فلسفه،ادبیات،هنر رها قندی پژوهشگر فلسفه & Lawyer


فرانکو: خدا کجا بود وقتی پدرم را بر چوبه مرگ سوزاندند؟ و به چه دلیل؟

چه کسی به چنین خدای نامهربانی نیاز دارد؟. بنتو: من معتقدم این مسئله ریشه در خطایی جامع و بنیادی دارد، خطای فرض خداوند به صورت موجودی زنده، موجودی متفکر، موجودی شبیه ما، موجودی که مانند ما فکر می‌کند، موجودی که درباره ما فکر می‌کند …زنوفان: اگر گاوها و شیرها و اسبها دستانی داشتند که می‌توانستند با آن‌ها تصویرهایی حکاکی کنند، ممکن بود خدا را به شکل خود طراحی کنند و به او بدنی شبیه بدن خود بدهند. معتقدم اگر امکان داشت که مثلث‌ها فکر کنند، ممکن بود خدایی با ظاهر و ویژگی‌های مثلث بسازند یا دایره‌ها ممکن بود … … …. ...
  • گزارش تخلف

زمانی‌که مسیح به صلیب کشیده شد، از شدت درد فریاد زد: «خدای من.! چرا رهایم کردی»

او تصور کرد که پدر آسمانی‌ش او را ترک کرده است. دریافت تمام آن‌چه که موعظه‌ کرده، دروغ باشد. در لحظه‌های پیش از مرگ، مسیح در تردید فرو رفت. بدون‌شک، این سخت‌ترین لحظه‌ی عمرش بوده باشد. سکوت خدا! … ….
  • گزارش تخلف

تسکین دهنده‌ای برای مردم و دستیاری شایسته برای تمدن است

البته تمدنی که سودش در وجود طبقات ممتاز لبریز گردد و طبقات پایین دستش با پندارهای دینی تسکین یابند و این است راز حمایت اشراف و طبقات ممتاز از دین و آیین …طبقات متوسط و فروافتاده را استثمار کرده و با حاصل کار و خونشان تغذیه نموده زندگی پر تنعم و تلذذ برای خود فراهم می‌آورند. آنگاه از دین و پندارهای مخدر و مسکن دین پشتیبانی می‌کنند، چون دین و مذهب آنها را به انقلاب و عصیان و احقاق حقوق خود ترغیب و تحریص نمی‌نماید، بلکه همواره گوشزد می‌نماید صبر کنید به ظلم و بیداد آنها تسلیم شوید، همچون یک مسیحی برده و غلام باشید که هرگاه به یک طرف چهره تان سیلی زدند سوی دیگر را ارائه دهید و هرگاه مال و ثروت شما را به یغما بردند، بازمانده آنرا نیز به اعتذار تسلیمشان نمایید،. چون خدا پس از مرگ رنج شما را جبران نموده و در بهشت محرومیت‌ها و بیچارگی هایتان را تلافی کرده و ظالمین را نیز در دوزخ مجازات می‌دهد … …. ...
  • گزارش تخلف

‍ ▪️من تفکری را دوست دارم که در آن اثری از گوشت و خون حفظ شده باشد و ایده‌ی ناشی از تنش جنسی یا افسردگی عصبی را هزار بار به انتزاع

آیا مردم هنوز متوجه نشده‌اند که زمان بازی‌های فکری [انتزاعی] به سر رسیده است؟ رنج و عذاب بسیار مهم‌تر از قیاس منطقی است، فریاد نومیدی از ظریف‌ترین اندیشه‌ها افشاگرانه‌تر است و اشک‌ها همواره ریشه‌ی عمیق‌تری از لبخند‌ها دارند …. ▪️آیا معیاری عینی برای رنج وجود دارد؟ چه کسی می‌تواند با دقت بگوید همسایه‌ام بیشتر از من رنج می‌کشد یا مسیح بیش از همه‌ی ما رنج کشیده است؟ هیچ معیار عینی‌ای وجود ندارد، زیرا رنج را نمی‌توان بر تحریکات بیرونی یا آزردگی موضعی ارگانیسم اندازه گرفت … آدمیان همگی با رنج خود که از نظرشان مطلق و نامحدود است سر می‌کنند. اگر رنج خود را با همه‌ی رنج‌های جهان، هولناک‌ترین عذاب‌ها و پیچیده‌ترین شکنجه‌ها، ظالمانه‌ترین مرگ‌ها و دردناک‌ترین خیانت‌ها، رنج‌های رانده‌شدگان و همه‌ی کسانی که زنده سوزانده‌ شده‌اند یا از گرسنگی مرده‌اند، مقایسه کنیم، آیا از رنج‌های شخصی ما کاسته خواهد شد؟ … هر وجود ذهنی‌ای برای خود مطلق است. به این دلیل هر انسانی بدان‌گونه زندگی می‌کند که گویی در مرکز عالم یا در مرکز تاریخ قرار دارد. آن‌گاه، رنجش چگونه نمی‌تواند مطلق باشد؟ ...
  • گزارش تخلف

‏. آدم‌ها برای زیستن معنادار نیازمند پاسخ، یعنی درک خاصی از مسائل وجودی اساسی، هستند

لزومی ندارد که این «پاسخ‌ها» کاملا آشکار باشند؛ چون فقدان واژه‌ها الزاما به ‌معنای فقدان درک نیست، ولی فرد باید بتواند جایگاه خود در دنیا را بیابد و هویت نسبتا ثابتی را برای خود بسازد …ایجاد چنین هویتی تنها درصورتی ممکن است که فرد بتواند داستان نسبتا منسجمی را دربارۀ اینکه چه کسی بوده و چه کسی می‌خواهد باشد، بیان کند …!.. … ...
  • گزارش تخلف

افراد، معیار یا انتظاری درونی را در خودشان می‌پرورانند و براساس آن روابطشان را با دیگران می‌سنجند

اگر روابطشان با دیگران با این معیار بخواند از این روابط احساس رضایت می‌کنند و حس تنهایی به آنها دست نمی‌دهد. بالعکس، هروقت روابطشان با دیگران با این معیار نخواند حس تنهایی به آنها دست می‌دهد … … …
  • گزارش تخلف

خدای دروغین یاخدای واقعی … …خلاصه‌ای ۱۷ دقیقه‌ای از فیلمی که ساختارهای ذهنی مان را در مورد «خدا» تغییر می‌دهد!

در روزگاری که «مذهب»، رنگ و لعاب دکان دین فروشی را به خود گرفته، وقت گذاشتن و را از دست ندهید …
  • گزارش تخلف

زندگی این هراس فریبنده با عشوه‌گری تمام، به دنبال خود میکشاندمان گوش کشان!

این عجوز خنیاگر نه ثبات دارد و نه قرار. نه میتوان در سایه‌اش نشست و لمید و نظاره‌اش کرد، نه تاب و توان میگذارد که به آهستگی از کنارش عبور کرد …هراس ودلهره میهمانان ناخوانده‌ی وجود میشوند در این هیاهوی پر قیل و قال.. می کوشیم این حس مضطرب دردناک را که به جانمان چسبیده جدا کنیم، به سان کسی که حریق احاطه‌اش کرده، هی میدویم، میدویم. میدویم …. غافل از اینکه هرچه میدویم، آتش جانمان را بیشتر نشانه میرود همه‌ی وجودمان را شعله ور میکند. رنجور و تنها ترسهای ریخته به جان گداخته‌ی مان را یک به یک بر میداریم و زخمها را متراشیم ولی گریزی نیست، وجودمان تکه تکه میشود و فرو میریزد …با وجود چنان شعله‌های مهیبی قرار ممکن نیست. اریش فروم در کتاب داشتن و بودن مینویسد؛. «همه چیز گذرا و فانی است، تمام تلاشمان برای آنکه قرار و ثبات را در این دنیا حفظ کنیم محکوم به شکست است.». این تلاش و نتیجه‌ی غمبارش، بیش از پیش بر رنجمان می‌افزاید و اندوه است که چنگالش را درگلویمان فرو میبرد و حسرت، که از چشمانمان فرو میچکد.!. ...
  • گزارش تخلف

✔مختاریم یا مجبور؟

امروزه می‌توانیم با استفاده از اسکن مغز، خواسته‌ها و تصمیم‌های انسان‌ها را پیش از آن‌که خود از آن آگاه باشند پیش‌بینی کنیم. در فرآیند یک آزمایش، افرادی در درون اسکنر بسیار بزرگ مغز قرار می‌گیرند و در هر دستشان کلیدی است. از آنها خواسته می‌شود هرگاه مایلند، یکی از این کلیدها را فشار دهند. دانشمندانی که فعالیت عصبی مغز را زیر نظر دارند می‌توانند پیش از آن‌که هر فرد واقعا کلیدی را بفشارد، و حتی پیش از آن‌که هر فرد از قصد و نیت خود آگاه شود، پیش بینی کنند که او کدام کلید را فشار خواهد داد. فعالیت‌های عصبی مغز که نشانگر تصمیم هر فرد از چند صد هزارم ثانیه تا چند ثانیه پیش از آن‌که شخص از تصمیمش آگاه شود به جریان می‌افتند …تصمیم به فشار دادن کلید راست یا چپ قطعا انتخاب هر شخص را نشان می‌دهد. اما این انتخاب آزادانه نیست. در واقع، باور ما به اختیار نتیجه منطقی نادرست است. زمانی که زنجیره‌ای از واکنش‌های زیست شیمیایی باعث می‌شوند بخواهم کلید راست را فشار دهم، احساس می‌کنم واقعا می‌خواهم کلید راست را فشار دهم. و درست است. ...
  • گزارش تخلف

‍ ‍ 🔸رنج ما را دو تکه می‌کند. وقتی کسی که رنج می‌کشد، می‌گوید: «خوبم

خوبم …» به این دلیل نیست که حالش خوب است. برای این است که خود درونش به خود بیرونش فرمان داده که واژه‌ی «خوبم» را به زبان بیاورد. او حتا گاهی اوقات اشتباهی می‌گوید: «خوبیم.» دیگران فکر می‌کنند که خودش و اطرافیانش را می‌گوید، ولی این طور نیست. او دو تکه‌ی خودش را می‌گوید: خود آسیب دیده و خود نماینده‌اش. نماینده‌ای که برای مصرف عمومی مناسب است!. رنج، یک زن را دو تکه می‌کند تا کسی را داشته باشد که برایش دردودل کند، کسی که در دل تاریکی کنار او بنشیند، حتا وقتی دیگران - همگی- به تنهایش بگذارند. من تنها نیستم. من به خودم آسیب رسانده‌ام، اما از طرفی هنوز نماینده‌ام را دارم. او ادامه خواهد داد. ...
  • گزارش تخلف

گفت:. «ترجیح می‌دهم از تمامیت برخوردار باشم تا این‌که صرفا خوب باشم!»

برای این‌که انسان کاملی باشیم باید تمام جنبه‌های وجودمان، خواه خوب یا بد را در بر بگیریم. برای آن‌که یک‌پارچه باشیم باید خوشحال و شاد و راضی و همچنین خودخواه و خشمگین و غمگین باشیم. اگر خود را فقط مالک نیمی از وجودمان یعنی آن نیمه‌ی خوب بدانیم و نیمه‌ی دیگر را انکار کنیم، تمامیت را به احساس نخواهیم کرد. آن‌گاه یک نوع احساس آزاردهنده را تجربه می‌کنیم که گویی همیشه خطایی در ما وجود دارد! … … ...
  • گزارش تخلف

«دختر به‌دنیا آوردن بدبختی بزرگی است.».. شاید وقتی سخت افسرده می‌شود می‌گوید، آه!

کاش مرد به‌دنیا آمده بودم، البته من حرف‌هایش را قبول ندارم. دنیای ما به‌دست مردها و برای خود مردها ساخته شده است و زورگویی و استبداد مطلق، در کردار و نهادشان ریشه‌ای عمیق و کهن دارد.. این را در اسطوره خلقت نیز می‌بینی. افسانه‌هائی که مردها برای توجیه زندگی، از خود ساخته‌اند. اولین موجود انسانی، آقایی است به‌نام «آدم»، موجود دوم «حوا» است که برای این‌که آدم را از تنهایی به‌در آورده و برایش گرفتاری و ناراحتی درست کند، می‌باشد. در تصویرهایی که بر در و دیوار کلیساها آویزان است، خدا نیز، به‌صورت پیرمردی است که ریش و پشم دارد نه پیرزن. قهرمان‌ها نیز همه مرد هستند. حضرت مسیح هم که پسر خداست و تکلیفش معلوم. و گویا که مادرش یک روح مقدس و پاک است. ...
  • گزارش تخلف

تو مرکز عالم نیستی …آشکار است که انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها، آمریکایی‌ها، روس‌ها، ژاپنی‌ها و گروه‌های بی‌شمار دیگر هم به هم

از سویی، آزتک‌ها (سرخپوستان آزتک، ساکنان اولیه‌ی مکزیک) به شدت معتقد بودند که بدون قربانیانی که آن‌ها هر سال تقدیم می‌کردند، خورشید طلوع نمی‌کرد و تمام جهان‌متلاشی می‌شد …تمام این ادعاها غلط است. آن‌ها جهل عامدانه نسبت به تاریخ را با مقداری نژادپرستی ترکیب می‌کنند. هنگامی که انسان‌ها زمین را مستعمره‌ی خود کردند، گیاهان و حیوانات را اهلی کردند، اولین شهرها را ساختند یا نوشتن و پول را اختراع کردند، هیچ کدام از این ادیان و ملل وجود نداشتند‌.. اخلاق، هنر، معنویت و خلاقیت، توانایی‌های همگانی بشر هستند که در دی‌ان‌ای آن‌ها قرار دارد. تکوین آن‌ها در آفریقای عصر حجر بود. بنابراین، اینکه آن‌ها را به مکان و زمانی متاخرتر نسبت دهیم، خودستایی‌ای احمقانه است، چه چین دوران امپراتوری زرد باشد، چه یونان دوران افلاطونی یا عربستان صدر اسلام …📚 ۲۱ درس برای قرن ۲۱. …. ...
  • گزارش تخلف

«آیا باید خودم را بکشم؟ یا یک فنجان قهوه بنوشم؟» (آلبر کامو) … …

آلبر کامو با شناخت این‌که چگونه برخی انواع تجربه می‌توانند احساس پوچی را در آگاهی انسان پدید آورند و با نفی خودکشی یا گریز به گرامی‌داشت نوستالژیک این تجربه‌ی ناراحت‌کننده و بیگانه‌کننده، گزینه‌ی «عصیان» را به عنوان راه حلی اصیل برای مسئله‌ی زیستن در جهانی غیرعقلانی ارائه می‌دهد. عصیان به معنای برخورداری از نگرشی مبارزه‌جویانه و رویارویی‌طلبانه به پوچی جهان است؛ این به معنای اتخاذ نگرشی جنگجویانه است که از طریق آن فرد با تمام قدرت خود با غیر قابل فهم بودن امور که امری دردناک است، از در ستیز در می‌آید. او می‌گوید، عصیان «تنها دیدگاه فلسفی منسجم» است و متضمن شناخت دائمی احساس پوچی و رویارویی دائمی با حذف نهایی آگاهی فرد از عرصه‌ی وجود است …انسان عادی پیش از برخورد با پوچی، با اهداف خود و به عبارتی با دغدغه‌ داشتن برای «آینده» و برای توجیه زندگی می‌کند (اینکه توجیه چه کسی یا چه چیزی باشد، برایش مهم نیست). او شانس خود را می‌آزماید، بر «آینده»، بازنشستگی خود، یا کار پسرانش حساب باز می‌کند. هنوز فکر می‌کند می‌تواند به برخی امور زندگی‌اش سروسامان دهد. در حقیقت، او به گونه‌ای عمل می‌کند که گوی ...
  • گزارش تخلف

✂🚫🚫⛔⛔⛔ …چیزی که نمی‌توانم تحمل کنم آدم‌های توخالی است

وقتی با آن‌ها روبرو می‌شوم نمی‌توانم تحملشان کنم و آخرش حرف‌هایی را می‌زنم که نباید بزنم. تنگ نظرهای عاری از تخیل، مدارا نکردن، نظریه‌های بریده از واقعیت، اصطلاحات توخالی، آرمان‌های عاریتی، نظام‌های انعطاف ناپذیر، این‌ها چیزهایی هستند که واقعا باعث ترسم می‌شوند. آنچه راستی راستی ازش می‌ترسم و بیزارم. دلم می‌خواست می‌توانستم به اینجور آدم‌ها بخندم، اما نمی‌توانم … … ...
  • گزارش تخلف