📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


شما وقتی صد سال تنهایی مارکز را می‌خوانید متوجه می‌شوید که چگونه باید از یک شورش جلوگیری شود چون زندگی افراد، دلیل شورش و پیوستن و

ولی وقتی کلیدر را می‌خوانید تاریخ بخشی از جنوب سبزوار را با جملات زیبا و حذف بخش هایی که می‌توانست شخصیت قهرمان آن را زیر پرسش ببرد رو به رو می‌شوید
  • گزارش تخلف

من د بسیاری از داستان‌ها تحلیل ندیدم فقط وقایع نگاری دیدم گاهی افراد گذشته مشخص ندارند گاهی شخصیت حتی درست پرداخت نمی‌شود

مثلا اگر یک دزد معرفی شود و در داستان به شخصیت و مشکلاتش پرداخت شود که دزد شده است در حقیقت یک راه حل برای مبارزه با دزدی ارایه شده است. ولی اگر فقط به روش‌های دزدی اشاره شود و در نهایت هم تمام شود فقط مشکل دزدی د جامعه بیان شده است. البته این کار ظرافت، تجربه و دانش می‌خواهد ...
  • گزارش تخلف

در توضیحات شما می‌توان به این هم اشاره کرد که نوع پرداخت و روایت رمان نیز مهمه

ما از چه ابزاری در داستان استفاده کنیم تا بتوانیم به صورت مطلوب نظر و جهان بینی امان رو باز گو کرده و اشاعه دهیم و تفاوت اساسی شاید در اینه که مارکز میاد جهانی می‌شه و نویسنده‌ی ایرانی نه چندان … و آیا می‌شه گفت که ریشه ادبی و فرهنگی و ادبی هر کشوری هم خیلی مهمه. اسطوره‌ها و اساطیر هر کشوری و نوع بهره بردن از آن‌ها و …و زنده نگه داشتنشون و … ...
  • گزارش تخلف

پاسخ به این پرسش دشوار است بی تردید تجربه ادبی جامعه که سبب دفع ایراد در کار می‌شود و نقد درست بی تاثیر نیست در ارتباط با اسطوره‌ه

اینجا پرسشی مطرح است که در بین نویسندگان نیز اختلاف نظر است گروهی می‌گویند هدف از داستان نوشتن فقط خلق زیبایی و تصویر و سرگرمی است و گروهی دیگر می‌گویند داستان باید در بنیان خود چیزی برای گفتن فراتر از مفهوم ظاهری داشته باشد من به گروه دوم نزدیک‌تر هستم. و فکر می‌کنم داستان‌های موفق دنیا لایه‌های پنهانی تاثیر گذار بر ضمیر ناخودآگاه و جان خواننده داشته‌اند به همین دلیل وقتی کسی تنها تلاش در کپی کاری پی کند کارش موفق نمی‌شود. البته نه در ایران چون داوران در ایران به کپی نمره بیشتری می‌دهند ...
  • گزارش تخلف

صد در صد که داستانی ماندگار‌تر می‌شود که در خود حرفی برای گفتن داشته باشد البته مد نظرم شعار دهی و یا دادن پیام نیست

بلکه نوشته‌ای باشد که خواننده را به تفکر وا دارد و باعث شود که تا مدت‌ها وقتی از داستان نام می‌برد صحنه‌ای داشته باشد که در ذهن مخاطب ماندگار شود. دلیل اینکه در ایران کمتر باعث موفقیت در این نوع نوشتاری می‌شود به نظرتون بر نمی‌گرده به اینکه نویسنده تلاش لازمه رو به کار نمی‌بنده و یا وسواس لازمه رو در بهتر نوشتن رو و خلق اثری متفاوت رو نداره و یا در ارایه درک مفهومی دچار مشکله. ...
  • گزارش تخلف

بله حق با شما است اما از سوی دیگر من به آموزش در هر کاری اعتقاد دارم من آموزش را به دو گونه می‌دادنم تحلیلی و عددی

آموزش عددی بر پایه تکرار مثال‌ها و تمرین و کپی گردن شکل می‌گیرد آموزش تحلیلی بر انتقال هدف از آموختن و چگونه به هدف رسیدن آرمانی. اگر نویسنده‌ای فکر کند که یک نویسنده سرشناس بین المللی (ایران را به کناری بگذاریم) برای معروف شدن یا تنها برای بازی یا واژه‌ها نویسنده شده است خوب خودش هم همین می‌شود. اگر در کلاس آموزش داستان نویسی به جای مفاهیم و ساختار به ظاهر اسرار شود نویسنده جوان نیز همین راه را می‌رود. خلق اثر متفاوت یعنی متفاوت فکر کردن با یک پایه قوی باور داشتن. البته نباید جامعه هدف فراموش شود و متاسفانه ادبیات ایران و سرشناس و حامی آن به هیچ وجه نو گرا و خلاق نییت، د و این خود جلوی حرکت را می‌گیرد ...
  • گزارش تخلف

در مورد نو گرا و خلاق با شما کاملا موافقم

منتها یک موردی هست که نویسنده دست به هر خلاقیتی می‌زند در ذهن خود مثلا در رابطه با سبک و سیاق نوشتاری و می‌بیند که سال‌ها قبل در ممالک دیگر این خلاقیت بوجود اومده و به کار گرفته شده در اینجا تکلیف نویسنده با خودش هم بلاتکلیف می‌شود. به نظر من خلاقیت بیشتر در نحوه نوع پرداخت داستان و فضاسازی و لحنی که به کار می‌بره و شخصیت پردازی هایش متحول می‌شه و البته در بعضی جاها ایجاد تعلیق و روابط منطقی در داستان … به خصوص در داستان کوتاه. و در درجه اول نویسنده باید بداند که می‌خواهد چه بنویسد جهان بینی خود و دیدگاه و نگرشش را انتخاب کند. ...
  • گزارش تخلف

به نظرم این «مشکلات» که از مصطفا مستور نقل شده امری کلی است و باید مصاحبه را کامل بخوانیم تا ببینیم منظورش چه بوده

اما از آنجا که خداوند انسان را با رنج آفریده، مشکل همیشه وجود دارد و [اگر فرض کنیم آقای مستور می‌خواسته از نسبت معکوس بی دردی با کیفیت داستان بگوید] می‌توان گفت: مشکل همیشه هست و بنابراین همیشه می‌توان برای نوشتن اثری درخور به آن تکیه کرد. اگر اشتباه نکرده باشم کامو هم جایی از خلق بهترین نوشته‌ها در بحرانها گفته بود. اما اگر مشکلات را به مثلن مسائل اقتصادی فرو بکاهیم به نظرم راه به بیراهه برده‌ایم. بحران عاطفی، مشکل اجتماعی، مسائل سیاسی، بن بستهای فلسفی و جز اینها هریک به تنهایی می‌تواند اثر داستانی سرشار از دغدغه‌ای را سبب شود ...
  • گزارش تخلف