ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان

📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani

ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۱۶:۰۱ ۱۳۹۵/۰۸/۱۳

سلطان محمود از طلحک پرسید:. فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز می‌شود؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته،. سلطان گفت: توهین میکنی، سر از بدنت جدا خواهم کرد،. طلحک خندید و گفت:. جنگ اینگونه آغاز میشود،. کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد. عبید زاکانی.
  • گزارش تخلف
ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۰۸:۴۵ ۱۳۹۵/۰۸/۱۳

ایدئولوژی‌هایی که ما را به من و تو و او تقسیم می‌کند مبلغ نابودی انسان است
اندیشه‌ای که جمع شریف انسانی را به پراکندگی می‌خواند اندیشه‌ای شیطانی است. عروج انسان و جلوسش بر تخت حرمت خویش تنها با نفی تفرقه میسر است: تو برای وصل کردن آمدی! آن حکایت مثنوی می‌تواند اشاره‌ی ظریفی به همین معنا باشد. من خویشاوند نزدیک هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند، نه ابرو درهم می‌کشد نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است. نه ایرانی را به انیرانی ترجیح می‌دهم نه انیرانی را به ایرانی. من یک لر بلوچ کرد فارسم، یک فارسی‌زبان ترک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی آمریکایی آسیایی‌ام، یک سیاه‌پوست زردپوست سرخ‌پوست سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کم‌ترین مشکلی ندارم، بلکه بدون حضور دیگران، وحشت تنهایی و مرگ را زیر پوستم احساس می‌کنم. من انسانی هستم در جمع انسان‌های دیگر بر سیاره‌ی مقدس زمین، که بدون دیگران معنایی ندارم. ■ از گفت‌وگو درباره‌ی هنر و ادبیات؛ گفتگوی احمد شاملو و ناصر حریری | نشر نگاه |. ...
  • گزارش تخلف
ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۰۶:۰۵ ۱۳۹۵/۰۸/۱۳

📌داستانک. پا. ✒حسن شیردل
وقتی در خانه را باز کردیم دیدیم بی بی خودش را سروته با یک طناب بزرگ بسته به میله محکمی که پنکه سقفی به آن آویزان بود. ما همه در تلاطم، که آن طناب محکم را از پاهای بی بی باز کنیم. خوب شد که سرش از زمین زیاد فاصله نداشت. روی چهارپایه بلند رفته بود. طناب را به میله و پاهایش بسته بود و بعد خودش را آویزان کرده بود. خاله سلیمه که هن و هن کنان از پله‌ها آمد بالا او را سر و ته دید، زد زیر خنده و همان جلو در از زور خنده نشست آنقدر که نفسش بند آمد و مادر رفت و برایش آب آورد. همه مانده بودیم برای چه بی بی این کار را کرد. خاله سلیمه که هنوز طوری می‌خندید که نفسش نگیرد گفت:. -خواهر! ...
  • گزارش تخلف
ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۱۴:۵۶ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲

📢نویسنده جوان در مسیر غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی
سامانی: ◀مسخ، به منزله‌ی تحول صورت و هویت؛ مسخ به عنوان‌ ابزاری برای شکستن قراردادهای صوری و روایی، مسخ به‌ مثابه پلی برای گذر به عالم افسون و جادو؛ مسخ در نقش اعجازی برای التقاط دنیای حیوان و انسان و مسخ در حکم اسبابی برای تشریح تناسخ استعلایی و استفالی. اینها همه تصاویری از این مفهوم کهن ادبی‌ست که سروش چیت‌ساز در دو مجموعه‌داستان نخستین‌اش بازنمایانده ‌است …◀ «بارش سفره‌ ماهی» و «نوبت سگ‌ها» عناوین این دو کتاب‌اند که به فاصله‌ی چند ماه از همدیگر و از سوی «نشر مرکز» منتشر شده‌اند. بیشتر داستان‌های کوتاه این دو مجموعه آمیزه‌ای بکر‌اند از دنیای حیوان و انسان که در قالب مسخ‌های تو درتو و دگردیسی‌های پیچ‌درپیچ روایت می‌شوند. این رویدادهای خارق عادت که گاه وامدار اساطیر و متون کهن‌اند و گاه بر پایه‌ی باورهای مذهبی و بومی رقم می‌خورند، با وجود جلوه‌های اغراق‌آمیزشان خواننده را از مارپیچ‌های وهم و جادو می‌گذرانند و بهت‌زده به زندگی جاری امروز بر می‌گردانند …◀سروش چیت‌ساز پیرو سنتی‌ست که شالوده‌اش را نویسندگانی چون تقی مدرسی، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی بنا کرده‌اند. نقب زدن به اسطوره‌ها و ...
  • گزارش تخلف
ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۱۳:۴۰ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲

📌داستانک. وارونه. ✒مهستی محبی
صدای کوبه‌ی در که بارها پیش از این شنیده بودم این بارنیز بیدارم کرد. نشستم. نیمه شبی بهاری بود. پنجره را باز گذاشته بودم. نسیم لابلای شاخه‌های نارون می‌وزید و بویی تلخ و آشنا را با خود می‌اورد. چون صدا تکرار شد برخاستم. شالی به دوش انداختم و از پله‌ها پایین رفتم. شمعی در دست داشتم که صدایی همچون همهمه‌ی پروانگان از آن برمی خاست و سایه‌های عظیمی را بر دیوارهای فرسوده جابجا می‌کرد. مسیر پله‌ها پایان ناپذیر بود و هر زمان گمان می‌کردم به در رسیده‌ام پاگردی از نو پدیدار می‌شد. ...
  • گزارش تخلف
ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۱۲:۳۶ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲

📢کتاب دیگری از خالق خانه زیبارویان خفته. کاواباتا یکی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ ادبیات ژاپن است
متولد آخرین سال قرن نوزدهم و درگذشته در ۱٩٧٢. او یکی از مدرن‌ترین نویسندگان ژاپن است که سال ۱٩۶٨ جایزه‌ی نوبل ادبی را به دست آورد.. کاواباتا رمان‌ها و داستان‌های مهمی نوشت که «کیوتو» یا «پایتخت قدیم» یکی از آن‌هاست و کنار شاهکارهایی چون «آوای کوهستان» یا «خانه‌ی زیبارویان خفته» و «هزار درن» ا قرار می‌گیرد …رمان «کیوتو» از تکه‌هایی کوتاه تشکیل شده که شرح جست‌و‌جوی دختر جوانی‌ است در کیوتو. دختری که برای یافتن رازهایی از گذشته‌اش ناچار به کشف این شهر باستانی ژاپن می‌شود.. رمان مملو از صحنه‌پردازی‌های شگفت‌انگیز این نویسنده‌ی ژاپنی ا‌ست در جست‌و‌جوی هویت و از آن مهم‌تر تقابل انسان او با طبیعتی مرموز، زیبا و شاید بی‌رحم. یک ساختار تصویری عجیب که روح ژاپن قدیم را احضار می‌کند و آن را مقابل مدرنیته‌ی جدید قرار می‌دهد.. می‌گویند کاواباتا برای نوشتن رمان «کیوتو» آن‌قدر دارو مصرف کرده بود که کارش به بیمارستان کشید. «کیوتو» در دهه‌ی شصت نوشته شد و از عوامل بردن جایزه‌ی نوبل شد برای این نویسنده. او در اوج افتخار و البته افسرد‌گی شدید خودش را با گاز کشت …. ...
  • گزارش تخلف
ماتیکان‌داستان
ماتیکان‌داستان
۱۰:۰۲ ۱۳۹۵/۰۸/۱۲

📢داستان، پایه هنر سینماست
شاهترابی: سینما هنری داستان‎گوست و شما برای داشتن فیلمی خوب و دیدنی نیازمند داستانید. داستان در تمامی قالب‎ها و ژانرهای سینمایی یک ضرورت و نیاز است حتی در سطح‎کم‎رنگ، حتی در مستندهای سینمایی و فیلم‎های ضد پیرنگ. فیلم بدون داستان، به نمایشگاه پرزرق و برقی می‎ماند که آثار هنری مناسب و درخوری برای نشان‎دادن ندارد. می‎خواهید سینماگر موفقی باشید؟ باید داستان‎گویی موفق باشید؛ یا خودتان داستان داشته باشید یا دارندگان داستان‎های خوب را بشناسید تا از داشته‎هایشان استفاده کنید. به‎خصوص اگر می‎خواهید فیلمنامه‎نویس متفاوت و موفقی باشید لازم است خودتان داستان‎نویس باشید. به آثار برتر تاریخ سینما نگاه کنید! «داستان» و «روایت» پایه و اساس هنر سینماست. ...
  • گزارش تخلف
گزارش این نوشته