این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🔸تشری به امید🔸. ✍ رضا مجد …. باید پرسید چه زمانی «امید» تبدیل به مسئله می‌شود؟

امید همیشه مسئله بوده است، در همه‌ی ادوار و اعصار و در تمام ادیان و ایدئولوژی‌ها، امید به شکل خاص و متفاوت به کار گرفته شده است، فکر کردن به امید ناخودآگاه پای مفاهیم دیگری را نیز به میان می‌آورد. امید اساسا به مفهوم آینده سخت گره خورده است، الزاماتش را از گذشته و حال می‌گیرد ولی معطوف به آینده است، امید نه تنها خود مسئله است بلکه آینده را نیز به مسئله بدل می‌کند، در واقع تعین نایافتگی آینده، ابهام و تیرگی آن، و امکانات و بالقوگی هایش، امید را می‌زایاند، آنهم به شکل یک فقدان و خلائی عظیم، فقدانی که بیم‌ها و امیدها بر گرداگرد آن هستی می‌یابند. آنچه امید را امید می‌کند گشودگی و شکل پیش آیندی آینده است، ناتمامی زیست و خواهش تن، مفهوم دیگری که به امید گره خورده مفهوم شاید است، شاید هایی که قرار است گسست‌ها و خلائها و شکاف‌های زیست جهان ما را پر کنند، رنگ بزنند و جلا دهند. شاید‌ها هم از عدم قطعیت می‌زایند، و از عدم حتمیت‌ها. سوژه‌ی امید دوشقه است، دو شقه بین بیم و امید، بین حال و آینده، بین جبر و اختیار، بین عقل سلیم و توکل. آنچه تجربه‌ی زیسته شده با گوشت و پوست و خونش است بهش نهیب می‌زند ف ...
  • گزارش تخلف

●خودآلوده پنداری. کسانی که مورد تهاجم قرار گرفته‌اند، می‌توانند تا مدتها احساس خودآلودگی کنند

این افراد از اینکه نتوانسته‌اند در برابر مهاجم از خود رفتار مناسبی نشان دهند خود را سرزنش می‌کنند. گویی در لایه‌های زیرین روان، قربانی قادر به سوا و جدا کردن مهاجم از خودش نیست. کسانی که مورد تهاجم قرار گرفته‌اند تا مدتها خود را همجنس مهاجم تصور می‌کنند. گاهی ماه‌ها و حتی سال‌ها طول می‌کشد تا قربانیان بتوانند از پیامد ناگوار و احساس آلودگی حرف بزنند و کم کم مهاجم را در بیرون از خود و متفاوت از خود ببینند. واکنش افراد به اینگونه پیشامدها (تجاوز) متفاوت است. بایستی دید خود این کودک چگونه مشکل خود را طرح می‌کند و شما در نزد این کودک خاص چه می‌بینید؟.۱. &aposمعنی&apos ایکه یک حادثه برای فرد دارد. هیچ حادثه‌ای به خودی خود معنایی ندارد، این جامعه است که به یک حادثه معنی می‌دهد و از آنجاییکه در اینگونه موارد معمولا فرافکنی دیگران بسیار شدید است، خنثی بودن درمانگر بسیار مهم است.۲. هر حادثه‌ای در ذهن خوانشی انگارشی می‌گیرد (فانتسماتیک). ...
  • گزارش تخلف

🔸رانه‌ی مرگ🔸 …از میان همه نوشته‌های فروید، آن شاهکاری که ما به نام ورای اصل لذت می‌شناسیم، احتمالا یگانه اثری است که در آن فروید ب

تامل فلسفی باید به مثابه [کنشی] «استعلایی» درک شود، یعنی به مثابه امری که با نوع خاصی از تحقیق درباب پرسش اصول سر و کار دارد. به هنگام قرائت ورای اصل لذت این نکته سریعا آشکار می‌گردد که دلمشغولی فروید به واقع پرداختن به استثنا‌های آن اصل نیست؛ و آنها مصادیق آنچه «ورای» اصل لذت است، نیستند. همه‌ی استثنا‌های آشکاری که فروید بدان‌ها اشاره می‌کند، نظیر حالت دوری و ناخوشی و المی که اصل واقعیت بر ما تحمیل می‌کند، ستیزهایی که باعث می‌شوند آنچه برای بخشی از وجود ما لذت بخش است از سوی بخشی دیگر به مثابه ناخوشی حس شود، بازی هایی که به یاری آنها می‌کشیم تجارب دردناک خود را باز تولید کرده و بر آنها مسلط شویم، یا حتی آن اختلالات کارکردی یا پدیده‌های ناشی از انتقال که به ما می‌آموزند رخدادهای به تمامی و آشکارا دردناک نیز با نظم و قاعده‌ای لجوجانه بازتولید می‌شوند- اینها جملگی از سوی فروید صرفا به مثابه استثناهای آشکاری بررسی می‌شوند که آشتی دادنشان با اصل لذت هنوز هم ممکن است. به عبارت دیگر، هیچ استثنایی بر خود این اصل وجود ندارد- هر چند به نظر می‌رسد برخی پیچیدگی‌های عمدتا غریب به واقع در عملکرد و ...
  • گزارش تخلف

#روانکاوی براساس استدلال لاکان ،کشف ناخودآگاه به دست فروید،از هر دو انقلاب کوپرنیکی و داروینی بنیاد

براساس استدلال لاکان، کشف ناخودآگاه به دست فروید، از هر دو انقلاب کوپرنیکی و داروینی بنیادی‌تر بود، زیرا این دو به همان سوژه‌ی بشری و ایگوی آگاه باور داشتند. از دیدگاه او، ما فراهم آمدن اسباب براندازی این مفهوم از سوژه را مدیون فرویدیم …منظور ما براندازی سوژه به عنوان کوگیتو است و به این ترتیب، روانکاوی پای به عرصه می‌نهد …روانکاوی با هر فلسفه‌ای که مستقیما از کوگیتو ناشی می‌شود مخالفت می‌ورزد … …. ...
  • گزارش تخلف

🔶این میل وسواسی به نامیرایی، به نامیرایی قطعی، بر محور یک دیوانگی عجیب می‌گردد- دیوانگی آن چیزی که به غایتش دست یافته است

دیوانگی هم هویتی [Identitary]، دیوانگی اشباع، تکمیل، امتلاء. و نیز دیوانگی کمال. توهم مرگبار کمال: بنابراین، آن چیزهایی که این توهم را می‌فرسایند، [یعنی] مرگ و پیری با تکنولوژی ریشه‌کن شده‌اند. لوح فشرده، که مستهلک نمی‌شود، حتی اگر مورد استفاده قرار گیرد. و این هولناک است. گویی هرگز از آن استفاده نکرده‌ای. گویی وجود نداری. شما باید مرده باشید، اگر اشیا در تماس با شما دیگر کهنه نمی‌شوند. برای روشن کردن این دیوانگی، هیچ راهی بهتر از این نیست که به طعنه داستان مردی را بگوییم که با چتری زیر بغل، زیر باران قدم میزد. ...
  • گزارش تخلف

‍ 🔶میل فلسفه و جهان معاصر.. 🔹نویسنده: آلن بدیو. 🔹مترجمان: مراد فرهادپور و امید مهرگان

این تحقیق فلسفی زیر علم شعر آغاز می‌شود؛ و بدین سان پیوند کهن میان شعر و فلسفه را در یادها زنده می‌کند. رمبو عبارتی غریب را به کار می‌برد: «شورش‌های منطقیه (les révoltes logiques). فلسفه چیزی همچون یک شورش منطقی است. فلسفه تفکر را با بی عدالتی سرشاخ می‌کند، با وضعیت معیوب جهان و زندگی. لیکن فلسفه با حرکتی که حافظ و مدافع عقل و برهان است، تفکر را با بی عدالتی سرشاخ می‌کند، حرکتی که نهایتا منطق جدیدی پیش می‌نهد. مالارمه می‌گوید: «هر فکری پرتاب تاسی است.» به نظرم می‌رسد این فرمول معمایی در عین حال معرف فلسفه نیز است، زیرا فلسفه فکر امر کلی - آنچه برای هر تفکری، حقیقی است - را پیش می‌کشد، لیکن این کار را بر مبنای تعهدی انجام می‌دهد که در آن بخت همواره نقشی ایفا می‌کند، تعهدی که در عین حال نوعی ریسک و خطر کردن یا نوعی شرط بندی است …میل چهار بعدی فلسفه. این دو فرمول شعری، میل فلسفه را در تمامیتش بازگو می‌کند، زیرا در اساس، میل فلسفه متضمن یک وجه یا بعد شورش است: بدون ناخرسندی تفکر در مواجهه‌اش با جهان آنچنان که هست، هیچ فلسفه‌ای در کار نخواهد بود. لیکن میل فلسفه در عین حال منطق را هم در بردا ...
  • گزارش تخلف

🔶 فضیلت‌های امر توضیح‌ناپذیر. درباره‌ی «جلیقه زردها».. ✍ نویسنده: ژاک رانسیر

ترجمه‌ی: یاسین فغانی. 🔸بخش دوم🔸. اشغال کردن، آفریدن زمانی ویژه نیز هست: زمانی که از دید فعالیت معمول کند شده، بنابراین از نظم معمول چیزها فاصله گرفته است؛ و به‌عکس، زمانی شتاب‌گرفته، به مدد پویایی فعالیتی که مجبور می‌کند پیوسته خود را با ضرب‌الاجل‌هایی منطبق کنیم که برای آن‌ها آماده نشده‌ایم. این گوناگونی دوگانه‌ی زمان، سرعت عادی اندیشه و عمل را تغییر می‌دهد و هم‌زمان رؤیت‌پذیری چیزها و معنای امر ممکن را متحول می‌کند. آن‌چه موضوع رنج بود نمای دیگری می‌گیرد، نمای بی‌عدالتی. ضدیت با یک مالیات به احساس بی‌عدالتی مالیاتی بدل می‌شود و سپس به احساس بی‌عدالتی کلی نظم یک جهان. هر گاه تشکلی از برابرها سیر معمول زمان را متوقف می‌کند و شروع به کشیدن رشته‌ای منفرد می‌کند – امروز مالیات بر بنزین، دیروز، گزینش در دانشگاه‌ها، اصلاح مستمری‌ها یا قانون کار – کل بافت درهم‌فشرده‌ی نابرابری‌ها، ساختاردهنده‌ی نظم کلی جهان تحت فرمان قانون سود را از هم می‌شکافد …پس مسأله دیگر برآوردن یک خواست نیست. اکنون دو جهان هستند که با هم مقابله می‌کنند. این تقابل جهان‌ها شکاف را میان خواست آغازین و منطق جنبش عمیق می‌کن ...
  • گزارش تخلف

🔶 فضیلت‌های امر توضیح‌ناپذیر. درباره‌ی «جلیقه زردها».. ✍ نویسنده: ژاک رانسیر

ترجمه‌ی: یاسین فغانی. 🔸بخش اول🔸. وقتی از توضیح جنبش جلیقه زردها سخن می‌گوییم باید بپرسیم مراد از توضیح‌دادن چیست. ارائه‌ی دلایل سررسیدن آن‌چه انتظارش را نداشتیم؟ در واقع، همیشه می‌توان دلایلی آورد و چنین دلایلی برای توضیح جنبش «جلیقه زردها» انبوه انبوه می‌آیند: زندگی در مناطق پیرامونی متروک، خالی از وسائل حمل و نقل و خدمات عمومی و نیز فروشگاه‌های قابل دسترس، خستگی رفت و آمد روزانه، ناپایداری شغلی، درآمدهای ناکافی، مستمری‌های ناقابل، معاش قسطی، آخر ماه‌های سخت …. مسلما دلایلی برای رنج کشیدن وجود دارد. اما رنج کشیدن یک چیز است، و دیگر رنج را تحمل نکردن چیز دیگری است. حتی نقیض آن است. زیرا که محرک‌های رنج که در توضیح شورش برمی‌شمرند دقیقا مشابه دلایلی هستند که به یاری آن‌ها غیاب یک شورش را توضیح می‌دادند: شرایط سخت زندگی که طبیعتا نه وقت و نه انرژی‌ای برای شورش کردن باقی می‌گذارند …توضیح دلایل حرکت افراد با توضیح دلایل سکون آن‌ها یکی است. ...
  • گزارش تخلف

🔶🎤-آرنو مونستر:

مارکسیست‌های فرویدی و فرویدی‌های چپگرا برای زمانی دراز مبارزه کرده‌اند تا روانکاوی از طرف جنبش کارگری به رسمیت شناخته شود، در نبرد سیاسی ادغام گردد، و بین ماتریالیسم دیالکتیکی و روانکاوی سنتزی به وجود بیاید. پس از شکست این تلاش‌ها نباید از این بترسید که دست کم بخشی از نقد تان را خود راست‌ها علیه روانکاوی استفاده کنند؟ منظورم همان جریان راستی ست که مدتها با فرویدیسم بر سر ماتریالیسم آن و نیز بابت نقش اش در نابودی ریاکاری جامعه در موضوعات مربوط به سکسوالیته جنگیده بود؟. 🎤 -فیلیکس گاتاری:. پرسش شما دو بخش دارد. اول، وقتی جنبش کمونیستی در نهایت می‌پذیرد که به مسائل ضمیر ناآگاه و سکسوالیته توجه کند، وقتی توافقی چنین عظیم به دست آمده، آیا قصد ما این است که کل قضیه را به هم بزنیم؟ دوم، بازگشت و ترمیم راست. در مورد اول، دقیقا بر این باورم که همه نتیجه گیری‌ها را باید از این واقعیت بیرون کشید: جنبش کمونیستی، جنبش سوسیالیستی، جنبش‌های چپگرا، و مانند اینها هرگز از ته قلب نپذیرفته‌اند که اقتصاد میل ورز را در نسبتش با فعالیت انقلابی‌ها در نظر بگیرند. کافی است به همان گفتگوی معروف میان لنین و کلارا ...
  • گزارش تخلف

…🔶گفتیم که عملکرد فروید تا چه حد اخلاقی بوده است، اما اخلاق روانکاوی، ادامه اخلاق ارسطویی یا اخلاق کانتی نیست

اخلاق روانکاوی نه بر مبنای وظیفه نه بر مبنای حکم که بر مبنای اشتیاق است. در واقع نوروتیک کسی است که بیش از حد دغدغه وظیفه و حکم را دارد، نوع وسواسی آن به گونه‌ای، و نوع هیستریک اش به گونه‌ای دیگر، درست به این دلیل که وظیفه و حکم آنها را از گرفتار شدن در تلاطم‌های اشتیاق محافظت می‌کند، کسی که به حکم وظیفه عمل می‌کند در برابر دیگری پاسخگوست، اما کسی که به حکم اشتیاق خودش عمل می‌کند به خودش پاسخگوست، اگرچه در نهایت اشتیاق آدمی، اشتیاق دیگری است، اما در اینجا منظور از دیگری، دیگری بزرگ است، هدف از روانکاوی تولید یک مشت افراد تک رو و خود محور نیست که همه ارزش‌ها را با دیده تحقیر بنگرند و هر تلاشی را بیهوده بینگارند، درست است که فروید هم همچون حافظ اعتقاد راسخ داشت که عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی، اما این اعتقاد هیچ یک از آنها را از تلاش برای گفتن و خوب گفتن bien-dire باز نداشت، خوب گفتن ایده‌آل روانکاوی است، برخلاف هر نوع درمانی که هدفش به اصطلاح خوب زیستن است. خوب زیستن آن چیزی است که بر اساس آموزش‌ها و معیارهای گفتار اربابی تعیین می‌شود، یعنی درست همان چیزی که در قاموس حافظ نیست، حال ...
  • گزارش تخلف

…هیچ سوژه انسانی مرگ خودش را باور ندارد. همچون انسان‌های گوسفندوار رمان ماشین زمان اچ. جی

ولز که هر روز شاهد آن هستند که یک چندتایی از هم‌قطاران‌شان ناپدید می‌شوند اما هرگز از خودشان سؤال نمی‌کنند که آن‌ها کجا رفتند و چه بر سرشان آمد، تا روزی که نوبت خودشان می‌رسد و به مسلخ برده می‌شوند. آدم‌ها همین جوری هستند، فقط باور مرگ است که به زندگی معنا می‌بخشد. اما وجودی برای مرگ با وجودی در جستجوی مرگ کاملا متفاوت است. نوروتیک گاه برای پایان دادن به زندگی خالی از معنای خودش، به جستجوی مرگ می‌رود و یک بزدلی را با یک بزدلی دیگر لاپوشانی می‌کند. گاه بدون هیچ گونه صحنه سازی اقدام به خودکشی می‌کند. گاه هر روز مرگ خودش را آرزو می‌کند و گاهی هم اقدام به یک خودکشی در لباس مبدل یک عمل قهرمانانه یا یک عمل ماجراجویانه می‌کند. چه کسی واقعا می‌تواند تفکیک کند که یک هاراکیری یا یک kamikaze از طرف یک وجودی برای مرگ بوده یا از طرف یک وجودی در جستجوی مرگ … … ...
  • گزارش تخلف

🔶خوب زیستن آن چیزی است که بر اساس آموزش‌ها و معیارهای گفتار اربابی تعیین می‌شود

یعنی درست همان چیزی که در قاموس حافظ نیست. حال آن که خوب گفتن یک محصول اخلاقی است. هدف روانکاوی نه تولید انسان‌های استاندارد و چوخ بختیار است و نه مشتی افراد تک رو و خود محور و در نهایت اتیستیک و بدون هیچ گونه رابطه اجتماعی. قبلا گفتیم که به عقیده لکان روانکاوی دست‌یابی به تفاوت مطلق است و این تفاوت مطلق خود را در نوع خاص ارتباطی که سوژه با سوژه‌های دیگر برقرار می‌کند به ظهور می‌رساند و نه در قطع ارتباط با آن‌ها که این آخری راه معتکفین و عزلت نشینان است …. ...
  • گزارش تخلف

: &apos&aposاختگی دیگری&apos&apos. در غیر اینصورت می‌شود دانش فیزیک

اینکه آیا دنیا خلقتی هدفمند داشته است یا نه پرسش روانکاوی نیست. ولی در روانکاوی لحظه‌ای می‌رسد که فرد با واقعیتی دردناک روبرو می‌شود و آن اینکه &aposدیگری&apos اخته است. حال منظور از واژه‌ی &aposدیگری&apos چیست؟ یکی از ویژگی‌های لکان، که ذهنی هندسی دارد، این است که یک واژه را در معناهای گوناگون بکار می‌برد. &aposدیگری&apos هم دیگری است، هم مراقبین کودک هستند (پدر، مادر.)، هم زبان است، ساختار زبان و هم جهان، نه در معنای دانش فیزیک، بلکه در معنای &aposدنیای ظاهر&apos، در مفهوم پدیدارشناختی آن. «اختگی دیگری» به این معناست که مادر ما بدنبال &aposچیزی&apos است که هیجگاه نخواهد یافت. یک حفره‌ای در &aposپرده‌ی جهان&apos، است که نمی‌دانیم درونش چیست، یا آیا اصلا چیزی هست …. «اختگی دیگری» همچنین به این معناست که در ساختار زبان جای یک دال خالی است. همان دالی که برنهاد آرزومندی مادر را نمایندگی می‌کند. ...
  • گزارش تخلف

: دشواری متون لاکان

خوانش متون لاکان در کل دشوار است، دست کم در نگاه اول، گویی لاکان نیز مانند نیچه در عمل هر چه در توان داشته به کار برده است تا به آشفتگی‌ها و بد فهمی‌ها دامن بزند. در نتیجه او بارها متهم شده که به عمد می‌کوشد در اقدامی حیله گرانه و غامض از هر گونه ارزیابی نقادانه بگریزد …بدیهی است که گفتمان لاکانی به شکل نظام بسته‌ی منسجمی که آماده‌ی تصرف و مصرف تدریجی باشد ارائه نمی‌شود. لاکان: از اینکه ممکن است گفتمان من تا حدی موجب بدفهمی شود تعجب نمی‌کنم. اما این اقدام به منظوری آشکار و مطلقا سنجیده انجام می‌شود و من این گفتمان را به ترتیبی دنبال می‌کنم که امکان فهم آن برای شما فراهم نشود. نزد لاکان، این رهیافت نشانه‌ی 《حکمت عملی، phronesis》 خواننده است که عجولانه فرا نگیرد …. لاکان: شما ملزم به فهم نوشته‌های من نیستید. اگر آن‌ها را نفهمیدید که چه بهتر، چون فرصتی برای تبیین آن‌ها به دست می‌آورید … … … ...
  • گزارش تخلف

🔶فروید در مقدمه‌ی روانشناسی گروهی می‌نویسد: روانشناسی فردی در عین حال روانشناسی اجتماعی است

درواقع می‌توان ادعا کرد تمام روابطی که تاکنون موضوع اصلی روانکاوی بوده‌اند به نوعی پدیده‌های اجتماعی به شمار می‌آیند، از این رو کنش‌های اجتماعی و کنش‌های خودشیفته وار ذهنی در قلمرو روانشناسی فردی جای می‌گیرد …از این لحاظ، تاکید می‌توانیم کرد که روانکاوی حق دارد به تحلیل اجتماعی مبادرت ورزد، درست به این دلیل که ساحت اجتماعی به ساحت فردی احاله می‌شود …فروید عنوان می‌کند: جامعه شناسی که با رفتار مردم در جامعه سروکار دارد چیزی جز روانشناسی کاربردی نیست. به عبارت دقیق فقط دو نوع علم وجود دارد: روانشناسی محض و کاربردی. و علم طبیعی … … … ...
  • گزارش تخلف

📌 «هر که دشمن کمونیسم باشد سگ است» (سارتر)

🔸 «کمونیسم» نام تاریخ راستین ما در مقام فعالیت و اثرگذاری بود. بدینگونه بود که من در جوانی معنای شعار زننده و بی ظرافت سارتر را میفهمیدم: «هر که دشمن کمونیسم باشد سگ است»، چون هر که با کمونیسم دشمن بود نفرت و بیزاری خود را از «ما» بروز میداد، تصمیم خویش را مبنی بر اینکه تنها در درون مرزهای دارایی شخصی (self-possession) زندگی کند، که همواره قسمی مالداری یعنی مالکیت است. امروزه حکم کلی و شاملی که در لفافه بیان میشود این است که هر کمونیستی سگ است. ولی این مهم نیست، یعنی مهمتر از الوده شدن تاریخی یک واژه والا نیست، الوده شدنی که گویا تقدیر محتوم واژه‌ها، بویژه والاترین واژه‌ها، است: لجن مال گشتن و به خون الودن. این مهم نیست زیرا پیکره «ما» یی که این واژه بدان اشارت داشت دیری است که فروریخته است …. --------------------------------------. 🖋 فلسفه و مرگ کمونیسم، الن بدیو، ترجمه صالح نجفی (با اندکی دخل و تصرف) … ...
  • گزارش تخلف