Friedrish روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا Friedrish ۲۰:۳۶ ۱۴۰۰/۰۵/۳۰ Mr Apology. ---. قسمت اول …شما با خط Apology تماس گرفتهاید این خط وابسته به پلیس یا هیچ سازمان دیگری نیست. این خط برای بیان کارهای اشتباهی است که در حق دیگران انجام دادهاید و حستان در قبال این اعمال. صدای شما ضبط و برای بقیه پخش میشود. لطفا اسمی از خود نبرید یا از اسم مستعار استفاده کنید …وقتی در دهه هشتاد میلادی در آمریکا با شماره ۲۵۵-۲۷۴۸ تماس میگرفتی، این صدا برای شما پخش میشد. اونجا میتونستی برای عامهی شنوندگان، بصورت ناشناس، کارهای خطایی که در حق دیگران انجام دادی رو بگی و حتیالمکان عذرخواهی کنی. این پروژهای بود از آدمی به اسم آلن بریج نقاش در نیویورک. آلن سال ۱۹۸۰ این خط تلفن رو راهاندازی کرد. کلی پوستر و بروشور چاپ کرد و تو نیویورک همه جا پخش کرد. رو پوسترها مردم رو ترغیب میکرد که زنگ بزنن و احساساتشون رو بیان کنن درباره کارهای بدی که کردن. ... Friedrish ۰۱:۳۷ ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ سالوادور آلوارنگا. --- قسمت سوم و آخر …ارادهی آلوارنگا برای زندگی و ترسش از خودکشی (که بیشتر جنبهی مذهبی داشت و بخاطر ایمان قویاش بود)، دوباره یه نوری رو در دلش زنده کرد. روزها دنبال رد امواج کشتیها میگشت و شبها سعی میکرد از ستارهها مسیر رو بفهمه. بارها از دور کشتیهای باری از کنارش رد میشدن ولی نمیدیدنش …ماهها برای اینکه ذهنش سالم بمونه و دیوونه نشه خودش رو غرق در فکر و خیال میکرد. یک واقعیت جایگزین رو تصور میکرد که توش داشت بهترین و خوشمزهترین غذای دنیا رو میخورد. بهترین لباسها رو پوشیده بود و بهترین رستورانها میرفت. انزوا و تنهایی خودش رو به یک دنیای فانتزی جذاب تبدیل کرده بود …صبحا رو با قدم زدن روی قایق سپری میکرد و فکر میکرد در بهترین خیابانهای دنیا داره قدم میزنه. بعد ساعتها خودش رو با فکر داشتن یک سکس جذاب مشغول میکرد. خودش بعدا گفت که با انجام این کارها سعی میکرد به خودش بفهمونه که داره یه کاری رو انجام میده و بالاخره زندگیش یک روتین داره …روزها گذشت، هفتهها گذشت، ماهها گذشت، نحیف و لاغر شده بود. موهاش زیاد شده بود و رییش کل صورتش رو پوشونده بود. ... Friedrish ۰۱:۳۳ ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ سالوادور آلوارنگا. ----. قسمت دوم …آرامش به دریا بازگشته بود برای خوردن، آلوارنگا تکیه میزد به یک سمت قایق و دستاشو تا شونه آویزون میکرد تو آب. سعی میکرد ماهیهای عبوری از بین دستاش رو بگیره. اوایل چندان مهارت نداشت ولی به مرور یاد گرفت چطور سریع ماهیها رو بگیره. اگر هم شانس میاوردن لاکپشت هم میگرفتن …یا بعضی وقتا ماهیایی که از آب به بیرون جست میزنن خیلی اتفاقی میافتادن تو قایق. با چاقویی که همراه داشت پوست ماهی رو میکندن و میخوردن. بعضی وقتا گوشت رو هم میذاشتن کنار تا خشک بشه و این شکلی مصرف کنن. اما آب از کجا بخورن؟ جالبه که وسط اقیانوس آب برای خوردن نیست …پس از چند روز، آلوارنگا یاد گرفت از ادرار خودش بخوره. به کوردوبا هم یاد داد. ... Friedrish ۰۱:۳۰ ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ سالوادور آلوارنگا. ----- قسمت اول …کوردوبا تو قایق یه بطری آب دستش میگرفت اما هرکاری میکرد نمیتونست بخوره. خیلی ناامید بود. میگفت من میمیرم اینجا. آلوارنگا سرش داد میزد باید آب رو بخوری. تو نباید اینجا منو تنها بزاری. تو نباشی من با کی حرف بزنم؟ کوردوبا اما وسط اقیانوس آرام داشت با سکوت دریا یکی میشد.. دو ماه قبلتر، سالوادور آلوارنگای ۳۶ ساله به کوردوبای ۲۲ ساله گفته بود بیا بریم ماهیگیری. دریا رفتن و خرید و فروش ماهی کارشون بود. ... Friedrish ۱۵:۰۳ ۱۴۰۰/۰۴/۲۲ هک بانک مرکزی بنگلادش. ---. قسمت سوم و آخر …اما شاید بپرسین پس ریسک دیده شدن چی؟ این پول رو که نمیشه آورد وسط سالن عمومی و باهاش قمار کرد. برای این کار، اتاقای خصوصی گرفتن و خیلی از این قمارها با رقم بالا بین آدمای پولدار در اتاقای خصوصی برگزار میشه. آدمای حرفهای داشتن که اینا رو گذاشتن پای میز قمار که با پول بازی کنن …جالبه بدونین بخشی از این پول رو خرج بازی Baccarat کردن که تو آسیا خیلی محبوبه. بازی سادهایه و فقط سه خروجی داره که یکیش برندهست. آدمای خیلی حرفهای تا ۹۰ درصد تو این بازی برنده میشن. پول زیادی رو ریختن توی این بازی و تونستن درصد بالایی رو از دستگاهها پس بگیرن …این قماربازهای حرفهای برای هفتهها تو هتلهای این کازینو مستقر بودن و بازی پشت بازی مشغول پولشویی و تبدیل پول کثیف به پول تمیز بودن. بنگلادشیها هم این مدت مشغول ردیابی بودن و خوب پیش رفتن تا اینکه به در بستهی کازینو خوردن و در هزارتوی کازینو دیگه نمیشد پول رو ردیابی کرد …البته با زور حکم دادگاه و پیگیری خیلی موشکافانه تونستن یکی دو تا از بازیکنای کازینو رو با ۱۶ میلیون دلار پول بگیرن. البته نتونستن اتهامی بهشون وارد کنن چون اینا گفتن ما خبر نداریم فقط بازیکن هستیم. ۱۶ میلیون دلار رو بر ... Friedrish ۱۵:۰۰ ۱۴۰۰/۰۴/۲۲ هک بانک مرکزی بنگلادش. ---- قسمت دوم …پس از خاموش کردن پرینتر، هکرها تو اون آخر هفته شروع کردن به جابجایی پول. روز جمعه که مسئولان فهمیدن یه مشکلی پیش اومده، هکرها از یه روز قبل مشغول جابجایی بودن. به رئیس بانک خبر دادن و دور هم جمع شدن. اول فکر میکردن میتونن جلوی این خسارت و آبرو ریزی رو بگیرن. ولی نشد. پول رفته بود …وقتی همه افراد فنی جمع شدن، تازه دیدن این نفوذ چقدر عمیق بوده. هکرها به کل بخشهای بانکداری بنگلادش نفوذ کرده بودن. و مهمتر از همه، به سوییفت Swift دسترسی داشتن. سوییفت سیستم اتصال بین بانکهای جهانیه برای هماهنگی و انجام تراکنشهای بزرگ …اما حتی در سیستم سوئیفت هم مشخص نبود که کار خطایی انجام شده چون هکرها با یوزر کارمندا در سوئیفت داشتن پول جابجا میکردن و طبیعتا همه چی از نظر این سیستم طبیعی بود. ... Friedrish ۱۴:۵۷ ۱۴۰۰/۰۴/۲۲ هک بانک مرکزی بنگلادش. ----. قسمت اول …همه چیز از خراب شدن یک پرینتر شروع شد اتفاقی که شاید برای همه پیش بیاد و معمولا با چند تا ضربه دست درستش میکنیم. اما این پرینتر فرق میکرد. این دستگاه در طبقه دهم بانک مرکزی بنگلادش قرار داشت و کارش چاپ کردن تراکنشهای چند میلیون دلاری بود …وقتی کارکنان بانک در ساعت ۸:۴۵ دقیقهی جمعه صبح در فوریه سال ۲۰۱۶ متوجه این مشکل شدند، حدس زدن که شاید یه مورد عادی باشه. پرینتر در واقع در امنترین اتاق در کشور بنگلادش قرار داشت اما با یه کم پیگیری و ور رفتن با دستگاه، شوکه شدن. فهمیدن هکرها به کل شبکهی بانکی نفوذ کردن و دارن پول جابجا میکنن …هدف، دزدین یک میلیارد دلار پول بود. وقتی پرینتر رو ریبوت کردن، خبر ناخوشایندی شنیدن: بانک فدرال رزرو در نیویورک - که بنگلادش اونجا حساب دلاری داره - بهشون پیغام داده بود که از جانب شما درخواست جابجایی کل حساب - حدود ۱ میلیارد دلار - شده …کارکنان بانک مرکزی بنگلادش سعی کردن با این بانک نیویورکی برای گرفتن تاییدیه تماس بگیرن اما بخاطر زمانبندی دقیق سرقت موفق به انجام این کار نشدن. هک حسابهای بانک از دیشب - پنجشنبه ساعت ۸ شب به وقت بنگلادش - شروع شده بود در حالی که در نیویورک صبح بود …ازینرو ... Friedrish ۱۲:۴۸ ۱۴۰۰/۰۴/۱۱ مرگ برایان ولز. ----- قسمت سوم و آخر …روتشتاین به مارجوری گفته بود در ازای ۲۵۰ هزار دلار ما این قتل رو انجام میدیم. مارجوری که پول نداشت، نقشه دزدی از بانک به سرش زد. گفت اصلا ساخت اون گردنبند عجیب و غریب و اسلحهی عصایی و بقیه ماجراها کار خودش روتشتاین بود. مارجوری اما کمکش کرده بود که نقشه پیش بره …پلیس با انجام کلی مصاحبه و چیدن پازل، متوجه شد که خود برایان ولز هم از اول نقشه در این داستان شریک بوده و اونطوری که فکر میکردیم بیگناه نبوده. قضیه برایان هم این بود که به پول نیاز داشت و دوست اینا بود اما بهش دروغ گفته بودن: فکر میکرد بمب فیکه و واقعی نیست …مارجوری و روتشتاین نقشه رو طوری چیده بودن که اگه برایان هنگام دزدی دستگیر شد، بگه که من بیتقصیرم و فقط دستورات رو دنبال میکنم وگرنه بمب منفجر میشه. در چند نقطه شهر کاغذ گذاشته بودن که پلیس رو دور خودشون بچرخونن و نقشه لو نره …اما جسد جیمز رودن چرا تو فریزر بود؟ رودن هم از اول تو این داستان سهیم بود اما به کلهش زده بود که میرم به پلیس میگم. روتشتاین و مارجوری کشته بودنش و اون داستان دوست پسر سابق و اینا کلا دروغ بود. شاید اگر روتشتاین اون تماس رو با ... Friedrish ۱۲:۴۳ ۱۴۰۰/۰۴/۱۱ مرگ برایان ولز. ---- قسمت دوم …اونجا یک تابلوی کنار جادهای هست که در زمین کنارش دستورالعمل بعدی توی یک بطری شیشهای قرار داره. پلیس تک تک این مراحل رو داشت کشف میکرد و جلو میرفتن. اما وقتی به اونجا رسیدن، بطری شیشهای رو پیدا کردن ولی کاغذ توش رو برداشته بودن. انگار آدمای پشت قضیه بو برده بودن و کاغذ رو از تو شیشه ورداشته بودن …پلیس به بن بست رسید. مورد عجیب دیگه این بود که ولز هنگام مرگ دو تیشرت تنش بود که خانوادهش گفتن برای ولز نبوده. اما اصلا هدف از کل این چی بود؟ چرا به یارو بمب وصل کردن؟ چرا برایان ولز رو انتخاب کردن؟ چرا بمب واقعی بود؟ ... Friedrish ۱۲:۳۹ ۱۴۰۰/۰۴/۱۱ مرگ عجیب برایان ولز. ----- قسمت اول …سال ۲۰۰۳ در یک عصر گرم تابستونی در آمریکا، مردی به اسم برایان ولز وارد یک بانک شد. ولز پیک پیتزایی بود؛ عصای کوتاهی در دست راست داشت و گردنبند کت و کلفتی به گردنش بود که به یه آویز بزرگ وصل میشد؛ این آویز زیر تیشرت سفید گل و گشادش پنهان شده بود …ولز به یکی از کارمندا نزدیک شد و یه کاغذ بهش داد. روی کاغذ نوشته شده بود: همه کارمندانی که دسترسی به صندوق دارن رو جمع کن و خیلی سریع کیف رو با ۲۵۰ هزار دلار بهم تحویل بده. فقط ۱۵ دقیقه وقت دارین. بعدش تیشرتش رو بالا زد و کارمند متوجه یک دستگاه جعبه مانند سنگین شد که آویزون بود …طبق نوشتهی خود ولز، اون چیز آویزون از گردنش یک بمب بود. گردنبند شبیه به یک دستبند بزرگ دور گردنش قفل شده بود و یک بمب ازش آویزون بود. کارمند گفت الان اصلا امکان نداره که بتونیم صندوق رو باز کنیم و کیفش رو با ۸۷۰۲ دلار پر کرد و بهش تحویل داد …ولز کیف رو تحویل گرفت، یه آبنبات از رو پیشخوان برداشت و گذاشت دهنش، از در بانک خارج و سوار ماشینش شد و گازش رو گرفت. اما نتونست خیلی دور بشه، ۱۵ دقیقه بعد پلیس در یک پارکینگ نزدیک به بانک شناساییش کرد و محاصرهش ک ... Friedrish ۲۳:۴۶ ۱۴۰۰/۰۳/۱۷ آرنو فونکه: اخاذ برلینی. ------. قسمت سوم و آخر …فونکه همیشه از تلفن عمومی استفاده میکرد دیدن شهر برلین ۹ هزار عدد تلفن در ۱۵۰۰ لوکیشن مختلف داره. پلیس حدود ۳۰۰۰ نیروی جدید پلیس استخدام کرد و همه رو در محوطهی اون تلفنها مستقر کردن. اینطور بود که پلیس میتونست زیر ۳ دقیقه خودشو به هر باجهای برسونه …کار مهمی که اینجا پلیس کرد این بود که روانشناس استخدام کرد. آدمایی که قبلا رو پروندههای جنایی کار میکردن و حرف مجرمین رو میفهمیدن. میخواستن هنگام برقراری تماس از کلماتش بفهمن که این بابا دردش چیه و چی میخواد. و اینکه بتونن مسیرش رو ردیابی کنن به یکی از اون باجهها …پلیس سعی میکرد وقتی فونکه زنگ میزنه تماس رو کش بده تا مسیرش رو پیدا کنن. مثلا یه بار فونکه گفت پول رو بیارین خیابون فلان، پلیس گفت ببخشید نشنیدم صداتونو میشه یه بار دیگه بگین و اینطوری سعی داشتن لتفش بدن. باجه رو پیدا کردن ولی فونکه نبود. از اطرافیان پرسیدن که قیافهش چه شکلیه و یه طرح ازش کشیدن …پلیس فهمید که میتونن از این طریق بگیرنش. ... Friedrish ۲۳:۴۲ ۱۴۰۰/۰۳/۱۷ آرنو فونکه: اخاذ برلینی. --------- قسمت دوم …کار عجیبترشم این بود که اول بمب رو میترکوند بعد درخواست پول میکرد. بخاطر این موارد روزنامهها و محافل پر از شایعه بود که این بابا میخواد با این کارها پیامی رو به دولت یا مردم بده. یا بخاطر اوضاع بد آلمان، مردم ازش حمایت میکردن که بالاخره کسی داره علیه این وضعیت یه کاری انجام میده. در یکی از پرتابهای پول از قطار پلیس تونست مکانش رو تشخیص بده. روی یک خاکریز لیزی وقتی افتادن دنبالش، پلیس لیز خورد و فونکه تونست سوار دوچرخه بشه و فرار کنه. همینا باعث شد که پیش مردم بیشتر از پیش محبوب بشه. فونکه کل سیستم پلیس کشور رو مضحکهی خودش کرده بود …دولت دست به دامن نیروهای ویژه شد. یک بار هنگام پرتاب پول از قطار از یک بمب دست ساز استفاده کردن. میخواستن وقتی فونکه جعبه رو برمیداره، بمب تو دستش بترکه (البته بمب خطرناکی نبود و فقط در حد آسیب رسوندن بهش بود). ... Friedrish ۲۳:۴۱ ۱۴۰۰/۰۳/۱۷ آرنو فونکه: اخاذ برلینی …---------- قسمت اول …تو تاریکی شب پلیس در یک محوطهی جنگلی به یک کیوسک تلفن رسید، یه جعبه با یه آهنربای الکتریکی دیدن کنار کیوسک. فونکه به پلیس گفته بود پول رو بزارین تو جعبه و با آهنربا وصل کنین به قطار راستاک به برلین. پلیس انجام داد اما فونکه هرچی دکمهی deactivate رو زد جعبه از قطار جدا نشد …پلیس به جای چسپوندن آهنربا و جعبه به قطار، اون رو با سیم وصل کرده بود و بخاطر همین فونکه هرچی دکمهی deactivate رو زده بود جعبه از قطار جدا نشده بود. آدرس یه مسیر دیگهای به پلیس داد و گفت جعبه رو اونطوری که من میگم بچسپونین. اینبار جعبه از قطار در حال حرکت جدا شد …فونکه که کلاه گیس گذاشته بود و دستکش داشت، از درختای تو مسیر قطار بیرون اومد جعبه رو از زمین برداره. از دور دید که قطار داره متوقف میشه و پلیسای کمین کرده داخل قطار دارن میان بیرون. جعبه رو زد زیر بغلش و میون درختا گم شد. هرچی گفتن ایست وگرنه شلیک میکنیم، گوش نداد و فرار کرد …آرنو فونکه Arno Funke متولد دهه پنجاه از برلین غربی بود. کارتونیست بود و عاشق نقاشی. ... Friedrish ۲۱:۴۴ ۱۴۰۰/۰۳/۰۸ سندروم هاوانا. ---------- قسمت دوم و آخر …سلاحهایی در دنیا وجود داره به اسم Sonic Weapons که امواجی با طول موج کوتاه تولید میکنن. این سلاحها به سلاحهای اولترا ساوند هم معروفن. تا سال ۲۰۲۱ از این سلاحها بصورت محدود استفاده شده و خود آمریکا هم یکی از سازندگانشه. برای کنترل جمعیتها و برای مقابله با شورش ازش استفاده میشه …مثلا اگر جمعیتی از مردم غیر قابل کنترل میشن، با استفاده از این سلاح و ارسال امواج صوتی اولترا، افراد حاضر در یک محوطه رو میتونن زمین گیر و موقت فلج کنن. آمریکا روی ناوهاش از این سلاحها زیاد داره. هرچند که بصورت عمده و عمومی هیچوقت ازش استفاده نشده …پرونده سندروم هاوانا در حال حاضر در آمریکا بصورت وسیعی در حال بررسیه. متهم اصلی این حملات به پرسنل آمریکایی روسیه و چین هست. بخصوص روسیه که در دوره شوروی در علم امواج میکرو ویو به شدت پیشرفته شده بودن و در جنگ سرد ازش استفاده میکردن …به گفتهی مقامات سازمان سیا، عامل اصلی این حملات مشخصه که روسیه و چین و شاید کره شمالی باشن اما هنوز نتونستن با مستندات ثابت کنن. یکی دیگر از پرسنل کاخ سفید قبل از حمله دیده بود که یک ون بهش نزدیک میشه که احتمالا اون ... Friedrish ۲۱:۳۸ ۱۴۰۰/۰۳/۰۸ سندروم هاوانا. --------- قسمت اول …هفتههای آخر دولت ترامپ، یکی از مقامات ارشد دولت از کاخ سفید میاد بیرون بره سمت ماشینش، در محوطه اداری، هنگام قدم زدن، کم کم دید کلهش داره سوت میکشه. بدنش احساس کرختی شدید کرد و زانوهاش خالی شد. فشار شدیدی مثل موج به مغزش وارد شد. زانو زد و افتاد رو زمین …این مقام ارشد که تو سازمان امنیت ملی کار میکرد، خواست به یکی از عابرا بگه که براش مشکل پیش اومده ولی هرچه کرد نتونست حرف بزنه. ناامید از رسوندن خودش به ماشین، به زحمت گوشی رو از جیبش درآورد و اپ Lyft رو باز کرد که تاکسی آنلاین بگیره …مقصد رو بیمارستان زد. تاکسی اومد و سوار شد و بالاخره رسید به بیمارستان. پیش خودش فکر کرد که دیگه هیچوقت ازینجا زنده بیرون نمیام. در عرض ۷ دقیقه از یک انسان سالم به یک انسان به شدت مریض که احساس میکرد داره میمیره تبدیل شده بود …دکترا اومدن بالا سرش گفتن مواد زدی؟ سرش رو به نشونهی نه تکون داد. ... Friedrish ۲۱:۲۱ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ واسیلی آرخیپوف. -------- قسمت دوم و آخر …این دوره بود که بهش اشاره میکنن به عنوان زمانی که دنیا از ترس انفجار هستهای به زانو در اومد. آبهای کوبا پر بود از زیردریاییهای شوروی که بعضی از اونها قابلیت انفجار هستهای داشتن. آمریکا از اون سمت هم دریا رو پر کرده بود از ناوهای جنگی …در اکتبر سال ۱۹۶۲ در حادثهای، نابودگرهای زیردریایی آمریکایی در آبهای آزاد شروع کردن به انداختن بمبهای مخصوصی در آب که هدفشون ترکوندن زیردریاییهاست. هدف از این کار این بود که زیردریاییهای شوروی بیان روی آب و دور بشن …یکی از این زیردریاییهای شوروی مجهز به اژدر هستهای بود. حجم و بزرگیش شبیه همون چیزی بود که هیروشیما رو نابود کرد. زیردریایی که بخاطر فرار از رادار به عمق رفته بود و برای چند روز ارتباط رادیوییش با مسکو قطع شده بود، با تهاجم ناوهای آمریکا احساس کردن جنگ شروع شده …نیروهای آمریکایی از اون طرف نمیدونستن این زیردریاییها مجهز به سلاح هستهای هست و همینطوری بمب میریختن تو دریا. برخلاف اغلب زیردریاییها، در این یکی، سه افسر میبایست همزمان بر لانچ اژدر هستهای تصمیم میگیرفتن. با نبود ارتباط با دنیای خارج، فکر میکردن جنگ ... Friedrish ۲۱:۱۹ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ واسیلی آرخیپوف. -------- قسمت اول …واسیلی آرخیپوف Vasily Arkhipov یکی از نظامیان شوروی بود که در دوران بحران هستهای کوبا با فشار «ندادن» یک دکمه دنیا رو از نابودی هستهای نجات داد. مشاور جان اف کندی بعدها گفت که اون حادثه خطرناکترین لحظهی جنگ سرد نبود، بلکه خطرناکترین حادثه در تاریخ بشریت بود …قضیه از اینجا شروع شد که کاسترو وقتی حکومت رو در یک مبارزهی خونین دست گرفت و نخست وزیر شد، پاشد رفت آمریکا گفت: برای دیدار دوستانه آمدهام. آیزنهاور که رئیس جمهور بود هیچ محلی بهش نذاشت و باهاش دیدار نکرد. این حادثه خیلی برای کاسترو ناخوشایند بود …حکومت قبل کاسترو دست باتیستا بود. باتیستا دست نشانده آمریکا بود و بسیاری از صنایع کوبا رو آمریکا میچرخوند. کاسترو که یک ملیگرا بود قیام کرد و حکومت رو دست گرفت. شکاف شدید فقیر و غنی و ظلم باتیستا باعث این قیام به رهبری کاسترو شد …بعدها کاسترو میگفت: رئیس جمهور آمریکا حتی به من یک فنجان قهوه هم تعارف نکرد. کاسترو رو پاس دادن سمت نیکسون که معاون اول بود. نیکسون بعدا گفت که کوبا دست یک انقلابی افتاده که زیاد قابل اعتماد نیست. ... Friedrish ۲۱:۱۰ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ بدترین پاندمی تاریخ - طاعون. ---------- قسمت دوم و آخر …مردمان اون دوره اصلیترین علت این بیماری را خشم خداوند میدونستن. علم پزشکی که هنوز باورهای ماورایی داشت هوا را ناقل بیماری میدونست. میگفتن خدا بخاطر ناسپاسی بشر این مرض رو آورده که همه از بین برن. باور بر این بود که حتی با نگاه هم منتقل میشه و به همدیگه مستقیم نگاه نمیکردن …مردم برای کم کردن خشم خداوند، تلاشهای زیادی کردن؛ در بعضی شهرها قمار، ناسزاگویی و بادهخواری ممنوع شد. کاروانهای توبه به راه افتاد و دسته جمعی توبه میکردن در حالی که همین کاروانها باعث میشد طاعون بیشتر گسترش پیدا کنه …عدهای بودن که به خودشون شلاق میزدن و طناب به گردن مینداختن و در شهرها میچرخیدن و مغفرت خدا رو طلب میکردن. بازار وهم و خیال گرم بود: میگفتن این بیماری بصورت شعله آبی از دهن مردهها بیرون میاد و همسایهها رو درگیر میکنه …کلیسا گفت این آه خداونده که دامن امت مسیحی رو گرفته. حرص و طمع، رباخواری، دنیادوستی، زناکاری، کفرگویی و خدانشناسی باعث خشم خداوند شده و از بین رفتن نسل بشر تقاصان این گناهان آدمهاست. خیلی از شهرها با تکیه بر عقل خودشون شهر رو قرنطینه کردن و از خسارت کمی کاستن … ... Friedrish ۲۱:۰۸ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ بدترین پاندمی تاریخ - طاعون. -----------. قسمت اول در اکتبر سال ۱۳۴۷ میلادی، چند کشتی بازرگانی به لنگرگاه مسینا در سیسیل ایتالیا رسیدند که همهی نفراتشون یا مرده بودن یا داشتن جون میدادن. اونها با خودشون مرضی رو آورده بودن که به زودی کل اروپا رو گرفت و تقریبا در عرض سه سال یک سوم کره زمین رو از بین برد …این پاندمی مهلکترین پاندمی تاریخ بشر بود. از جنوب شرقی آسیا (به گمان برخی تاریخنویسان) شروع شد و سپس غرب آسیا (ایران و سوریه و این مناطق) رو گرفت و سپس با کشتی به اروپا رسید. مرگی دردناک که بیماران رو زجرکش میکرد و هیچکس نمیدونست چیه …نمود این بیماری روی پوست مشهود بود. غددهای سیاهی اندازه تخم مرغ روی بدن بیرون میزد که ازش خون و چرک بیرون میومد. بر اثر خونریزی داخلی، پوست بدن پر میشد از دمل و لکههای سیاه و بیمار رو در عرض ۵ روز میکشت. با پیشرفته شدن بیماری، خیلی وقتا بیمار در عرض یک شبانه روز جون میداد …این طاعونی که جهانگیر شده بود به شدت واگیر بود. چیزی واگیرتر از کرونای امروزی که از طریق هوا، تماس پوستی و کک و موش هم سرایت میکرد. گاه پزشکی که میومد بالا سر بیمار خودش قبل از مریض میمرد. ... Friedrish ۲۱:۰۵ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ فاجعه شاتل فضایی کلمبیا. --------- قسمت دوم و آخر …فضانوردا که رو صندلیهاشون بودن، با دیدن اولین اخطارهای فضاپیما، سعی کردن بفهمن چی شده و حلش کنن. گزارشها نشون میده هر هفت نفر برای دقایقی کل راهحلها رو بررسی کردن که فضاپیما رو کنترل کنن اما ناسا در زمین میدونست کاری ازشون بر نمیاد …گزارش میگه لحظهی ورود به جو زمین بخاطر سرعت بالا، گرمای زیاد و فشاری که داخل فضاپیما شد، در همون چند لحظهی اول همهی اعضا بخاطر حرکت دورانی وحشتناک، بیهوش شدن. فشار هوای داخل کابین از بین رفته بود …هرچند سیستم تنفسی فضاپیما برای لحظاتی فعال شد ولی افت فشار داخل کابین به قدری بود که بهوش نیومدن. در حین بیهوشی احتمالی یا مرگ، و چرخش وحشتناک کابین، اعضا داخل فضاپیما ضربههای زیادی رو متحمل میشن …این افراد با کمربند دور کمر به صندلی متصل بودن و بالا تنه و پاهاشون آزاد بود. حرکت سریع فضاپیما و چرخش اون باعث شد بدنشون با سرعت بالایی به دچار تروما بشه. ضربههای شدید و چرخش که اگر کسی بیهوش بود در اون لحظات دیگه کاملا کشته شده بود …ناسا گفت حتی اگر از شاتل جون سالم به در میبردن، لباس محافظتی که داشتن هم طاقت اون گرمای شدید رو نداشت و از بین می ... ‹ 1 2 3 4 5 6 ›
Friedrish ۲۰:۳۶ ۱۴۰۰/۰۵/۳۰ Mr Apology. ---. قسمت اول …شما با خط Apology تماس گرفتهاید این خط وابسته به پلیس یا هیچ سازمان دیگری نیست. این خط برای بیان کارهای اشتباهی است که در حق دیگران انجام دادهاید و حستان در قبال این اعمال. صدای شما ضبط و برای بقیه پخش میشود. لطفا اسمی از خود نبرید یا از اسم مستعار استفاده کنید …وقتی در دهه هشتاد میلادی در آمریکا با شماره ۲۵۵-۲۷۴۸ تماس میگرفتی، این صدا برای شما پخش میشد. اونجا میتونستی برای عامهی شنوندگان، بصورت ناشناس، کارهای خطایی که در حق دیگران انجام دادی رو بگی و حتیالمکان عذرخواهی کنی. این پروژهای بود از آدمی به اسم آلن بریج نقاش در نیویورک. آلن سال ۱۹۸۰ این خط تلفن رو راهاندازی کرد. کلی پوستر و بروشور چاپ کرد و تو نیویورک همه جا پخش کرد. رو پوسترها مردم رو ترغیب میکرد که زنگ بزنن و احساساتشون رو بیان کنن درباره کارهای بدی که کردن. ...
Friedrish ۰۱:۳۷ ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ سالوادور آلوارنگا. --- قسمت سوم و آخر …ارادهی آلوارنگا برای زندگی و ترسش از خودکشی (که بیشتر جنبهی مذهبی داشت و بخاطر ایمان قویاش بود)، دوباره یه نوری رو در دلش زنده کرد. روزها دنبال رد امواج کشتیها میگشت و شبها سعی میکرد از ستارهها مسیر رو بفهمه. بارها از دور کشتیهای باری از کنارش رد میشدن ولی نمیدیدنش …ماهها برای اینکه ذهنش سالم بمونه و دیوونه نشه خودش رو غرق در فکر و خیال میکرد. یک واقعیت جایگزین رو تصور میکرد که توش داشت بهترین و خوشمزهترین غذای دنیا رو میخورد. بهترین لباسها رو پوشیده بود و بهترین رستورانها میرفت. انزوا و تنهایی خودش رو به یک دنیای فانتزی جذاب تبدیل کرده بود …صبحا رو با قدم زدن روی قایق سپری میکرد و فکر میکرد در بهترین خیابانهای دنیا داره قدم میزنه. بعد ساعتها خودش رو با فکر داشتن یک سکس جذاب مشغول میکرد. خودش بعدا گفت که با انجام این کارها سعی میکرد به خودش بفهمونه که داره یه کاری رو انجام میده و بالاخره زندگیش یک روتین داره …روزها گذشت، هفتهها گذشت، ماهها گذشت، نحیف و لاغر شده بود. موهاش زیاد شده بود و رییش کل صورتش رو پوشونده بود. ...
Friedrish ۰۱:۳۳ ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ سالوادور آلوارنگا. ----. قسمت دوم …آرامش به دریا بازگشته بود برای خوردن، آلوارنگا تکیه میزد به یک سمت قایق و دستاشو تا شونه آویزون میکرد تو آب. سعی میکرد ماهیهای عبوری از بین دستاش رو بگیره. اوایل چندان مهارت نداشت ولی به مرور یاد گرفت چطور سریع ماهیها رو بگیره. اگر هم شانس میاوردن لاکپشت هم میگرفتن …یا بعضی وقتا ماهیایی که از آب به بیرون جست میزنن خیلی اتفاقی میافتادن تو قایق. با چاقویی که همراه داشت پوست ماهی رو میکندن و میخوردن. بعضی وقتا گوشت رو هم میذاشتن کنار تا خشک بشه و این شکلی مصرف کنن. اما آب از کجا بخورن؟ جالبه که وسط اقیانوس آب برای خوردن نیست …پس از چند روز، آلوارنگا یاد گرفت از ادرار خودش بخوره. به کوردوبا هم یاد داد. ...
Friedrish ۰۱:۳۰ ۱۴۰۰/۰۵/۱۳ سالوادور آلوارنگا. ----- قسمت اول …کوردوبا تو قایق یه بطری آب دستش میگرفت اما هرکاری میکرد نمیتونست بخوره. خیلی ناامید بود. میگفت من میمیرم اینجا. آلوارنگا سرش داد میزد باید آب رو بخوری. تو نباید اینجا منو تنها بزاری. تو نباشی من با کی حرف بزنم؟ کوردوبا اما وسط اقیانوس آرام داشت با سکوت دریا یکی میشد.. دو ماه قبلتر، سالوادور آلوارنگای ۳۶ ساله به کوردوبای ۲۲ ساله گفته بود بیا بریم ماهیگیری. دریا رفتن و خرید و فروش ماهی کارشون بود. ...
Friedrish ۱۵:۰۳ ۱۴۰۰/۰۴/۲۲ هک بانک مرکزی بنگلادش. ---. قسمت سوم و آخر …اما شاید بپرسین پس ریسک دیده شدن چی؟ این پول رو که نمیشه آورد وسط سالن عمومی و باهاش قمار کرد. برای این کار، اتاقای خصوصی گرفتن و خیلی از این قمارها با رقم بالا بین آدمای پولدار در اتاقای خصوصی برگزار میشه. آدمای حرفهای داشتن که اینا رو گذاشتن پای میز قمار که با پول بازی کنن …جالبه بدونین بخشی از این پول رو خرج بازی Baccarat کردن که تو آسیا خیلی محبوبه. بازی سادهایه و فقط سه خروجی داره که یکیش برندهست. آدمای خیلی حرفهای تا ۹۰ درصد تو این بازی برنده میشن. پول زیادی رو ریختن توی این بازی و تونستن درصد بالایی رو از دستگاهها پس بگیرن …این قماربازهای حرفهای برای هفتهها تو هتلهای این کازینو مستقر بودن و بازی پشت بازی مشغول پولشویی و تبدیل پول کثیف به پول تمیز بودن. بنگلادشیها هم این مدت مشغول ردیابی بودن و خوب پیش رفتن تا اینکه به در بستهی کازینو خوردن و در هزارتوی کازینو دیگه نمیشد پول رو ردیابی کرد …البته با زور حکم دادگاه و پیگیری خیلی موشکافانه تونستن یکی دو تا از بازیکنای کازینو رو با ۱۶ میلیون دلار پول بگیرن. البته نتونستن اتهامی بهشون وارد کنن چون اینا گفتن ما خبر نداریم فقط بازیکن هستیم. ۱۶ میلیون دلار رو بر ...
Friedrish ۱۵:۰۰ ۱۴۰۰/۰۴/۲۲ هک بانک مرکزی بنگلادش. ---- قسمت دوم …پس از خاموش کردن پرینتر، هکرها تو اون آخر هفته شروع کردن به جابجایی پول. روز جمعه که مسئولان فهمیدن یه مشکلی پیش اومده، هکرها از یه روز قبل مشغول جابجایی بودن. به رئیس بانک خبر دادن و دور هم جمع شدن. اول فکر میکردن میتونن جلوی این خسارت و آبرو ریزی رو بگیرن. ولی نشد. پول رفته بود …وقتی همه افراد فنی جمع شدن، تازه دیدن این نفوذ چقدر عمیق بوده. هکرها به کل بخشهای بانکداری بنگلادش نفوذ کرده بودن. و مهمتر از همه، به سوییفت Swift دسترسی داشتن. سوییفت سیستم اتصال بین بانکهای جهانیه برای هماهنگی و انجام تراکنشهای بزرگ …اما حتی در سیستم سوئیفت هم مشخص نبود که کار خطایی انجام شده چون هکرها با یوزر کارمندا در سوئیفت داشتن پول جابجا میکردن و طبیعتا همه چی از نظر این سیستم طبیعی بود. ...
Friedrish ۱۴:۵۷ ۱۴۰۰/۰۴/۲۲ هک بانک مرکزی بنگلادش. ----. قسمت اول …همه چیز از خراب شدن یک پرینتر شروع شد اتفاقی که شاید برای همه پیش بیاد و معمولا با چند تا ضربه دست درستش میکنیم. اما این پرینتر فرق میکرد. این دستگاه در طبقه دهم بانک مرکزی بنگلادش قرار داشت و کارش چاپ کردن تراکنشهای چند میلیون دلاری بود …وقتی کارکنان بانک در ساعت ۸:۴۵ دقیقهی جمعه صبح در فوریه سال ۲۰۱۶ متوجه این مشکل شدند، حدس زدن که شاید یه مورد عادی باشه. پرینتر در واقع در امنترین اتاق در کشور بنگلادش قرار داشت اما با یه کم پیگیری و ور رفتن با دستگاه، شوکه شدن. فهمیدن هکرها به کل شبکهی بانکی نفوذ کردن و دارن پول جابجا میکنن …هدف، دزدین یک میلیارد دلار پول بود. وقتی پرینتر رو ریبوت کردن، خبر ناخوشایندی شنیدن: بانک فدرال رزرو در نیویورک - که بنگلادش اونجا حساب دلاری داره - بهشون پیغام داده بود که از جانب شما درخواست جابجایی کل حساب - حدود ۱ میلیارد دلار - شده …کارکنان بانک مرکزی بنگلادش سعی کردن با این بانک نیویورکی برای گرفتن تاییدیه تماس بگیرن اما بخاطر زمانبندی دقیق سرقت موفق به انجام این کار نشدن. هک حسابهای بانک از دیشب - پنجشنبه ساعت ۸ شب به وقت بنگلادش - شروع شده بود در حالی که در نیویورک صبح بود …ازینرو ...
Friedrish ۱۲:۴۸ ۱۴۰۰/۰۴/۱۱ مرگ برایان ولز. ----- قسمت سوم و آخر …روتشتاین به مارجوری گفته بود در ازای ۲۵۰ هزار دلار ما این قتل رو انجام میدیم. مارجوری که پول نداشت، نقشه دزدی از بانک به سرش زد. گفت اصلا ساخت اون گردنبند عجیب و غریب و اسلحهی عصایی و بقیه ماجراها کار خودش روتشتاین بود. مارجوری اما کمکش کرده بود که نقشه پیش بره …پلیس با انجام کلی مصاحبه و چیدن پازل، متوجه شد که خود برایان ولز هم از اول نقشه در این داستان شریک بوده و اونطوری که فکر میکردیم بیگناه نبوده. قضیه برایان هم این بود که به پول نیاز داشت و دوست اینا بود اما بهش دروغ گفته بودن: فکر میکرد بمب فیکه و واقعی نیست …مارجوری و روتشتاین نقشه رو طوری چیده بودن که اگه برایان هنگام دزدی دستگیر شد، بگه که من بیتقصیرم و فقط دستورات رو دنبال میکنم وگرنه بمب منفجر میشه. در چند نقطه شهر کاغذ گذاشته بودن که پلیس رو دور خودشون بچرخونن و نقشه لو نره …اما جسد جیمز رودن چرا تو فریزر بود؟ رودن هم از اول تو این داستان سهیم بود اما به کلهش زده بود که میرم به پلیس میگم. روتشتاین و مارجوری کشته بودنش و اون داستان دوست پسر سابق و اینا کلا دروغ بود. شاید اگر روتشتاین اون تماس رو با ...
Friedrish ۱۲:۴۳ ۱۴۰۰/۰۴/۱۱ مرگ برایان ولز. ---- قسمت دوم …اونجا یک تابلوی کنار جادهای هست که در زمین کنارش دستورالعمل بعدی توی یک بطری شیشهای قرار داره. پلیس تک تک این مراحل رو داشت کشف میکرد و جلو میرفتن. اما وقتی به اونجا رسیدن، بطری شیشهای رو پیدا کردن ولی کاغذ توش رو برداشته بودن. انگار آدمای پشت قضیه بو برده بودن و کاغذ رو از تو شیشه ورداشته بودن …پلیس به بن بست رسید. مورد عجیب دیگه این بود که ولز هنگام مرگ دو تیشرت تنش بود که خانوادهش گفتن برای ولز نبوده. اما اصلا هدف از کل این چی بود؟ چرا به یارو بمب وصل کردن؟ چرا برایان ولز رو انتخاب کردن؟ چرا بمب واقعی بود؟ ...
Friedrish ۱۲:۳۹ ۱۴۰۰/۰۴/۱۱ مرگ عجیب برایان ولز. ----- قسمت اول …سال ۲۰۰۳ در یک عصر گرم تابستونی در آمریکا، مردی به اسم برایان ولز وارد یک بانک شد. ولز پیک پیتزایی بود؛ عصای کوتاهی در دست راست داشت و گردنبند کت و کلفتی به گردنش بود که به یه آویز بزرگ وصل میشد؛ این آویز زیر تیشرت سفید گل و گشادش پنهان شده بود …ولز به یکی از کارمندا نزدیک شد و یه کاغذ بهش داد. روی کاغذ نوشته شده بود: همه کارمندانی که دسترسی به صندوق دارن رو جمع کن و خیلی سریع کیف رو با ۲۵۰ هزار دلار بهم تحویل بده. فقط ۱۵ دقیقه وقت دارین. بعدش تیشرتش رو بالا زد و کارمند متوجه یک دستگاه جعبه مانند سنگین شد که آویزون بود …طبق نوشتهی خود ولز، اون چیز آویزون از گردنش یک بمب بود. گردنبند شبیه به یک دستبند بزرگ دور گردنش قفل شده بود و یک بمب ازش آویزون بود. کارمند گفت الان اصلا امکان نداره که بتونیم صندوق رو باز کنیم و کیفش رو با ۸۷۰۲ دلار پر کرد و بهش تحویل داد …ولز کیف رو تحویل گرفت، یه آبنبات از رو پیشخوان برداشت و گذاشت دهنش، از در بانک خارج و سوار ماشینش شد و گازش رو گرفت. اما نتونست خیلی دور بشه، ۱۵ دقیقه بعد پلیس در یک پارکینگ نزدیک به بانک شناساییش کرد و محاصرهش ک ...
Friedrish ۲۳:۴۶ ۱۴۰۰/۰۳/۱۷ آرنو فونکه: اخاذ برلینی. ------. قسمت سوم و آخر …فونکه همیشه از تلفن عمومی استفاده میکرد دیدن شهر برلین ۹ هزار عدد تلفن در ۱۵۰۰ لوکیشن مختلف داره. پلیس حدود ۳۰۰۰ نیروی جدید پلیس استخدام کرد و همه رو در محوطهی اون تلفنها مستقر کردن. اینطور بود که پلیس میتونست زیر ۳ دقیقه خودشو به هر باجهای برسونه …کار مهمی که اینجا پلیس کرد این بود که روانشناس استخدام کرد. آدمایی که قبلا رو پروندههای جنایی کار میکردن و حرف مجرمین رو میفهمیدن. میخواستن هنگام برقراری تماس از کلماتش بفهمن که این بابا دردش چیه و چی میخواد. و اینکه بتونن مسیرش رو ردیابی کنن به یکی از اون باجهها …پلیس سعی میکرد وقتی فونکه زنگ میزنه تماس رو کش بده تا مسیرش رو پیدا کنن. مثلا یه بار فونکه گفت پول رو بیارین خیابون فلان، پلیس گفت ببخشید نشنیدم صداتونو میشه یه بار دیگه بگین و اینطوری سعی داشتن لتفش بدن. باجه رو پیدا کردن ولی فونکه نبود. از اطرافیان پرسیدن که قیافهش چه شکلیه و یه طرح ازش کشیدن …پلیس فهمید که میتونن از این طریق بگیرنش. ...
Friedrish ۲۳:۴۲ ۱۴۰۰/۰۳/۱۷ آرنو فونکه: اخاذ برلینی. --------- قسمت دوم …کار عجیبترشم این بود که اول بمب رو میترکوند بعد درخواست پول میکرد. بخاطر این موارد روزنامهها و محافل پر از شایعه بود که این بابا میخواد با این کارها پیامی رو به دولت یا مردم بده. یا بخاطر اوضاع بد آلمان، مردم ازش حمایت میکردن که بالاخره کسی داره علیه این وضعیت یه کاری انجام میده. در یکی از پرتابهای پول از قطار پلیس تونست مکانش رو تشخیص بده. روی یک خاکریز لیزی وقتی افتادن دنبالش، پلیس لیز خورد و فونکه تونست سوار دوچرخه بشه و فرار کنه. همینا باعث شد که پیش مردم بیشتر از پیش محبوب بشه. فونکه کل سیستم پلیس کشور رو مضحکهی خودش کرده بود …دولت دست به دامن نیروهای ویژه شد. یک بار هنگام پرتاب پول از قطار از یک بمب دست ساز استفاده کردن. میخواستن وقتی فونکه جعبه رو برمیداره، بمب تو دستش بترکه (البته بمب خطرناکی نبود و فقط در حد آسیب رسوندن بهش بود). ...
Friedrish ۲۳:۴۱ ۱۴۰۰/۰۳/۱۷ آرنو فونکه: اخاذ برلینی …---------- قسمت اول …تو تاریکی شب پلیس در یک محوطهی جنگلی به یک کیوسک تلفن رسید، یه جعبه با یه آهنربای الکتریکی دیدن کنار کیوسک. فونکه به پلیس گفته بود پول رو بزارین تو جعبه و با آهنربا وصل کنین به قطار راستاک به برلین. پلیس انجام داد اما فونکه هرچی دکمهی deactivate رو زد جعبه از قطار جدا نشد …پلیس به جای چسپوندن آهنربا و جعبه به قطار، اون رو با سیم وصل کرده بود و بخاطر همین فونکه هرچی دکمهی deactivate رو زده بود جعبه از قطار جدا نشده بود. آدرس یه مسیر دیگهای به پلیس داد و گفت جعبه رو اونطوری که من میگم بچسپونین. اینبار جعبه از قطار در حال حرکت جدا شد …فونکه که کلاه گیس گذاشته بود و دستکش داشت، از درختای تو مسیر قطار بیرون اومد جعبه رو از زمین برداره. از دور دید که قطار داره متوقف میشه و پلیسای کمین کرده داخل قطار دارن میان بیرون. جعبه رو زد زیر بغلش و میون درختا گم شد. هرچی گفتن ایست وگرنه شلیک میکنیم، گوش نداد و فرار کرد …آرنو فونکه Arno Funke متولد دهه پنجاه از برلین غربی بود. کارتونیست بود و عاشق نقاشی. ...
Friedrish ۲۱:۴۴ ۱۴۰۰/۰۳/۰۸ سندروم هاوانا. ---------- قسمت دوم و آخر …سلاحهایی در دنیا وجود داره به اسم Sonic Weapons که امواجی با طول موج کوتاه تولید میکنن. این سلاحها به سلاحهای اولترا ساوند هم معروفن. تا سال ۲۰۲۱ از این سلاحها بصورت محدود استفاده شده و خود آمریکا هم یکی از سازندگانشه. برای کنترل جمعیتها و برای مقابله با شورش ازش استفاده میشه …مثلا اگر جمعیتی از مردم غیر قابل کنترل میشن، با استفاده از این سلاح و ارسال امواج صوتی اولترا، افراد حاضر در یک محوطه رو میتونن زمین گیر و موقت فلج کنن. آمریکا روی ناوهاش از این سلاحها زیاد داره. هرچند که بصورت عمده و عمومی هیچوقت ازش استفاده نشده …پرونده سندروم هاوانا در حال حاضر در آمریکا بصورت وسیعی در حال بررسیه. متهم اصلی این حملات به پرسنل آمریکایی روسیه و چین هست. بخصوص روسیه که در دوره شوروی در علم امواج میکرو ویو به شدت پیشرفته شده بودن و در جنگ سرد ازش استفاده میکردن …به گفتهی مقامات سازمان سیا، عامل اصلی این حملات مشخصه که روسیه و چین و شاید کره شمالی باشن اما هنوز نتونستن با مستندات ثابت کنن. یکی دیگر از پرسنل کاخ سفید قبل از حمله دیده بود که یک ون بهش نزدیک میشه که احتمالا اون ...
Friedrish ۲۱:۳۸ ۱۴۰۰/۰۳/۰۸ سندروم هاوانا. --------- قسمت اول …هفتههای آخر دولت ترامپ، یکی از مقامات ارشد دولت از کاخ سفید میاد بیرون بره سمت ماشینش، در محوطه اداری، هنگام قدم زدن، کم کم دید کلهش داره سوت میکشه. بدنش احساس کرختی شدید کرد و زانوهاش خالی شد. فشار شدیدی مثل موج به مغزش وارد شد. زانو زد و افتاد رو زمین …این مقام ارشد که تو سازمان امنیت ملی کار میکرد، خواست به یکی از عابرا بگه که براش مشکل پیش اومده ولی هرچه کرد نتونست حرف بزنه. ناامید از رسوندن خودش به ماشین، به زحمت گوشی رو از جیبش درآورد و اپ Lyft رو باز کرد که تاکسی آنلاین بگیره …مقصد رو بیمارستان زد. تاکسی اومد و سوار شد و بالاخره رسید به بیمارستان. پیش خودش فکر کرد که دیگه هیچوقت ازینجا زنده بیرون نمیام. در عرض ۷ دقیقه از یک انسان سالم به یک انسان به شدت مریض که احساس میکرد داره میمیره تبدیل شده بود …دکترا اومدن بالا سرش گفتن مواد زدی؟ سرش رو به نشونهی نه تکون داد. ...
Friedrish ۲۱:۲۱ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ واسیلی آرخیپوف. -------- قسمت دوم و آخر …این دوره بود که بهش اشاره میکنن به عنوان زمانی که دنیا از ترس انفجار هستهای به زانو در اومد. آبهای کوبا پر بود از زیردریاییهای شوروی که بعضی از اونها قابلیت انفجار هستهای داشتن. آمریکا از اون سمت هم دریا رو پر کرده بود از ناوهای جنگی …در اکتبر سال ۱۹۶۲ در حادثهای، نابودگرهای زیردریایی آمریکایی در آبهای آزاد شروع کردن به انداختن بمبهای مخصوصی در آب که هدفشون ترکوندن زیردریاییهاست. هدف از این کار این بود که زیردریاییهای شوروی بیان روی آب و دور بشن …یکی از این زیردریاییهای شوروی مجهز به اژدر هستهای بود. حجم و بزرگیش شبیه همون چیزی بود که هیروشیما رو نابود کرد. زیردریایی که بخاطر فرار از رادار به عمق رفته بود و برای چند روز ارتباط رادیوییش با مسکو قطع شده بود، با تهاجم ناوهای آمریکا احساس کردن جنگ شروع شده …نیروهای آمریکایی از اون طرف نمیدونستن این زیردریاییها مجهز به سلاح هستهای هست و همینطوری بمب میریختن تو دریا. برخلاف اغلب زیردریاییها، در این یکی، سه افسر میبایست همزمان بر لانچ اژدر هستهای تصمیم میگیرفتن. با نبود ارتباط با دنیای خارج، فکر میکردن جنگ ...
Friedrish ۲۱:۱۹ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ واسیلی آرخیپوف. -------- قسمت اول …واسیلی آرخیپوف Vasily Arkhipov یکی از نظامیان شوروی بود که در دوران بحران هستهای کوبا با فشار «ندادن» یک دکمه دنیا رو از نابودی هستهای نجات داد. مشاور جان اف کندی بعدها گفت که اون حادثه خطرناکترین لحظهی جنگ سرد نبود، بلکه خطرناکترین حادثه در تاریخ بشریت بود …قضیه از اینجا شروع شد که کاسترو وقتی حکومت رو در یک مبارزهی خونین دست گرفت و نخست وزیر شد، پاشد رفت آمریکا گفت: برای دیدار دوستانه آمدهام. آیزنهاور که رئیس جمهور بود هیچ محلی بهش نذاشت و باهاش دیدار نکرد. این حادثه خیلی برای کاسترو ناخوشایند بود …حکومت قبل کاسترو دست باتیستا بود. باتیستا دست نشانده آمریکا بود و بسیاری از صنایع کوبا رو آمریکا میچرخوند. کاسترو که یک ملیگرا بود قیام کرد و حکومت رو دست گرفت. شکاف شدید فقیر و غنی و ظلم باتیستا باعث این قیام به رهبری کاسترو شد …بعدها کاسترو میگفت: رئیس جمهور آمریکا حتی به من یک فنجان قهوه هم تعارف نکرد. کاسترو رو پاس دادن سمت نیکسون که معاون اول بود. نیکسون بعدا گفت که کوبا دست یک انقلابی افتاده که زیاد قابل اعتماد نیست. ...
Friedrish ۲۱:۱۰ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ بدترین پاندمی تاریخ - طاعون. ---------- قسمت دوم و آخر …مردمان اون دوره اصلیترین علت این بیماری را خشم خداوند میدونستن. علم پزشکی که هنوز باورهای ماورایی داشت هوا را ناقل بیماری میدونست. میگفتن خدا بخاطر ناسپاسی بشر این مرض رو آورده که همه از بین برن. باور بر این بود که حتی با نگاه هم منتقل میشه و به همدیگه مستقیم نگاه نمیکردن …مردم برای کم کردن خشم خداوند، تلاشهای زیادی کردن؛ در بعضی شهرها قمار، ناسزاگویی و بادهخواری ممنوع شد. کاروانهای توبه به راه افتاد و دسته جمعی توبه میکردن در حالی که همین کاروانها باعث میشد طاعون بیشتر گسترش پیدا کنه …عدهای بودن که به خودشون شلاق میزدن و طناب به گردن مینداختن و در شهرها میچرخیدن و مغفرت خدا رو طلب میکردن. بازار وهم و خیال گرم بود: میگفتن این بیماری بصورت شعله آبی از دهن مردهها بیرون میاد و همسایهها رو درگیر میکنه …کلیسا گفت این آه خداونده که دامن امت مسیحی رو گرفته. حرص و طمع، رباخواری، دنیادوستی، زناکاری، کفرگویی و خدانشناسی باعث خشم خداوند شده و از بین رفتن نسل بشر تقاصان این گناهان آدمهاست. خیلی از شهرها با تکیه بر عقل خودشون شهر رو قرنطینه کردن و از خسارت کمی کاستن … ...
Friedrish ۲۱:۰۸ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ بدترین پاندمی تاریخ - طاعون. -----------. قسمت اول در اکتبر سال ۱۳۴۷ میلادی، چند کشتی بازرگانی به لنگرگاه مسینا در سیسیل ایتالیا رسیدند که همهی نفراتشون یا مرده بودن یا داشتن جون میدادن. اونها با خودشون مرضی رو آورده بودن که به زودی کل اروپا رو گرفت و تقریبا در عرض سه سال یک سوم کره زمین رو از بین برد …این پاندمی مهلکترین پاندمی تاریخ بشر بود. از جنوب شرقی آسیا (به گمان برخی تاریخنویسان) شروع شد و سپس غرب آسیا (ایران و سوریه و این مناطق) رو گرفت و سپس با کشتی به اروپا رسید. مرگی دردناک که بیماران رو زجرکش میکرد و هیچکس نمیدونست چیه …نمود این بیماری روی پوست مشهود بود. غددهای سیاهی اندازه تخم مرغ روی بدن بیرون میزد که ازش خون و چرک بیرون میومد. بر اثر خونریزی داخلی، پوست بدن پر میشد از دمل و لکههای سیاه و بیمار رو در عرض ۵ روز میکشت. با پیشرفته شدن بیماری، خیلی وقتا بیمار در عرض یک شبانه روز جون میداد …این طاعونی که جهانگیر شده بود به شدت واگیر بود. چیزی واگیرتر از کرونای امروزی که از طریق هوا، تماس پوستی و کک و موش هم سرایت میکرد. گاه پزشکی که میومد بالا سر بیمار خودش قبل از مریض میمرد. ...
Friedrish ۲۱:۰۵ ۱۴۰۰/۰۲/۲۸ فاجعه شاتل فضایی کلمبیا. --------- قسمت دوم و آخر …فضانوردا که رو صندلیهاشون بودن، با دیدن اولین اخطارهای فضاپیما، سعی کردن بفهمن چی شده و حلش کنن. گزارشها نشون میده هر هفت نفر برای دقایقی کل راهحلها رو بررسی کردن که فضاپیما رو کنترل کنن اما ناسا در زمین میدونست کاری ازشون بر نمیاد …گزارش میگه لحظهی ورود به جو زمین بخاطر سرعت بالا، گرمای زیاد و فشاری که داخل فضاپیما شد، در همون چند لحظهی اول همهی اعضا بخاطر حرکت دورانی وحشتناک، بیهوش شدن. فشار هوای داخل کابین از بین رفته بود …هرچند سیستم تنفسی فضاپیما برای لحظاتی فعال شد ولی افت فشار داخل کابین به قدری بود که بهوش نیومدن. در حین بیهوشی احتمالی یا مرگ، و چرخش وحشتناک کابین، اعضا داخل فضاپیما ضربههای زیادی رو متحمل میشن …این افراد با کمربند دور کمر به صندلی متصل بودن و بالا تنه و پاهاشون آزاد بود. حرکت سریع فضاپیما و چرخش اون باعث شد بدنشون با سرعت بالایی به دچار تروما بشه. ضربههای شدید و چرخش که اگر کسی بیهوش بود در اون لحظات دیگه کاملا کشته شده بود …ناسا گفت حتی اگر از شاتل جون سالم به در میبردن، لباس محافظتی که داشتن هم طاقت اون گرمای شدید رو نداشت و از بین می ...