این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🔸نقدی بر سخنان آقای مصطفی ملکیان در مورد رویا و خواب 🔸

✍ هدا لایق …🔆سخنران در ابتدای امر در مورد این صحبت می‌کند که ما بین دو جانب افراط و تفریط قرار داریم، قدمای ما، نه فقط در جهان اسلام، اصلا در تفکر دوران سنت، چه اسلام، چه مسیحیت، چه یهودیت، یونان و روم قدیم، اصلا معتقد بودند که عالم رویا واقعی‌تر از عالم بیداری است … بعد از توضیحاتی در ادامه بیان می‌کنند که از آغاز رنسانس به این طرف خواب یک چیز لامعنی، آشفته و مشوش به نظر آمد که فقط باید یک چیزی از مقوله توهم، هذیان، خیالات و اوهام تلقی‌اش کنید و غیره …. سخنران ادامه می‌دهد که: واقعیتش این است که از زمان فروید یک دیدگاه وسطی پیش آمد که نه اون افراط را دارد و نه این تفریط. واقعا ورود رویا به مباحث جدی روانشناسان با فروید آغاز می‌شود و از این نظر باید گفت فروید یکی از خدماتی که به دانش روانشناسی کرده این است که رویا را جدی گرفته و گفته است باید به رویاها توجه کرد. ایشان می‌گوید که فروید می‌گفت: رویا برای کشف روان ناخودآگاه، برای کشف امور سرکوفته!، سرکوب شده درون ما به درد می‌خورد، چون در عالم بیداری ما در برابر موانع اجتماعی احتیاط کاری می‌کنیم ولی در عالم رویا مانع اجتماعی وجود ندارد و ...
  • گزارش تخلف

🔸 «نقد مارکسیستی» 🔸 …🔆زیباشناسی آدورنو به تعبیری نقطه مقابل اظهارات سرکوبگر و «ایجابی» کسی چون لوکاچ است، اما به تعبیری دیگر زیباش

سنت هگلی که آدورنو ناخواسته وارثش بود، همیشه این امکان را دارد که به یکی از این دو جهت حرکت کند- یا در جهت تایید ذات‌های ایجابی که شالوده‌ی «منفیت» تجربه‌ی بی‌واسطه را تشکیل می‌دهند یا درجهت تأکید بر نیروی ناب نفی کننده ذات‌های مذکور. آدورنو و لوکاچ تا اینجا در پروبلماتیکی مشترک قرار می‌گیرند، چنانکه نقد و ارزیابی فوق العاده نیش دار و گزنده‌ی آدورنو از کتاب رسوایی آور «معنای رئالیسم معاصر» نشان می‌دهد. «هنر برابر است با شناخت منفی جهان بالفعل». هر چند آدورنو و لوکاچ بر سر بسیاری از مسائل محوری زیبا آشنایی با یکدیگر سراپا مخالف اند، بر سر یک فرض دست به دست هم می‌دهند. اینکه هنر شناخت ذوات را ممکن میکند. لوکاچ از همان آغاز به «تمامیت» خصلتی بت واره بخشیده بود؛ آدورنو نیز در نهایت به امر خاص خصلتی بتواره بخشید (ناگفته نماند که او در نهایت به «بت وارگی کالا» نیز خصلتی بت واره بخشید- آدم احساس می‌کند بت وارگی کالا تقریبا تنها مفهوم مارکسیسم کلاسیک است که او از قرار معلوم توانست از میان خاک و خل ویرانه‌ها نجات بدهد). هنر از نظر آدورنو و برشت خصلتی مشابه دارد یعنی انتقادی و براندازنده است، ام ...
  • گزارش تخلف

🌼🥀نو شدن فصل‌ها و سالها زمانی ارزشمند بوده و قابلیت تبریک گفتن را داراست که با گذشت هر فصل و سال پوست اندازی تازه‌ای کرده و به انس

نو شدن سال زمانی ارزشمند است که شعر و کتاب‌های تازه‌ای خوانده باشیم،. آثار هنری تازه‌ای را کشف کرده باشیم، با نویسندگان و اندیشمندان جدیدی آشنا شده باشیم،. دست هایی را گرفته باشیم، کمکی هر چند کوچک در شادی انسانها داشته باشیم،. افق‌های جدیدی را گشوده باشیم، در شناخت افق‌های جدید تلاش کرده باشیم،. در کمک به مظلوم و مقابله با ظالم سکوت نکرده باشیم،. با انسانهای بهتری آشنا شده باشیم، دریچه‌های ذهنی مان را بازتر کرده باشیم و … …ور نه اگر همان آدم سابق بوده باشیم، همان حرف هایی را بزنیم که همیشه گفته‌ایم، همان خط فکر و جمودی را پیگیری کنیم که همیشه بودیم. با مرداب و گنداب تفاوتی نخواهیم داشت و گذر سالها چیزی جز تغییر اعداد تقویم و تغییر فیزیک و چروکی پوست هایمان چیز جدیدی نخواهد داشت. 🔆. 🔥❗️عید نوی نوشونده را بر تمامی اعضای محترم کانال کژنگریستن تبریک و شادباش عرض می‌کنم و امید که این عید برای شما و خانواده تان، چنین بوده باشد. ...
  • گزارش تخلف

🔸به جای تبریک عید🔸. ✍️ محمدمهدی اردبیلی.. ❗️بخش سوم: ❗️

🔆در این معنا، عید تکرار است و تکرار نیست. رویکرد محافظه‌کارانه‌ای که به دنبال مصادره کردن طبیعت، به مثابۀ تکرار مطلق است، و عید نوروز را صرفا به مراسمی صوری بدل ساخته است، هدفی جز عقیم کردن سویۀ رادیکال و انقلابی نهفته در آن ندارد. این جریان ناسیونالیستی-ارتجاعی البته تا امروز پیروز میدان بوده و توانسته عید را صرفا به مجموعه‌ای از جشن و شادی‌های غیرانتقادی، تعطیلات، عیدی، هفت‌سین، خانه‌تکانی، لباس نو، سفر و غیره فروبکاهد. این جریان که پیش از این، خود فرآیند عمل طبیعت را مصادره کرده بود، اکنون به دنبال تصاحب و تحریف دلالت‌های انتقادی آن است. واقعا جا دارد از خودمان بپرسیم که در عید نوروز چه چیزی در ما نو می‌شود؟ کمی به خود بنگریم: لباس، خانه و مظاهری از این دست. حال باید پرسید دقیقا چه چیزی است که اصلا نو نمی‌شود و همواره درجا می‌زند و تکرار می‌شود: خود ما، شیوۀ زیست و فرهنگمان. در مقابل، اگر به دنبال احیای امکانات موجود در عید نوروز، هستیم، باید به جای تن سپردن به دور باطل تبریکات و آرزوهای تکراری یا بیان گزاره‌های بی‌معنا، بر خود تکرار در عین پیشروی، یا به بیان هگلی «اینهمانی در عین ت ...
  • گزارش تخلف

به جای تبریک عید. ✍️ محمدمهدی اردبیلی.. بخش دوم:

🔆در عید نوروز چیزی وجود دارد که در نظر اول کاملا ضدانقلابی است: تکرار. تکرار مفهوم مورد علاقۀ محافظه‌کاران است. برای آنها، همین که هر سال چیزی تکرار می‌شود، فی‌نفسه آن را ارزشمند می‌سازد. عید نوروز، عید تکرار است؛ این تکرار ابتدا از طبیعت وام گرفته شد و سپس با متصلب‌سازی آن به مراسمی محافظه‌کارانه بدل شد. به بیان ساده، چیزی تکرار می‌شود، و ما انسان‌ها، دقیقا به دلیل میل‌مان به بقا و صیانت از نوع، همین تکرار را پاس می‌داریم. طبیعت درجا می‌زند؛ سرد می‌شود و گرم می‌شود و بازهم سرد می‌شود و گرم می‌شود، و ما دقیقا همین تکرار بی‌پایان را جشن می‌گیریم. اما همین مفهوم تکرار، واجد نوعی رادیکالیته است که شاید بتواند آن را نجات دهد. طبیعت در مقام تکرار مطلق، یادآور برداشتی از زمان است که چندین قرن است در فرهنگ مردم این سیاره جایی ندارد: زمان اسطوره‌ای زمان دورانی است. همه چیز تکرار می‌شود و بازهم تکرار می‌شود: از ازل تا ابد. ...
  • گزارش تخلف

به جای تبریک عید. ✍️ محمدمهدی اردبیلی.. بخش اول:

🔆برای من عید نوروز عمدتا کارکرد خاصی جز عیدی و تعطیلات و استراحت و رسیدن به کارهای معوقه ندارد. معضلی که هر سال با آن مواجه بودم اما تبریکات عید بود. می‌دانیم که هر ساله در آغاز سال نو، ایرانیان پیام‌های تبریک بسیاری برای یکدیگر ارسال می‌کنند. عمدۀ این پیام‌ها حاوی آرزوی خوشبختی و سعادت در سال آینده است. هر ساله با پاسخی مختصر می‌کوشیدم لطف دوستان، آشنایان و خویشاوندان را بی‌پاسخ نگذارم، در عین حال که به نظرم صرف نظر از ابراز لطف و دوستی، خود این پیام‌ها حاوی معنای خاصی نیستند. چرا ما باید نوروز را به همدیگر تبریک بگوییم؟ مگر چه اتفاق مبارکی افتاده است؟. چند سال پیش بنا به اتفاق در روزهای آخر اسفند در یکی از کلبه‌های جنگلی در ارتفاعات البرز گرفتار شده بودم. سرما جانفرسا بود، امکان خروج از کلبه و در نتیجه تهیۀ غذا وجود نداشت. ...
  • گزارش تخلف

🔸 «انترناسیونال دموکراتیک یک واقعیت بی بدیل در دنیای امروز» 🔸. ✍ دکتر قنبرپور …

🔆 مهاجران اولیه اروپایی توانستند در دوران «انباشت عظیم ثروت» و «استعمار» دست بفتح سرزمینی مادام العمری در چهار گوشه جهان: امریکا، کانادا، زلاند نو، استرالیا نیز زدند، آنها با خود پایه‌های تمدن غرب را نیزدر آن سرزمینها وارد و مستقر ساختند که امروز و بتدریج به نمادی از «انترناسیونال واقعی دموکراتیک» در برابر بشریت تبدیل شده و در پرتو سه کانه‌های دستاوردهای دولت رفاه، خود گردانی مدنی و دموکراسی نهادینه شده در گردش قدرت، دوران تکمیل نهایی این پروژه را در حال تجربه‌اند. اگر چه بومیان اولیه این سرزمینها، یا کشتار و حذف نسلی شده و یا بی سرزمین و حلبی نشین گردیدند، ولی بازمانده‌ها توانسته‌اند خود را در افق انترناسیونالیسم دموکراتیک و در قالب «اقلیتی» حامل تمدنی باستانی و سننی اصیل و حق زندگی بزبان و دین و آیینهای خود به بازسازی، تعالی و حفظ تبار خود و در قالبی پلورال دست یازند؛ و حاصل آنکه آنچه مارکس در قالب انترناسیونالیسم کارگری و در اروپا تصور انرا در برابر بشریت مترقی قرار داده بود، امروز در سرزمین‌های «اطرافی جهان غرب» و در قالب انترناسیونالیسم دموکراتیک «در حال تکوین و تعالی هستند: سرزمی ...
  • گزارش تخلف

🔸عنوان: قاعده‌ی پرهیز🔸

❗️ (تاکید فروید به عدم برقراری رابطه جنسی با درمانجو) ❗️ …🔆روش لکان در نظریه پردازی درباره‌ی قاعده‌ی پرهیز با فروید متفاوت است. برای فروید قاعده‌ی پرهیز اساسا به پرهیز فرد تحت روانکاوی از فعالیت جنسی مربوط می‌شود؛ اگر یک بیمار (موءنث) ملتمسانه از روانکاو درخواست کندکه با او هم خوابه شود، روانکاو باید با خودداری از چنین کاری باعث ناکامی فرد تحت روانکاوی شود …اگرچه لکان با این توصیه موافق است، اما تاکید می‌کند که درخواست متداول‌تری وجود دارد که روانکاو باید ان را نیز ناکام بگذارد و آن، درخواست فرد تحت روانکاوی برای پاسخ است. فرد تحت روانکاوی از روانکاو انتظار دارد که از قواعد محاورات روزمره پیروی کند. روانکاو با پیروی نکردن از این قواعد - ساکت ماندن وقتی که فرد تحت روانکاوی سوالی می‌پرسد یا فهمیدن کلام او به شیوه‌ای متفاوت با انچه مورد نظر اوست- ابزار نیرومندی برای ناکام گذاشتن فرد تحت روانکاوی در اختیار دارد …لکان در سال ۱۹۶۱ روش دیگری را برشمرد که روانکاو با آن فرد تحت روانکاوی را ناکام می‌گذارد و آن خودداری از دادن علامت signal اضطراب به فرد تحت روانکاوی است- غیاب همیشگی اضطراب در روا ...
  • گزارش تخلف

🔆این نخستین شیوه‌ی فهم از حد- خط کناره نما است. نخستین مثال از رواقیون است

آنها به طرز کاملا خشونت باری افلاطون را به نقد می‌کشند. رواقیون یونانی نیستند، بلکه در لبه‌ی جهان یونانی قرار دارند. و این جهان یونانی تغییرات زیادی را از سر گذرانده است. اول معضل توسعه‌ی جهان یونانی بود و بعد هم اسکندر آمد. این رواقیون به افلاطون حمله می‌کنند. جریان شرقی جدیدی سربرآورده است. رواقیون می‌گویند که به افلاطون و ایده‌هایش نیاز نداریم، چرا که شیوه فهم او غیرقابل دفاع است. خط کناره نمای چیزها اصلا چیست؟ رواقیون می‌گویند نیستی است. ...
  • گزارش تخلف

🔸 «لاله‌ها، زنبق‌ها و انسانها» 🔸. ✍دکتر قنبرپور …

🔆در میان انبوه بهم بافته و در هم تنیده لاله‌ها و زنبقهازیستن را بایستی در جایگاه نوعی از زیستن قرار داد و فهم کرد. عرفای ایرانی و با ذهن و قلبی مزین شده به «راز حروف و نقوش»، لاله را مظهری از «سکونت در حفاظ چهار دیوار مستور و سرخ خانه دوست» می‌دانستند، برای در امان ماندن از یورش شکننده ابتذال روزمرگی در یکسو و پستی، خشونت و رذالت خرد کننده حاکمان در سوی دیگرو کسب فرصت و امکان در زمان و مکان برای نگریستن و باز نگریستن در چهار سوی عالم برای یافتن راهی برای رهایی و در مسیر و از ورای «چهار برگ» لاله عشق «و روی بسوی» او «، امید رهایی و ممکن بودن آن. ترتیب و امکان» زیستن سرخ «و دوام آن، که سهروردی آنرا» عقل سرخ «نامید. و زنبق‌های سرخ و آبی و سفید، مظهری از» توان برخاستن از پس هر ضربت، "ترمیم کردن زخمها و چرکها و پاک و شفاف شدن به قطره بارانی: باران دانستگی؛ که در مسیر آن، از قطر، غلظت و دامنه و نفوذکنندگی آلودگی بهر میزانی که باشد، ملالتی در میان نیست، باید در هوای باران زیست و در مسیر گذر ابرها برای باریدن: پاک خواهم شد و سرود رهایی سر خواهم داد. تا زمانی که لاله‌ها و زنبقها و انسانها، هنو ...
  • گزارش تخلف

🔸لاپلانش و علت ناخودآگاه🔸 …اجازه دهید داو‌های اصلی بحث را به اختصار یادآور شوم

فروید نخست اغوای جنسی کودکان به دست بزرگسالان را واقعی فرض کرد، به بیان دقیق‌تر، همچون رخدادی واقع/ تجربی در تاریخچه‌ی کودک که سپس واپس رانده می‌شود و می‌تواند بنیاد یا علت سیمپتومها و آشفتگی‌های نوروتیک گونگون شود. بعدها، این نظریه را به نفع نظریه‌ی فانتزی اغوا کنار نهاد: به بیان کلی، اغوا رخدادی نیست که در واقعیت تجربی روی دهد، بلکه یک فانتزی است که سپس‌تر، در دوره‌ی آگاهی جنسی مان، بر ساخته می‌شود و فقط در واقعیت روانی سوژه وجود دارد. اگر به مسئله‌ی اغوای جنسی با ابزار تمایز میان واقعیت مادی و واقعیت روانی (فانتزی) نزدیک شویم، مسئله‌ی اغوای جنسی یا به این ادعا می‌انجامد که همه چیز اغوای مادی است (زیرا چگونه باید اغوای مادی را دقیقا جدا و تعریف کنیم: برای نمونه، آیا لمس کردن لب‌ها یا نشیمن نوزاد اغوا به شمار می‌آید؟)، یا به این نتیجه گیری می‌انجامد که اغوا کلا فانتزی گون است، یعنی، واقعیت روانی کسی که «احساس می‌کند اغوا شده» آنرا میانجی‌گری میکند. پاسخ لاپلانش به این نزاع میان ماده باوری خام و ایدئالیسم روانشناختی، از این نظر عمیقا ماده باورانه است که او یک علت به معنای حقیقی کلمه ما ...
  • گزارش تخلف

‍ 🔸آگاهی و شناخت در فلسفه کانت🔸

✍حسین هوشنگی …مباحث انقلابی و دوران ساز کانت در معرفت شناسی از تحلیل ساختار آگاهی و شعور (conscious-nes) سربرآورد. آنجا که اسلاف او از عقل گرا گرفته تا تجربه گرا و شکاک، متعلق شناخت را محور کار خود قرار داده بودند، تا با تغییر مسیر و اتخاذ یک رویکرد معرفت شناختی یا به تعبیر خودش استعلایی به مبادی امکان آگاهی و شناخت عطف توجه کرد. بحث آگاهی در کانت در یک شبکه به هم پیوسته‌ای با عین و عینیت، ضرورت، ادراک نفسانی استعلایی، وحدت آگاهی، مفهوم، تالیف (synthesis) حکم و ماهیت نفس و انواع آن مطرح شده است و به این لحاظ است که آگاهی و خودآگاهی را کانت شناسان، اصل مرکزی فلسفه کانت (یاسپرس، کانت، ص.۳۴۸) و دربردارنده «نطفه‌ی بخش اعظم فلسفه او (اسکروتن، کانت، ص ۸۱) دانسته‌اند. کمپ اسمیت شارح کلاسیک کانت هم مشکله نقد عقل را به نوعی، تحلیل آگاهی معرفی می‌کند و ادراک نفسانی را پرثمرترین آموزه‌های کانت می‌خواند (شرح کمپ اسمیت، ص.۲۵۰). کانت در تبیین شرایط پیشین این امکان شناخت در طبع اول عمدتا بر وحدت آگاهی (unity of cons-ciousness) به عنوان عامل وحدت بخش به تصورات و تشکیل حکم و معرفت تأکید دارد اما در طبع ...
  • گزارش تخلف

🔸تمامیت خواهی و امر آزادی🔸. ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور …

🔆از انتشار بزبان فارسی متن ارزشمند [پرداختن به دیدگاههای ایزایا برلین در باره آزادی، در مصاحبه‌های رامین جهانبگلو] حدود ۱۲سال می‌گذرد و تاکید بر نکته‌ای در این مورد بسیار لازم و ضروری است، اینکه برلین «دوزخ جوامع تمامیت خواه» را ندیده و تجربه نکرده بود. و هنوز جوانه زدن اقتدار گرایی دولتی از بطن نئولیبرالیسم جهانی در جهان سرمایه داری بقدر کافی خود را نشان نداده بود. و بویژه دوران پسا انقلابی در جوامع سابقا انقلابی، هنوز تمام ابعاد خود را نشان نداده بود: تولد ارتش ذخیره‌ای پرنفوذ، پرتعداد و پرقدرت، نه فقط در هواداری که در گرایش و ستایش از نئوالیبرالیسم، در خرابه‌های بر جای مانده از جذام تمامیت خواهی انقلابی. بدون پرداختن به این تجربه، پرداختن به آزادی در دنیای امروز، امری مشکل می‌نماید. مکتب فرانکفورت به «انسان تک ساحتی پرداخت و در جستجوی راهی برای غلبه بر آن بود، گشودن راهی بجانب دموکراسی مردم محور از درون تحولات مدرنیته و در این میان، تمامیت خواهی انقلابی،» انسانی آفریده و در دامان خود پرورده و در خرابه‌های خود برجای گذاشت که «ساحت ندارد» و نمی‌خواهد داشته باشد. یک هیولای بتمام معنی. ...
  • گزارش تخلف

🔸کار و استمرار سرمایه داری🔸. شاید مهمترین علت استمرار آن پذیرفته شدنش در سطح لیبیدویی باشد

باید گفت سرمایه داری در سوژه سازی تقریبا بطور کامل عمل کرده است. واقعیت مشاهده شده در زندگی روزمره این است که انسانها از «کار کردن» لذت می‌برند، حال این کار هر چقدر هم میخواهد سخت و بیگانه کننده باشد. انسان حیوانی است که دوست دارد از او کار بکشند. در سطح ایدیولوژیک امثال و حکمی مثل کار جوهره مرد است و تقبیح انسانهایی که کار نمیکنند افراد را ترغیب و اقناع میکند که تا حد جان کندن کار کنند. ژان فرانسوا لیوتار در کتاب «اقتصاد لیبیدویی» از میل مازوخیستی کارگران به کار بیگانه کننده حرف میزند، میلی که به بهترین شکل با مفهوم کیف و ژوییسانس لکانی میتواند توضیح داده شود. در زندگی روزمره آنچه میبینیم نه آگاهی روشن و مقاومت رادیکال در برابر اشکال بیگانه کننده کار بلکه به نوعی منقاد شدن در برابر آن است. انسانها به کار شاق و زحمت فراوان علاقه دارند و صرفا بازگویی سختیهای کار بعنوان نوعی بدیل برای تغییر اساسی مناسباتی که در آن کار میکنند عمل میکنند، خیلی رک بگوییم، انسانها دوست دارند بسیار کار کنند، تا حد مرگ، و غر بزنند، صحبت درباره مرارتها و ملال‌های کار به آنها لذتی منحرف میبخشد. این مکانیسم رضایت ...
  • گزارش تخلف

…🔸زنان 🔸 …در حالی که مردان در احاطه‌ی کامل کارکرد فالیک و یکسره تحت سلطه‌ی دال تعریف می‌شوند، زنان (یعنی کسانی که از دیدگاه روانکا

شکافتگی زن به همان شیوه‌ی شکافتگی مرد نیست: زنان هرچند بیگانه شده‌اند، روی‌ هم ‌رفته مطیع ساحت نمادین نیستند. کارکرد فالیک، با این که در مورد او اثر گذار است، حاکمیت مطلق ندارد. زن در نسبت با ساحت نمادین یکپارچه، مقید یا محدود نیست. در حالی که لذت مردان روی هم رفته با دال تعیین می‌شود، لذت زنان به طور جزئی با دال تعیین می‌شود نه به طور کلی، در حالی که مردان به آنچه لاکان ژوئیسانس فالیک می‌نامد محدود شده‌اند، زنان می‌توانند علاوه بر آن، نوع دیگری از ژوئیسانس را تجربه کنند که او آن را ژوئیسانس «دیگری» می‌نامد. البته تمام سوژه‌هایی که ذیل مقوله‌ی «زنان» مستقر می‌شوند آن را تجربه نمی‌کنند- اصلا و ابدا، برخلاف ادعایی که اغلب مطرح می‌شود- اما این، به نظر لاکان، یک امکان بالقوه‌ی ساختاری است. این ژوئیسانس «دیگری» چیست که کسانی که از جنبه‌ی روانکاوانه ذیل مقوله‌ی زنان طبقه بندی می‌شوند مستعد آن اند. این واقعیت که لاکان «Other» [دیگری] را با O ی بزرگ می‌نویسد حاکی از پیوند ژوئیسانس دیگری با دال است. اما پیوند آن با s۱ است نه با S۲-نه با «هر» دال دلخواه، بلکه (به قول معروف) با «دال دیگری»: دال ی ...
  • گزارش تخلف

🔸دولت و قلمرو زدایی🔸 …🔆دلوز و گاتاری معتقدند انواع ویژه‌ای از دولت- مثل امپراتوری‌های باستانی، دولت شهرها، و دولت‌های فئودال- یکی

آنها، به تبع فرضیه‌ی ظهور دولت‌های واقعی، استدلال می‌کنند که این دولت‌ها حاصل دینامیک‌های درونی ماشین قلمرویی نیستند بلکه حاصل چیزی دیگر اند. دلوز و گاتاری پس از نقل نظرات نیچه درباره بانیان دولت در کتاب تبارشناسی اخلاق (نیچه ۱۹۹۴) اظهار می‌کنند که «مرگ نظام ابتدایی، همیشه از هیچ سر می‌زند: تاریخ، تاریخ احتمالات و مواجهات است» (دلوز و گاتاری ۱۹۷۷:۱۹۵). در روش تبارشناسی نیچه «تمام رخدادهایی که حیات یک چیز را احیا می‌کنند، با رخدادهایی که برای اولین بار باعث حیات آن چیز شده‌اند تفاوت دارند». دلوز و گاتاری بر طبق این اصل استدلال می‌کنند که در نظام آکسیومی سرمایه داری، دولت در راستای اهداف جدید، دستخوش تغییر و دگردیسی می‌شود (دلوز و گاتاری ۱۹۷۷:۲۶۱). دلوز و گاتاری معتقدند به محض آنکه جریان‌های رمزگشایی شده‌ی جدید کار و سرمایه متمرکز می‌شوند و شروع به تغییر جوامع اروپایی می‌کنند … «دولت دیگر نمی‌تواند عناصر قلمرویی را که قبلا رمزگذاری شده بودند، دوباره رمزگذاری کند، پس باید رمزگان‌های خاصی را برای جریان هایی که مدام در حال قلمروی شدن اند ابداع کند؛ یعنی حکومت استبدادی را در خدمت روابط طبقات ...
  • گزارش تخلف

🔸 «آیا جامعه به مثابه تمامیت یکپارچه ممکن است؟» 🔸. ✍رضا مجد/ قسمت پنجم

❗️ «هویت و کیف دزدیده شده» ❗️ …. 🔆چیزی که در هویت یابی ملی مهم است مکانیزمی است که ذهنیت و سوبژکتیویته را شکل می‌بخشد، آنهم از طریق تکیه بر شکلی از لذت و سازماندهی آن. آنچه در اینجا ایدئولوژی از آن سود می‌برد طراحی سناریوی کیف و لذت ربوده شده است. اینکه لذت ما توسط دیگری (دشمن، بیگانه‌ها، ملت یا ملت‌های دیگر) ربوده می‌شود، یا ربوده شده است، اینکه ما صاحب و مالک آن لذت (می توان بجای لذت از وحدت، کامل بودن، خوشبخت بودن هم استفاده کرد) در گذشته بوده‌ایم ولی این کمال و شکوه و لذت توسط یک عنصر بیگانه و یک دیگری شرور، به یغما رفته است. (این سناریو لااقل برای ما ایرانی‌ها آشناست، این که در گذشته‌ی بسیار دور یک شکوه و وحدت و کمال لذت نابی داشتیم و این لذت و این شکوه، توسط عرب‌ها، دزدیده شد و به یغما رفت، یا توسط اسکندر). فروید می‌گوید: «همیشه این امکان پذیر است که تعداد زیادی از مردم را در عشق بیکدیگر متحد نمود [به عبارتی دیگر، یک هویت با ویژگی لیبدیویی ایجاد کرد]، اگر فقط دیگرانی وجود داشته باشند که بتوان حس پرخاشگری را متوجه آن نمود». چیزی که در اینجا قابل تامل و تعمق است تکیه به یک عنصر بیر ...
  • گزارش تخلف

🔸 «آیا جامعه به مثابه‌ی تمامیت یکپارچه ممکن است؟» 🔸. قسمت چهارم/❗️ «لذت و هویت» ❗️. ✍ رضا مجد …

🔆برای توضیح تعیین و تعین هویت‌های ملی/ناسیونالیستی یا حتی هویت‌های اجتماعی/سیاسی، باید به مساله‌ی لذت و اقتصاد لیبدیوئی پرداخت، چرا که لذت و لیبیدو پشتوانه‌ی تمام هویت یابی هاست یا به بیان دیگر، موضوع میل و نحوه و سامان میل ورزی در تعین هویت بعدی محوری محسوب می‌شود. لذت در سه ساحت خود را نشان می‌دهد، ساحت خیالی، ساحت نمادین و ساحت واقعی. ظهور میل به نوعی با پروسه‌ی اختگی مرتبط است و ماحصل آن قربانی کردن لذت پیشانمادین در ساحت واقعی یا همان (ژوئیسانس، کیف بنیادی) است … فقط از طریق گذشتن و قربانی کردن ژوئیسانس و لذت پیشانمادین است که سوژه قادر است وارد ساحت نمادین شده و از طریق نردبان میل و میل ورزی به طور غیرمستقیم و جنبی به آن میل کند (فانتزی این است که سوژه در گذشته صاحب یک لذت نابی بوده یا در یک وحدت منسجم و کاملی با مادر/طبیعت/جامعه بوده که بخاطر یک سری اعمال و مداخله‌ها آن لذت و وحدت و تمامیت را از دست داده و این لذت و وحدت کامل در آینده ممکن است و سوژه می‌تواند دوباره آن را به دست بیاورد) و از این طریق به موجودی اجتماعی بدل شود، این لذت پیشانمادین که به شکل تخیلی برساخته می‌شود و ...
  • گزارش تخلف