📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


👍🏻👍🏻👍🏻ناهید عاشق پسرش هست اما سعی نمی‌کند با او درست برخورد کند و یا مثلا در جایی ببینیم عواطف مادری اش به قلیان افتاده و در خلوت

ناهید زن با پشت کار و سالمی است و سعی دارد روی پای خودش بایستد حتی پنج تومان انعامی که به او داده‌اند را به مسعود ی پس می‌دهد اما معلوم نیست با یک و نیم میلیون تومان مسعود چه کرده است. ناهید از وضعیت زندگی اش و کرایه هایی که عقب افتاده مضطرب است و مدام سعی دارد با احتیاط عمل کند و ما نمی‌فهمیم آن همه جسارت برای گرو گذاشتن دستبند طلای دوستش و پس گرفتن حلقه‌اش از صاحبخانه از کجا آمده. مسعود در تمام مدت حامی ناهید است و تمام تلاشش را می‌کند که او راضی و خوشبخت باشد اما برخورد ناهید علیرغم این که عاشق مسعود است معلوم نیست چرا با او نامهربانه و غیرصادقانه است. نویسنده قطعا می‌خواسته شخصیت ضعیفی طراحی کند اما فراموش کرده که این شخصیت ضعیف باید مسیری را طی کند که در انتهای داستان به شناخت تازه‌ای برسد و یا طغیان کند نه این که درست مانند پایان داستان پنهانی با مسعود لب ساحل قدم بزند. منهای چند اشکال در کارگردانی  مانند صحنه‌های بی ربط اسلوموشن با صداهای معمولی و قطع شدن ناگهانی صدا بدون جایگزین کردن موسیقی وچند اشکال بزرگ در فیلم نامه مانند ورود نابهنگام چندین شخصیت در سه چهارم انتهایی فیلم و ...
  • گزارش تخلف

داستان‌های جناب آقای حسینی را خواندم. داستان اول فضایی مردانه را بسیار عالی روایت کرده است

بخوبی توانستم محبط سربازی را در ذهن ترسیم کنم. داستان دوم داستان رئال که خواننده را نیز مخاطب قرار می‌دهد. اما فضا و حال و هوای داستان اول صمبمی تربود. توانایی قلم نوبسنده و داشتن علم نویسندگی جناب حسینی ر ...
  • گزارش تخلف

یاد فیلمی از اینگملر برکمن افتادم که نامش را فراموش کرده‌ام و درباره‌ی مردی اسکیزوفرن و همسرش در جزیره‌ای دورافتاده بود و انتقال ت

در اینجا منطقی برای دیدن توهمات مشترک وجود دارد و در پزشکی از ان به نام سایکوز اعمال شدهinduced psycosis یاد می‌شود ولی در این داستلن نه منطق مذهبی و اعتقادی و نه جنونی مشترک برای انتقال توهم نداریم. فقط اگر راوی پس از مرگ بابک او را با فرشته یکی می‌کرد می‌توانستیم منطقی هرچند ضعیف پیدا کنیم. منتظر اقای وحید حسینی هستم تل منطق داستلنو برایم باز کنند جون در مفوله سورئال یا رئالیسم جادویی یا توهم یا اعتقادات مذهبی هیچکدام نمی‌کنجد ...
  • گزارش تخلف

درود. جناب حسینی. درود یاران عزیز جمع خوانی

من داستان نویسم …داستان نوشته‌ام. خواننده محترم. دنده‌ات نرم باید بخوانی صدایت در نیاید. چون من داستان نویسم. و تو خواننده. حالا هی بخوان و برو جلو تا برسی به آخر داستان. و چند تا نقطه …. داستان اول:. از همان چند سطر اول داستان یهویی می‌فهمی با سربازی در دوره آموزشی، طرفی و یکباره سیل گفتگوها مسلسل وار. ...
  • گزارش تخلف