شرح قصائد خاقانی؛ بر اساس شرح برزگر خالقی کانال دیگر ما: گزینهٔ شعر معاصر @gozineyesher لینک پست اول: https://t.me/khaghanieshervani/4


قصیدهٔ۱۱..۲۵. جاه براهیم بین گشته براهیم‌وار

مکرم اخوان فقر بر سر خوان رضا …جاه براهیم: مقام و منزلت خواجه امام ناصرالدین ابراهیم. براهیم‌وار: مانند ابراهیم خلیل (ع) از صفات حضرت ابراهیم (ع)؛ مهمان‌نوازی و بخشندگی است. مکرم: اسم فاعل از اکرم، کرم‌کننده و بخشنده. اخوان فقر: دوستان و برادران فقر و درویشی. (رک به قصیدهٔ۱؛ بیت۱۰). خوان رضا: سفره و طبق خشنودی و رضایت. رضا: خشنودی و خشنود شدن. و آن برداشتن کراهت و ثمرهٔ محبت باشد. بین «اخوان» و «خوان» جناس مزید است …معنی: مقام و منزلت ممدوح من همچو ابراهیم خلیل است، از خوان رضا به دوستان فقر و درویشی می‌بخشد … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۲۴. رو به هنر صدر جوی بر در صدر جهان. رو به صفت بازگرد بر در اصحاب ما …هنر: فضل و فضیلت

صفت: منظور خصال و ویژگی‌های پسندیده و نیکوست. اصحاب ما: دوستان و یاران ما که همان «اصحابنا» در بیت۱۳ است …معنی: سلطان عشق در ادامهٔ بیت قبل به خاقانی می‌گوید: اول برو فضیلت را بر درگاه آن بلندپایهٔ جهان؛ یعنی خواجه امام ناصرالدین ابراهیم بجوی؛ سپس با خصال نیکو و پسندیده جزو یاران ما باش.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۲۲. بهر فریدون راز کرده ز عصمت علم

در صف فغفور آز کرده به همت غزا …فریدون راز: اضافهٔ تشبیهی، راز بزرگ و عظیم و همشأن فریدون. کرده به عصمت علم: علم و بیرق عصمت برداشتن. فغفور آز: اضافهٔ تشبیهی، آز و طمع غالب و چیره بر همه همچون فغفور شاه چین. همت: رک به (قصیدهٔ۲؛ بیت۲۰). بین «راز» و «آز» جناس مزید و بین «عصمت» و «همت» جناس لاحق است …معنی: بیرق عصمت و رازداری را برافراشته و با همت خود به جنگ حرص و طمع رفته است … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۲۱. رستهٔ دهر و فلک دیده و بشناخته

رایج این را دغل، بازی آن را دغا …رستهٔ دهر و فلک: اضافهٔ تشبیهی، بازار روزگار و چرخ. رایج: پول و سکهٔ رایج و روا. دغا و دغل: مکر و حیله. مرجع ضمیر این، دهر، و آن، فلک است. بین «دغل» و «دغا» جناس مطرف است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۲۰. کرده به هنگام حال حلهٔ نه‌چرخ چاک

داده به وقت نثار نقد دو عالم عطا …حال: خوشی و سرمستی عارفانه را گویند و آن موهبتی است که بر دل پاک سالک طریقت از جانب حق وارد می‌شود. حله: جامه و پوشش. حلهٔ نه‌چرخ چاک کردن: نظیر خرقه چاک کردن و سوختن صوفیان است. (شاخه نبات حافظ، ص۴۸). و در اینجا کنایه از ترک تعلق کردن است … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۹. از گه عهد الست چیره‌زبان در بلیٰ

پیش در لااله بسته‌میان همچو لا …عهد الست: زمان الست؛ روزی که خداوند به فرزندان آدم (ع) فرمود: الست بربکم قالو بلی، آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی! (آیهٔ ۱۷۲؛ سورهٔ اعراف). و این روز الست و عهد الست زمان پیمان آدمیان با خداوند است. میان بستن: کمر بستن، کنایه از آماده شدن برای کار …معنی: به پیمان الست بلی گفت و «لا اله الا الله» را پذیرفت و کمر به خدمتش بست.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۸. کرده به دیوان دل چرخ و زمین را لقب

پیر بشخشم‌نهاد زشت شبانگه‌لقا …دیوانه‌دل: اضافهٔ تشبیهی، دفتر دل، لوح ضمیر. بشخشم: «کلمهٔ بشخشم را در دیوان خاقانی به صورت‌های مختلف نوشته‌اند؛ از جمله: در چاپ دکتر سجادی «تجشم» آمده و در چاپ عبدالرسولی در متن «مجسم» به کار رفته و در پاورقی‌ها به صورت «محجشم» و در یک نسخه «تجشم» آمده است که باید «پیر بشخشم» باشد که در برهان قاطع به معنی پیر لرزان آمده که با حرکت چرخ متناسب است. در حدیقهٔ سنایی، ص۳۶۱، «بشختم» آمده است که باید تصحیف شدهٔ «بشخشم» باشد …آن خوش از نفس شهوت و شره است. ور نه جای بشختم و تبه است …پیر «تجشم‌نهاد» معنا ندارد، بلکه باید پیر «بشخشم‌نهاد» باشد؛ یعنی پیر لرزان.» (از تقریرات کلاس درس خاقانی استاد دکتر سیدجعفر شهیدی). معنی: ممدوح خاقانی، ناصرالدین ابراهیم، در دفتر دل، آسمان را پیر لرزان و زمین را زشت سیاه‌منظر لقب کرده است؛ یعنی به هر دو بی‌اعتناست … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۷. صاحب دلق و عصا چون خضر و چون کلیم

گنج روان زیر دلق، مار نهان در عصا …دلق: لباس ژنده‌ای که درویشان به تن کنند. نک: خرقه در فرهنگ شاخ نبات حافظ. عصا: منظور عصای حضرت موسی (ع) است که از معجزات وی بود که پس از انداختن تبدیل به مار و اژدها می‌گشت. خضر: نک به قصیدهٔ۷؛ بیت۳۱. کلیم: لقب حضرت موسی (ع) زیرا که اغلب با حق تعالی سخن می‌گفت و در آیهٔ۱۴۳ سورهٔ اعراف (۷) بدان اشاره شده است: و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی، چون موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: ای پروردگار من، بنمای تا در تو نظر کنم. گفت: هرگز مرا نخواهی دید. گنج روان: نام گنج قارون است. گویند: پیوسته در زیر زمین حرکت می‌کند. در اینجا مراد علم و معرفت خضر است. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۶. خادم این جمع دان و آبده دستشان

قبهٔ ازرق شعار خسرو زرین‌غطا …آبده دست: آب‌دهنده و ریزنده بر دست، کنایه از غلام و چاکر. قبهٔ ازرق‌شعار: گنبد کبودجامه، استعاره از آسمان. غطا: لباس و پوشش. خسرو ‌زرین‌غطا: پادشاه زرین‌جامه، استعاره از خورشید که سلطان فلک است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۴. در کنف فقر بین سوختگان خام‌پوش

بر شجر لا نگر مرغ‌دلان خوش‌نوا …کنف: جانب و طرف، حمایت. سوختگان: کنایه از عاشقان و عارفان. خام‌پوش: خام‌پوشنده، و خام پوست دباغت نکرده و جامهٔ چرمین است. شجر لا: اضافهٔ تشبیهی، درخت لا اله الا الله، درخت توحید. مرغ‌دلان: کنایه از ترسندگان، و در اصطلاح تصوف خائفان از خداوند است. بین «سوخته» و «خام» تضاد و بین «شجر» و «مرغ» و «خوش‌نوا» تناسب است … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۳. مردمهٔ چشم‌ساز نعل پی صوفیان. دانهٔ دل کن نثار بر سر اصحابنا …مردمهٔ چشم: مردمک چشم

(نک: قصیدهٔ۹؛ بیت۵). نعل پی: کفش و پاافزار پا. دانهٔ دل: سویدا و حبة‌القلب و سیاهی دل که در نزد عارفان «معدن مکاشفات غیبی و علم لدنی و منبع حکمت و گنجینهٔ اسرار الهی سبحانه و تعالی و محل علم اسما «و علم آدم‌الاسماء کلها» ست. و در وی انواع علوم کشف شود که ملائکه از آن محرومند.» (فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی). اصحابنا: اصحاب و یاران ما، در اینجا منظور صوفیان و اهل خانقاه است.. ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۲. مرکب همت بتاز یک‌ره و بیرون جهان

از سر طاق فلک تا محل استوا …مرکب همت: اضافهٔ تشبیهی، اسب کوشش و توجه خاص. یک‌ره: یک‌بار، یک‌دفعه. طاق فلک: سقف و‌ بام فلک. استوا: دایره فرضی که وسط کره زمین رسم کنند؛ به نحوی که آن را به دو نیمکرهٔ شمالی و جنوبی تقسیم کند … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۱۰. گیرم چون گل نه‌ای ساخته خونین‌لباس

کم ز بنفشه مباش دوخته نیلی‌وطا …خونین‌لباس: لباس و پوشش خونین، لباس سرخ، کنایه از گلبرگ‌های گل سرخ. نیلی‌وطا: پوشش نیلی و کبود یا بنفش‌رنگ، کنایه از گل‌برگ‌های تیرهٔ بنفشه …معنی: اگر نمی‌توانی از شهیدان راه عشق باشی، دست کم همچون بنفشه جزو عزاداران باش … ...
  • گزارش تخلف

قصیدهٔ۱۱..۹. اول غسلی بکن زاین سوی نیل عدم

پس به تماشا گذر زآن سوی مصر بقا …نیل عدم، مصر بقا: اضافهٔ تشبیهی، نیل و رودخانهٔ فنا و نیستی که در اینجا منظور عالم ماده است. حافظ نیز می‌فرماید:. شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام. تا نگردد ز تو این دیر خراب، آلوده. (شاخ نبات حافظ، ص۹۴۹). بین «نیل» و «مصر» تناسب و بین «عدم» و «بقا» تضاد است … ...
  • گزارش تخلف

قصیدۀ۱۱..۷. از سوی درگاه دان هم خطر و هم خطاب. بهر شهنشاه دان هم صفت و هم صفا …خطر: بزرگی، ذو عظمت

خطاب: عتاب و سرزنش. صفت: خصال و وویژگی‌های پسندیده و نیکو. صفا: روشنی و پاکی، اخلاص و مودت …معنی: هر بزرگی و عتابی از حق تعالی‌ست و هر صفت خوب و پاکی را برای او بدان …
  • گزارش تخلف