جدیدترین نوشته‌ها

همه میپرسند. چیست در زمزمه مبهم آب. چیست در همهمه دلکش برگ

چیست در بازی آن ابر سپید. رو …ی این آبی آرام بلند …. که ترا می‌برد اینگونه به ژرفای خیال. چیست در خلوت خاموش کبوترها. چیست در کوشش بی حاصل موج. چیست در خنده جام. که تو چندین ساعت. مات و مبهوت به آن می‌نگری. نه به ابر. ...
  • گزارش تخلف

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست …مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب. در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست …آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد. بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست …بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است. مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست …باز می‌پرسمت از مسئله دوری وعشق. وسکوت تو جواب همه مسئله هاست. بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست-فاضل نظری-دکلمه رضا پیربادیان …. کانال دکلمه‌های رضا پیربادیان. ...
  • گزارش تخلف

تنها خاستگاه نفس‌های پراکنده‌ام. درد دوست داشتن توست. تو فقط بداهه بخند

من هر چه بیشتر درد بکشم. طولانی‌تر عمر میکنم. نگاه کن. امشب تنها برای تو زیبا شده‌ام. رویاهایم قافیه ندارند. اما با نوازش. قصیده‌ای میسازم. که از هر جای تنت. سراغ دست هایم را بگیری.
  • گزارش تخلف

خانه‌ام وقتی که می‌آیی تمامش مال تو. هرچه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو

صد دوبیتی، صدغزل دارم، حتی یک بغل. شعرهای خوب نیمایی تمامش مال تو. ضرب آهنگ غزلهایم صدای پای توست. این صدای پای رویایی تمامش مال تو. بی کران سبز اقیانوس آرام دلم. ای پری خوب دریایی تمامش مال تو. عشق من عشق زمینی نیست باور کن عزیز. عشقم این عشق اهورایی، تمامش مال تو. باز هم بیت بد پایان شعرم مال من. ...
  • گزارش تخلف

▫من در تن مادرم زندگی می‌کردم و اکنون او در اندیشه‌ی من زندگی می‌کند

من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبت من نیز فرارسد به نیروی تمام و با جان‌سختی می‌مانم. امانت او به من سپرده شده است. دیگر بر زمین نیستم، خود زمینم و به یاری آن دانه‌ای که مرگ در من پنهانش کرده است باید بکوشم تا بارور باشم …کتاب اثر. ----. ADMIN:. ...
  • گزارش تخلف

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟!. درین سراب فنا چشمهء حیات منم!. وگر بخشم روی صدهزارسال ز من

بعاقبت بمن آیی که منتهات منم. نگفتمت که بنقش جهان مشو راضی. که نقش‌بند سراپردهء رضات منم. نگفتمت منم بحروتو یکی ماهی. مرو بخشک که دریای با صفات منم. نگفتمت که چو مرغان بسوی دام مرو. بیا که قوت پرواز و پروپات منم. نگفتمت که ترا ره زنند و سرد کنند. که آتش و تپش و گرمیهوات منم. ...
  • گزارش تخلف

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو. پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو.. سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور ازین بیخبری رنج مبر هیچ مگو. دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت. آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو. گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم. گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو. من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت. سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو. قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد. در ره دل چه لطیفست سفر هیچ مگو. ...
  • گزارش تخلف

▫ایوی (نیکول کیدمن): یه جایی تو زندگیمون می‌فهمیم که اوضاع انقدر خراب شده که دیگه درست شدنی نیست …پس تصمیم میگیریم از نو شروع کنیم

برگردیم سر خونه اول، یه شروع تازه …. و بچه دار میشیم!. یه نسخه ثانی که میتونیم بهش رو کنیم و بگیم: «کاری که من نتونستم رو تو میتونی انجام بدی …!». اثر. -----. ADMIN:.
  • گزارش تخلف

از دستهای گرم تو.. کودکان توأمان آغوش خویش.. سخنها می‌توان گفت

غم نان اگر بگذارد. * * *. نغمه در نغمه در افکنده. ای مسیح مادر ای خورشید. از مهربانی بی دریغ جانت. با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می‌توانم کرد. غم نان اگر بگذارد. * * *. رنگها در رنگها دویده.
  • گزارش تخلف

گر بدین سان زیست باید پست.. من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم

بر بلند کاج خشک کوچه بن بست.. گر بدین سان زیست باید پاک. من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه. یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک …گر بدین سان زیست باید پست-شاملو-دکلمه رضا پیربادیان. کانال دکلمه‌های رضا پیربادیان. ...
  • گزارش تخلف

- بی آرزو چه می‌کنی ای دوست؟.. - به ملال.. در خود به ملال

با یکی مرده سخن می‌گویم …شب خامش استاده هوا. وز آخرین هیاهوی پرندگان کوچ. دیرگاه‌ها می‌گذرد. اشک بی بهانه‌ام آیا. تلخه‌ی این تالاب نیست؟. - ازاین گونه. بی اشک. به چه می‌گریی؟. -مگر آن زمستان خاموش خشک در من است …به هر اندازه که بیگانه وار. ...
  • گزارش تخلف