ویراستار حسین جاویددانشجوی دکتریمدیر نشر مشاوره و همکاری در زمینهی همهی مراحل تولید کتاب: ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸ صرفاً پیام ضروری و کاری: ویراستار ۰۹:۲۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۵ دورهی تکمیلی و رایگان ویرایش کتاب …️ ویژهی هنرجویان دورههای پیشین کارگاه ویرایش منتظر اعلام جزئیات در پست بعدی باشید. ویراستار ۱۶:۲۸ ۱۳۹۸/۰۶/۲۴ اگر آیدا مرادی آهنی «شهرهای گمشده» را ننوشته بود، و اگر رامین بیرقدار پشت میکروفن ننشسته و رمان را روایت نکرده بود، اگر نوید یکتا مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. دانلود و مشاهده در تلگرام تا پاییز چیزی نمانده، تا انتشار کتاب صوتی «شهرهای گمشده» و تا شنیده شدن یک رمان ایرانی … (بازنشر از صفحهی اینستاگرام رضا فضلالهنژاد). ویراستار ۲۳:۱۳ ۱۳۹۸/۰۶/۲۳ نویسندهی مشهوری داریم با کتابهای انصافا خواندنی آثار این نویسنده بارها و بارها بین ناشران مختلف دستبهدست شدهاند و هر چند سال یک بار یک جا منتشر میشوند! دو اثر او استثناست و آن هم کتابهایی است که نشر مرکز ازش منتشر کرده است. فرق ناشر حرفهای و ناشر ناشی اینجا مشخص میشود. ناشر ناشی قراردادی غیرحرفهای میبندد که بهراحتی قابل فسخ است (این قرارداد بیثبات در درجهی اول به ضرر خود نویسنده است)، اما ناشر حرفهای، ضمن احترام گذاشتن به نویسنده و رعایت حقوحقوق او، میداند که انتشار کتاب یک فعالیت اقتصادی درازمدت است و گاهی حدود دو دهه طول میکشد تا سرمایهگذاری روی یک نویسنده جواب بدهد (مثلا، راهی را در نظر بگیرید که زویا پیرزاد از مثل همهی عصرها تا چراغها را من خاموش میکنم پیمود). ناشر حرفهای قدر داشتههایش را میداند و میداند که درخت گردو کاشته، نه بوتهی خیار!. ... ویراستار ۰۹:۴۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۱ کلماتی مثل «به» (weh) و «مه» (meh) در فارسی میانه صفت تفضیلی بودهاند، یعنی بهتنهایی معنای «بهتر» (Better) و «مهتر» (Greater) داش ما با افزودن «تر» به این صفات درواقع آنها را «تقویت» (Reinforce) کردهایم. ویراستار ۰۹:۴۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۱ «دانا از مینوی خرد پرسید رادی به [تر] یا راستی؟» (مینوی خرد/ متن پهلوی). زیر را بخوانید ویراستار ۱۵:۱۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۰ مثالی که میزنم علمی و فنی نیست، اما شاید روشنگر باشد فرض کنید فایل یا جزوهای دارید که ۳۰۰ صفحه است (۱۵۰ برگهی پشتورو)؛ اگر این فایل یا جزوه را سر کوچهتان ببرید و از دفتر فنی محل بخواهید که آن را برایتان پرینت یا کپی کند، کموبیش حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از شما خواهد گرفت، در حالی که چیزی که به شما تحویل میدهد نه جلد دارد و نه صحافی و نه هیچ کاری روی آن انجام شده است. حالا در نظر بگیرید که ناشران در چاپ هر کتاب برای بین ۱۲ تا ۱۵ نوع خدمت و کالا (از حق تألیف و ترجمه و ویرایش و صفحهبندی و طراحی جلد گرفته تا مقوای گلاسه و کاغذ و صحافی و …) پول پرداخت میکنند و چندین نوع هزینهی سربار مادی و معنوی دارند و کالایی به شما تحویل میدهند که زیبا و ماندگار و خواندنی است. حالا اگر همین ناشران یک کتاب ۳۰۰ صفحهای را فرضا ۵۰ یا ۶۰ هزار تومان قیمت بگذارند، صدای خیلیها درمیآید که چه خبر است و چرا اینقدر گران!. در بسیاری از نقاط دنیا ناشران برای به دست آوردن قیمت پشت جلد کتاب هزینههای تولید آن را ضربدر ۵ تا ۸ میکنند، اما ناشران ایرانی هزینههای تولید را حداکثر ضربدر ۳ میکنند و حداقل ۴۰٪ قیمت پشت جلد را هم به موزعان و کتابفروشان اختصاص می ... ویراستار ۰۹:۳۱ ۱۳۹۸/۰۶/۲۰ فعلهای وصفی در جمله بهصورت صفت مفعولی ذکر میشوند و بعضی از نویسندگان از آنها بهره میگیرند مثالهای زیر را ببینید:.۱) حسن به خانه برگشته، وسایلش را برداشت و به محل کار رفت.۲) تقویت داعش باعث میشود امنیت در منطقه از بین رفته، تروریسم افزایش یافته و دولتها در کنترل مرزهایشان دچار مشکل شوند …در این مثالها، «برگشته»، «رفته» و «یافته» فعل وصفی هستند. به دو دلیل بهتر است از فعلهای وصفی استفاده نکنیم؛ اول اینکه ساختار این فعلها در گفتار کاربرد ندارد و دیگر اینکه بهرهگیری از آنها از فصاحت بهدور است …صورت بهتر جملات بالا:.۱) حسن به خانه برگشت، وسایلش را برداشت و به محل کار رفت.۲) تقویت داعش باعث میشود امنیت در منطقه از بین برود، تروریسم افزایش یابد و دولتها در کنترل مرزهایشان دچار مشکل شوند …توجه داشته باشید که حتی استفاده از افعال وصفی تابع شرایطی است. ... ویراستار ۱۴:۳۷ ۱۳۹۸/۰۶/۱۹ «با» هر وقت صفت میسازد بدون فاصله از کلمهی بعدی خود نوشته میشود و در غیر این صورت با یک فاصلهی کامل از کلمهی بعدی خود شاید با یک مثال ساده موضوع کاملا روشن شود:. با حوصله و دقت پیش برو. آدم باحوصلهای است. همانطور که میبینید، در مثال اول «با» فقط حرف اضافه است و با یک فاصله از کلمهی بعدیاش نوشته شده، اما در مثال دوم چون «باحوصله» صفت است، «با» به کلمهی بعدیاش چسبیده است. شیوهی نوشته شدن «با» در جملات زیر دقت کنید و علت بیفاصله بودن یا فاصله داشتن «با» را تحلیل کنید:. بچهی باادبی است. با پشتکار به هدفت خواهی رسید. وسایل را با احتیاط حمل کنید. مدیر باتجربه تصمیمات عجولانه نمیگیرد. ... ویراستار ۱۶:۵۸ ۱۳۹۸/۰۶/۱۶ «این کتابه منه.». «آدمه خوبیه.». «خیلی بزرگ.» «اینها دروغ.». صدها یا شاید هزاران بار جملات مشکلداری مثل جملات بالا را دیدهاید، مشکلی که به مشهور شده است. چرا فارسیزبانها، حتی باسوادها، گاهی در این موارد دچار مشکل میشوند؟ چرا نمیتوانند تشخیص دهند که باید بنویسند «این کتاب منه»، «آدم خوبیه»، «خیلی بزرگه» و «اینها دروغه»؟ سعی میکنم خیلی ساده مشکل را ریشهیابی کنم و شیوهی اجتناب از اشتباه را هم توضیح دهم. خطهای پرکاربردی که در دورهی باستان و دورهی میانه در ایران رواج داشتهاند خطهایی بودهاند که واکههای کوتاه در آنها نشان داده نمیشده اما خوانده میشده است (خط اوستایی را که حروف آن جدا از هم نوشته میشوند و خط بسیار کاملی است استثنا کنیم). در خطهای زبانهایی که نیای مستقیم زبان فارسی امروز هستند هم این ویژگی وجود داشته است. یعنی چه؟ به زبان ساده میگویم. ... ویراستار ۱۳:۳۰ ۱۳۹۸/۰۶/۱۶ بعضی هم در ماجراهای از آن طرف بام افتادهاند و خود «ه» را حذف میکنند! ویراستار ۲۰:۱۰ ۱۳۹۸/۰۶/۱۴ از قدیمیترین و زیباترین نمونههای «جناس» در پهنهی ادب ایرانشهر گشتاسبشاه پادشاه ایران میخواهد به جنگ ارجاسب پادشاه خیونان برود. او دستور میدهد همهی مردان، از ده ساله تا هشتاد ساله، آمادهی نبرد شوند و با «دار» (یعنی شمشیر و سلاح جنگی) به حضور او برسند، وگرنه آنها را به «دار» خواهد آویخت. اگر عروض بدانید، میتوانید آهنگ زیبای مستور در پس این سطور را هم دریابید. این بخشی از منظومهی زیبای «یادگار زریران» است که از روزگار اشکانی به روزگار ساسانی و از آن به دست ما رسیده است. «یادگار زریران» از معدود متون غیردینی پهلوی است که از گزند روزگار در امان مانده و نیز از نمونههای اعلا و کمنظیر نثر مسجع یا شعر پهلوی است. ... ویراستار ۲۰:۰۱ ۱۳۹۸/۰۶/۱۱ پیشتر نوشتهام و باز هم تأکید میکنم: دو کلمهی «ازش» و «بهش» برخلاف تصور عدهای ساختار محاورهای و غیررسمی ندارند این دو کلمه از دیرباز و در دورههای مختلف زبان فارسی وجود داشتهاند و در متون فارسی میانه (زرتشتی، ترفانی و …) بارها با آنها مواجه میشویم.. مثال:. _ hān kē an aziš būd ahy-m. «آن که من ازش بودم …» (سرسخن انجیل مانی/ متن ترفانی). _ xwarreh aziš appārag būd. «فره ازش گرفته شد» (بندهش، بخش ۳۳، بند ۸/ متن فارسی میانهی زرتشتی). _ pārs ud kustakīhā i awiš nazdīktar. «پارس و ناحیههای بهش نزدیکتر» (کارنامهی اردشیر بابکان/ متن فارسی میانهی زرتشتی). ... ویراستار ۱۵:۱۹ ۱۳۹۸/۰۵/۳۰ گاهی در متون، بهخصوص در رمانها، جملاتی به زبانی غیر از زبان اصلی متن میآید مثلا، در رمانی به زبان انگلیسی چند بار شخصیتها جملاتی به زبان فرانسوی یا چینی ردوبدل میکنند. به نظر شما، مترجم و بهطور ویژه مترجم فارسی در مواجهه با چنین موقعیتی باید چه کند؟.۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لاتین و چه جز آن) در متن بیاورد …اگر دارید به گزینههای بالا فکر میکنید، در نظر داشته باشید که در اغلب مواقع چنین جملاتی طوری در متن قرار گرفتهاند که بر اساس دیگر جملات متن میتوان به فحوای آنها پی برد. اگر چنین باشد، طبعا ضرورتی برای ترجمهی آنها حس نمیشود و مترجم دو گزینه دارد:.۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است صرفا به خط اصلی ضبط کند.۲) تلفظ جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است با خط فارسی ضبط کند … اگر نتوان فحوای جملات را بر اساس جملات پس و پیش فهمید، مترجم دو گزینه دارد:.۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لات ... ویراستار ۲۱:۲۲ ۱۳۹۸/۰۵/۲۷ کتابهای حجیم (بهخصوص اگر رمان هستند) تا جای ممکن باید تکجلدی باشند، حتی اگر عطف آنها ضخیم شود کتاب دوجلدی بازدارندگی خرید و خواندن دارد، خریدار در بررسی قیمت آن (که آیا قیمت هر مجلد جدا ثبت شده یا قیمت دوره یکجا قید شده) تردید دارد و کتابفروش را هم برای ثبت شابک و دیگر امور (مثلا، خریدارانی که اصرار دارند یک جلد را جدا بخرند) به دردسر میاندازد؛ همچنین، انبارداری این دسته از کتابها سخت است و معمولا در نمایشگاهها یا در پایان تیراژ با کسری یک جلد از دو جلد مواجه میشویم و نقص هر یک از مجلدات به باطل شدن یک دوره منجر خواهد شد.. * حساب کتابهای بیش از ۱۵۰۰ صفحه یا کتابهای خاص که لزوما باید چندجلدی باشند جدا است … ... ویراستار ۰۹:۴۸ ۱۳۹۸/۰۵/۲۵ نسبت نویسنده و مترجم با ویراستار مثل نسبت راننده با مکانیک است! هر کسی رانندگی بلد است لزوما نمیتواند تعمیرکار خودرو هم باشد، هرچند که از اصول کلی و برخی جزئیات فنی آگاهی دارد. برخی نویسندهها و مترجمها گمان میکنند صرفا با تکیه بر دانستههایشان میتوانند ویراستاری هم بکنند و متأسفانه تعدادی از ناشران هم همین تصور را دربارهی آنها دارند. نتیجه انبوهی از کتابهایی است که نامهای شناختهشده در شناسنامهی آنها و ذیل عنوان «ویراستار» دیده میشوند اما مشحون از اغلاط ویرایشی و نگارشی هستند و سادهترین نکات صوری هم در آنها مغفول مانده است اتفاقا این دسته از کتابها کتابیهاییاند که بیشترین مشکلات تعاملی را برای ناشران و پدیدآورانی که آثارشان در دست ویرایش است به وجود میآورند، چون نویسنده و مترجمی که آموزش لازم را برای ویرایش ندیده تمرکزش روی بازنویسی جملات به شیوهی خودش است و سبک نویسنده یا مترجم متن را مخدوش میکند. ویراستاری کاری است که نیاز به فنآموزی دارد و کاملا تخصصی و چندوجهی است. بدون دریافت آموزشهای لازم از طریق کلاس یا کتاب یا تجربهاندوزی در کنار ویراستاران ماهر در مؤسسات نشر و بدون شناخت پروسهی تولید محتوایی و فیزیکی کتاب «ویراست ... ویراستار ۲۲:۲۳ ۱۳۹۸/۰۵/۲۴ توضیحی دربارهی درازنویسی از کتاب «نمونهی نثرهای دلاویز و آموزندهی فارسی»، گردآوردهی محمد دبیرسیاقی، چاپ علمی، ۱۳۴۴. ویراستار ۱۶:۲۲ ۱۳۹۸/۰۵/۲۴ «کیلید»؟!. املا بلد نیستند یا اصرار دارند به خط و زبان فارسی آسیب بزنند؟ ویراستار ۲۲:۱۸ ۱۳۹۸/۰۵/۲۳ کتابهای خارجی از آسمان نیامدهاند و آنها هم اشتباهات نگارشی و ویرایشی و چاپی دارند مثلا، همانطور که در تصویر میبینید، شمارهگذاری در صفحهای از این کتاب اشتباه انجام شده. مترجمهای کمتجربه گاهی اعتمادبهنفس اصلاح این اشتباهات را ندارند و عینا اشتباه مورد نظر را به متن فارسی انتقال میدهند!. ... ویراستار ۲۰:۵۶ ۱۳۹۸/۰۵/۲۲ صفحهی ویژهی روزنامهی برای دو کتاب (برندهی جایزهی کتاب سال حبیب غنیپور) و همراه با گفتوگو با اخیرا چاپ سوم و چاپ چهارم را به بازار فرستاده است. پیدیاف:. ویراستار ۲۰:۱۱ ۱۳۹۸/۰۵/۲۲ این نمونهای از واژهگزینی غلط است که یک جملهی خبری مهم را به جملهای خنثی تبدیل کرده است «مردن» فعلی است که اغلب برای مرگهایی با عوامل طبیعی یا معمول استفاده میشود. «سالانه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کارگر ساختمانی در ایران میمیرند» قاعدتا دلالت بر مرگ افرادی با شغلی خاص دارد، بدون آنکه علت آن را که ماهیت اصلی خبر را شکل میدهد نمایان سازد. بر اساس این تیتر، این کارگران صرفا «مردهاند»، مثل بقیهی شاغلان رانندهها، فروشندهها، مهندسها و … که هر ساله تعدادی از آنها میمیرند! در مقابل، «کشته شدن» فعلی است که نقش عاملی بیرونی انسان یا غیر از آن را در وقوع مرگ میرساند. وقتی قرار است «خبر» شامل اطلاعرسانی و نوعی «هشدار» دربارهی مرگ کارگران بر اثر حوادث کاری باشد، بهکارگیری فعل «مردن» تیر خلاصی است بر تأثیرگذاری تیتر. همانطور که پیشتر گفتهایم، برای اغلب مفاهیم شیوههای بیان گوناگون (رسمی، بیادبانه، طنزآمیز، آرکاییک، خنثی، و …) وجود دارد؛ نویسندههای باتجربه میدانند چطور بهترین واژهها را برای حداکثر تأثیرگذاری انتخاب کنند. ... ‹ 14 15 16 17 18 19 20 ›
ویراستار ۰۹:۲۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۵ دورهی تکمیلی و رایگان ویرایش کتاب …️ ویژهی هنرجویان دورههای پیشین کارگاه ویرایش منتظر اعلام جزئیات در پست بعدی باشید.
ویراستار ۱۶:۲۸ ۱۳۹۸/۰۶/۲۴ اگر آیدا مرادی آهنی «شهرهای گمشده» را ننوشته بود، و اگر رامین بیرقدار پشت میکروفن ننشسته و رمان را روایت نکرده بود، اگر نوید یکتا مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. دانلود و مشاهده در تلگرام تا پاییز چیزی نمانده، تا انتشار کتاب صوتی «شهرهای گمشده» و تا شنیده شدن یک رمان ایرانی … (بازنشر از صفحهی اینستاگرام رضا فضلالهنژاد).
ویراستار ۲۳:۱۳ ۱۳۹۸/۰۶/۲۳ نویسندهی مشهوری داریم با کتابهای انصافا خواندنی آثار این نویسنده بارها و بارها بین ناشران مختلف دستبهدست شدهاند و هر چند سال یک بار یک جا منتشر میشوند! دو اثر او استثناست و آن هم کتابهایی است که نشر مرکز ازش منتشر کرده است. فرق ناشر حرفهای و ناشر ناشی اینجا مشخص میشود. ناشر ناشی قراردادی غیرحرفهای میبندد که بهراحتی قابل فسخ است (این قرارداد بیثبات در درجهی اول به ضرر خود نویسنده است)، اما ناشر حرفهای، ضمن احترام گذاشتن به نویسنده و رعایت حقوحقوق او، میداند که انتشار کتاب یک فعالیت اقتصادی درازمدت است و گاهی حدود دو دهه طول میکشد تا سرمایهگذاری روی یک نویسنده جواب بدهد (مثلا، راهی را در نظر بگیرید که زویا پیرزاد از مثل همهی عصرها تا چراغها را من خاموش میکنم پیمود). ناشر حرفهای قدر داشتههایش را میداند و میداند که درخت گردو کاشته، نه بوتهی خیار!. ...
ویراستار ۰۹:۴۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۱ کلماتی مثل «به» (weh) و «مه» (meh) در فارسی میانه صفت تفضیلی بودهاند، یعنی بهتنهایی معنای «بهتر» (Better) و «مهتر» (Greater) داش ما با افزودن «تر» به این صفات درواقع آنها را «تقویت» (Reinforce) کردهایم.
ویراستار ۰۹:۴۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۱ «دانا از مینوی خرد پرسید رادی به [تر] یا راستی؟» (مینوی خرد/ متن پهلوی). زیر را بخوانید
ویراستار ۱۵:۱۴ ۱۳۹۸/۰۶/۲۰ مثالی که میزنم علمی و فنی نیست، اما شاید روشنگر باشد فرض کنید فایل یا جزوهای دارید که ۳۰۰ صفحه است (۱۵۰ برگهی پشتورو)؛ اگر این فایل یا جزوه را سر کوچهتان ببرید و از دفتر فنی محل بخواهید که آن را برایتان پرینت یا کپی کند، کموبیش حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از شما خواهد گرفت، در حالی که چیزی که به شما تحویل میدهد نه جلد دارد و نه صحافی و نه هیچ کاری روی آن انجام شده است. حالا در نظر بگیرید که ناشران در چاپ هر کتاب برای بین ۱۲ تا ۱۵ نوع خدمت و کالا (از حق تألیف و ترجمه و ویرایش و صفحهبندی و طراحی جلد گرفته تا مقوای گلاسه و کاغذ و صحافی و …) پول پرداخت میکنند و چندین نوع هزینهی سربار مادی و معنوی دارند و کالایی به شما تحویل میدهند که زیبا و ماندگار و خواندنی است. حالا اگر همین ناشران یک کتاب ۳۰۰ صفحهای را فرضا ۵۰ یا ۶۰ هزار تومان قیمت بگذارند، صدای خیلیها درمیآید که چه خبر است و چرا اینقدر گران!. در بسیاری از نقاط دنیا ناشران برای به دست آوردن قیمت پشت جلد کتاب هزینههای تولید آن را ضربدر ۵ تا ۸ میکنند، اما ناشران ایرانی هزینههای تولید را حداکثر ضربدر ۳ میکنند و حداقل ۴۰٪ قیمت پشت جلد را هم به موزعان و کتابفروشان اختصاص می ...
ویراستار ۰۹:۳۱ ۱۳۹۸/۰۶/۲۰ فعلهای وصفی در جمله بهصورت صفت مفعولی ذکر میشوند و بعضی از نویسندگان از آنها بهره میگیرند مثالهای زیر را ببینید:.۱) حسن به خانه برگشته، وسایلش را برداشت و به محل کار رفت.۲) تقویت داعش باعث میشود امنیت در منطقه از بین رفته، تروریسم افزایش یافته و دولتها در کنترل مرزهایشان دچار مشکل شوند …در این مثالها، «برگشته»، «رفته» و «یافته» فعل وصفی هستند. به دو دلیل بهتر است از فعلهای وصفی استفاده نکنیم؛ اول اینکه ساختار این فعلها در گفتار کاربرد ندارد و دیگر اینکه بهرهگیری از آنها از فصاحت بهدور است …صورت بهتر جملات بالا:.۱) حسن به خانه برگشت، وسایلش را برداشت و به محل کار رفت.۲) تقویت داعش باعث میشود امنیت در منطقه از بین برود، تروریسم افزایش یابد و دولتها در کنترل مرزهایشان دچار مشکل شوند …توجه داشته باشید که حتی استفاده از افعال وصفی تابع شرایطی است. ...
ویراستار ۱۴:۳۷ ۱۳۹۸/۰۶/۱۹ «با» هر وقت صفت میسازد بدون فاصله از کلمهی بعدی خود نوشته میشود و در غیر این صورت با یک فاصلهی کامل از کلمهی بعدی خود شاید با یک مثال ساده موضوع کاملا روشن شود:. با حوصله و دقت پیش برو. آدم باحوصلهای است. همانطور که میبینید، در مثال اول «با» فقط حرف اضافه است و با یک فاصله از کلمهی بعدیاش نوشته شده، اما در مثال دوم چون «باحوصله» صفت است، «با» به کلمهی بعدیاش چسبیده است. شیوهی نوشته شدن «با» در جملات زیر دقت کنید و علت بیفاصله بودن یا فاصله داشتن «با» را تحلیل کنید:. بچهی باادبی است. با پشتکار به هدفت خواهی رسید. وسایل را با احتیاط حمل کنید. مدیر باتجربه تصمیمات عجولانه نمیگیرد. ...
ویراستار ۱۶:۵۸ ۱۳۹۸/۰۶/۱۶ «این کتابه منه.». «آدمه خوبیه.». «خیلی بزرگ.» «اینها دروغ.». صدها یا شاید هزاران بار جملات مشکلداری مثل جملات بالا را دیدهاید، مشکلی که به مشهور شده است. چرا فارسیزبانها، حتی باسوادها، گاهی در این موارد دچار مشکل میشوند؟ چرا نمیتوانند تشخیص دهند که باید بنویسند «این کتاب منه»، «آدم خوبیه»، «خیلی بزرگه» و «اینها دروغه»؟ سعی میکنم خیلی ساده مشکل را ریشهیابی کنم و شیوهی اجتناب از اشتباه را هم توضیح دهم. خطهای پرکاربردی که در دورهی باستان و دورهی میانه در ایران رواج داشتهاند خطهایی بودهاند که واکههای کوتاه در آنها نشان داده نمیشده اما خوانده میشده است (خط اوستایی را که حروف آن جدا از هم نوشته میشوند و خط بسیار کاملی است استثنا کنیم). در خطهای زبانهایی که نیای مستقیم زبان فارسی امروز هستند هم این ویژگی وجود داشته است. یعنی چه؟ به زبان ساده میگویم. ...
ویراستار ۲۰:۱۰ ۱۳۹۸/۰۶/۱۴ از قدیمیترین و زیباترین نمونههای «جناس» در پهنهی ادب ایرانشهر گشتاسبشاه پادشاه ایران میخواهد به جنگ ارجاسب پادشاه خیونان برود. او دستور میدهد همهی مردان، از ده ساله تا هشتاد ساله، آمادهی نبرد شوند و با «دار» (یعنی شمشیر و سلاح جنگی) به حضور او برسند، وگرنه آنها را به «دار» خواهد آویخت. اگر عروض بدانید، میتوانید آهنگ زیبای مستور در پس این سطور را هم دریابید. این بخشی از منظومهی زیبای «یادگار زریران» است که از روزگار اشکانی به روزگار ساسانی و از آن به دست ما رسیده است. «یادگار زریران» از معدود متون غیردینی پهلوی است که از گزند روزگار در امان مانده و نیز از نمونههای اعلا و کمنظیر نثر مسجع یا شعر پهلوی است. ...
ویراستار ۲۰:۰۱ ۱۳۹۸/۰۶/۱۱ پیشتر نوشتهام و باز هم تأکید میکنم: دو کلمهی «ازش» و «بهش» برخلاف تصور عدهای ساختار محاورهای و غیررسمی ندارند این دو کلمه از دیرباز و در دورههای مختلف زبان فارسی وجود داشتهاند و در متون فارسی میانه (زرتشتی، ترفانی و …) بارها با آنها مواجه میشویم.. مثال:. _ hān kē an aziš būd ahy-m. «آن که من ازش بودم …» (سرسخن انجیل مانی/ متن ترفانی). _ xwarreh aziš appārag būd. «فره ازش گرفته شد» (بندهش، بخش ۳۳، بند ۸/ متن فارسی میانهی زرتشتی). _ pārs ud kustakīhā i awiš nazdīktar. «پارس و ناحیههای بهش نزدیکتر» (کارنامهی اردشیر بابکان/ متن فارسی میانهی زرتشتی). ...
ویراستار ۱۵:۱۹ ۱۳۹۸/۰۵/۳۰ گاهی در متون، بهخصوص در رمانها، جملاتی به زبانی غیر از زبان اصلی متن میآید مثلا، در رمانی به زبان انگلیسی چند بار شخصیتها جملاتی به زبان فرانسوی یا چینی ردوبدل میکنند. به نظر شما، مترجم و بهطور ویژه مترجم فارسی در مواجهه با چنین موقعیتی باید چه کند؟.۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لاتین و چه جز آن) در متن بیاورد …اگر دارید به گزینههای بالا فکر میکنید، در نظر داشته باشید که در اغلب مواقع چنین جملاتی طوری در متن قرار گرفتهاند که بر اساس دیگر جملات متن میتوان به فحوای آنها پی برد. اگر چنین باشد، طبعا ضرورتی برای ترجمهی آنها حس نمیشود و مترجم دو گزینه دارد:.۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است صرفا به خط اصلی ضبط کند.۲) تلفظ جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است با خط فارسی ضبط کند … اگر نتوان فحوای جملات را بر اساس جملات پس و پیش فهمید، مترجم دو گزینه دارد:.۱) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است [به فارسی] ترجمه کند.۲) جملاتی را که به زبانی غیر از زبان اصلی متن است همانطور و با همان خط اصلی (چه لات ...
ویراستار ۲۱:۲۲ ۱۳۹۸/۰۵/۲۷ کتابهای حجیم (بهخصوص اگر رمان هستند) تا جای ممکن باید تکجلدی باشند، حتی اگر عطف آنها ضخیم شود کتاب دوجلدی بازدارندگی خرید و خواندن دارد، خریدار در بررسی قیمت آن (که آیا قیمت هر مجلد جدا ثبت شده یا قیمت دوره یکجا قید شده) تردید دارد و کتابفروش را هم برای ثبت شابک و دیگر امور (مثلا، خریدارانی که اصرار دارند یک جلد را جدا بخرند) به دردسر میاندازد؛ همچنین، انبارداری این دسته از کتابها سخت است و معمولا در نمایشگاهها یا در پایان تیراژ با کسری یک جلد از دو جلد مواجه میشویم و نقص هر یک از مجلدات به باطل شدن یک دوره منجر خواهد شد.. * حساب کتابهای بیش از ۱۵۰۰ صفحه یا کتابهای خاص که لزوما باید چندجلدی باشند جدا است … ...
ویراستار ۰۹:۴۸ ۱۳۹۸/۰۵/۲۵ نسبت نویسنده و مترجم با ویراستار مثل نسبت راننده با مکانیک است! هر کسی رانندگی بلد است لزوما نمیتواند تعمیرکار خودرو هم باشد، هرچند که از اصول کلی و برخی جزئیات فنی آگاهی دارد. برخی نویسندهها و مترجمها گمان میکنند صرفا با تکیه بر دانستههایشان میتوانند ویراستاری هم بکنند و متأسفانه تعدادی از ناشران هم همین تصور را دربارهی آنها دارند. نتیجه انبوهی از کتابهایی است که نامهای شناختهشده در شناسنامهی آنها و ذیل عنوان «ویراستار» دیده میشوند اما مشحون از اغلاط ویرایشی و نگارشی هستند و سادهترین نکات صوری هم در آنها مغفول مانده است اتفاقا این دسته از کتابها کتابیهاییاند که بیشترین مشکلات تعاملی را برای ناشران و پدیدآورانی که آثارشان در دست ویرایش است به وجود میآورند، چون نویسنده و مترجمی که آموزش لازم را برای ویرایش ندیده تمرکزش روی بازنویسی جملات به شیوهی خودش است و سبک نویسنده یا مترجم متن را مخدوش میکند. ویراستاری کاری است که نیاز به فنآموزی دارد و کاملا تخصصی و چندوجهی است. بدون دریافت آموزشهای لازم از طریق کلاس یا کتاب یا تجربهاندوزی در کنار ویراستاران ماهر در مؤسسات نشر و بدون شناخت پروسهی تولید محتوایی و فیزیکی کتاب «ویراست ...
ویراستار ۲۲:۲۳ ۱۳۹۸/۰۵/۲۴ توضیحی دربارهی درازنویسی از کتاب «نمونهی نثرهای دلاویز و آموزندهی فارسی»، گردآوردهی محمد دبیرسیاقی، چاپ علمی، ۱۳۴۴.
ویراستار ۲۲:۱۸ ۱۳۹۸/۰۵/۲۳ کتابهای خارجی از آسمان نیامدهاند و آنها هم اشتباهات نگارشی و ویرایشی و چاپی دارند مثلا، همانطور که در تصویر میبینید، شمارهگذاری در صفحهای از این کتاب اشتباه انجام شده. مترجمهای کمتجربه گاهی اعتمادبهنفس اصلاح این اشتباهات را ندارند و عینا اشتباه مورد نظر را به متن فارسی انتقال میدهند!. ...
ویراستار ۲۰:۵۶ ۱۳۹۸/۰۵/۲۲ صفحهی ویژهی روزنامهی برای دو کتاب (برندهی جایزهی کتاب سال حبیب غنیپور) و همراه با گفتوگو با اخیرا چاپ سوم و چاپ چهارم را به بازار فرستاده است. پیدیاف:.
ویراستار ۲۰:۱۱ ۱۳۹۸/۰۵/۲۲ این نمونهای از واژهگزینی غلط است که یک جملهی خبری مهم را به جملهای خنثی تبدیل کرده است «مردن» فعلی است که اغلب برای مرگهایی با عوامل طبیعی یا معمول استفاده میشود. «سالانه ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کارگر ساختمانی در ایران میمیرند» قاعدتا دلالت بر مرگ افرادی با شغلی خاص دارد، بدون آنکه علت آن را که ماهیت اصلی خبر را شکل میدهد نمایان سازد. بر اساس این تیتر، این کارگران صرفا «مردهاند»، مثل بقیهی شاغلان رانندهها، فروشندهها، مهندسها و … که هر ساله تعدادی از آنها میمیرند! در مقابل، «کشته شدن» فعلی است که نقش عاملی بیرونی انسان یا غیر از آن را در وقوع مرگ میرساند. وقتی قرار است «خبر» شامل اطلاعرسانی و نوعی «هشدار» دربارهی مرگ کارگران بر اثر حوادث کاری باشد، بهکارگیری فعل «مردن» تیر خلاصی است بر تأثیرگذاری تیتر. همانطور که پیشتر گفتهایم، برای اغلب مفاهیم شیوههای بیان گوناگون (رسمی، بیادبانه، طنزآمیز، آرکاییک، خنثی، و …) وجود دارد؛ نویسندههای باتجربه میدانند چطور بهترین واژهها را برای حداکثر تأثیرگذاری انتخاب کنند. ...