این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


‍ «آن‌چه انسان را عقل‌گریز می‌کند، هراس است.». [] …▪️آن‌چه انسان را عقل‌گریز می‌کند، هراس است

ترس آن ریشه‌ای است که خرافات از آن بر می‌روید، می‌پاید، و تغذیه می‌شود … مردم تا آن‌جا که مغلوب ترس باشند، آماده‌ی زودباوری‌اند …▪️توده‌ی مردم هرآن‌چه زیر نفوذ ادیان جعلی می‌پرستند چیزی جز اوهام و خیالات ذهن‌های افسرده و ترسیده نیست؛ هر زمان که مملکتی بیشتر دستخوش بزرگترین پریشانی‌ها بوده است، خرافاتی‌ها و رمالان بیشترین نفوذ را میان مردم عادی و بیشترین قدرت را در برابر حاکمان داشته‌اند … هیچ‌چیز به اندازه‌ی خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست … همواره کوشش فراوانی صرف آراستن مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیره‌کننده‌تر از هر چیز دیگری بیابد و از آن به شدید‌ترین درجه‌ای از وفاداری تبعیت کند. مسلمانان این کار را به موثرترین وجهی سازمان داده‌اند. ایشان با این اعتقاد که مباحثه بر سر مذهب کاری است ناصواب، ذهن هر فردی را چنان با پیشداوری پر می‌کنند که جایی برای عقل درست باقی نمی‌گذارند، چه برسد به جایی برای شک …▪️بعید نیست که در حقیقت برترین رمز حکومت‌های خودکامه، و آن‌چه مطلقا لازمه‌ی آن‌هاست، نگه‌داشتن مردم در وضعیت فریفتگی، و پنهان کردن ترسی باش ...
  • گزارش تخلف

🎬زن به چه وفادار می‌ماند؟ سیمای زن در سینمای بهرام بیضایی (۲). ✍احمد سلامیه

تا آن جا که که می‌پذیرد به اربابش خیانت کند و کلید صندوق او را به گلرخ بدهد. این زنی نیست که بیضایی ارجش نهد بلکه خوارش می‌کند تا زن ارجمندش (گلرخ) در فراز بایستد. در «وقتی همه خوابیم» این رویارویی زن و نازن، روان‌شناختی نمایانده می‌شود: دو شخصیت یک زن (مژده شمسایی): یکی زن باوقار و استوار و فرهیخته‌ی همیشگی و دیگری لوندی مبتذل که آدامس می‌جود و ناز زمخت می‌فروشد: میل در برابر آگاهی؛ پیمان‌شکنی در برابر پیمانگزاری. این رویارویی در آن فیلم چهره‌ی دیگری هم دارد: زن در برابر نازن ایدئولوژی‌زده. شخصیتی که شقایق فراهانی بازی می‌کند همان پلنگ آشنای خیابان‌های تهران است؛ دختری که با تنش راه کامیابی‌اش را باز می‌کند؛ خود را به فروش می‌گذارد تا آوازه و توجه همگانی بخرد. گویی بیضایی می‌خواهد بگوید این همان زن امروزینی است که «سرمایه‌داری» ساخته است و چیزی نیست مگر متعلق میل مردانه و زن وفادار به خویش نباید این گونه باشد. در این جا و از پس این شیوه، زن خیال بیضایی کسی است که از متعلق میل بودن تن می‌زند و این چنین مردان را اخته می‌کند. ولی این نیز نمی‌تواند پرسش مرا پاسخ دهد؛ زیرا تن زدن از میل مر ...
  • گزارش تخلف

🎬زن به چه وفادار می‌ماند؟ سیمای زن در سینمای بهرام بیضایی (۱)

✍احمد سلامیه …در نمایشنامه‌ی «پرده‌ی نئی» زن جوانی هست که از تن‌دادن به برادر شوهرش تن می‌زند. برادر شوهر از او می‌پرسد: چرا به مردی وفادار می‌مانی که تو را دوست ندارد؟ و زن در پاسخ می‌گوید: من به خودم وفادار می‌مانم. بهرام بیضایی بار دیگر همین گفته را بر زبان یکی دیگر از زنان خیال‌پرداخته‌ی خویش می‌گذارد: بر زبان گلرخ در فیلم «سگ‌کشی» آن جا که تا پایان پای مردی می‌ایستد که می‌داند به او خیانت کرده و فریبش داده است. چنین برمی‌آید که بیضایی می‌خواهد به ما بگوید که زنان، خودبنیاد و جدای از پیوندشان با مردان می‌توانند وفادار بمانند. از آنجا که «وفاداری» یا «پیمانگزاری» مفهومی دوسره است و باید کسی به کس دیگر یا چیز دیگر وفا کند می‌توان از ایشان پرسید که زن به که یا به چه وفادار می‌ماند؟ پاسخ این است: به خودش. پرسش از همین «خود» زن است. زن باید «چیزی» باشد تا بتواند به خودش وفادار بماند. ...
  • گزارش تخلف

میتوانیم به مثالهایی از فرهنگ عامه اشاره کنیم، فرهنگی که به نظر میرسد بیش از پیش مجذوب این جنبه‌ی سوپراگویی اخلاق مندی گشته است

برای نمونه، «ترمیناتور ۲» را در نظر بگیرید. ترمیناتور ابتدا به مردم کمک میکند تا هر آنچه را که میتواند در آینده منجر به اختراع ماشینهایی نظیر ترمیناتور (و در نتیجه منجر به فاجعه، و فوران شر رادیکال) شود از صحنه روزگار محو کند. در پایان، خود ترمیناتور باقی میماند، یگانه مدلی که میتواند برای رمزگشایی تمامی مراحل ضروری در جهت تولید چنین سایبورگهایی به کار آید. او/آن خود را به داخل استخری از فلز مذاب می‌اندازد تا نوع بشر را از فاجعه نجات دهد. همین نوع خودکشی در «بیگانه ۳» نیز رخ میدهد. ریپلی ابتدا تمامی بیگانه‌ها را یکسره از بین میبرد، تنها در پایان متوجه میشود که آخرین آنها درون خود وی به سر میبرد. برای از بین بردن این آخرین بیگانه، باید خود را بکشد- باید «غریبه» درون خودش را نابود کند، آخرین بقایای امر «پاتولوژیک» را در خودش ریشه کن کند …آلنکا زوپانچیچ؛ اخلاقیات امر واقعی، کانت و لاکان، ترجمه علی حسن زاده، نشر آگاه، ۱۳۹۶، صفحه ۱۱۷. ...
  • گزارش تخلف

پرداختن به مسائل جنسی چنان رشد شتابانی به تنه‌ی عشق می‌دهد که ریشه ضعیف می‌ماند و به آسانی برکندنی می‌شود …

(/ از کتاب فراسوی نیک و بد - قطعه ۱۲۰ - ترجمه داریوش آشوری) …. Sensuality often hurries the growth of love so that the root stays weak and is easy to tear up …. (/ Beyond Good and Evil).
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …لااقل یکی از لحظه‌های نطفه بستن فاشیسم همین است که به مفاهیم مدرن حقوقی- سیاسی مثل «حاکمیت»، «قانون» یا «دولت ملی»

در این وضعیت، مفهوم مدرن که علی القاعده باید نقد پذیر و پلاستیک و تاریخی باشد، پشت سیماچه‌ی «حب وطن» و عشق طبیعی و غیره تقدیس و بدل به «ناموس» می‌شود (هم در معنی اصلی یونانی و هم، مبتذل‌تر، در شکل معربش). تلاقی میهن پرستی سانتی مانتال با مفاهیم فلسفی- سیاسی- حقوقی مدرن فقط و فقط حکایت از غیاب دومی دارد. در نبود زندگی مدرن مفهوم مدرن شکل نمی‌گیرد. در نتیجه، قدرت حاکم جسمی پوک و فسیلی از این مفاهیم را به نمایش عموم می‌گذارد که هرچه باشد «زنده» نیست، و بعد برای اینکه به تن بی جان این مومیایی روح بدمد، از عواطف مهوع مذهبی-خرده بورژوایی مایه می‌گذارد. نتیجه‌اش می‌شود جبهه‌ی جوانان مسلمان-فاشیست که جاهل ترهایشان توی تلویزیون قربان صدقه‌ی موشک‌های سپاه می‌روند و عینکی هاشان دور کارل اشمیت می‌گردند. این جماعت به هرچیز حکومت فعلی هم نق بزنند عاقبت در یک چیز شریک و هم صدای اند: «ولی وقتی پای منافع ملی بیاید وسط …» -عبارتی حفظ شده، اثیری، و صد البته بی مصداق در عالم واقع که مدام در افواه چرخ می‌خورد و تکرار می‌شود بی این که طول و عرض جغرافیایش، تاریخش، و به قول آن فیلسوف «حقیقت مایه» ش دانسته شود ...
  • گزارش تخلف

«شبح ایدئولوژی به سان واقعیت». قسمت پنجم/ ساختار سه وجهی ایدئولوژی. ✍ رضا مجد

در پست قبل به این رسیدیم که ایدئولوژی اساسا به کنش مربوط است نه آگاهی، و در اصل این کنش‌های ماست که برخلاف دانش مان، باعث تداوم توهم ایدئولوژیک می‌شود. و مثالش را هم از زندگی روزمره زدیم، زندگی دوگانه‌ی همه‌ی ما موید این نکته است، شکاف بین اعمال واقعی مان و افکار متعالی مان، چیزی که اینجا مهم است الگوهای رفتاری ماست که تابع افکار ما نیست بلکه بیشتر تابع ضمیر ناخودآگاه ماست، من در سطح دانش می‌توانم یک مرد ایدئال و متشخص و مدرن باشم ولی در عمل و در واقعیت الگوهای رفتاریم مثل یک آدم متحجر عمل کنم، اگر به دوروبرمان دقیق شویم مثالهای عینی اینگونه افراد را می‌بینید، کسانی که در گفتار دم از اعمال روشنفکری می‌زنند ولی در خانواده‌ی خود با اطرافیانشان مثل یک وسیله و ابژه رفتار می‌کنند، در اینجا این فرد در عمل تابع ایدئولوژی هایی است که بر او سلطه دارند، و ناخودآگاه این الگوها را به نسل بعدی منتقل می‌کند و اینگونه است که ایدئولوژی مستقل از آگاهی در یک سری شعائر و اعمال و الگوها به حیات خود ادامه می‌دهد. خیلی از ما در سطح آگاهی و تفکر به هیچ عنوان خود را نژادپرست و فاشیست نمی‌دانیم و حتی از شنیدن ...
  • گزارش تخلف

ایده‌های عشق …زندگی صمیمانه با یک غریبه، نه به قصد نزدیک‌تر شدن به او، یا شناخت اش، که به خاطر غریبه ماندن اش، دور و در فاصله نگاه

و روز از پی روز، حتا در محنت، چیز دیگری نبودن مگر جایی گشوده، نور لایزالی که در آن همان یک موجود، همان یک چیز، تا ابد فاش و سربسته بماند …. جورجو آگامبن، ایده‌ی نثر، ص.۶۱ …
  • گزارش تخلف

«فکرهایی با این روزها»

ژاک لوک نانسی: «امروزه انتقادات واقعی یا ظاهری دموکراسی از خود می‌تواند به ابهامات بسیاری دامن بزند. در واقع می‌شود اصول و قوانین دموکراتیک را به ضد خود تبدیل، و از ضعف آشکار» حقوق بشر «برای تحریف آن سوء استفاده کرد. این را فی المثل آن جا می‌توان شاهد بود که انتقاداتی خاص به بعضی باورهای خاص مذهبی متهم به» نژادپرستی «می‌شوند، یا وقتی به نام باور به» چندفرهنگی «(multiculturalisme)، که مصداق» نزاکت و آداب دانی سیاسی «است، راهی برای توجیه انقیاد زنان پیدا می‌کنند. اما موذیانه‌تر کار کسانی است که با حماقت شان از آن دسته از شیوه‌های آموزش و اشکال زندگی فرهنگی که زیر نفوذ خرافات هستند، آزادی بیان را از اساس تحریف می‌کنند. با این حال، این تهدید‌های کاملا واقعی نباید دموکراسی‌ها را به دست کشیدن از سلامت و عقلانیت شان تشویق کند- قضیه اتفاقا باید درست عکس این باشد» …حقیقت دموکراسی (ترجمه فارسی ۱۳۹۱)، ص ص، ۲۶-۲۷ … ...
  • گزارش تخلف

شک، رهگذر رسیدن به حقیقت نیست. تنها، میانجی شکسته شدن چیزی است که حقیقت اعلام شده

حقیقت، چیزی در جایی نیست که بشود فاصله تا رسیدن به آن را طی کرد. حقیقت، شاید جستجوی خودش باشد. و جستجو، به نسبتی که پیش می‌رود، عرصه‌ی پیش رو را گسترش می‌دهد. جستجوی حقیقت، مصرف آگاهی‌های تا کنونی در سمت تولید آگاهی‌های بعدی است. آگاهی را، پایانی نیست. پایان، تمام شدن است و حقیقت، مدام، در آغاز …✍علی سروش کیا. ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …شاخصه‌ی اصلی سوبژکتیویته‌ی امروز آیا چیزی جز این است: ترکیب غریب سوژه‌ی آزاد … به عنوان مسئول نهایی سرنوشت خودش و س

وقتی هر تماسی با یک انسان دیگر به عنوان تهدیدی بالقوه تجربه می‌شود- اگر سیگار بکشد، اگر نگاهی از سر آز و ولع بهم بیندازد- یعنی دیگری پیشاپیش آسیبش را بهم رسانده: این منطق قربانی سازی امروز جهانی شده و به کل از نمونه‌های معمول مزاحمت جنسی یا آزار نژادی فراتر رفته است … …این مفهوم سوژه‌ی نامسئول مستلزم پرسپکتیوی شدیدا نارسیسیستی ست که هر مواجهه‌ای با دیگری را به چشم تهدیدی بالقوه برای توازن خیالی متزلزل سوژه می‌بیند؛ این [مفهوم از سوبژکتیویته] نه تنها در تضاد با سوژه‌ی آزاد لیبرال نیست، بلکه اصلا مکمل ذاتی آن است. تناقض قضیه اینجاست که، در شکل مسلط فردباوری امروز، مطالبه‌ی خودمحور سوژه‌ی روان شناختی کاملا با تلقی از خود به عنوان قربانی شرایط و محیط همپوشانی دارد … …. حالا اگر به این جنبش بیداری ای که هنوز جریان دارد برگردیم، خطر اینجاست که، به سیاقی مشابه، ایدئولوژی آزادی فردی خیلی راحت و بی دردسر با منطق قربانی بودن ترکیب شود (و آزادی بی سروصدا تقلیل پیدا کند به آزادی انتشار قربانی بودن خود) … ...
  • گزارش تخلف

کلبی مسلکی یعنی این و سوژه‌ی کلبی مسلک کسی است که با علم به اینکه برداشت رسمی از واقعیت تحریف شده است، ولی همچنان به این دور و تسل

مشکل ایدئولوژی دیگر با آگاهی حل نمی‌شود، همه‌ی ما آگاهانه به شکل ایدئولوژیک فکر و عمل و زندگی می‌کنیم. آنچه برای ایدئولوژی مهم است کنش‌ها و اعمال روزمره‌ی ماست، نه آنچه می‌گوییم و یا می‌اندیشیم، آنچه برای ایدئولوژی مهم است شعائر و مناسکی است که بدانها پایبندیم، ممکن است من ساعتها در همین فضای مجازی از رواداری و زیستن با تفاوتها و احترام به دیگربودگی حرف بزنم و عده‌ی زیادی هم برام گل بزارن، ولی آن لحضه که در خانه افکار همسرم را مسخره می‌کنم یا دیگری را بخاطر عقایدش بد می‌دانم کاملا ایدئولوژیک عمل کرده‌ام، آن لحظه که به یک افغانی یا یک عرب، تمسخر می‌کنم نژادپرستی ایدئولوژیکم، پس ایدئولوژی کمتر با افکار ما کار داره، بلکه اوج نقطه‌ی ثقلش روی اعمال ماست، در پست‌های بعدی توضیحات مفصل‌تری خواهیم داد. ادامه دارد …. ...
  • گزارش تخلف

«شبح ایدئولوژی به سان واقعیت». قسمت چهارم/ایدئولوژی به مثابه کنش. ✍ رضا مجد

بن بست مارکسیسیسم و نیز بن بست آلتوسر که در پست قبل اشاره‌اش رفت در رابطه با ایدئولوژی و تثبیت وضعیت موجود و استمرار آن بود، و نیز نبود نظریه‌ای منسجم در مورد ایدئولوژی و سوبژکتیویسم متاثر از آن. آلتوسر به زیبایی و به شکل عمیقی در بحث «دستگاههای ایدئولوژیک دولت» نشان داد که چگونه نظام سلطه توسط دستگاههای ایدئولوژیک دولتی از قبیل نظام خانواده و کلیسا و نظام‌های حقوقی و سیاسی و رسانه‌های ارتباط جمعی در کار قوام سوژه‌های ایدئولوژیک است، و چیدمان واقعیت در این دستگاه‌های ایدئولوژیک به گونه‌ای است که به شکل ریشه‌ای افق تفکر سوژه‌ها و مرزهای واقعیت و حقیقت جهان را ترسیم می‌کند آنهم به گونه‌ای که به نفع نظام سلطه و تداوم آن باشد. ساختارهایی که به طرز ریشه‌ای بر سوبژکتویته تاثیر می‌گذارند و سوژه‌های خاص خود را نیز بر اساس این سوبژکتویته بر می‌سازند. به عنوان مثال در عصر پسامدرنی که ما در آن به سر می‌بریم ما شاهد چگونگی ظهور سوبژکتیویته‌ها و سوژه‌های مصرف هستیم به گونه‌ای که همه چیز حول دالی به نام مصرف سامان دهی می‌شوند، از مصرف ایده گرفته تا مصرف کالاهای لوکس فرهنگی، از مصرف مواد مخدر گرفته ت ...
  • گزارش تخلف

‍ ✅ «همه چیز بد و دروغین و شر است»!. []

⬜️ ⬜️. 🔺فلسفه ورزیدن، کار میرایان است نه خدایان. نیاز بستگان زمان و مکان و امکان است؛ نه جاودانان و رهیدگان از ماده و طبیعت.. 🔺در قاب دستگاه مفاهیم الهیاتی، تصور جهان چنان خوف‌انگیز، خطرناک و شرخیز می‌نماید که به هیچ روی رغبتی برای زیستن در آن برجا نمی‌گذارد؛ مگر با ابداع مفاهیمی چون: خداوند و وعده‌ی جاودانگی روح، آن هم نه در این جهان، بلکه در جهانی دیگر، فاقد ماده و مدت و به‌سان رویایی بدون بیداری …🔺 «شر» تا پیش از دوران مدرن به طور خاص، مسئله‌ای الهیاتی به‌شمار می‌رفت و نه فلسفی. در اندیشه‌ی الهیاتی «شر» مصیبتی قلمداد می‌شده از قضا و قدر الهی.. 🔺در عصر مدرن مفهوم «شر» بیشتر در پیوند با رفتار اخلاقی انسان طرح شد. به زبان سوزان نایمن: اندیشه‌وران قدیم در برابر حادثه‌ای مانند زلزله‌ی لیسبون می‌پرسیدند که چگونه خدایی قادرمطلق و عادل می‌تواند چنین نظامی طبیعی بیآفریند که در آن بی‌گناهان رنج ببرند؟ ولی در عصر جدید پرسش فیلسوفان پس از وقوع شر نامتصوری مانند هولوکاست این بود: چگونه انسان‌ها می‌توانند این چنین سنگ دلانه و در چنان ابعاد هولناکی، بر هنجارهای عقلانیت و معقولیت پا نهند؟. 🔺اندیشه‌ ...
  • گزارش تخلف

✍پویا ایمانی …نامش پپ (pep) بود. گربه‌ی فرماندار پنسیلوانیا را کشت و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد

عکس در ۱۹۲۴گرفته شده …. دو نگاه: …۱. نظم و قانون مدرن را ببین که در نیمه‌ی نخست قرن گذشته حتا یک «حیوان» هم احراز هویت و به جرایمش رسیدگی می‌شد (عوض اینکه بی دادرسی تکه پاره ش کنند یا یکسر بیرون «حق» شکارش کنند). آن وقت در مملکت ما هنوز … …۲. به بهیمیت بی پایان بشر خیره شو! این پپ نیست که بی چهره یا «فقیر» است، این حاکم است که چهره ندارد. همه‌ی مجرم -حیوان‌ها در همه‌ی ماگ شات‌های تاریخ مدرن به بی چهره گی حاکم خیره شده‌اند … … ...
  • گزارش تخلف