📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani


دیوار مهربانی کتاب در بندرعباس برپا شد

برای نخستین‌بار در نمایشگاه‌های استانی کتاب، غرفه «دیوار مهربانی کتاب» در سیزدهمین نمایشگاه کتاب بندرعباس برپا شد. به گزارش روابط عمومی مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران، مسئول این غرفه در گفت‌و‌گو با روابط عمومی مؤسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران اظهار کرد: این حرکت که در غرفه‌ای با عنوان کوی یار مهربان و با شعار «بگذارید بدانند» آغاز شده است …ماه لی لی بستکی افزود: کار اصلی این غرفه جمع‌آوری کتاب برای مدارس و مراکز نیازمند و بدون کتابخانه است که در مدت دو روز ابتدایی نمایشگاه مورد استقبال و حمایت بازدیدکنندگان و خیران و نیکوکاران فرهنگی قرار گرفته است …وی ادامه داد: تجربه موفق دیوار مهربانی نشان داد ظرفیت‌های خوبی برای تأمین نیازهای مردم در حوزه‌های مختلف وجود دارد که باید این ظرفیت‌ها فعال شده و مورد استفاده قرار گیرد و بخش فرهنگ نیز از همین رویه پیروی می‌کند …بستکی افزود: در این مدت بسیاری از ناشران حاضر در نمایشگاه آمادگی خود را برای همراهی با این برنامه و اهدای کتاب اعلام کرده‌اند و بازدیدکنندگان از غرفه نیز با توجه به توان خود، اهدای تعدادی کتاب را تعهد کرده‌اند که با نام آنها بر دیو ...
  • گزارش تخلف

«آینده صنعت نشر در ایران» در کتابفروشی دف بررسی می‌شود

حمیدرضا شعبانی، مدیر انتشارات دف، از برگزاری نشست «بررسی آینده صنعت نشر در ایران» همزمان با سالگرد درگذشت گوتنبرگ در روز چهارشنبه ۱۴ بهمن، با حضور جمعی از اهالی صنعت نشر خبر داد. «آینده صنعت نشر در ایران» در کتابفروشی دف بررسی می‌شود. نشست «بررسی آینده صنعت نشر در ایران» روز چهارشنبه ۱۴ بهمن ماه، همزمان با سالگرد در گذشت یوهانس گوتنبرگ، مخترع دستگاه چاپ در کتابفروشی انتشارات دف برگزار می‌شود …حمیدرضا شعبانی، در این باره گفت: این مراسم که با سخنرانی حمید محسنی، مدیر نشر کتابدار و جمعی از ناشران برگزیده و اصحاب صنعت نشر برگزار می‌شود، وضعیت آینده این صنعت در ایران مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد …مدیر انتشارات دف افزود: بهروز عطائی فرد، مدیر نشر عطائی، امیر حسین‌زادگان، مدیر نشر ققنوس، محمدمهدی فخری‌زاده، مدیر نشر روزنه کار، محمدتقی عرفانپور، مدیر نشر علوم دانشگاهی، مسعود کازری، مدیر نشر کتاب خورشید، مجید رهبانی مدیر موسسه جهان کتاب، محمدعلی مرادی، مدیر نشر پیام امروز و مسعود کوثری، مدیر نشر علمی و فرهنگی نیز از جمله حاضران در این نشست خواهند بود …نشست «بررسی آینده صنعت نشر در ایران» از سا ...
  • گزارش تخلف

گفت‌و گو با نویسنده رمان «فلاسفه» برگزیده نیویورکر

اهرلیش: هنگام نوشتن دلم می‌خواهد در مرز فروپاشی ذهنی قرار بگیرم. «آدام اهرلیش» رمانی تحت عنوان «فلاسفه» به نگارش در آورده است که اخیرا وارد بازار کتاب شده است؛ کتاب منتقدان و به آن توجه زیادی نشان داده‌اند آن‌چنان که نیویورکر آن را به‌عنوان کتاب هفته برگزیده است. اهرلیش: هنگام نوشتن دلم می‌خواهد در مرز فروپاشی ذهنی قرار بگیرم. به گزارش نیویورکر، کتاب جدید «آدام هرلیش» به عنوان کتاب هفته این مجله برگزیده شده است. به همین مناسبت این مجله مصاحبه کوتاهی با وی انجام داده است که در ادامه می‌آید …کتاب شما، «فلاسفه» در مجله این هفته زیرمجموعه آثار مربوط به «اختلالات ارثی» قرار گرفته است. کتاب شما درباره پدران و پسرانی است که با هم به مشکل برمی‌خورند. البته از آنجا که این کتاب از زبان یک پسر روایت می‌شود بیشتر درباره پسرانی است که زندگی‌شان توسط پدر نابود می‌شود. اما نقطه پیدایش این کتاب چیست؟ رابطه شما با پدرتان چطور است؟ ...
  • گزارش تخلف

جای خالی تبلیغ کتاب.. محمدعلی جعفریه، مدیر نشر ثالث: بله

می‌فرستیم …چهل‌تن: این تعداد چقدر است؟. جعفریه: حدود بیست تا.. چهل‌تن: خب خیلی کم است. از این بیست تا اگر یک مطلب بنویسند خیلی هم زیاد است. شما باید دویست تا بفرستی.. جعفریه: همه‌ی اینها برمی‌گردد به بازگشت درآمد یک کتاب. وقتی دویست نسخه بخواهی برای دیگران بفرستی سود آن هزار کتاب اگر بفروشی‌شان این دویست تا نمی‌شود.. چهل‌تن: منظورم این است که وقتی دویست تا بفرستی حتما ده تا نقد درباره‌اش نوشته می‌شود …جعفریه: خب این برای وقتی است که من از یک کتاب ده هزار نسخه چاپ ‌کنم. وقتی از کتابی هفتصد نسخه چاپ می‌کنم چه‌طور دویست نسخه برای تبلیغ بفرستم؟. ...
  • گزارش تخلف

رمزگشایی از نامگذاری مشکوک فیلم‌های جشنواره فجر

آیدین سیارسریع در ضمیمه طنز بی‌قانون/ فیلم‌های حاضر در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر براستی دل لیبرال‌ترین انسان‌ها را هم «واپس» می‌کند. در حالی که دلسوزان مظلوم کاشانی هفته گذشته این همه زحمت کشیدند و به خاطر سینما در حالی که خودشان آخر هفته عروسی دعوت بودند عزای عمومی اعلام کردند امروز می‌بینیم بدون توجه به این اعتراضات به راحتی جشنواره فیلم فجر برگزار می‌شود و فیلم هایی به اکران در می‌آیند که نام آنها عرق شرم را بر پیشانی می‌نشاند. آیا همزمانی حضور این فیلم‌ها در جشنواره اتفاقی بوده است؟ کارشناسان ما با بررسی شبانه روزی این فیلم‌ها به این نتیجه رسیدند که کاسه‌ای زیر نیم کاسه قرار دارد و گویی جریانی مشکوک با یک کدگذاری حرفه‌ای لابلای فیلم‌های این دوره از جشنواره می‌خواهد پیامی را به دست نشانده‌های داخلی خود برساند و نقشه‌های شوم خود را از این طریق به فریب خوردگان داخلی (که همان سینماگران هستند) دیکته کند. کارشناسان ما با کنار هم قرار دادن فیلم‌های این دوره به نتایج جالبی رسیدند که خلاصه آن برای اولین بار در بی قانون منتشر می‌شود:. «اولین بار کی سحر را دیدی؟» به ظاهر نام فیلمی اثر فرز ...
  • گزارش تخلف

کانال انجمن ماتیکان داستان. ی فیلم زاپاس

فیلمنامه‌ی این فیلم ارزش تحلیل ندارد اما میخواهم با استفاده از یک صحنه‌ی آن نکته‌ای را در باره‌ی «کمدی» مطرح کنم. برای خلق کمدی باید دو منطق کاملا متفاوت را کنار هم قرار داد (نگاه کنید به فرهنگ فیلمنامه، مدخل کمدی). شخصیت جواد عزتی خواستگار دختر خاله‌ی خود است که دختر شخصیت امیر جعفری است. در یک صحنه جواد عزتی با یک دبه‌ی چهار لیتری بنزین به در خانه‌ی دختر خاله‌اش می‌آید. امیر جعفری که مخالف ازدواج دخترش با جواد عزتی است فکر می‌کند او قصد دارد بنزین را روی خودش بریزد و با آتش زدن خود، نقش عاشق دل شکسته را بازی کند (منطق الف) اما وقتی امیر جعفری تلاش می‌کند دبه را از دست او بگیرد و خودش بنزین را روی سر جواد عزتی بریزد، معلوم می‌شود که او بنزین را برای موتور یکی از اقوام آورده (منطق ب). وقتی این دو منطق کنار هم قرار گرفتند سالن از خنده منفجر شد. تنها نقطه‌ی قوت این فیلم همین چند صحنه‌ی کمیک بود و بس …کانال انجمن ماتیکان داستان. ...
  • گزارش تخلف

کانال انجمن ماتیکان داستان. دوره فستیوال نمایشنامه خوانی جایزه دکتر ناظر زاده کرمانی

نمایش: پارازیت.١٤ بهمن. ساعت ٢٠. نویسنده و کارگردان: امین شیبانی. خوانشگران:. مروارید امانی. جهانگیر داداش زاده. الهام حسینی. امین شیبانی. دستیار کارگردان: سایه حاتمی.
  • گزارش تخلف

ویدئو بالا👆 لحظات به‌یادماندنی افتتاحیه جشنواره فجر

افتتاحیه جشنواره سی و چهارم شب گذشته در تالار وحدت برگزار شد. ویدئوی کوتاهی از جذاب‌ترین لحظات مراسم افتتاحیه شامل حضور ستاره‌ها، ‌ اتفاق‌های روی صحنه و صحبت‌های سینماگران را برای اولین بار در صرفا جهت اطلاع تماشا کنید!. ...
  • گزارش تخلف

یکی از خطوط اصلی رمان، از آغاز تا پایان عشق است. عشق یحیی و سوری از کودکی

و جداسازی آن‌ها توسط بزرگترها با ترویج و جا انداختن دروغی بزرگ که یحیی (پسر عمه زری) به خاطر خوردن شیر مادر سوری، برادر رضاعی او محسوب می‌شود. و عشق‌شان غیرمجاز. دروغی که جاجان هم در آن نقش دارد. در بخشی دیگر، داستان به سراغ لکه کمرنگ سرخ می‌رود. لکه‌ای که زندگی زن را زیر و رو می‌کند. کسی عادت ندارد به سراغ این لکه برود و از بحران‌ها و رازهایش بگوید: «نمی‌شد از آن لکه‌ی سرخ کمرنگ با کسی حرف زد … دارم خفه می‌شوم … مگر می‌شود از یک گلوله‌ی بزرگ برف که توی دل آدم می‌چرخد و رو به پایین فشار می‌آورد و لکه‌ای که بی‌خبر پیدایش می‌شود با کسی حرف زد؟ … تا من بتوانم بی‌دردسر خودم را برسانم به اتاقم، ‌برسانم به مادر تا بگوید با این لکه‌ی سرخ لعنتی چه کار باید کرد؟» تا پیش از این لکه‌ی سرخ همه چیز عادی بود. یحیی و سوری می‌توانستند با هم بازی کنند. سوری می‌توانست برای یحیی انشاهایش را بنویسد و بشود «قهرمان بزرگ» یحیی. ...
  • گزارش تخلف

شاهنامه‌ای که جاجان در پی نوشتن آخرین برگ آن است، در انحصار خودش نیست

او تنها شاهد تاریخی داستان نیست. دیگران هم بخشی از شاهنامه‌ی داستانی او را نوشته‌اند و می‌نویسند. زنان نقش اصلی را دارند. اگر در شاهنامه‌ی فردوسی، رستم نقش محوری را بر عهده دارد، در شاهنامه‌ی جاجان، تکیه‌گاه روایت‌ها بر زنان پی‌ریزی شده. جاجان تمام نیروهای پنهان و آشکار خود را به‌کار گرفته تا زنان خاندان را از حاشیه به مرکز بیاورد. مردان در داستان او حضور دارند. اما مسئولیت اصلی و زنده‌ی داستان به عهده‌ی زنان است. مردان یا مرده‌اند مثل یحیی‌خان یاغی و کاتب یا نیستند و کسی نمی‌داند کجایند مثل یحیی. فصل‌های مکتوب قصه‌هایی که او نوشته از گذشته تا اکنون، هستند. ...
  • گزارش تخلف

چرا حضور زنان نویسنده‌ای از این دست در ادبیات داستانی معاصر ایران، به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد؟

چرا برای نمونه‌ آوردن از چنین بانوان داستان‌نویسی، ‌ من فقط یک اسم در اختیار دارم: شهلا پروین‌روح. که او هم انگار در جدال بنویسم و ننویسم، مثل راوی سرگردان مانده و یا نمی‌تواند بدون قید و بند بنویسد و روایت‌هایش حبس شده‌اند. چرا این خلاء‌ با حضور بیشتر زنان متفکر و صاحب اندیشه پر نمی‌شود؟ چرا بانوان داستان‌نویس ما به جای پر کردن این جاهای خالی، افتاده‌اند به ورطه‌ی ستیز و هجو کردن این مفاهیم؟ در داستان‌هایشان کسانی مثل کاتب و یحیی خان و یحیی را به ریشخند می‌گیرند. تا آن جا پیش می‌روند که نمادها و نشانه‌های این نوع از افراد را هجو می‌کنند. از خودم می‌پرسم فمینیسم یعنی چی؟ یک مفهومش مگر برابری نیست؟ نه مثل هم شدن. ...
  • گزارش تخلف

بنویسم یا ننویسم؟ صداها هم‌چنان از هر طرف که سوری سر می‌چرخاند، بلند است

او کشیده می‌شود. صدای عمه زری هم می‌آید: «ننویس! ننویس! تا میراث شوم مصیبت‌نامه‌نویسی از این فامیل وربیفتد.» از سمتی دیگر کشیده می‌شود: «جاجان می‌گوید بنویسم، مادربزرگ می‌خواهد خاکستر فراموشی را از روی همه‌ی آدم‌های توی کاغذها و نوشته‌های خودش و پدرش پاک کند. می‌خواهد دوباره آن‌ها را زنده کند تا همه آن را ببینند و قصه‌شان را بشنوند.». زیرساخت و روساخت رمان، فلسفه‌ی نوشتن است. فلسفه‌ای پر از جدال و کشمکش. نقطه‌ی پایانی برای این جدال وجود ندارد. داستان بر متن این درگیری دائمی ساخته می‌شود. ...
  • گزارش تخلف

بنویسم یا ننویسم. مگر فراموشی بهتر نیست؟ مگر بی‌خبری مفیدتر نیست

مگر نادانی آرامش‌بخش نیست؟ پس چرا بنویسم؟ چرا بنویسم تا کش بیایم؟ تا قصه‌ها کش بیایند؟ از آن سرباز میدان شهرداری رشت تا جاجان، ‌ تا بانو، تا یحیی که در سردخانه خوابیده است. سال‌ها پیش مصطفی مستور در داستان‌هایش در ستایش جهل نوشت و تقدس جهل و نسیان. در یکی از راویاتش گفت چه قدر خوب بودند مغول‌ها. آمدند و آتش زدند به کتاب‌ها و کتاب‌خانه‌ها. اگر کتاب‌ها نبودند، اگر قصه‌ها ادامه پیدا نمی‌کردند دیگر بدن سرباز این همه کش نمی‌آمد تا از هم پاره شود. ...
  • گزارش تخلف

«خروج داستان زنان از حصار خانگی». بنویسیم یا ننویسیم

کاتب می‌گوید: «بنویس! بنویس مصیبت‌نامه‌ی این خاک به‌ توبره‌‌کشیده را، که در تاریخ دوارش بماند.» کاتب (میرزا ابوالقاسم‌ خان خوشنویس نونقی) پدر جاجان است. جاجان (عزیزه خانم) مادربزرگ سوری (راوی) و یحیی (پسرعمه زری) است. میرزا ابوالقاسم خان نونقی کاتب دیوانخانه‌ی حکومتی ایالت خراسان است. گفته است به جاجان: «بنویس! بنویس تا بماند!» کلمات هجوم می‌آورند. کابوس‌ها مثل کلاغ‌های مرده از آسمان فرومی‌ریزند. مردگان همه جا هستند. گوشه گوشه‌های زندگی را اشغال کرده‌اند. ...
  • گزارش تخلف