانی ۲۲:۳۸ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ قصیدهٔ۱۰..۴۰. گر دهر حرونیی نمودهست. چون رام تو گشت منگر آن را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. حرونی نمودن: سرکشی و نافرمانی نشان دادن، اشاره است به جنگ شاه با روسها و غلبه بر آنها. معنی: اگر دشمنان تو سرکشی کردند، عاقبت بر آنها پیروز شدی؛ پس گناهانشان را نبین و عفو کن … خاقانی شروانی ۲۱:۳۹ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ قصیدهٔ۱۰..۳۹. کآنجا که محمد اندر آمد. دعوت نرسد پیمبران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. همانگونه که به جایگاه محمد در قرب قاب قوسین، هیچ پیامبر دیگری نمیتواند برسد، جایگاه ومرتبهٔ تو نیز برای امرای دیگر دستیافتنی نیست … ‹ 2 3 4 5 6 7 8 ›
خاقانی شروانی ۲۲:۰۵ ۱۳۹۷/۱۲/۲۲ فصیدهٔ۱۰..۵۸. وز بس که ز خصم بر لب بحر. خون رفت بریده حنجران را..۵۹ هم بر لب بحر بحرکردار. خون شد چو شفق دل اشقران را. 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. اشقر: اسبی که یال و دم او سرخ باشد؛ مرد سرخ و سفید که سرخی آن غالب باشد و ظاهرا در اینجا به معنی اخیر است و به مردم روس اشاره دارد …معنی: از بس از دشمن بریده حنجر بر لب دریا خون رفت، دل روسها مثل شفق پرخون شد … ...
خاقانی شروانی ۲۳:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ قصیدهٔ۱۰..۵۷. اقبال تو کآب خضر خوردهست. دل داده نهنگخنجران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. آب خضر: (رک: قصیدهٔ۳؛ بیت۵۲). دل دادن: کنایه از دلیر ساختن و جرأت دادن. نهنگخنجران: کنایه از دلیران و شجاعانی که خنجری چو نهنگ خونآشام و حملهور دارند …
خاقانی شروانی ۰۰:۳۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴ از همان روزى که دنیا خلق شد …. «عاشقى» با نام «مادر» شد عجین …شما هم میتوانیدسهیم باشید در عجل الله لینک آسان پرداخت:. ppng. ir/d/Wyke.
خاقانی شروانی ۱۶:۰۳ ۱۳۹۷/۱۲/۱۰ قصیدهٔ۱۰..۵۶. بس دوخته سگزنت چو سوزن. در زهره جگر مبتران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. سگزن: نوعی از تیر باشد که پیکان آن به غایت تیز و باریک باشد؛ تبر کوچکی است آن را به عربی کثاب گویند. مبتران: ناقصان و دمبریدگان..
خاقانی شروانی ۲۳:۱۵ ۱۳۹۷/۱۲/۰۵ قصیدۀ۱۰..۵۵. مقراضۀ بندگان چو مقراض. اوداج بریده منکران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مقراضه: پیکان تیز دوشاخ. مقراض: قیچی. اوداج: جمع وداج و ودج، رگهای گردن …
خاقانی شروانی ۱۴:۵۸ ۱۳۹۷/۱۲/۰۳ قصیدهٔ۱۰..۵۴. یک سهم تو خضروار بشکافت. هفتاد و سه کشتی افسران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. سهم: تیر، تیر پیکاندار. خضر: رک: (قصیدهٔ۳؛ بیت۱۶). ابتران: ناقصان و ناتمامان..
خاقانی شروانی ۱۷:۴۱ ۱۳۹۷/۱۱/۲۷ قصیدهٔ۱۰..۵۳. در زهرهٔ روس رانده زهرآب. کانداخته یغلق پران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. زهرآب: آب زهرآلود، آب آمیخته به زهر که لب شمشیر و تیر میدادند. یغلق: مأخوذ از ترکی، تیر پیکاندار …
خاقانی شروانی ۲۰:۵۸ ۱۳۹۷/۱۱/۲۶ قصیدهٔ۱۰..۵۲. پیکان شهابرنگ چون آب. آتش زده دیولشکران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. شهابرنگ: به رنگ شهاب، درخشان و آتشین. دیولشکران: لشکریان دیو، سپاهیان دیو مانند. بیت اشاره دارد به راندن شیاطین و دیوان به وسیلهٔ شهاب …
خاقانی شروانی ۲۱:۱۶ ۱۳۹۷/۱۱/۲۵ قصیدهٔ۱۰..۵۱. رایات تو روس را علیروس. صرصر شده ساقضیمران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. رایات: جمع رایت، نشانههای لشکر، علمها و بیرقها. علیروس: کوتاهشدهٔ علی رؤوسالاشهاد، بر سر جمع و در حضور همگان و در ملأ عام. ضیمران: نوعی ریحان دشتی. بین دو «روس» جناس تام، و «رایات» به «صرصر» و «روس» به «ساق نازک ضیمران» مانند شده است …معنی: رایات تو در حضور همگان با روس آن کرد که باد تند با ساق نازک ریحان … ...
خاقانی شروانی ۱۷:۴۴ ۱۳۹۷/۱۱/۲۴ قصیدهٔ۱۰..۵۰. فتح تو به جنگ لشکر روس. تاریخ شد آسمانقران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. آسمانقران: قران دو ستاره در آسمان. قران یا اتصال: گرد آمدن، مقارنه: در مقابل انفصال یا انصراف است و بین دو کوکب که یکی در مدار بالاتر و دیگری در مدار پایینتر است، روی میدهد. این دو کوکب چون در یک برج به یک درجه رسند، در نجوم احکامی آن دو را متصل یا مقترن گویند. قران اگر به طور مطلق باشد، قران یا اجتماع زحل و مشتری است و اگر مقصود قران دو اختر دیگر باشد، آن اختران به دنبال کلمهٔ قران ذکر میشوند؛ مانند قران مشتری و ماه یا قران مریخ و ماه و غیره. برای قرانها در نجوم احکامی، آثار و احکام مختلف ذکر شده است. (فرهنگ اصطلاحات نجومی، ابوالفضل مصفا) … ...
خاقانی شروانی ۱۲:۳۷ ۱۳۹۷/۱۱/۲۱ قصیدهٔ۱۰..۴۹. تیغ تو مزوری عجب ساخت. بیماری آن مزوران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. مزور (مزوره): غذایی است که بدون گوشت برای بیماران تهیه میکنند؛ طعامی که صورت طعامی معلوم دارد؛ لیکن در حقیقت آن نیست و بیمار را بدآن بفریبند؛ طعامی بیرمق و برساخته و خوشصورت که بیماران را پزند. (لغتنامه). بین «مزور» و «مزور» جناس ناقص است.. ...
خاقانی شروانی ۰۱:۳۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ قصیدۀ۱۰..۴۸. صاحبغرضند روس و خزران. منکر شده صاحبافسران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. خزران: (رک به همین قصیده؛ بیت۲۴).
خاقانی شروانی ۲۲:۱۱ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ قصیدۀ۱۰..۴۷. هست از پی برنشست خاصت. امید خصی شدن نران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. از پی: از برای، به خاطر. خصی شدن: اخته شدن، در قدیم رسم چنان بود که برای قوی کردن اسب آن را اخته میکردند و معمولا شاهان و بزرگان سوار اسب اختهشده و یا مادیان میشدند …معنی: نران فلک امید اخته شدن دارند تا مرکب خاص تو بشوند … ...
خاقانی شروانی ۰۱:۰۰ ۱۳۹۷/۱۱/۰۷ قصیدۀ۱۰..۴۶. صحن فلک از نران انجم. ماند رمل مضمران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. نران انجم: منجمان احکامی برجهای دوازدهگانه را به دو قسمت نر و ماده تقسیم میکردند؛ به این ترتیب برجدارای طبیعت گرم را نر و نحس و برجهای دارای طبیعت سرد را ماد و سعد میپنداشتند و نیز معتقد بودند که ستارگان نر در برجهای نر از قدرت و قوت بیشتری برخوردارند. ابوریحان مینویسد: «اتفاق همگان بر آن است برجهای نرام همه رویاند و مادگان همه شبی. و ستارگان روزی به برج روزی قوی باشند. و شبی اندر برج شبی قوی گردد. و اندر بزیذج رومی چنان است که گروهی گفتند حمل سرطان و اسد و قوس روزیاند. باشند. و شش برج باقی نظیر ایشان قوی باشند به روز.» (التفهیم، ص۳۱۸). مضمران: جمع مضمر، اسبان تیزرفتار لاغرمیان … ...
خاقانی شروانی ۲۲:۳۴ ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ قصیدهٔ۱۰..۴۵. گر خاتم دست تو نزیبد. هم حلقه نشاید استران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. حلقهٔ استر: «حلقهٔ زر و نقره است که بر فرج استر بند کنند تا نر با او جفت نتواند شد و استر حامله نگردد؛ زیرا که چون استر حامله شود، به سبب ضیق فرج، بچه زادن نتواند ناچار شکمش شکافته بچه بکشند و استر ضایع شود.» (مصطلحاتالشعرا به نقل از فرهنگ اشارات). خاقانی در جای دیگر گفته است:. با ارزن است بیضهٔ کافور همقرین. با فرج استر است زر پاک همقران. (دیوان، ص۳۱۴). در ماه نو و ستارگانش منگر. کآن حلقهٔ فرج اوست، واین ساخت به زر. (دیوان، ص۷۱۹). ...
خاقانی شروانی ۲۱:۳۶ ۱۳۹۷/۱۰/۲۷ قصیدهٔ۱۰..۴۳. هم رد مکنش که رادمردان. حرمت دارند مادران را..۴۴ قدرت ز برای کار تو ساخت. این قبهٔ نغزپیکران را. 🍃🍃🍁🍂🍂🍃🍃. قبه: گنبد، استعاره از آسمان. نغزپیکران: استعاره از ستارهگان …
خاقانی شروانی ۰۱:۵۴ ۱۳۹۷/۱۰/۲۵ قصیدۀ۱۰..۴۲. از عالم زادهای و، پیشت. عالم تبع است چاکران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. معنی: هرچند این عالم تو را به وجود آورده و پرورانده است، ولی عالم مطیع و پیرو چاکران توست..
خاقانی شروانی ۱۷:۲۳ ۱۳۹۷/۱۰/۲۰ قصیدهٔ۱۰..۴۱. بنگر که چو دست یافت یوسف. چه لطف کند برادران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. دست یافتن: کنایه از ظفر یافتن و غالب شدن، به آرزو رسیدن …
خاقانی شروانی ۲۲:۳۸ ۱۳۹۷/۱۰/۱۷ قصیدهٔ۱۰..۴۰. گر دهر حرونیی نمودهست. چون رام تو گشت منگر آن را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. حرونی نمودن: سرکشی و نافرمانی نشان دادن، اشاره است به جنگ شاه با روسها و غلبه بر آنها. معنی: اگر دشمنان تو سرکشی کردند، عاقبت بر آنها پیروز شدی؛ پس گناهانشان را نبین و عفو کن …
خاقانی شروانی ۲۱:۳۹ ۱۳۹۷/۱۰/۱۴ قصیدهٔ۱۰..۳۹. کآنجا که محمد اندر آمد. دعوت نرسد پیمبران را 🍃🍃🍂🍁🍂🍃🍃. همانگونه که به جایگاه محمد در قرب قاب قوسین، هیچ پیامبر دیگری نمیتواند برسد، جایگاه ومرتبهٔ تو نیز برای امرای دیگر دستیافتنی نیست …