دیالوگ های ماندگار ۰۷:۲۱ ۱۳۹۴/۰۸/۲۹ ▫️رد: یه مرد عاقل از یه سوال احمقانه چیزهای بیشتری یاد میگیره تا یه ابله از جواب هوشمندانه. ---. 👉
دیالوگ های ماندگار ۱۹:۲۶ ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ ▫️گاندالف: یه جادوگر هیچ وقت زود نمیاد،. یه جادوگر هیچ وقت دیر هم نمیکنه، یه جادوگر هر وقت دلش بخواد میاد!!. 👉
دیالوگ های ماندگار ۱۷:۰۰ ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ ▫️ هیلولوک:. فکر میکنی مردم کی میمیرن..؟. وقتی که یه گلوله به قلبشون شلیک بشه …؟ نه. وقتی به یک بیماری لاعلاج دچار شدن.؟. نه. وقتی که یک سوپ که با قارچ سمی درست شده بخورن.؟. نه. اونا وقتی میمیرن که فراموش شده باشن …---. 👉
دکلمه های رضا پیربادیان ۱۳:۳۲ ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ تو به من خندیدی و نمیدانستی. من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید. سیب را دست تو دید. غضب آلود به من کرد نگاه. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک. و تو رفتی و هنوز. سالهاست که در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تکرار کنان میدهد آزارم. و من اندیشه کنان غرق در این پندارم. که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت. ...
دیالوگ های ماندگار ۱۱:۳۱ ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ ▫️: رویا متعلق به کسانیه که به اندازهی کافی برای رسیدن به خواسته هاشون تلاش نمیکنند … (۲۰۱۳). --- 👉
دیالوگ های ماندگار ۰۸:۳۸ ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ ▫️بنظر من لازم نیست برای بدست اوردن چیزای که دوست داری مدام به (شکستهای) گذشته نگاه کنی.. ---. 👉
دیالوگ های ماندگار ۰۸:۰۹ ۱۳۹۴/۰۸/۲۸ ▫️آرتور: تصمیمات خوب از تجربههای خوب میاد، و تجربههای خوب از تصمیمات بد!.. -----. 👉
دیالوگ های ماندگار ۱۹:۴۶ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️دکستر: افراد به اندازه کمبودهایشان دیگران را آزار میدهند ….. ----. 👉
دیالوگ های ماندگار ۱۶:۳۱ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️پرواز اندازه آدمو برملا میکنه هرچی بالاتر میری بالا و بالاتر میری دنیا از دید تو بزرگتر میشه و تو از دید دنیا کوچکتر! 💬 در. ------. 👉
دیالوگ های ماندگار ۱۱:۱۵ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️چیکو: یادت باشه تا چند ساله پیش ما تو یه قفس بودیم. (۱۹۸۳) ---. 👉
دیالوگ های ماندگار ۰۹:۲۵ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️نورمن، وایسا!. ▪️بهت که گفتم «نیل».. میخوام تنها باشم ▫️منم همینطور …بیا باهم بریم تنها باشیم!. ----. 👉
دیالوگ های ماندگار ۰۸:۵۴ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️هتی: ری، من میترسم. تو چی؟. ▪️ری: منم اگه وقتش رو داشته باشم میترسم ------. 👉
دیالوگ های ماندگار ۰۸:۳۴ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️این بی معناست افراد باهوش را استخدام کنیم و به آنها بگوییم چکار کنند. -- 👉
دیالوگ های ماندگار ۰۶:۴۹ ۱۳۹۴/۰۸/۲۷ ▫️لرد بیلیش:. هرج و مرج مثل نردبان میمونه. بعضیها میتونن ازش بالا برن ولی بعضیا زمین میخورن و این باعث نابودیشون میشه. ----. 👉
دکلمه های رضا پیربادیان ۲۱:۴۴ ۱۳۹۴/۰۸/۲۶ برگزیدهی اشعار مارینا تسوه تایوا.. مترجم: فریده حسن زاده-مصطفوی. ناشر: نسیم دانش … بوسه بر آن پیشانی، شوربختی را میزداید … میبوسم آن پیشانیات را … بوسه بر آن چشمها، بیخوابی را میرماند … میبوسم چشمانت را … بوسه بر آن لبها، عمیقترین عطشها را فرو مینشاند … میبوسم لبانت را … بوسه بر آن پیشانی، خاطرات را از ذهن میزداید … میبوسم پیشانیات را … …. دوستم میداشتی و دروغهای تو صداقت خاص خود را داشتند. در هر دروغ حقیقتی بود. عشق تو از همهی مرزهای ممکن فراتر رفت چندان که هیچکس دیگری نتوانست. می پنداشتم عشق تو دیرتر خواهد پایید از خود زمان. اکنون دستت را تکان میدهی به نشانهی وداع و ناگهان عشق تو به پایان میپذیرد!. حقیقت در همین پنج حرف است …بوسه بر آن پیشانی-مارینا سوه تایوا-دکلمه رضا پیربادیان … کانال دکلمههای رضا پیربادیان. ...
دکلمه های رضا پیربادیان ۲۱:۳۸ ۱۳۹۴/۰۸/۲۶ مادر انسان.. وسنا پارون-شاعر یوگسلاوی (کرووات).. ترجمه: فریده حسن زاده منبع: کتاب شعر زنان جهان – موسسهی اننتشارات نگاه …. بهتر آنکه کرمی خاکی را زاده بودی تا مرا. بهتر آنکه خرسی را در غار، یا ماری را در لانه زاده بودی،. بهتر آنکه بوسهات را به سنگی بخشیده بودی تا به گونهء من. بهتر آنکه پستانهای حیوانی مرا شیر داده بود تا سینه زنی …آه مادر! اگر پرندهای به دنیا میآوردی. هنوز سرشار بودی از شادی مادر بودن. آنگاه که در گرمای آغوشت پناه میگرفت …اگر درختی به دنیا میآوردی،. از آوای ترانهات، به سبزی میگرایید برگهایش. ...
دکلمه های رضا پیربادیان ۲۱:۳۰ ۱۳۹۴/۰۸/۲۶ گواهی میدهم بر اقرار آب در شیب تشنگی. گواهی میدهم بر سکوت آدمی، بر آواز سنگ، بر مرگ و بر درنگ گواهی میدهم بر اعتراف آینه در خواب خشت. گواهی میدهم بر خویش که رازدار حروفی از آسمان فردایم …. گواهی میدهم که جهان را نامی نیست. آدمی و پرنده را، سکوت را و سایه را نامی نیست …. گواهی میدهم که اول کلمه بود و کلمه در بند نبود و. کلمه بر کلمه گواهی میداد …. گواهی میدهم که خوابم نمیآید، اما میترسم. میترسم دختری از آن روزهای دور. به دقالباب یادها بیاید و افسرده بگذرد،. ...
دیالوگ های ماندگار ۲۰:۱۶ ۱۳۹۴/۰۸/۲۶ ▫️اگر میخواهی تجربه کسب کنی،. سعی کن در جهت خدمت به همنوع باشه … مت مک گرگور خطاب به پسرش راب هنگام پیوستن به ارتش. 💬سریال. 👉