📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


📢چرا واسلاو هاول با وجود موفقیت‌هایش در زندگی باز هم نمایشنامه‌های ابزورد نوشت؟

سرور: ◀اگر واسلاو هاول مبارز سیاسی نبود و در ۱۹۸۹ مبارزات سیاسی او برای تغییر رژیم کمونیستی در چکسلواکی نافرجام می‌ماند و نتیجه‌ی یک عمر مبارزات فعالانه‌ی سیاسی‌اش حاصلی جز مطرود شدن از سوی مردم، شکست یا حرمان نداشت، آن‌گاه منطقی بود که او برای بیان افکار و ایده‌هایش سبک ابزورد را برگزیند. او در مقام نمایشنامه‌نویس ابزورد از آن روی میراث‌دار بکت می‌شد که در دنیا هیچ امیدی برای تغییر نمی‌دید و مانند استراگون اعتراف می‌‌کرد که «هیچ کاری نمی‌توان کرد». ازآنجاکه وعده‌های آرمانی‌اش محقق نشده بود، انتظار برای آمدن گودو را کاری عبث می‌دانست. هاول مقالات بیشماری در رثای آزادی نوشته بود، اگر این مقالات بر مردم هم‌عصرش تأثیری نداشت، آن‌گاه حق داشت که در مقام نویسنده‌ای ابزورد، پیرو اوژن یونسکو باشد و زبان را ناتوان از بیان مقصود و یکسره مبتنی بر سوءتفاهم بداند. تراژدی شکست سیاسی او برآمده از تراژدی زبان بود. پس از شکست‌های متوالی، هاول همان‌قدر وانهاده و منزوی می‌شد که هر یک از شخصیت‌های آثار ابزورد بودند. اما هاول در مبارزات سیاسی‌اش شکست نخورد، او نه‌تنها رژیم کمونیستی حاکم بر کشورش را وادار ب ...
  • گزارش تخلف

📢وقار انسانی ادبیات خلق نمی‌کند!

قریشی (نویسنده انگلیسی پاکستانی تبار): ◀همه نویسندگان هنگام نوشتن نگران تأثیری خواهند بود که کار آنان بر دیگران می‌گذارد. نویسندگان با این تفکر دچار دلهره شدید می‌شوند حتی ممکن است این حس سبب شود از نوشته‌شان متنفر شوند یا از آغاز کار ترس شدیدی وجود آنان را فرا گیرد …◀ «تی. اس. الیوت» نگران برخورد مردم در برابر «سرزمین هرز» بود و پیش از انتشار گفته بود «نمی‌دانم چه خواهد شد و باید منتظر بمانم و ببینم نظر ویوین-همسر وی- در این باره چیست.» یا نامه‌هایی ناامیدکننده‌ای که از طرف «ویرجینیا وولف» و «الیوت» برای «جیمز جویس» و «جورج اورول» نگاشته شده بود همگی نشان از این دارد که نویسندگان بزرگ نیز با چنین برخوردهایی روبه‌رو شده‌اند …◀نویسنده هنگام نوشتن، در حال خلق اثری فانتزی است که کاربرد علمی ندارد. در وقع وقتی فرد شروع به نوشتن می‌کند هیچ ایده‌ای از عکس‌العمل دیگران ندارد. اگر نویسنده توانایی کافی برای نوشتن داشته باشد کار خود را انجام می‌دهد و سپس منتظر برخورد دیگران خواهند ماند. این برخورد می‌تواند مثبت، منفی، بسیار مشتاقانه و گاهی خشن باشد اما تعمق در باب برخورد دیگران سبب می‌شود پیش از ...
  • گزارش تخلف

📚اورول و رمان هایی که درباره توتالیتاریسم نوشته شده‌اند

استاین هوف | ترجمه غلامرضا صراف | اورول علاقه‌ای دیرینه به تعدادی نویسنده داشت که به نسبت داستان‌نویسان، مستقیم‌تر درگیر مسائل مربوط به توسعه‌ی اجتماعی و ساختارهای سیاسی در جهان واقع بودند. هم تأمل بر اندیشه‌های آنها در ۱۹۸۴ و هم آنچه خود اورول در نوشته‌های انتقادی‌اش درباره‌شان گفته بود، تقریبا معلوم می‌کند که آثار نویسندگان مورد بحث به شکل دادن تصویر دولت توتالیتری که او قصد ترسیم‌اش را داشت، کمک کرده است. این کتاب‌ها اتوپیایی نیستند، حتی به معنی کنایی کلمه که احتمالا در مورد دنیای قشنگ نو (آلدوس هاکسلی- م.) یا ما (یوگنی زامیاتین-م.) به کار می‌بریم. از میان آنها دو اثر به شرح رویداد‌های معاصر در روسیه‌ی استالینی می‌پردازند: ظلمت در نیمروز نوشته آرتور کستلر و مقاله‌ی جزوه مانند بختک در اتحاد جماهیر شوروی نوشته بوریس سوورین، جزء جزء فضای رمان کستلر همان اندازه مهم است که توصیف جهان واقع در جزوه‌ی سوورین، نویسندگان دیگر، نظیر هیلار بلاک در دولت نوکرمآب و جیمز برنهام در انقلاب مدیریتی، ماکیاولی‌ها و جدال برای جهان، نگاه به آینده داشتند؛ اما اورول هیچ‌گونه نوید اتوپیایی در آنچه آنها می‌دی ...
  • گزارش تخلف

📚این کهنه‌قصه را زنجیرهای پاره به من گفتند. رمان «سوءقصد به ذات همایونی»

پروانه میری- نام «سوءقصد به ذات همایونی» یادآور واقعه‌ای تاریخی است و شروع رمان نیز لحظه‌ای دقیق از تاریخ را پیش روی خواننده می‌گذارد: «ساعت ۵/۲ بعدازظهر ۹ اسفند سال ۱۲۸۶ شمسی.» اما سوءقصد به جان محمدعلی‌شاه قاجار تنها بهانه‌ای است برای روایت رمان، روایتی که مرزهایش را فراتر از ترور یک شاه (واقعۀ تاریخی) تعیین می‌کند و هرچه پیش می‌رود، تخیل در آن نقشی پررنگ‌تر می‌یابد. چنین است که «سوءقصد…» از رمان تاریخی مجزا می‌شود و البته در تمام بخش‌های رمان تاریخ در پس‌زمینۀ روایت حضور دارد. دغدغۀ جولایی در «سوءقصد…» نه ارائۀ تصویری از شاه قاجار بوده و نه ارائۀ تصویری دقیق از تاریخ. ترور محمدعلی‌شاه تنها در حکم درآمدی است برای روایت قصه، قصه‌ای که به مناسبات فرهنگی و اجتماعی و تاریخی یک جامعه و آدم‌هایش مربوط است و دقیقا راهی را در پیش می‌گیرد که خلاف جریان روایت‌های رسمی تاریخ است. هرقدر که تاریخ با کلیات و وقایع دوران‌ساز سروکار دارد، در مقابل فرم ادبی به جزئیات ماجراها و سویه‌های نادیده زندگی می‌پردازد. در «سوءقصد…»، فراموش‌شدگان تاریخ احضار شده‌اند و بیش از آن‌که به‌عنوان چهره‌های واقعی و تاری ...
  • گزارش تخلف

📌اختصاصی ماتیکان داستان.. 📢اقتباس سینمایی رمان سوئدی؛ رقیب سرسخت اصغر فرهادی

اقدم: مردی به نام اوه ساخته هانس هولم؛ اقتباسی هوشمندانه از رمان فردریک بکمن با همین نام است. این فیلم به شدت داستانی که روایت‌گر اوه تک افتاده در چارچوب‌های مدرن شده‌ی کشورش است، به حتم از فروشنده اصغر فرهادی در بخش اسکار خارجی پیشی خواهد گرفت. رقیب‌های نزدیک به مردی به نام اوه به احتمال زیاد؛ بهشت ساخته‌ی آندره کونچالوفسکی و تونی ادرمن ساخته مارن اده از کشور آلمان خواهد بود. هانس هولم در اثر سینمایی شده‌ی مردی به نام اوه به رمان وفادار مانده و چیزی که آن را فراتر از نسخه‌ی ادبی اش قرار می‌دهد فاصله گذاری‌های هوشمندانه‌ی فیلمساز سوئدی است. کاری که بکرمن با توصیف‌های بیشمار به آن رسیده؛ سینمای هولم میان برتر کرده است. تدوینی مدرن از نقطه گذاری‌های سینمایی. برش‌های تیزهوشانه از دو پاره شدن روایت جلوگیری کرده و آن را با روایت دم دستی رمان همراه خود به وادی سینمایی اصیل کشانده است. ...
  • گزارش تخلف

رفیق استاد هنرمند، شما از نگرانی‌های قدرت هیچی سرتون نمی‌شه

وقتی یه شهروند داره تو تنهایی خودش یه داستان می‌خونه، هیچ خطری وجود نداره. وقتی شهروند تو اتاقش تنهاست، دراز کشیده رو تختش، نشسته گوشه‌ی باغش … این جور وقت‌ها قدرت خیالش آسوده‌ست …. مایرهولد: بله. آنتون: ولی به محض این که حرفت تو جمع گفته می‌شه، مثلا تو یه سالن تئاتر جلوی مردم زنده … اون وقت خطرناک می‌شه. مایرهولد: بله. آنتون: هیجانی که یه نفر تو تنهایی‌ش حس می‌کنه، خطرناک نیست، ولی وقتی از رابطه‌ی یه معرکه‌گیر و جمعیت هیجان جمعی تولید می‌شه … این هیجان می‌تونه اندازه‌ی یه معجون خطرناک بشه، چون هیجان جمعی نطفه‌ی شورشه …. 📒ریچارد سوم اجرا نمی‌شود یا صحنه‌هایی از زندگی مایرهولد. ✒ماتئی ویسنی‌یک. ✏اصغر نوری. ...
  • گزارش تخلف

📢آسیبی که ویراستار به مارکز زد

جاوید: در سال ۱۹۶۲، وقتی کتاب «ساعت شوم» گابریل گارسیا مارکز به ناشری اسپانیایی سپرده شد، این ناشر بدون اطلاع مارکز کتاب را به ویراستارهایش داد. ویراستارها در کتاب دست بردند و نثر مارکز را که چاشنی کلمبیایی داشت به نثر رسمی اسپانیایی تغییر دادند. کتاب منتشر شد و مارکز بعد از دیدن نسخه‌ی چاپی‌اش به قدری عصبانی شد که آن را اثر خود ندانست. سپس کار را تقریبا از نو نوشت، چون تنها نسخه‌ای را که موجود بود به همان ناشر سپرده بود. ضربه‌ای که به او وارد شده بود چنان شدید بود که سه سال نویسندگی را کنار گذاشت!. تأکید بر حفظ سبک پدیدآور هنگام ویرایش برای پرهیز از چنین اتفاقاتی است. نویسنده باید ویراستار را چشم دوم خود ببیند، نه دست دوم خود!. ...
  • گزارش تخلف