ماتیکانداستان 📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani ماتیکانداستان ۱۴:۲۴ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ کالیگولا: وای کائسونیا! من هم میدانستم ناامیدی هست، اما نمیدانستم یعنی چه من هم مثل همه خیال میکردم ناامیدی بیماری روح است، اما نه!. بدن زجر میکشد،. پوست تنم دردمیکند،. سینهام، دست و پایم …. سرم خالی است و دلم بهم میخورد. و از همه بدتر، این طعمی است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ …. اما کافی ست زبانم را تکاندهم تا دنیا سیاه شود و از همهی موجودات نفرت کنم، چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن! …. ... ماتیکانداستان ۱۰:۱۹ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ کانال تلگرام نشرنون: ماتیکانداستان ۰۲:۰۷ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ «ضمیر غایب او».. یادداشتی از مسعود ریاحی بر فیلم her –روزنامهی ابتکار ریاحی - فیلم روایت تنهایی و انزوای انسان مدرن است. مرحلهای از تنهایی که آدمی دست به تحریف انسان میزند و آنرا بستهبندی شده با نام سیستمهای عامل به بازار عرضه میکند. سیستم عاملها مرزی میان شیء و تصور آن هستند، آنقدر به پیش میروند که مرزهای تصور را به واقعیت شی ء گسترش میدهند. این از میان رفتگی تصور در برابر شیء، زایندهی یک واقعیت دیگر است، که موازی با واقعیت عینی، حرکت میکند و گاهی از آن جلو میزند و سرعت اش تا آنجاست که واقعیت عینی را مسخ میکند و معنایی جدید به آن میبخشد. سیستم عاملها، انسان آرمانی فاقد شیئیت هستند، لوحهای سفید و هوشمند، برای فرافکنی آنیما (زن وجودی یک مرد) و آنیموس (مرد وجودی یک زن). آنها طبق فرافکنی متریالی از جنس احساسات و عواطف و شهواتی از جانب صاحبان شان که به سمت شان روانه میشود شکل میگیرند و دارای احساسات و غرایزی از همان جنس میشوند. این انسان آرمانی، این اوی غایب و پنهان در پشت پردهها، حتی تصویری خداگون به خود میگیرد و معنای خود را از انسان بودن با داشتن مفهومی ابدی و زوال ناپذیر که ناشی از فقدان بدن است، گسترش میدهد. آنها جایگاه فرافکنی معبو ... ماتیکانداستان ۰۱:۰۱ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ رمانی که پس از ۶ سال انتظار مجوز چاپ گرفت! روایت عبداله کوثری از ترجمهی رمان «باغ همسایه» از «خوسه دونوسو» نویسندهی شیلیایی و تبعیدی دوران پینوشه. ماتیکانداستان ۰۰:۰۰ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ رمانی که پس از ۶ سال انتظار مجوز چاپ گرفت! روایت عبداله کوثری از ترجمهی رمان «باغ همسایه» از «خوسه دونوسو» نویسندهی شیلیایی و تبعیدی دوران پینوشه. ماتیکانداستان ۲۳:۳۷ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ یادداشتی بر مجموعه داستان «قرمز جدی» از «دنیا مقدمراد». جدیتر از قرمزها. نویسنده: عباس عبدی ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ گفتگو با سیاوش گلشیری ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ارتباط میان داستان نویسی و نمایشنامه نویسی و فیلم نامه نویسی را چگونه ارزیابی میکنید و شما که در زمینه سینما هم تجربیات ارزشمندی ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ تجربیاتم در زمینه سینما محدود میشود به ساخت چند فیلم کوتاه داستانی به گونهای تجربی و حالا که سالهاست فیلم نامه نویسی تدریس میکن پاسخ سوال شما اینکه این رابطه جدایی ناپذیر است و جالب اینکه ارتباط سینما و ادبیات کاملن با یکدیگر مستقیم است. مصداقها را که بررسی کنیم کی بینیم در زمانهای رشد ادبیات، حال سینما هم خوب بوده است و امروز حال هردو تعریف چندانی ندارد. ... ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ نام کتاب ((تمام بندها را بریدهام)) از شعر رابطه گرانار موسوی بر گرفته شده است؟ در این مورد توضیح میدهید؟ ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ چه توضیحی میتوانم بدهم …!؟ فقط این را بگویم که انتخاب ان شعر عنوان فصل بندیها را به «بند» تغییر داد و در کلیت مضمونی کتاب تاثیر داشت. ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ کتاب ((تمام بندها را بریدهام)) در سال ۸۸ به پایان رسید و در سال ۹۲ توسط نشر افراز منتشر شد لطفا بگویید چه چیزی باعث این وقفه شد؟ ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ممیزی … کتاب در نوبت اول رد شد بعد هم مصادف شد با تعطیلی ناشر که در ابتدا چشمه بود و با عوض کردن نشر روز از نو آغاز شد. ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ زنان داستانهای شما از چه قشری هستند و آیا آنان در خود فرو رفتهاند؟ و زنان پیچیدهای هستند؟ دربارهی خلق شخصیتهای داستانی دچار شک نمیشوید؟ ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ واقعن به این تفکیک جنستی یا تقابل زن و مردفکری نکرده بودم … البته که در هر متنی شرایط هر کاراکتر حایز اهمیت است چه زن باشد چه مرد!؟ ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ گیلگمش - دکتر داوود منشی زاده ⬆ … ….. (از لیست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین) … ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ اودیسه - هومر - سعید نفیسی ⬆ … ….. (از لیست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین) … ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ایلیاد - هومر - سعید نفیسی ⬆ … ….. (از لیست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین) … ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ماجرای عشقی مانند بامداد خمار در ادبیات زیاد وجود دارد عشق به تعبیر ژولیا کریستوا «سرپیچی از یک ممنوعیت» است که اگر بسط یابد به تمایز منتهی میشود. تمایزی که آغاز فضایی نو در زندگی قهرمان داستان خواهد بود، فضایی که تفاوت کیفی با گذشته دارد. برای خلق و به دستآوردن یک فضای روانی یا قلمروی درونی، موجودات سخنگو باید از فرهنگ نمایش، از ساختارهای سخت نمادین و از هویتهای متجانس سرپیچی کنند. خروج فرد از تصلب ساختارهای نمادین باعث آن میشود که در آغاز، خود را بیگانه و غریب بیابد مانند یک غریبه که به خانهای بهکلی متفاوت از خانه خود، قدم میگذارد و ناگزیر است با زبانی متفاوت از زبان خود سخن بگوید. هنگامی که محبوبه خانه پدریاش را ترک میکند و قدم به خانه همسرش رحیم میگذارد با حس بیگانگی مواجه میشود: «من پا به حیاط گذاشتم و مات و مبهوت به درودیوارخیره شدم. تمام این خانه به اندازه حیاط خلوت خانه پدریام نیز نمیشد … بره آهویی بودم که در دشتی خشک و غریب، تنها و سرگردان مانده و در پشت سرش شکارچی و مقابلش سرزمینی مرموز و ناشناخته گسترده بود» ... ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ بیسامانی و کولیوار، سرگردانی است کولیبودن بیریشهگی است، برای خروج از کولیگری باید در جایی مستقر شد و ریشه دواند. این کار البته مستلزم مداومت و پافشاری است، محبوبه که جسورانه به همسری رحیم درمیآید میخواهد خودش باشد و تنها به احساسات خود پایبند باشد، غافل از آنکه ساختارهایی متصلب و مسن وجود دارند که او را به سادگی آزاد نمیگذارند … تنش میان تصلب ساختار و آزادی سوژه، قدمتی دیرینه به اندازه عمر آدمی دارد، سوژه آنگاه رهایی مییابد که ساختار را در هم بشکند، آیا محبوبه چنین امکانی دارد؟ از طرفی دیگر ساختارها به دلیل قرارداشتن در موقعیتی فرادست سوژه، وارث باورها و هنجارها و ساختهای نمادینی هستند که از آن سرمایه بهعنوان سلاحی بسیار کارساز استفاده میکنند و بنابراین امکان مانور بیشتری برای خود فراهم میآورند. بصیرالملک، نماینده چنین ساختاری است و بنابراین ابتکار عمل را به دست میگیرد، او ورود محبوبه را به خانه ممنوع میکند، اما در همان حال با استفاده از امکانات اقتصادی، او را تحت حمایت خود نگه میدارد. بصیرالملک خطاب به رحیم با تحکم میگوید: «… خوب گوشهایت را باز کن، یک خانه به اسم دخترم میکنم که در آن زندگی کنید، با ... ‹ 498 499 500 501 502 503 504 ›
ماتیکانداستان ۱۴:۲۴ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ کالیگولا: وای کائسونیا! من هم میدانستم ناامیدی هست، اما نمیدانستم یعنی چه من هم مثل همه خیال میکردم ناامیدی بیماری روح است، اما نه!. بدن زجر میکشد،. پوست تنم دردمیکند،. سینهام، دست و پایم …. سرم خالی است و دلم بهم میخورد. و از همه بدتر، این طعمی است که در دهانم است. نه خون است، نه مرگ …. اما کافی ست زبانم را تکاندهم تا دنیا سیاه شود و از همهی موجودات نفرت کنم، چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن! …. ...
ماتیکانداستان ۰۲:۰۷ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ «ضمیر غایب او».. یادداشتی از مسعود ریاحی بر فیلم her –روزنامهی ابتکار ریاحی - فیلم روایت تنهایی و انزوای انسان مدرن است. مرحلهای از تنهایی که آدمی دست به تحریف انسان میزند و آنرا بستهبندی شده با نام سیستمهای عامل به بازار عرضه میکند. سیستم عاملها مرزی میان شیء و تصور آن هستند، آنقدر به پیش میروند که مرزهای تصور را به واقعیت شی ء گسترش میدهند. این از میان رفتگی تصور در برابر شیء، زایندهی یک واقعیت دیگر است، که موازی با واقعیت عینی، حرکت میکند و گاهی از آن جلو میزند و سرعت اش تا آنجاست که واقعیت عینی را مسخ میکند و معنایی جدید به آن میبخشد. سیستم عاملها، انسان آرمانی فاقد شیئیت هستند، لوحهای سفید و هوشمند، برای فرافکنی آنیما (زن وجودی یک مرد) و آنیموس (مرد وجودی یک زن). آنها طبق فرافکنی متریالی از جنس احساسات و عواطف و شهواتی از جانب صاحبان شان که به سمت شان روانه میشود شکل میگیرند و دارای احساسات و غرایزی از همان جنس میشوند. این انسان آرمانی، این اوی غایب و پنهان در پشت پردهها، حتی تصویری خداگون به خود میگیرد و معنای خود را از انسان بودن با داشتن مفهومی ابدی و زوال ناپذیر که ناشی از فقدان بدن است، گسترش میدهد. آنها جایگاه فرافکنی معبو ...
ماتیکانداستان ۰۱:۰۱ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ رمانی که پس از ۶ سال انتظار مجوز چاپ گرفت! روایت عبداله کوثری از ترجمهی رمان «باغ همسایه» از «خوسه دونوسو» نویسندهی شیلیایی و تبعیدی دوران پینوشه.
ماتیکانداستان ۰۰:۰۰ ۱۳۹۴/۰۸/۰۸ رمانی که پس از ۶ سال انتظار مجوز چاپ گرفت! روایت عبداله کوثری از ترجمهی رمان «باغ همسایه» از «خوسه دونوسو» نویسندهی شیلیایی و تبعیدی دوران پینوشه.
ماتیکانداستان ۲۳:۳۷ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ یادداشتی بر مجموعه داستان «قرمز جدی» از «دنیا مقدمراد». جدیتر از قرمزها. نویسنده: عباس عبدی
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ارتباط میان داستان نویسی و نمایشنامه نویسی و فیلم نامه نویسی را چگونه ارزیابی میکنید و شما که در زمینه سینما هم تجربیات ارزشمندی
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ تجربیاتم در زمینه سینما محدود میشود به ساخت چند فیلم کوتاه داستانی به گونهای تجربی و حالا که سالهاست فیلم نامه نویسی تدریس میکن پاسخ سوال شما اینکه این رابطه جدایی ناپذیر است و جالب اینکه ارتباط سینما و ادبیات کاملن با یکدیگر مستقیم است. مصداقها را که بررسی کنیم کی بینیم در زمانهای رشد ادبیات، حال سینما هم خوب بوده است و امروز حال هردو تعریف چندانی ندارد. ...
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ نام کتاب ((تمام بندها را بریدهام)) از شعر رابطه گرانار موسوی بر گرفته شده است؟ در این مورد توضیح میدهید؟
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ چه توضیحی میتوانم بدهم …!؟ فقط این را بگویم که انتخاب ان شعر عنوان فصل بندیها را به «بند» تغییر داد و در کلیت مضمونی کتاب تاثیر داشت.
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ کتاب ((تمام بندها را بریدهام)) در سال ۸۸ به پایان رسید و در سال ۹۲ توسط نشر افراز منتشر شد لطفا بگویید چه چیزی باعث این وقفه شد؟
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ممیزی … کتاب در نوبت اول رد شد بعد هم مصادف شد با تعطیلی ناشر که در ابتدا چشمه بود و با عوض کردن نشر روز از نو آغاز شد.
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ زنان داستانهای شما از چه قشری هستند و آیا آنان در خود فرو رفتهاند؟ و زنان پیچیدهای هستند؟ دربارهی خلق شخصیتهای داستانی دچار شک نمیشوید؟
ماتیکانداستان ۲۳:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ واقعن به این تفکیک جنستی یا تقابل زن و مردفکری نکرده بودم … البته که در هر متنی شرایط هر کاراکتر حایز اهمیت است چه زن باشد چه مرد!؟
ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ گیلگمش - دکتر داوود منشی زاده ⬆ … ….. (از لیست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین) …
ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ اودیسه - هومر - سعید نفیسی ⬆ … ….. (از لیست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین) …
ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ایلیاد - هومر - سعید نفیسی ⬆ … ….. (از لیست صد کتاب برتر تاریخ به انتخاب گاردین) …
ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ ماجرای عشقی مانند بامداد خمار در ادبیات زیاد وجود دارد عشق به تعبیر ژولیا کریستوا «سرپیچی از یک ممنوعیت» است که اگر بسط یابد به تمایز منتهی میشود. تمایزی که آغاز فضایی نو در زندگی قهرمان داستان خواهد بود، فضایی که تفاوت کیفی با گذشته دارد. برای خلق و به دستآوردن یک فضای روانی یا قلمروی درونی، موجودات سخنگو باید از فرهنگ نمایش، از ساختارهای سخت نمادین و از هویتهای متجانس سرپیچی کنند. خروج فرد از تصلب ساختارهای نمادین باعث آن میشود که در آغاز، خود را بیگانه و غریب بیابد مانند یک غریبه که به خانهای بهکلی متفاوت از خانه خود، قدم میگذارد و ناگزیر است با زبانی متفاوت از زبان خود سخن بگوید. هنگامی که محبوبه خانه پدریاش را ترک میکند و قدم به خانه همسرش رحیم میگذارد با حس بیگانگی مواجه میشود: «من پا به حیاط گذاشتم و مات و مبهوت به درودیوارخیره شدم. تمام این خانه به اندازه حیاط خلوت خانه پدریام نیز نمیشد … بره آهویی بودم که در دشتی خشک و غریب، تنها و سرگردان مانده و در پشت سرش شکارچی و مقابلش سرزمینی مرموز و ناشناخته گسترده بود» ...
ماتیکانداستان ۲۳:۱۲ ۱۳۹۴/۰۸/۰۷ بیسامانی و کولیوار، سرگردانی است کولیبودن بیریشهگی است، برای خروج از کولیگری باید در جایی مستقر شد و ریشه دواند. این کار البته مستلزم مداومت و پافشاری است، محبوبه که جسورانه به همسری رحیم درمیآید میخواهد خودش باشد و تنها به احساسات خود پایبند باشد، غافل از آنکه ساختارهایی متصلب و مسن وجود دارند که او را به سادگی آزاد نمیگذارند … تنش میان تصلب ساختار و آزادی سوژه، قدمتی دیرینه به اندازه عمر آدمی دارد، سوژه آنگاه رهایی مییابد که ساختار را در هم بشکند، آیا محبوبه چنین امکانی دارد؟ از طرفی دیگر ساختارها به دلیل قرارداشتن در موقعیتی فرادست سوژه، وارث باورها و هنجارها و ساختهای نمادینی هستند که از آن سرمایه بهعنوان سلاحی بسیار کارساز استفاده میکنند و بنابراین امکان مانور بیشتری برای خود فراهم میآورند. بصیرالملک، نماینده چنین ساختاری است و بنابراین ابتکار عمل را به دست میگیرد، او ورود محبوبه را به خانه ممنوع میکند، اما در همان حال با استفاده از امکانات اقتصادی، او را تحت حمایت خود نگه میدارد. بصیرالملک خطاب به رحیم با تحکم میگوید: «… خوب گوشهایت را باز کن، یک خانه به اسم دخترم میکنم که در آن زندگی کنید، با ...