این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


«اگر خدا باشد، همه چیز مجاز است». لاکان

یکی از دوستانم در کانال خود مطلبی به این مضمون نوشته بود: «دنیای مدرن، دنیایی که ما در آن خدا را کشته‌ایم، ما را به انفراد می‌خواند. ما مثل هر قاتلی تنهاییم. آسان می‌تواند آوای داستایفسکی را شنید: در جهان بی خدا، هر کاری مجاز است». حیفم آمد نقد و پی نوشتی بر آن ننویسم:. باید پرسید آیا این ما بودیم که خدا را کشتیم؟ و آنگونه که دوستمان اشاره می‌کند خدا به قتل رسیده است؟ یا این سرنوشت محتوم او بوده که به دست بندگان سربه راه خود به قتل برسد؟ چیزی به سان خودکشی، چرا که او عالم مطلق است، مرگ خدا که اولین بار نیچه با صراحت تمام آنرا به زبان آورد محصول یک روند تاریخی است، این فقط انسانها نبودند که خدا را کشتند بلکه این نابسندگی نگاه و ایدئولوژی دینی هم بود که خدا را کشت، ناتوانی در پاسخ گویی به نیازهای عصر مدرن و مقتضیات زمان و بسته بودن و عدم باروری و دگردیسی‌های سازنده نهاد دین و فساد شارحان دین بود که ناقوس مرگ خدا را نواخت، آن قرائتی که از خدا چیزی در مقام یک «دیگری بزرگ» ساخته بود که تمام هستی و جهان و انسانهای گذشته و پیشامدرن، در نسبت با او ساخت می‌یافت و تعریف می‌شد، نوعی افق هستی که ه ...
  • گزارش تخلف

🔶 آدورنو …طبیعتی که کیفیات آن زدوده شده است به ماده خام و بی نظمی طبقه‌بندی صرف بدل می‌شود و نفس قادر به تملک صرف یعنی به این همان

جادو متضمن بازنمایی خاص و جزئی است. آنچه بر نیزه، مو یا نام خصم رخ می‌دهد بر خود او نیز رخ می‌دهد؛ جانور قربانی به عوض رب النوع ذبح می‌شود. تعویض و جابه‌جایی در مراسم قربانی نشان دهنده برداشتن گامی در جهت منطق استدلالی است. اگرچه گوزن و بره‌ای که به جای دختر یا نخستین نوزاد قربانی می‌شد هنوز باید واجد کیفیات خاصی می‌بود، حتی در این مرحله اولیه نیز این جانور نماینده یا بازنمود جنس خود تلقی می‌شد. خصلت نامعین و تصادفی نمونه‌های خاص در این جانوران متجلی بود. اما تقدس امر خاص، که به اینجا و اکنون تعلق دارد، و یکتایی مورد برگزیده برای قربانی، که با منزلت او به عنوان نماینده تلاقی می‌کند، آن را به طرزی ریشه‌ای ممتاز و، در نتیجه، حتی در عرصه مبادله مبادله ناپذیر می‌سازد. علم به این وضع خاتمه می‌دهد. در علم از بازنمایی خاص خبری نیست. چیزی که یک جانور قربانی است نمی‌تواند خدا باشد. ...
  • گزارش تخلف

🔶🔶آزادی_و_خدا

✍️ولتر، فیلسوف بنام دوران روشنگری زمانی به طنز گفته بود که «اگر خدا وجود نداشته باشد، آدمی باید او را بیآفریند»، اما در مورد سارتر موضوع کاملا برعکس است. به نظر او حتی اگر خدا وجود داشته باشد، باید آن را از میان برداشت، تا امکان آزادی انسان فراهم شود …سارتر در نمایش‌نامه «شیطان و خدا» می‌نویسد: «برای یافتن نشانه‌ای تمنا و التماس کردم. پیام‌ها به آسمان فرستادم، اما پاسخی نیامد. آسمان حتی نام مرا نمی‌داند. من هر دقیقه از خود می‌پرسیدم که در چشم خدا چه هستم. حال پاسخ را می‌دانم: هیچ. خدا مرا نمی‌بیند، خدا مرا نمی‌شنود، خدا مرا نمی‌شناسد. آیا می‌توانی این خلا را در سر من ببینی؟ خدا این است.» …داستایوفسکی، نویسنده بنام روسی زمانی گفته بود: «اگر خدا وجود نداشته باشد، همه‌چیز مجاز است.» اما سارتر این عبارت را با تغییر مضمون، به گونه‌ای رادیکال‌تر بیان می‌کند: «تنها زمانی که خدا وجود نداشته باشد، انسان آزاد است.». ...
  • گزارش تخلف

یادداشتی درباره ترامپ، بن سلمان و پهلوی

✍ سیاوش طلایی زاده …در حالی که هسته سخت حاکمیت امروز بی پرواتر از همیشه سیمای سرکوبگر خود را به نمایش میگذارد و لایه نرم و اخته حاکمیت (اصلاح طلبان) مبتلا به مرض بی تصمیمی است زمزمه هایی از سیاستی دیگر در گوشه و کنار ایران شنیده میشود که به گمان ما بهترین نمایندگان آنند. مثلثی که خود را به عنوان «جایگزینی» برای حاکمان کنونی معرفی میکند و از حمایت گروههایی از مردم نیز برخوردار است. در این یادداشت میکوشیم دمی بر عناصر تشکیل دهنده این سیاست درنگ کنیم …۱. به گمان ما مهمترین عناصر تشکیل دهنده این سیاست یکی آرمانشهر است و دیگری تحقق عملی. الف. آرمانشهر جامعه مرفه: هنگامی که از حکومت پهلوی در برابر حکومت فعلی دفاع میشود معمولا بر دو نکته تأکید میشود: نخست وضعیت معیشت و رفاه مردم و دوم برخورداری از سطحی از آزادیهای فردی و اجتماعی (آزادی پوشش، وجود مراکز تفریحی چون کاباره و …). شاید «لب ساحل» بهترین مکان تعین این آرمانشهر باشد: یعنی زمانی که مردم از حداقلی از رفاه اقتصادی برخوردارند و می‌توانند اوقات فراغت خود را به شادی در مکانی بگذرانند که در آن علی رغم آزادی و راحتی «کسی مزاحم کسی نمیشود». ب ...
  • گزارش تخلف

«خانه‌ی آینده». ✍ پویا ایمانی …ا

فیلسوفی معاصر زمانی گفته بود فلسفه بازگشت به آن جاست که هرگز نبوده‌ایم. دو قرن پیش از او نووالیس می‌گفت فلسفه غم غربت است. به باور نووالیس از خانه دور افتاده‌ایم و فلسفه همین درد بازگشت به خانه است. آلگوس نوستوس، نوستالژیا. برای فیلسوف امروز اما خانه دقیقن همان است که هیچ گاه در آن نبوده‌ایم …۲. دموکراسی صرفن رژیمی سیاسی مابین انواع دیگر رژیم‌های سیاست نیست. به قول فیلسوفی «روح» است، به قول دیگری تنها رژیمی ست که به بی ذاتی ذاتی ما، به بی بنیادی و آنار خیای وجود ما، وفادار است. این بی بنیادی همیشه بنیاد ما بوده، ولی هیچ وقت زندگی اش نکرده‌ایم، هیج وقت توی اش خانه نکرده‌ایم. فلسفه راه «بازگشت» به همین (بی) خانه (گ) ی آغازین ماست. ...
  • گزارش تخلف

«دیگری»

✍ رضا مجد …در روزگار ما راههای متفاوت و مختلفی برای کنار آمدن با تروما یا ضایعه‌ی دیگری وجود دارد، که مهم‌ترین آن نظریه‌ی پلورالیسم و مدارا و پذیرش دیگری است، ولی موضوع به این سادگی هم نیست، بعدی از دیگری، در دیگری وجود دارد که حتی برای دیگری هم ناشناخته و گنگ است، این هسته سخت و مجهول، همان هسته‌ی برسازنده‌ی دیگری، و خاص بودگی اوست، چیزی است که به او ژوئیسانس (نحوه کیف کردن، و تمطع بردن) خاص خود را اعطا می‌کند، و خاص بودگی هر شخصی به رابطه‌ی او با ژوئیسانس اش بر می‌گردد، پس ما با یک دیگری واقعی سروکار داریم که همیشه بخشی از وجود او برای ما ناشناخته و ناگشوده خواهد ماند، کما اینکه برای خودش هم ناگشوده است، راهکار رواداری و تسامح در شعار مشهور «در برابر دیگری گشوده باش و او را بپذیر» چیزی که پیش فرض می‌گیرد، این است که این دیگری قابل شناخت و قابل هضم در ساحت نمادین و ساحت معنای ماست، و با کمی گشودگی و تسامح می‌توان این دیگری را شناخت، ولی چیزی که این گفتمان پنهان می‌کند، خصلت تقلیل گرایانه‌ی این گفتمان است، و آن این است که دیگری زمانی قابل مدارا و پذیرش است که خاص بودگی و آن هسته‌ی سخت ...
  • گزارش تخلف

💠 بسیاری از مردم فکر می‌کنند که آموزش سیاسی یعنی آموزش ایدئولوژیک یا حزبی

اینکه مثلا از افراد بخواهیم طرفدار یا بشوند.. 💠 من دراین باره بر می‌گردم به و اینکه چه شرایطی باید فراهم شود که افراد بتوانند جامعه را خودشان اداره کنند نه اینکه یک آقا بالاسر داشته باشند که او ارشادشان کند. جامعه باید به این درجه از مسئولیت و آگاهی برسد که خود را مرتب مورد سؤال قرار بدهد و مدام در آن واکنش‌های دموکراتیک صورت بگیرد.. 💠 مسأله این نیست که کسی را به قدرت برسانید و بعد از مدتی سرنگون‌اش کنید. حرف اصلی این است که باید سیاست را از پایه ایجاد کرد و این تنها با آموزش جامعه ممکن می‌شود. به قول هگل، ما در اینجا با یک خودآموزی جمعی‌ و تاریخی‌ مواجه هستیم …💠 ما مدرن‌ها، متأسفانه باور داریم که به گفته لایبنیتس در «بهترین جهان‌های ممکن» زندگی می‌کنیم زیرا در تکنولوژی و صنعت مرزهای سابق را رد کرده‌ایم و وضعیت امروز ما، غایت سعادت بشر است. این موضوع تبدیل به یک بینش جهانی شده که من شدیدا با آن مخالفم زیرا چنین بینشی اجازه نمی‌دهد که ما نگاه اجتماعی و سیاسی‌مان را اصلاح کنیم. در وضعیت فعلی، به قول ما نیاز به «اصلاح شعورمان» داریم …💠 نگرشی که انسان مدرن به جهان دارد نگرش دکارتی است یعنی ...
  • گزارش تخلف

لینچ و الهیات گروتسک

✍ سیاوش طلایی زاده …بر این باورم که در میان همه آثار، مهمترینشان است که همه حرف لینچ را به بی نقصترین شیوه ممکن بیان کرده است: و آن چیزی نیست جز نمایش شر پنهانی آمیخته با زندگی معصومانه و ضدعفونی شده. در مخمل آبی پس از آنکه پدر روانه بیمارستان میشود و در غیاب او عرصه تاخت و تاز برای پسر مهیا میگردد، جفری در اطراف خانه گوش بریده شده‌ای می‌یابد و همین آغاز سفر اوست به جهان پر شر و شور خیابانهای شهر. جایی که از محیط امن و آرام خانه دور میشود و هر چه می‌یابد با سویه‌ای شیطانی همراه است: آدم ربایی، گروگانگیری، خشونت، انحرافات جنسی، روان رنجوری و …. هر چه در این راه تازه و غریب بیشتر پیش میرود نه تنها با شر ولنگارتری روبرو میشود که آتش شر درونی خودش نیز افروخته‌تر میگردد. در سینمای لینچ حرکت از عالم معصومانه و خیالی به عالم پر رمز و راز شر پنهان همیشه با حرکت اینسرت دوربین به روی ابژه‌ای که در داستان نقشی محوری دارد آغاز میشود: اینسرت دوربین به روی گوش بریده شده در مخمل آبی، اینسرت بر چهره پنهان، اینسرت بر بدن پیچیده در پتوی نوآمی واتس در، اینسرت بر سر بیل پولمن در و …. در همه این موارد آنچه ...
  • گزارش تخلف

✏️ آدورنو …از آنجا که در علم کارکردی همه تمایزات چنان سیال اند که همه چیز در ماده یا موضوعی واحد حل می‌شود، ابژه یا موضوع علمی نیز

جهان جادو تمایزاتی را حفظ می‌کرد که اکنون اثر و ردپایی آنها حتی در اشکال زبانی نیز محو گشته است. اکنون، قرابت‌های متنوع و متکثر مابین موجودات به نفع رابطه یا نسبتی واحد سرکوب می‌شود، رابطه‌ی میان سوژه یا ذهنی که معنا می‌بخشد و ابژه یا عین فاقد معنا و رابطه میان دلالت عقلانی و حاملان تصادفی آن …دیالکتیک روشنگری … ...
  • گزارش تخلف

پس از مرگ مادر چه خواهیم کرد؟

✍ حسام محمدی …امشب سیلی محکمی از آرنوفسکی خوردم، شاهکار سینمایی او، «مادر» را به تماشا نشستم. قبل از تماشایش به خوبی می‌دانستم که نه با اثری معمولی بلکه با شاهکاری سینمایی مواجه هستم. کارگردان دیوانه، تا جایی که می‌توانست، جنون‌وار آزارم داد و مرا بارها و بارها سلاخی کرد، او گستاخانه پایم را به عمارت بزرگی کشاند که پیش از آن، تنها در «درخشش» استنلی کوبریک تجربه‌اش کرده بودم. عمارتی که چیدمان اتاق‌ها، زیرزمین، راه‌پله، راهروی ورودی و اساسا تمام شاکله‌اش به درد یک چیز می‌خورد، و آن هم شکنجه دادن بینندۀ مبهوتی بود که ناخواسته پایش به عمارتی کشانده شده بود که آرنوفسکی از پیش اسباب شکنجه را در آن تعبیه کرده بود. حقیقت تلخ این بود که آرنوفکسی می‌خواست، ما خودمان را از بیرون ببینیم و چه چیزی بدتر از این است که یک انسان خودش را از بیرون به تماشا بنشیند. بینندۀ گناهکار آمده بود تا تاوان گناه دیرینه‌ای را باز پس دهد. در «مادر»، آرنوفسکی بر مسند جلاد بی‌رحمی می‌نشیند که قرار است ذره ذره غرامت هزاران سال گناه، را از ما باز پس بگیرد.. امشب خانه‌ام در آتش سوخت. آرنوفسکی تنها مامن امن مرا به آتش کشید ...
  • گزارش تخلف

🔸 دوباره سعی کن، دوباره شکست بخور، بهتر شکست بخور!

تنها این نیست که انقلاب دیگر سوار بر قطار تاریخ نیست و از قوانین آن پیروی نمی‌کند؛ مشکل چیز دیگری است. شرایط به‌گونه‌ای است که گویی قانونی برای تاریخ وجود دارد، مسیری اصلی و کمابیش آشکار و مسلط از توسعه تاریخی و انقلاب تنها می‌تواند در روزنه‌های آن، «خلاف جریان غالب»، روی دهد.. «اسلاوی ژیژک»، فیلسوف و نظریه‌پرداز به‌نام اسلوونیایی است. وی در این مقاله که در پایگاه اینترنتی روزنامه ایندپندنت منتشر شده به جایگاه لنین در اکتبر ۱۹۱۷ و روح انقلاب سوسیالیستی در جهان فعلی و عصر سلطه سرمایه‌داری می‌پردازد …چه‌بسا دستاورد اصلی «ولادیمیر لنین» این بود که او بی‌سروصدا برداشت مارکسیسم ارتدوکس از انقلاب را، به‌مثابه قدم ضروری پیشرفت تاریخی، کنار گذاشت. او در عوض از بصیرت «لوئی آنتوان دو سن-ژوست»، انقلابی و سیاست‌مدار فرانسوی، بهره گرفت که براساس آن یک انقلابی همچو ملاحی است که در قلمرویی ناشناخته پیش می‌رود.. این بود پاسخ لنین به معضل بزرگ مارکسیسم غربی: این‌که چطور می‌شود که طبقه کارگر خود را همچو عاملی انقلابی شکل نمی‌دهد؟ در آن دوران، مارکسیسم غرب مدام در پی عواملی اجتماعی بود که بتواند نقش عامل ...
  • گزارش تخلف

🔶 مارکس …اینکه عقل چگونه به تصدیق خود و به طرح خود در مقام مقوله‌ای معین نایل می‌آید کاری است که خود عقل و حواریون عقل انجام می‌ده

اما همین که عقل به طرح خود در مقام تز نایل آید، این تز و این اندیشه که با خود در تضاد است، به دو اندیشه متناقض، به امر مثبت و منفی، به آری و نه، شقه می‌گردد. دیالکتیک بر تنازع میان این عناصر نقیض با هم، که در آنتی تز مضمون است، بنا می‌گردد. آری به نه و نه به آری بدل می‌شود. آری هم آری و هم نه، و نه هم نه و هم آری می‌گردد. متضادها همسنگ می‌شوند، یکدیگر را خنثی می‌کنند، یکدیگر را فلج می‌کنند. همجوشی این اندیشه‌های متناقض اندیشه جدیدی بنا می‌کند که سنتز آنهاست. این اندیشه جدید خود دگربار به دو اندیشه متناقض دیگر شقه می‌گردد که به نوبه خود همجوشی آنها سنتز جدیدی بنا می‌کند … … ...
  • گزارش تخلف