Friedrish روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا Friedrish ۱۳:۱۲ ۱۳۹۹/۱۰/۱۶ سرگذشت تنهاترین نهنگ دنیا. ----------. قسمت دوم و آخر از چند جهت ردیابی این نهنگ براشون هم آسون بود و هم سرگرم کننده: صداش اون رو از بقیه متمایز میکرد، ردگیریش راحت بود و همیشه میدونستن کجاست. و اینکه قضیه یک راز بود براشون که چرا این تنهاست و منتظر بودن ببینن آیا جایی در نقطهای نهنگی به آوازهاش جواب میده یا نه …بعد میگه ما در سالیان ردیابی شوخی زیاد هم میکردیم: مثلا میگفتیم حتما زشته که نهنگ ماده جوابشو نمیده. یا وقتی سر و کلهش تو رادار پیدا میشد میگفتیم دوباره این اومد مخ بزنه. یا تو پایگاه با صدای بلند میگفتیم که حتما کسی رو پیدا میکنی، ناامید نشو …وقتی حادثه یازده سپتامبر رخ داد، بودجه این پایگاه قطع شد. پرسنل مرخص شدن و آدمایی که پیگیر این نهنگ بودن از کار بیکار شدن. حالا ردپای این نهنگ و وضعیتش که در هزاران برگه ثبت و ضبط شده یه گوشه تو اون پایگاه خاک میخوره و دیگه کسی پیگیرش نیست …سال ۲۰۰۴ مقاله بلندی در ژورنال Deep Sea Research درباره فرایند تجزیه و تحلیل صدای این نهنگ نوشتن. بیل واتکینز Bill Watkins که از آدمای اصلی در پیگیری سرنوشت این نهنگ بود همون سال فوت کرد. این مقاله بود که نهنگ رو به دنیا معرفی کرد …همین سالها یه مقاله ... Friedrish ۱۳:۱۱ ۱۳۹۹/۱۰/۱۶ سرگذشت تنهاترین نهنگ دنیا. ---------------. قسمت اول روز هفتم دسامبر سال ۱۹۹۲ روزی بود که خیلی از جنگها تموم شده بود؛ ویتنام، کره، جنگ خلیج فارس. دورهی جنگ سرد هم تموم شده بود. دنیا تقریبا داشت روی آرامش رو بالاخره میدید. توی این آرامش دنیا، انگار یک صدا از اعماق اقیانوس آرام تازه داشت به گوش بشر میرسید …در یک پایگاه هوایی در غرب آمریکا در جزیرهی Whidbey یک سری هیدروفون (میکروفون دریایی) وجود داشت که در طول دههها کارشون ضبط تحرکات زیردریاییهای شوروی بود. حالا که همه چی تموم شده بود، پرسنل پایگاه کنجکاو شدن ازینا برای شنیدن صداهای دیگهم استفاده کنن، اگر چیزی میبود …همین روز هیدروفونهای این پایگاه شروع کرد به ضبط کردن یک صدا از اعماق دریا. یک صدایی که تابحال نشنیده بودن. طیف نگارهای پایگاه روشن شدن و صدا رو چاپ میکردن روی کاغذ؛ صفحهها پشت سر هم پرینت میشد و یک سری اصوات نامفهوم داشت روی کاغذ شکل میگرفت …پرسنل و متخصصان صدا و آکوستیک این پایگاه نمیدونستن چیه. صدای عجیبی بود. تاحالا نشنیده بودن. ... Friedrish ۲۳:۰۲ ۱۳۹۹/۱۰/۱۳ لیست مطالب منتشر شده در این کانال. ----------------------------------- این لیست هر بار بروز میشود …کارلوس گون - اول. ماجرای میتینگ Big Three در تهران - اول. دزدی قرن از بانکی در آرژانتین - اول. ماجرای خانوادهی ساکن سیبری - اول. کریس اسمیت - اول. بازرگان مرگ - اول. راسپوتین - اول. دزدی پیرمردهای لندنی - اول. جاسوسی که غلط نگارشی داشت - اول. ... Friedrish ۲۰:۲۷ ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ . ماجرای فرار حسین نیری از زندانی در آمریکا. ----------- قسمت سوم و آخر. از اونجایی که برخورد نیری با این پیرمرد خیلی بد و اگرسیو بود، دونگ به مرور نقش یه بادی گارد رو براش بازی میکنه و سعی میکنه از نیری دور نگهش داره که بهش آسیب نزنه. نیری هم هر بار این پیرمرد رو میدید با دست نشون میداد که کارش تمومه …بی پولی بهشون فشار آورد، ظاهرا مادر نیری ۳ هزار دلار پول براش کارت به کارت میکنه. پول رو میگیرن و دوباره متل رو عوض میکنن. یک روزی نیری به دونگ میگه من و جاناتان با راننده میریم بیرون. ظاهرا میرن در ساحلی به قصد سرنگون کردن پیرمرد ولی به هر دلیلی بیخیال میشن و برمیگردن …اخبار نشون میداد که چندین نفر در ارتباط با این فرار بازداشت شدن. از جمله معلم انگلیسی، نوش آفرین رواقی، که نقشه زندان رو به نیری داده بود. سر همین دوباره جر و بحث بالا میگیره بین نیری و اون دو نفر. دوباره نیری هر دوشون رو لت و پار میکنه …روز بعد نیری با جاناتان به قصد تغییر پلاک ون میرن بیرون. ... Friedrish ۲۰:۲۵ ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ . ماجرای فرار حسین نیری از زندانی در آ «ریکا. ------------------ قسمت دوم. سال ۲۰۱۲ یک روزی بالاخره حمله میکنن به دکتره و زنش. میدزدنشون، شکنجهشون میکنن و بهشون فشار میارن که جای پولا رو لو بدن. ناامید از یافتن پول، که در واقع هیچوقت همچین چیزی وجود نداشته و توهمشون بوده، دکتره و زنش رو ناجور شکنجه و تو بیابون ولشون میکنن …زن دکتره سینه خیز خودش رو میکشونه کنار جادهای، پلیس اتفاقی رد میشه از اون طرفا و صحنه رو میبینه. خیلی اتفاقی اون دو نفر زنده میمونن و پلیس میافته دنبال آدمایی که این کارو کردن. از طریق دوربین یک شماره پلاک ماشین پیدا میکنن که برای دوست نیری بوده …نیری که از این قضیه بو میبره که دوستش لو رفته، پا میشه دوباره فرار میکنه ایران. پلیس هم یک برچسپ تحت تعقیب بهش میزنه و منتظر میمونن برگرده آمریکا. طی این مدت، گیر میده به زنش که بیا فلان کشور برام پول بیار. دارو بیار. ... Friedrish ۲۰:۲۳ ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ . ماجرای فرار حسین نیری از زندانی در آمریکا. ------------------- قسمت اول. ساعت نه و نیم یک شبی در ژانویه یک پیرمرد ۷۱ ساله ویتنامی در کالیفرنیا دم در ساختمونی توقف میکنه و منتظر مسافراش میشه که زنگ زده بودن قبلا و تاکسی خواسته بودن. پیرمرده از دور نگاه کرد دید سه نفر با لباس کم در اون شب سرد اومدن که سوار ماشین بشن …یکی از اون سه نفر که ویتنامی بلد بود با همون زبون به راننده گفت مارو ببر والمات. پیرمرد راننده تاکسی هم یه نگاه به سر و وضعشون کرد و پیش خودش گفت با این لباسای نازک تو این شب زمستونی این وقت شب میخواین برین خرید؟ ولی چیزی نگفت. ماشین رو روشن کرد و بردشون سمت والمارت …رسیدن دم والمارت، پیاده شدن، رفتن داخل و پس از چند دقیقه برگشتن. اینبار به رانندهه گفتن مارو ببر Target (یک فروشگاه زنجیرهای دیگه). پیرمرده یه کم من من کرد که آخه این وقت شب تو این سرما، تارگت هم که یک ساعت راهه. یکی از اون سه نفر گفت ۱۰۰ دلار بیشتر بهت میدیم فقط مارو ببر اونجا …رسیدن تارگت. ... Friedrish ۱۹:۵۶ ۱۳۹۹/۰۹/۳۰ ماجرای مایکل تویس؛ از پیشگامان دنیای پورنوگرافی. ------------ قسمت سوم و آخر …از طریق فامیلای دوست دخترش، رد پلاک ماشین زن آندرهیل رو میزنن. پس از یکی دو ماه گشتن بالاخره خونهش رو پیدا میکنن. آندرهیل که اون خونه رو گذاشته برای فروش، یک روز املاکی بهش زنگ میزنه که مشتری اومده برای دیدن خونه …آندرهیل در خونه منتظر مشتری میمونه. مشتری که تویس هست وارد خونه میشه و آندرهیل رکب خورده با چند گلوله نقش زمین میشه و پس از ماهها دزد و پلیس بازی انتقامش رو از دوست قدیمیش میگیره. زن آندرهیل میاد خونه و میبینه شوهرش افتاده رو زمین و نفسای آخرشه …بی هیچ حاشیهای یک کلمه ازش میپرسه که تویس این بلا رو سرت آورد؟ اگه آره دستم رو فشار بده. آندرهیل با دستش میگه آره و همونجا میمیره. شانزده روز پس از این قتل، تویس با اسم جعلی Arby Evans وارد یک بانک میشه. کارمند بانک که مشکوک میشه بهش زنگ میزنه به اف بی آی …مایکل تویس که با این اسم جدیدش قصد داشت پول برداشت کنه، میبینه هوا پسه و کارمند مشکوک شده، میگه من منصرف شدم و میخوام برم. ... Friedrish ۱۹:۵۴ ۱۳۹۹/۰۹/۳۰ ماجرای مایکل تویس؛ از پیشگامان دنیای پورنوگرافی. ------------. قسمت دوم اوایل دهه هفتاد سر و کلهی رقبا هم پیدا شد که هم فیلم پورن میساختن هم دستگاه میفروختن. اینم که میخواست کنترل کل صنعت دست خودش باشه چشم دیدن رقیب رو نداشت. همین زمانا بود که کم کم افکار عجیبی به ذهنش زد …آدم اجیر میکرد و میرفت کارگاههای رقبا رو نابود میکرد. دستگاههای رقبا در خیابون رو آتیش میزد. همین سالها یکی از کارمندان سابق خودش که به شرکت رقیب پیوسته بود رو دعوت کرد دفترش و بهش شلیک کرد و کشتش …تویس که چشم دیدن رقیب رو نداشت و قدرت و برتری طلبی کورش کرده بود، این مرد رو تو خونهش کشت و بعدش با کمک دوستی به اسم آندرهیل جنازهش رو توی یک پارکینگ رها کردن. این دوران در اوج قدرت و پول و نفوذ بود …درآمد شرکتهای تویس از HP بیشتر بود. ساختمانهای بزرگ و صدها کارمند داشت. از فیلمبردار و بازیگر پورن گرفته تا کارگاههای صنعتی ساخت و تولید این دستگاهها. اما خیلی وقتا مالیات نمیداد. ... Friedrish ۱۹:۵۲ ۱۳۹۹/۰۹/۳۰ ماجرای مایکل تویس؛ از پیشگامان دنیای پورنوگرافی. ---------------. قسمت اول مایکل تویس Michael Thevis سال ۱۹۳۲ در آمریکا به دنیا اومد. بچگی فقیرانهای داشت؛ روزا درس میخوند و شبا تا نصف شب روزنامه میفروخت. تو نوزده سالگی با یه دختر ۱۶ ساله ازدواج کرد. خودش میگه انقدر فقیر بودم که پول خرید ضد یخ برای ماشینم رو نداشتم …تویس اما آدم جاه طلبی بود و به زنش قول داده بود که تا قبل ۳۰ سالگی میلیونر بشه. بخاطر کار روزنامه فروشی و معاشرت زیاد با آدمها، خیلی خوب بلد بود حرف بزنه. بلد بود بقیه رو متقاعد کنه. صاحب کارش رو راضی کرد که یه دکه روزنامه رو در اختیارش بزاره …با زحمت و شب نخوابیدن و کار زیاد، تو ۲۳ سالگی خودش سه تا دکه روزنامه فروشی رو مدیریت میکرد. دهه پنجاه میلادی تو آمریکا هنوز بحث رابطه جنسی تو نشریات و مدیا تابو بود. تو سریالهاشون، مثل ما، زن و شوهر جدا میخوابیدن و برهنگی یک چیز مگو و در خفا بود …اون موقع حتی فروش عمومی مجلههای پلی بوی یا Gent هم ممنوع بود و تویس بخاطر فروش این مجلات تو دکههاش چند بار بازداشت شد. ... Friedrish ۲۱:۲۴ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ بابی فیشر؛ قهرمان شطرنج دنیا. --------------- قسمت دوم و آخر …بابی فیشر هم اومد گفت با افتخار «نبرد من» از آدولف هیتلر! در طول این سالها تقریبا هرچی غول شطرنج روسی بود، از فیشر شکست خورده بود. اما مسابقهی مهمی در سال ۱۹۷۲ برگزار شد که در اون فیشر از آمریکا و Spassky رو در روی هم قرار گرفتن …این مسابقه برای آمریکا و شوروی خیلی اهمیت پیدا کرد از اون جهت که در وسط جنگ سرد بودن و این دو ابرقدرت از هیچ فرصتی برای به رخ کشیدن قدرت خودشون دریغ نمیکردن. جایزه مسابقات حدود ۱٫۲ میلیون دلار الان بود. هنری کسینجر شخصا از فیشر خواست مسابقه رو حتما با دست پر شرکت کنه …در این مسابقه که کل دنیا نگاش میکرد، فیشر بازی اول رو به Spassky باخت. بعد گفت تقصیر دوربینهاست. اینارو ببرید بیرون. به حرفش گوش ندادن. بازی دوم رو باخت. ... Friedrish ۲۱:۲۲ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ بابی فیشر؛ قهرمان شطرنج دنیا. --------------- قسمت اول …در دوران جنگ سرد، شوروی قدرت بلامنازع شطرنج بود، تا اینکه بابی فیشر آمریکایی، در مسابقه قرن، شوروی رو شکست داشت. این مسابقه حیثیتی بود و تقابل میان شرق و غرب محسوب میشد. اما بابی فیشر بعدها مغضوب آمریکا واقع و کاملا بایکوت شد …بابی فیشر از نابغههای دنیای شطرنج بود و با آی کیوی ۱۸۱ میگن بزرگترین شطرنج باز تاریخ هست. از ۶ سالگی مشغول شطرنج شد و در ۱۳ سالگی قهرمان جوانان آمریکا شد. اما این نابغه، خیلی پرخاشگر بود و رفتار عجیبی از خودش نشون داد …بابی فیشر سال ۱۹۴۳ به دنیا اومد. از شش سالگی شطرنج کار کرد. تمرکز عجیب و قدرت حل مسئلهش در شطرنج، خیلی زود نظر دنیا رو به خودش جلب کرد. زندگیش شطرنج بود. همیشه یک تخته شطرنج همراهش بود؛ چه تو حموم باشه چه رو تخت خوابش …در ۱۵ سالگی به جوانترین گرند مستر در دنیا تبدیل شد. ... Friedrish ۲۱:۱۸ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ نقشه گنج آمریکایی در شعر فارست فن. ----------------- قسمت دوم و آخر …تخمین میزنن تا امسال حدود نیم میلیون نفر آمریکایی تو اون مسیر رفتن و دست خالی برگشتن. مسیر صعب العبوریه و کوههای سر به فلک کشیدهای داره که اگه سرچ کنین مشخصه. فارست فن یه سایت هم زده بود که توی اون اطلاعرسانی میکرد که اگر کسی پیداش کرد به مردم خبر بده جستجو رو متوقف کنن …روز ششم ژوئن امسال، یک اطلاعیه اومد رو سایت فارست فن که میگفت: گنج پیدا شده. ظاهرا در همون نقطهای که چالش کرده بودم پیدا شده و این ده سال دست نخورده باقی مونده. از مردم تقاضا دارم جستجو رو متوقف کنن. من اطلاعی از یابنده ندارم ولی به محض دریافت، شما رو مطلع میکنم از هویت یابنده …فارست بعدا گفت یکی اهل شرق آمریکا این گنج رو پیدا کرده. دو سال روش تحقیق کرده ظاهرا و تاییدیهش هم این بود که از طریق ایمیل عکس صندوق رو براش فرستاده بود. ولی هویت خودش رو فاش نکرده بود بنابر احتیاط به دلایل بسیار …باز هم یه عده سر و صدا راه انداختن که همهش دروغ بوده. ظاهرا یک شبی یابندهی گنج میره در خونهی فارست و صندوق رو میزاره جلوش، فارست هم کلی عکس و فیلم میگیره و میزاره رو سایتش. ... Friedrish ۲۱:۱۶ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ نقشه گنج آمریکایی در شعر فارست فن. ----------------- قسمت اول …فارست فن Forrest Fenn یک خلبان دارنده مدال نقرهی آمریکایی بود که همین شهریور امسال در ۹۰ سالگی فوت کرد. فارست کمی بیش از یک دهه پیش یه چند خط شعر منتشر کرد که نقشه گنج بود و تقریبا در یک دهه گذشته حدود نیم میلیون آمریکایی مشغول رمزگشایی این شعرش بودن …فارست خلبان جنگ ویتنام بود. پس از جنگ، رو میاره به جمع آوری اشیا باستانی و قدیمی و با همسرش یه گالری میزنه. تو این گالری کارش میشه خرید و فروش آثار هنری تا اینکه سال ۱۹۸۸ دکتر بهش میگه سرطان کلیه داره و یه جنگ سختی در پیش داره با بیماریش …پس از این خبر ناخوشایند دکتر، یک شب که داشت به سرگذشت محتومش فکر میکرد، یک ایده به ذهنش زد. گفت من که عاشق عتیقه و اشیاء قدیمی بودم یه عمره، و کلی خرت و پرت جمع کردم، چرا مشوق مردم نشم که یه بخشیش رو بگردن پیدا کنن تا زمانی که زندهم؟ و شاید حتی پس از مرگم …فارست دست به کار شد، یک جعبهی مسی عتیقه خرید، توش رو پر کرد از سکههای طلا، مجسمههای باستانی شکل حیوانات، چند تکه الماس، دستبندهای نقره و چیزهای دیگه. محتوای این صندوق رو حدود ۲ میلیون دلار برآورد میکنن …تو این صندوق همچنین یک خود ... Friedrish ۲۱:۱۳ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ تئاتر خیابانی پلیس برای اعتراف گیری از یک متهم. --------------------- قسمت سوم و آخر …مستر بیگ آدم هیکلی و قد بلندی بود. قیافهی ترسناکی هم داشت. آلن از این میترسید که بیاد این دو نفر رو که شاهد این ماجرا بودن رو بکشه. مستر بیگ گفت ببینید، شما شاهد بودین که من یک قتل انجام دادم. و ممکنه برین من رو لو بدین. پس کسی از این در بیرون نمیره تا اینکه شما هم هرکدوم به چیزی اعتراف کنین. من باید از شما هم آتو داشته باشم که اگر فردا چیزی رو لو دادین منم بتونم شما رو لو بدم. اسکینر که به ظاهر ترسیده بود و خوب نقش بازی میکرد گفت حقیقتش من یه بار دوست دخترمو از رفتن به زندان نجات دادم. مست بود و تو تصادف بغل دستیش مرد. ... Friedrish ۲۱:۱۱ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ تئاتر خیابانی پلیس برای اعتراف گیری از یک متهم. --------------------- قسمت دوم …چند روز بعد از اداره پلیس بهش زنگ زدن که آقا شما برنده کمپینگ ماهیگیری شدین. فلان روز همراه با دیگر برندهها میان دنبالتون برای کمپینگ. آلن خوشال شد. چند روز بعد یک ون سفید اومد دم در و آلن رو سوار کرد. حدود ۴ نفر تو ون بودن و دو نفر جلو. همه پلیس بودن ولی خب پلیس مخفی …یکی از اونا با اسم مستعار اسکینر سر صحبت رو با آلن باز کرد. گفت آره من تازگیا اومدم اینورا. کارم قالیشویی هست و از این صحبتا. انواع دوربین و میکروفون هم بهش متصل بود که بتونن اعترافش رو ثبت کنن. ... Friedrish ۲۱:۰۸ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ تئاتر خیابانی پلیس برای اعتراف گیری از یک متهم. --------------------- قسمت اول …دو هفته مونده به کریسمس سال ۱۹۷۴، بورلی اسمیت ۲۲ ساله که یک بچه ۱۰ ماهه داشت، شوهرش رو روانهی کارش کرد و رفت داخل نشست که کارت پستالهای کریسمس رو امضا کنه. اون شب آخرین شب زندگیش بود. یک شخصی داخل خونه شد و از پشت سر بهش شلیک کرد و زندگیش رو گرفت …شوهرش داگ، کارگر خطی جنرال موتور بود و بعضی وقتا علف هم میفروخت به در و همسایه. زنگ که میزنه خونه و میبینه کسی جواب نمیده، به خانوم همسایهشون خبر میده که بیزحمت یه چک بکن ببین بورلی چرا جواب نمیده. همسایه میره از پنجره نگاه میکنه و میبینه بورلی افتاده کف اتاق …داگ برمیگرده خونه. پلیس و آمبولانس میان و میبینن بچه سالمه و داشته بازی میکرده. اونجا پلیس در دم اعلام میکنن که بورلی فوت کرده و کالبد شکافی نشون داد با گلوله کالیبر ۲۲ کشته شده. جدا از کشتن بورلی، از خونه حدود ۱۷۰ گرم هم علف دزدیده بودن. عکس و مستندات جمع کردن و همه متفرق شدن …تئوری اولیه این بود که بورلی قاتل رو راه داده خونه و اون رو آشپزخونه تنها گذاشته که بره طبقه بالا و علف بیاره براش. ... Friedrish ۲۱:۰۶ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ جسی لیورمور یا خرس بزرگ وال استریت. ------------- قسمت دوم و آخر …اما مهمترین تریدش که در تاریخ معروفش کرد، وقتی رخ داد که در سال ۱۹۲۹ بازار بورس آمریکا به شدت نزولی شد و آمریکا در بحرانی فرو رفت که بیشتر از یک دهه طول کشید. در این زمان کل مردم آمریکا وارد بورس شده بودن و داغترین نقطه جهان برای پول در آوردن شده بود …قیمتها حبابی شده بودن، الکی سهام بالا میرفت، همه از شهر و ده هجوم آورده بودن به کارگزاریها برای خرید سهام چون همه داشتن سود میکردن بدون توجه به اینکه اسم سهم مهم باشه براشون. وقتی حباب وال استریت ترکید، آمریکا وارد رکود بزرگ شد که به دوره great depression معروف هست …لیورمور با توجه به شمی که از بازار داشت، اوایل سال ۱۹۲۹ روی بازار سهام پوزیشن شورت باز کرد. میدونست دیر یا زود بازار فرو میریزه. پوزیشنهاش که با اهرم مالی چند برابر شده بودن، در صد کارگزاری متفاوت در آمریکا هندل میشدن …یکی دو ماه بعد از این پوزیشن شورت بزرگ، چند میلیون دلار تو ضرر بود. قیمت سهام بالاتر رفت تا اینکه کم کم قیمتها شروع کردن به لرزیدن. بازار سقوط کرد. هرج و مرج کشور رو گرفت. لیورمور از انگشت شمار آدمایی بود که یک شبه جزو چند ثروتمند برتر ... Friedrish ۲۱:۰۴ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ . جسی لیورمور یا خرس بزرگ وال استریت. ------------- قسمت اول …جسی لیورمور رو به عنوان خرس بزرگ وال استریت میشناسن؛ کسی که چند دوره رکود بورس رو تشخیص داد و با short کردن سهام و کمودیتی، از ثروتمندترین آدمهای دنیا شد. اما وقتی در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۴۰، ساعت ۵ و نیم صبح، خودش رو با تپانچه کشت، بدهیهاش از داراییهاش بیشتر بود …در نامهی خودکشیاش به زن سومش نوشت: «نینای عزیزم، از جنگیدن خستهم. توانایی ادامه دادن ندارم. تنها راه خروج از این وضعیت همینه [خودکشی]. دوستدار تو لوری». پسرش و نوهاش هم سالها بعد پشت سر هم خودکشی کردن …وقتی بچه بود کارش رو تو Bucket shopها با تغییر دادن قیمت سهام روی تابلوها شروع کرد. وقتی قیمت سهامی عوض میشد، این دستی قیمتها رو روی تابلوی بزرگ سالن عوض میکرد. باکت شاپ بورس واقعی نبود و مردم روی تغییر قیمتها شرطبندی میکردن …از همون بچگی خودش هم شروع کرد به شرط بندی کردن. با توجه به شم بالایی که از نوسان قیمتها داشت، بردهای زیادی کسب میکرد. ... Friedrish ۱۶:۱۳ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ ماجرای هیرو اونودا سرباز ژاپنی. ------------ قسمت دوم و آخر …در ژاپن مقامات که ماجرا رو میشنون میرن میگردن دنبال اون فرد مافوقش در دوران جنگ. فردی بود به اسم Yoshimi Taniguchi که الان کتابفروشی باز کرده بود و کلا نظامیگری رو گذاشته بود کنار. پیداش کردن باهاش صحبت کردن که بره فیلیپین بلکم اونودا از خر شیطون بیاد پایین …در ۹ مارس سال ۱۹۷۴، چند نفر من جمله این فرمانده سابق اونودا میرن جنگل و پیداش میکنن. براش توضیح میدن که جنگ تموم شده و ژاپن شکست خورده. اونودا بالاخره تسلیم میشه و حرفاشون رو باور میکنه. میارنش پایین. و یک چهرهی خبری میشه در اون سالها …همراهش یک شمشیر و ۵۰۰ راند مهمات پیدا میکنن. اون زمان فردیناند مارکوس رئیس جمهور فیلیپین بود. اونودا رو میبرن پیشش و اونم عفوش میکنه و اونودا هم به نشانه احترام شمشیرش رو میده به مارکوس. ... Friedrish ۱۶:۱۱ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ ماجرای هیرو اونودا سرباز ژاپنی. ------------. قسمت اول فرمانده ژاپنیها به هیرو اونودا گفته بود: «جنگ شاید سه سال طول بکشه، یا پنج ساله. ولی هرچقدر طول بکشه در آخر ما میایم دنبالت. در موقعیتت بمون و تا آخر بجنگ». اونودا گفت چشم، جنگ همون سال تموم شد ولی اونودا ۳۰ سال تو پستش موند با این فکر که جنگ تموم نشده …سال ۱۹۴۴، نزدیکای پایان جنگ جهانی دوم، اونودا به فیلیپین منتقل میشه. این منطقه رو ژاپن اشغال کرده بود و نیروهای آمریکایی همراه با مردم خود فیلیپین جنگی رو با ژاپن شروع کرده بودن که منطقه رو پس بگیرن …اونودا دستور داشت که تحت هیچ شرایطی تسلیم نشه و در شرایط ناگذیر، خودکشی کنه. با توجه به عرقی که به کشورش داشت، در پستش موند. حملات آمریکاییها از زمین و آسمان شروع شد و همه نیروهای یگان اونودا کشته شدن و فقط چهار نفر باقی موندن. اونودا و سه همرزم دیگه …اونودا که فرمانده این یگان بود، به این سه نفر دستور داد که موقعیتشون رو به بالای تپهها و میان جنگل ببرن. در اکتبر سال ۱۹۴۵ در منطقه بروشورهایی رو پخش کردن (و عمدتا با هواپیما میریختن پایین) که روش نوشته بود: «جنگ تمام شد. ... ‹ 2 3 4 5 6 7 ›
Friedrish ۱۳:۱۲ ۱۳۹۹/۱۰/۱۶ سرگذشت تنهاترین نهنگ دنیا. ----------. قسمت دوم و آخر از چند جهت ردیابی این نهنگ براشون هم آسون بود و هم سرگرم کننده: صداش اون رو از بقیه متمایز میکرد، ردگیریش راحت بود و همیشه میدونستن کجاست. و اینکه قضیه یک راز بود براشون که چرا این تنهاست و منتظر بودن ببینن آیا جایی در نقطهای نهنگی به آوازهاش جواب میده یا نه …بعد میگه ما در سالیان ردیابی شوخی زیاد هم میکردیم: مثلا میگفتیم حتما زشته که نهنگ ماده جوابشو نمیده. یا وقتی سر و کلهش تو رادار پیدا میشد میگفتیم دوباره این اومد مخ بزنه. یا تو پایگاه با صدای بلند میگفتیم که حتما کسی رو پیدا میکنی، ناامید نشو …وقتی حادثه یازده سپتامبر رخ داد، بودجه این پایگاه قطع شد. پرسنل مرخص شدن و آدمایی که پیگیر این نهنگ بودن از کار بیکار شدن. حالا ردپای این نهنگ و وضعیتش که در هزاران برگه ثبت و ضبط شده یه گوشه تو اون پایگاه خاک میخوره و دیگه کسی پیگیرش نیست …سال ۲۰۰۴ مقاله بلندی در ژورنال Deep Sea Research درباره فرایند تجزیه و تحلیل صدای این نهنگ نوشتن. بیل واتکینز Bill Watkins که از آدمای اصلی در پیگیری سرنوشت این نهنگ بود همون سال فوت کرد. این مقاله بود که نهنگ رو به دنیا معرفی کرد …همین سالها یه مقاله ...
Friedrish ۱۳:۱۱ ۱۳۹۹/۱۰/۱۶ سرگذشت تنهاترین نهنگ دنیا. ---------------. قسمت اول روز هفتم دسامبر سال ۱۹۹۲ روزی بود که خیلی از جنگها تموم شده بود؛ ویتنام، کره، جنگ خلیج فارس. دورهی جنگ سرد هم تموم شده بود. دنیا تقریبا داشت روی آرامش رو بالاخره میدید. توی این آرامش دنیا، انگار یک صدا از اعماق اقیانوس آرام تازه داشت به گوش بشر میرسید …در یک پایگاه هوایی در غرب آمریکا در جزیرهی Whidbey یک سری هیدروفون (میکروفون دریایی) وجود داشت که در طول دههها کارشون ضبط تحرکات زیردریاییهای شوروی بود. حالا که همه چی تموم شده بود، پرسنل پایگاه کنجکاو شدن ازینا برای شنیدن صداهای دیگهم استفاده کنن، اگر چیزی میبود …همین روز هیدروفونهای این پایگاه شروع کرد به ضبط کردن یک صدا از اعماق دریا. یک صدایی که تابحال نشنیده بودن. طیف نگارهای پایگاه روشن شدن و صدا رو چاپ میکردن روی کاغذ؛ صفحهها پشت سر هم پرینت میشد و یک سری اصوات نامفهوم داشت روی کاغذ شکل میگرفت …پرسنل و متخصصان صدا و آکوستیک این پایگاه نمیدونستن چیه. صدای عجیبی بود. تاحالا نشنیده بودن. ...
Friedrish ۲۳:۰۲ ۱۳۹۹/۱۰/۱۳ لیست مطالب منتشر شده در این کانال. ----------------------------------- این لیست هر بار بروز میشود …کارلوس گون - اول. ماجرای میتینگ Big Three در تهران - اول. دزدی قرن از بانکی در آرژانتین - اول. ماجرای خانوادهی ساکن سیبری - اول. کریس اسمیت - اول. بازرگان مرگ - اول. راسپوتین - اول. دزدی پیرمردهای لندنی - اول. جاسوسی که غلط نگارشی داشت - اول. ...
Friedrish ۲۰:۲۷ ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ . ماجرای فرار حسین نیری از زندانی در آمریکا. ----------- قسمت سوم و آخر. از اونجایی که برخورد نیری با این پیرمرد خیلی بد و اگرسیو بود، دونگ به مرور نقش یه بادی گارد رو براش بازی میکنه و سعی میکنه از نیری دور نگهش داره که بهش آسیب نزنه. نیری هم هر بار این پیرمرد رو میدید با دست نشون میداد که کارش تمومه …بی پولی بهشون فشار آورد، ظاهرا مادر نیری ۳ هزار دلار پول براش کارت به کارت میکنه. پول رو میگیرن و دوباره متل رو عوض میکنن. یک روزی نیری به دونگ میگه من و جاناتان با راننده میریم بیرون. ظاهرا میرن در ساحلی به قصد سرنگون کردن پیرمرد ولی به هر دلیلی بیخیال میشن و برمیگردن …اخبار نشون میداد که چندین نفر در ارتباط با این فرار بازداشت شدن. از جمله معلم انگلیسی، نوش آفرین رواقی، که نقشه زندان رو به نیری داده بود. سر همین دوباره جر و بحث بالا میگیره بین نیری و اون دو نفر. دوباره نیری هر دوشون رو لت و پار میکنه …روز بعد نیری با جاناتان به قصد تغییر پلاک ون میرن بیرون. ...
Friedrish ۲۰:۲۵ ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ . ماجرای فرار حسین نیری از زندانی در آ «ریکا. ------------------ قسمت دوم. سال ۲۰۱۲ یک روزی بالاخره حمله میکنن به دکتره و زنش. میدزدنشون، شکنجهشون میکنن و بهشون فشار میارن که جای پولا رو لو بدن. ناامید از یافتن پول، که در واقع هیچوقت همچین چیزی وجود نداشته و توهمشون بوده، دکتره و زنش رو ناجور شکنجه و تو بیابون ولشون میکنن …زن دکتره سینه خیز خودش رو میکشونه کنار جادهای، پلیس اتفاقی رد میشه از اون طرفا و صحنه رو میبینه. خیلی اتفاقی اون دو نفر زنده میمونن و پلیس میافته دنبال آدمایی که این کارو کردن. از طریق دوربین یک شماره پلاک ماشین پیدا میکنن که برای دوست نیری بوده …نیری که از این قضیه بو میبره که دوستش لو رفته، پا میشه دوباره فرار میکنه ایران. پلیس هم یک برچسپ تحت تعقیب بهش میزنه و منتظر میمونن برگرده آمریکا. طی این مدت، گیر میده به زنش که بیا فلان کشور برام پول بیار. دارو بیار. ...
Friedrish ۲۰:۲۳ ۱۳۹۹/۱۰/۰۷ . ماجرای فرار حسین نیری از زندانی در آمریکا. ------------------- قسمت اول. ساعت نه و نیم یک شبی در ژانویه یک پیرمرد ۷۱ ساله ویتنامی در کالیفرنیا دم در ساختمونی توقف میکنه و منتظر مسافراش میشه که زنگ زده بودن قبلا و تاکسی خواسته بودن. پیرمرده از دور نگاه کرد دید سه نفر با لباس کم در اون شب سرد اومدن که سوار ماشین بشن …یکی از اون سه نفر که ویتنامی بلد بود با همون زبون به راننده گفت مارو ببر والمات. پیرمرد راننده تاکسی هم یه نگاه به سر و وضعشون کرد و پیش خودش گفت با این لباسای نازک تو این شب زمستونی این وقت شب میخواین برین خرید؟ ولی چیزی نگفت. ماشین رو روشن کرد و بردشون سمت والمارت …رسیدن دم والمارت، پیاده شدن، رفتن داخل و پس از چند دقیقه برگشتن. اینبار به رانندهه گفتن مارو ببر Target (یک فروشگاه زنجیرهای دیگه). پیرمرده یه کم من من کرد که آخه این وقت شب تو این سرما، تارگت هم که یک ساعت راهه. یکی از اون سه نفر گفت ۱۰۰ دلار بیشتر بهت میدیم فقط مارو ببر اونجا …رسیدن تارگت. ...
Friedrish ۱۹:۵۶ ۱۳۹۹/۰۹/۳۰ ماجرای مایکل تویس؛ از پیشگامان دنیای پورنوگرافی. ------------ قسمت سوم و آخر …از طریق فامیلای دوست دخترش، رد پلاک ماشین زن آندرهیل رو میزنن. پس از یکی دو ماه گشتن بالاخره خونهش رو پیدا میکنن. آندرهیل که اون خونه رو گذاشته برای فروش، یک روز املاکی بهش زنگ میزنه که مشتری اومده برای دیدن خونه …آندرهیل در خونه منتظر مشتری میمونه. مشتری که تویس هست وارد خونه میشه و آندرهیل رکب خورده با چند گلوله نقش زمین میشه و پس از ماهها دزد و پلیس بازی انتقامش رو از دوست قدیمیش میگیره. زن آندرهیل میاد خونه و میبینه شوهرش افتاده رو زمین و نفسای آخرشه …بی هیچ حاشیهای یک کلمه ازش میپرسه که تویس این بلا رو سرت آورد؟ اگه آره دستم رو فشار بده. آندرهیل با دستش میگه آره و همونجا میمیره. شانزده روز پس از این قتل، تویس با اسم جعلی Arby Evans وارد یک بانک میشه. کارمند بانک که مشکوک میشه بهش زنگ میزنه به اف بی آی …مایکل تویس که با این اسم جدیدش قصد داشت پول برداشت کنه، میبینه هوا پسه و کارمند مشکوک شده، میگه من منصرف شدم و میخوام برم. ...
Friedrish ۱۹:۵۴ ۱۳۹۹/۰۹/۳۰ ماجرای مایکل تویس؛ از پیشگامان دنیای پورنوگرافی. ------------. قسمت دوم اوایل دهه هفتاد سر و کلهی رقبا هم پیدا شد که هم فیلم پورن میساختن هم دستگاه میفروختن. اینم که میخواست کنترل کل صنعت دست خودش باشه چشم دیدن رقیب رو نداشت. همین زمانا بود که کم کم افکار عجیبی به ذهنش زد …آدم اجیر میکرد و میرفت کارگاههای رقبا رو نابود میکرد. دستگاههای رقبا در خیابون رو آتیش میزد. همین سالها یکی از کارمندان سابق خودش که به شرکت رقیب پیوسته بود رو دعوت کرد دفترش و بهش شلیک کرد و کشتش …تویس که چشم دیدن رقیب رو نداشت و قدرت و برتری طلبی کورش کرده بود، این مرد رو تو خونهش کشت و بعدش با کمک دوستی به اسم آندرهیل جنازهش رو توی یک پارکینگ رها کردن. این دوران در اوج قدرت و پول و نفوذ بود …درآمد شرکتهای تویس از HP بیشتر بود. ساختمانهای بزرگ و صدها کارمند داشت. از فیلمبردار و بازیگر پورن گرفته تا کارگاههای صنعتی ساخت و تولید این دستگاهها. اما خیلی وقتا مالیات نمیداد. ...
Friedrish ۱۹:۵۲ ۱۳۹۹/۰۹/۳۰ ماجرای مایکل تویس؛ از پیشگامان دنیای پورنوگرافی. ---------------. قسمت اول مایکل تویس Michael Thevis سال ۱۹۳۲ در آمریکا به دنیا اومد. بچگی فقیرانهای داشت؛ روزا درس میخوند و شبا تا نصف شب روزنامه میفروخت. تو نوزده سالگی با یه دختر ۱۶ ساله ازدواج کرد. خودش میگه انقدر فقیر بودم که پول خرید ضد یخ برای ماشینم رو نداشتم …تویس اما آدم جاه طلبی بود و به زنش قول داده بود که تا قبل ۳۰ سالگی میلیونر بشه. بخاطر کار روزنامه فروشی و معاشرت زیاد با آدمها، خیلی خوب بلد بود حرف بزنه. بلد بود بقیه رو متقاعد کنه. صاحب کارش رو راضی کرد که یه دکه روزنامه رو در اختیارش بزاره …با زحمت و شب نخوابیدن و کار زیاد، تو ۲۳ سالگی خودش سه تا دکه روزنامه فروشی رو مدیریت میکرد. دهه پنجاه میلادی تو آمریکا هنوز بحث رابطه جنسی تو نشریات و مدیا تابو بود. تو سریالهاشون، مثل ما، زن و شوهر جدا میخوابیدن و برهنگی یک چیز مگو و در خفا بود …اون موقع حتی فروش عمومی مجلههای پلی بوی یا Gent هم ممنوع بود و تویس بخاطر فروش این مجلات تو دکههاش چند بار بازداشت شد. ...
Friedrish ۲۱:۲۴ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ بابی فیشر؛ قهرمان شطرنج دنیا. --------------- قسمت دوم و آخر …بابی فیشر هم اومد گفت با افتخار «نبرد من» از آدولف هیتلر! در طول این سالها تقریبا هرچی غول شطرنج روسی بود، از فیشر شکست خورده بود. اما مسابقهی مهمی در سال ۱۹۷۲ برگزار شد که در اون فیشر از آمریکا و Spassky رو در روی هم قرار گرفتن …این مسابقه برای آمریکا و شوروی خیلی اهمیت پیدا کرد از اون جهت که در وسط جنگ سرد بودن و این دو ابرقدرت از هیچ فرصتی برای به رخ کشیدن قدرت خودشون دریغ نمیکردن. جایزه مسابقات حدود ۱٫۲ میلیون دلار الان بود. هنری کسینجر شخصا از فیشر خواست مسابقه رو حتما با دست پر شرکت کنه …در این مسابقه که کل دنیا نگاش میکرد، فیشر بازی اول رو به Spassky باخت. بعد گفت تقصیر دوربینهاست. اینارو ببرید بیرون. به حرفش گوش ندادن. بازی دوم رو باخت. ...
Friedrish ۲۱:۲۲ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ بابی فیشر؛ قهرمان شطرنج دنیا. --------------- قسمت اول …در دوران جنگ سرد، شوروی قدرت بلامنازع شطرنج بود، تا اینکه بابی فیشر آمریکایی، در مسابقه قرن، شوروی رو شکست داشت. این مسابقه حیثیتی بود و تقابل میان شرق و غرب محسوب میشد. اما بابی فیشر بعدها مغضوب آمریکا واقع و کاملا بایکوت شد …بابی فیشر از نابغههای دنیای شطرنج بود و با آی کیوی ۱۸۱ میگن بزرگترین شطرنج باز تاریخ هست. از ۶ سالگی مشغول شطرنج شد و در ۱۳ سالگی قهرمان جوانان آمریکا شد. اما این نابغه، خیلی پرخاشگر بود و رفتار عجیبی از خودش نشون داد …بابی فیشر سال ۱۹۴۳ به دنیا اومد. از شش سالگی شطرنج کار کرد. تمرکز عجیب و قدرت حل مسئلهش در شطرنج، خیلی زود نظر دنیا رو به خودش جلب کرد. زندگیش شطرنج بود. همیشه یک تخته شطرنج همراهش بود؛ چه تو حموم باشه چه رو تخت خوابش …در ۱۵ سالگی به جوانترین گرند مستر در دنیا تبدیل شد. ...
Friedrish ۲۱:۱۸ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ نقشه گنج آمریکایی در شعر فارست فن. ----------------- قسمت دوم و آخر …تخمین میزنن تا امسال حدود نیم میلیون نفر آمریکایی تو اون مسیر رفتن و دست خالی برگشتن. مسیر صعب العبوریه و کوههای سر به فلک کشیدهای داره که اگه سرچ کنین مشخصه. فارست فن یه سایت هم زده بود که توی اون اطلاعرسانی میکرد که اگر کسی پیداش کرد به مردم خبر بده جستجو رو متوقف کنن …روز ششم ژوئن امسال، یک اطلاعیه اومد رو سایت فارست فن که میگفت: گنج پیدا شده. ظاهرا در همون نقطهای که چالش کرده بودم پیدا شده و این ده سال دست نخورده باقی مونده. از مردم تقاضا دارم جستجو رو متوقف کنن. من اطلاعی از یابنده ندارم ولی به محض دریافت، شما رو مطلع میکنم از هویت یابنده …فارست بعدا گفت یکی اهل شرق آمریکا این گنج رو پیدا کرده. دو سال روش تحقیق کرده ظاهرا و تاییدیهش هم این بود که از طریق ایمیل عکس صندوق رو براش فرستاده بود. ولی هویت خودش رو فاش نکرده بود بنابر احتیاط به دلایل بسیار …باز هم یه عده سر و صدا راه انداختن که همهش دروغ بوده. ظاهرا یک شبی یابندهی گنج میره در خونهی فارست و صندوق رو میزاره جلوش، فارست هم کلی عکس و فیلم میگیره و میزاره رو سایتش. ...
Friedrish ۲۱:۱۶ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ نقشه گنج آمریکایی در شعر فارست فن. ----------------- قسمت اول …فارست فن Forrest Fenn یک خلبان دارنده مدال نقرهی آمریکایی بود که همین شهریور امسال در ۹۰ سالگی فوت کرد. فارست کمی بیش از یک دهه پیش یه چند خط شعر منتشر کرد که نقشه گنج بود و تقریبا در یک دهه گذشته حدود نیم میلیون آمریکایی مشغول رمزگشایی این شعرش بودن …فارست خلبان جنگ ویتنام بود. پس از جنگ، رو میاره به جمع آوری اشیا باستانی و قدیمی و با همسرش یه گالری میزنه. تو این گالری کارش میشه خرید و فروش آثار هنری تا اینکه سال ۱۹۸۸ دکتر بهش میگه سرطان کلیه داره و یه جنگ سختی در پیش داره با بیماریش …پس از این خبر ناخوشایند دکتر، یک شب که داشت به سرگذشت محتومش فکر میکرد، یک ایده به ذهنش زد. گفت من که عاشق عتیقه و اشیاء قدیمی بودم یه عمره، و کلی خرت و پرت جمع کردم، چرا مشوق مردم نشم که یه بخشیش رو بگردن پیدا کنن تا زمانی که زندهم؟ و شاید حتی پس از مرگم …فارست دست به کار شد، یک جعبهی مسی عتیقه خرید، توش رو پر کرد از سکههای طلا، مجسمههای باستانی شکل حیوانات، چند تکه الماس، دستبندهای نقره و چیزهای دیگه. محتوای این صندوق رو حدود ۲ میلیون دلار برآورد میکنن …تو این صندوق همچنین یک خود ...
Friedrish ۲۱:۱۳ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ تئاتر خیابانی پلیس برای اعتراف گیری از یک متهم. --------------------- قسمت سوم و آخر …مستر بیگ آدم هیکلی و قد بلندی بود. قیافهی ترسناکی هم داشت. آلن از این میترسید که بیاد این دو نفر رو که شاهد این ماجرا بودن رو بکشه. مستر بیگ گفت ببینید، شما شاهد بودین که من یک قتل انجام دادم. و ممکنه برین من رو لو بدین. پس کسی از این در بیرون نمیره تا اینکه شما هم هرکدوم به چیزی اعتراف کنین. من باید از شما هم آتو داشته باشم که اگر فردا چیزی رو لو دادین منم بتونم شما رو لو بدم. اسکینر که به ظاهر ترسیده بود و خوب نقش بازی میکرد گفت حقیقتش من یه بار دوست دخترمو از رفتن به زندان نجات دادم. مست بود و تو تصادف بغل دستیش مرد. ...
Friedrish ۲۱:۱۱ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ تئاتر خیابانی پلیس برای اعتراف گیری از یک متهم. --------------------- قسمت دوم …چند روز بعد از اداره پلیس بهش زنگ زدن که آقا شما برنده کمپینگ ماهیگیری شدین. فلان روز همراه با دیگر برندهها میان دنبالتون برای کمپینگ. آلن خوشال شد. چند روز بعد یک ون سفید اومد دم در و آلن رو سوار کرد. حدود ۴ نفر تو ون بودن و دو نفر جلو. همه پلیس بودن ولی خب پلیس مخفی …یکی از اونا با اسم مستعار اسکینر سر صحبت رو با آلن باز کرد. گفت آره من تازگیا اومدم اینورا. کارم قالیشویی هست و از این صحبتا. انواع دوربین و میکروفون هم بهش متصل بود که بتونن اعترافش رو ثبت کنن. ...
Friedrish ۲۱:۰۸ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ تئاتر خیابانی پلیس برای اعتراف گیری از یک متهم. --------------------- قسمت اول …دو هفته مونده به کریسمس سال ۱۹۷۴، بورلی اسمیت ۲۲ ساله که یک بچه ۱۰ ماهه داشت، شوهرش رو روانهی کارش کرد و رفت داخل نشست که کارت پستالهای کریسمس رو امضا کنه. اون شب آخرین شب زندگیش بود. یک شخصی داخل خونه شد و از پشت سر بهش شلیک کرد و زندگیش رو گرفت …شوهرش داگ، کارگر خطی جنرال موتور بود و بعضی وقتا علف هم میفروخت به در و همسایه. زنگ که میزنه خونه و میبینه کسی جواب نمیده، به خانوم همسایهشون خبر میده که بیزحمت یه چک بکن ببین بورلی چرا جواب نمیده. همسایه میره از پنجره نگاه میکنه و میبینه بورلی افتاده کف اتاق …داگ برمیگرده خونه. پلیس و آمبولانس میان و میبینن بچه سالمه و داشته بازی میکرده. اونجا پلیس در دم اعلام میکنن که بورلی فوت کرده و کالبد شکافی نشون داد با گلوله کالیبر ۲۲ کشته شده. جدا از کشتن بورلی، از خونه حدود ۱۷۰ گرم هم علف دزدیده بودن. عکس و مستندات جمع کردن و همه متفرق شدن …تئوری اولیه این بود که بورلی قاتل رو راه داده خونه و اون رو آشپزخونه تنها گذاشته که بره طبقه بالا و علف بیاره براش. ...
Friedrish ۲۱:۰۶ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ جسی لیورمور یا خرس بزرگ وال استریت. ------------- قسمت دوم و آخر …اما مهمترین تریدش که در تاریخ معروفش کرد، وقتی رخ داد که در سال ۱۹۲۹ بازار بورس آمریکا به شدت نزولی شد و آمریکا در بحرانی فرو رفت که بیشتر از یک دهه طول کشید. در این زمان کل مردم آمریکا وارد بورس شده بودن و داغترین نقطه جهان برای پول در آوردن شده بود …قیمتها حبابی شده بودن، الکی سهام بالا میرفت، همه از شهر و ده هجوم آورده بودن به کارگزاریها برای خرید سهام چون همه داشتن سود میکردن بدون توجه به اینکه اسم سهم مهم باشه براشون. وقتی حباب وال استریت ترکید، آمریکا وارد رکود بزرگ شد که به دوره great depression معروف هست …لیورمور با توجه به شمی که از بازار داشت، اوایل سال ۱۹۲۹ روی بازار سهام پوزیشن شورت باز کرد. میدونست دیر یا زود بازار فرو میریزه. پوزیشنهاش که با اهرم مالی چند برابر شده بودن، در صد کارگزاری متفاوت در آمریکا هندل میشدن …یکی دو ماه بعد از این پوزیشن شورت بزرگ، چند میلیون دلار تو ضرر بود. قیمت سهام بالاتر رفت تا اینکه کم کم قیمتها شروع کردن به لرزیدن. بازار سقوط کرد. هرج و مرج کشور رو گرفت. لیورمور از انگشت شمار آدمایی بود که یک شبه جزو چند ثروتمند برتر ...
Friedrish ۲۱:۰۴ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ . جسی لیورمور یا خرس بزرگ وال استریت. ------------- قسمت اول …جسی لیورمور رو به عنوان خرس بزرگ وال استریت میشناسن؛ کسی که چند دوره رکود بورس رو تشخیص داد و با short کردن سهام و کمودیتی، از ثروتمندترین آدمهای دنیا شد. اما وقتی در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۴۰، ساعت ۵ و نیم صبح، خودش رو با تپانچه کشت، بدهیهاش از داراییهاش بیشتر بود …در نامهی خودکشیاش به زن سومش نوشت: «نینای عزیزم، از جنگیدن خستهم. توانایی ادامه دادن ندارم. تنها راه خروج از این وضعیت همینه [خودکشی]. دوستدار تو لوری». پسرش و نوهاش هم سالها بعد پشت سر هم خودکشی کردن …وقتی بچه بود کارش رو تو Bucket shopها با تغییر دادن قیمت سهام روی تابلوها شروع کرد. وقتی قیمت سهامی عوض میشد، این دستی قیمتها رو روی تابلوی بزرگ سالن عوض میکرد. باکت شاپ بورس واقعی نبود و مردم روی تغییر قیمتها شرطبندی میکردن …از همون بچگی خودش هم شروع کرد به شرط بندی کردن. با توجه به شم بالایی که از نوسان قیمتها داشت، بردهای زیادی کسب میکرد. ...
Friedrish ۱۶:۱۳ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ ماجرای هیرو اونودا سرباز ژاپنی. ------------ قسمت دوم و آخر …در ژاپن مقامات که ماجرا رو میشنون میرن میگردن دنبال اون فرد مافوقش در دوران جنگ. فردی بود به اسم Yoshimi Taniguchi که الان کتابفروشی باز کرده بود و کلا نظامیگری رو گذاشته بود کنار. پیداش کردن باهاش صحبت کردن که بره فیلیپین بلکم اونودا از خر شیطون بیاد پایین …در ۹ مارس سال ۱۹۷۴، چند نفر من جمله این فرمانده سابق اونودا میرن جنگل و پیداش میکنن. براش توضیح میدن که جنگ تموم شده و ژاپن شکست خورده. اونودا بالاخره تسلیم میشه و حرفاشون رو باور میکنه. میارنش پایین. و یک چهرهی خبری میشه در اون سالها …همراهش یک شمشیر و ۵۰۰ راند مهمات پیدا میکنن. اون زمان فردیناند مارکوس رئیس جمهور فیلیپین بود. اونودا رو میبرن پیشش و اونم عفوش میکنه و اونودا هم به نشانه احترام شمشیرش رو میده به مارکوس. ...
Friedrish ۱۶:۱۱ ۱۳۹۹/۰۹/۲۸ ماجرای هیرو اونودا سرباز ژاپنی. ------------. قسمت اول فرمانده ژاپنیها به هیرو اونودا گفته بود: «جنگ شاید سه سال طول بکشه، یا پنج ساله. ولی هرچقدر طول بکشه در آخر ما میایم دنبالت. در موقعیتت بمون و تا آخر بجنگ». اونودا گفت چشم، جنگ همون سال تموم شد ولی اونودا ۳۰ سال تو پستش موند با این فکر که جنگ تموم نشده …سال ۱۹۴۴، نزدیکای پایان جنگ جهانی دوم، اونودا به فیلیپین منتقل میشه. این منطقه رو ژاپن اشغال کرده بود و نیروهای آمریکایی همراه با مردم خود فیلیپین جنگی رو با ژاپن شروع کرده بودن که منطقه رو پس بگیرن …اونودا دستور داشت که تحت هیچ شرایطی تسلیم نشه و در شرایط ناگذیر، خودکشی کنه. با توجه به عرقی که به کشورش داشت، در پستش موند. حملات آمریکاییها از زمین و آسمان شروع شد و همه نیروهای یگان اونودا کشته شدن و فقط چهار نفر باقی موندن. اونودا و سه همرزم دیگه …اونودا که فرمانده این یگان بود، به این سه نفر دستور داد که موقعیتشون رو به بالای تپهها و میان جنگل ببرن. در اکتبر سال ۱۹۴۵ در منطقه بروشورهایی رو پخش کردن (و عمدتا با هواپیما میریختن پایین) که روش نوشته بود: «جنگ تمام شد. ...