کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۱۱:۲۴ ۱۳۹۷/۰۷/۲۱ مغزهای زنگ زده. 🎤رضا کولغانی.. 🎧 رضا کولغانی – مغزهای کوچک زنگ زده ( 03:24, 3.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۱۱:۰۸ ۱۳۹۷/۰۷/۲۱ «شبح ایدئولوژی بسان واقعیت». قسمت سوم/ دوتایی واقعیت و ایدئولوژی. ✍ رضا مجد گویا از این دوآلیته و دوتایی ما را خلاصی نخواهد بود، یک طرف واقعیت بی واسطه و یک طرف ایدئولوژی در مقام قلب واقعیت یا آگاهی کاذب، ولی برای پیش برد بحث ما هم به این دوآلیسم تن میدهیم، ولی تمام سعی ما این است که نشان دهیم مسائل به این سرراستی و سادگی نیست که یک طرف واقعیت اصیل و نابی باشد و در طرف دیگر یک واقعیت قلب شده و ایدئولوژیک که ما از طریق کسب معرفت و آگاهی از آن، از ساحت ایدئولوژی خارج شده و وارد قلمرو واقعیت اصیل بشویم. اتفاقا بر عکس ما میخواهیم نشان دهیم که خود واقعیت چقدر برای واقعیت بودن محتاج همتای دیگرش ایدئولوژی است، یا چقدر اینها لازم و ملزوم همدیگر هستند و شناسایی مرز دقیق آنها کار سختی است اینکه دقیقا در کجا ایدئولوژی پایان مییابد و واقعیت آغاز میشود، یا دقیقا کی و چه زمانی واقعیت ایدئولوژیک میشود؟ درک این مساله هدف نهایی ماست که در انتها به آن خواهیم پرداخت ولی فعلا باید دامنه و پهنهی ایدئولوژی و چگونگی کارکرد و دوام آن را توضیح دهیم. لوئی آلتوسر فیلسوف و جامعه شناس مارکسیسیست ساختارگرای فرانسوی، از جمله معدود کسانی است که نقدهای منسجم و دقیقی به ایدئولوژی از منظر ... کژ نگریستن ۱۶:۴۷ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ مردم در همهی زمانها از «واجبالوجود» بحث کردهاند، اما آنقدر به خود زحمت ندادهاند که بفهمند آیا اصلا شیئی از این نوع را میتوا …. همهی راههای ممکن برای اثبات وجود خدا به ترتیب زیر هستند:. یا از تجربهای معین و ساختار ذاتی مخصوص جهان حسی ما که از طریق تجربه شناخته شده است شروع میکنند، و از آن به وسیلهی قوانین علیت تا علت اعلی بالا میروند که بیرون از جهان وجود دارد؛ یا به نحو تجربی (حسی) بر تجربهای بنا شدهاند که صرفا نامعین است، یعنی بر نوعی وجود؛ یا سرانجام، از هر نوع تجربه منتزع میشوند و کاملا به نحو پیشینی از مفاهیم محض، وجود یک علت اعلی را نتیجه میگیرند. برهان اول برهان الهیاتی-طبیعی، برهان دوم برهان جهانشناختی، و برهان سوم برهان وجودی است. بیش از این سه برهان، برهانی در این خصوص یافت نمیشود، و نمیتواند هم یافت شود.. من ثابت خواهم کرد که عقل نه از طریق تجربی (حسی) و نه از طریق دیگر (یعنی استعلایی و غیر حسی) نمیتواند در اثبات وجود خدا توفیقی بدست آورد …. (؛؛ آموزهی استعلایی عناصر [بخش دوم، قسمت دوم، کتاب دوم، فصل سوم]، ترجمهی بهروز نظری) …. ... کژ نگریستن ۱۳:۳۶ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ واپسین انسان ✍ فرهاد قنبری …نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت در مورد موضوعات مختلف از جمله مرگ خدا سخن میگوید. منظور نیچه این نیست که خدا وجود ندارد بلکه معتقد است خدا مرده است (یعنی زمانی زنده بوده است) در دنیایی که خدا مرده است. واپسین انسان زیست میکند …واپسین انسان در اندیشه نیچه همان انسان تودهای امروز است. نیچه در توصیف واپسین انسان میگوید «پس من ازخوارشمردنیترین کسان با ایشان سخن خواهم گفت: و آن «واپسین انسان» است!. و زرتشت با مردم چنین گفت:. اکنون وقت آن است که انسان هدف خویش را فراروی نهد. اکنون وقت آن است که انسان تخم برترین امیدش را بکارد. زمینش هنوز برای آن چندانکه باید غنیست. اما این خاک روزی فقیر و سترون خواهد گشت و دیگر درختی بلند از آن نتواند رست. ... کژ نگریستن ۱۲:۰۷ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ عقل باید در همهی تعهداتش، خود را تابع نقد کند و نمیتواند آزادی نقد را به وسیلهی هیچ مانعی از بین ببرد، بیآنکه به خود ضرر برس هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که خود را از نقد و تحقیق آزمونگر، که هیچ اعتبار و اقتدار شخصیای را به رسمیت نمیشناسد، معاف کند. در اصل، وجود عقل مبتنی بر آزادی است. زیرا عقل هیچ اعتبار و اقتدار مستبدانهای ندارد.. (؛؛ A۷۳۹/B۷۶۷؛ ترجمهی بهروز نظری) … ... کژ نگریستن ۱۰:۲۰ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ فرآیند تولید سرمایهداری صنعتی با ایثار کارگرانی ممکن میشود که به جای لذت بردن، کار میکنند تولید در نبود این ایثار مداوم، متوقف میشود. صنعت سرمایهداری به این معنا از لذت کسانی که برایش کار میکنند تغذیه میکند. اما لذت فداشده صرفا ناپدید نمیشود. ماشینهای صنعتی تجلی لذت ازکفرفتهی کارگرند: ماشین با نوعی سرزندگی که کارگر از آن محروم است کار میکند. فرآیند تولید سرمایهداری لذت را با محصول جانبی خود –ارزش افزوده- به نمایش میگذارد. به نظر مارکس، سرمایهدار یکسره ارزش کار کارگر را با پول جبران میکند، اما آنچه بدون جبران به جیب میزند ارزش افزوده است که از بهرهوری کار تولید میشود. ارزش افزوده به سرچشمهی سود سرمایهدار بدل میشود و آشکارا به آنچه کارگر فدا کرده اشاره میکند …بین کارگری که لذت خود را در راه ماشین فدا کند و والدینی که لذت خود را در راه کودک فدا کنند شباهت مستقیم وجود دارد. ماشین به جای کارگر و کودک به جای والدین از لذت برخوردار میشوند. در هر مورد شخص لذت را به این امید فدا میکند تا بیش از آنچه فدا کرده به دست آورد –یا به شکل ثروت آینده یا لذتجویی غیر مستقیم کودک که فرصتهایی خواهد داشت که والدین او نداشتهاند. ... کژ نگریستن ۰۱:۵۷ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ 🔻 «دین دقیقا دربردارندهی پستترین نیروهای انسان است، نیروهایی که باید آرزو کنیم از دستشان خلاص شویم.» … کژ نگریستن ۲۲:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ ژاک دریدا:.. این نبرد گاه به نظرم هراس آور و دردناک میرسد اما در عین حال میدانم، که زندگی است تنها خواب ابدی به من آرامش خواهد داد … … کژ نگریستن ۱۸:۳۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ از یادداشتها ✍ پویا ایمانی … …تناقض زندگی و قانون - که بنا به آن زندهترین چیز بی قاعدهترین چیز است - چه بسا هیچ کجا به اندازهی دستور زبان فرانسه آشکار نیست: پرکاربردترین افعال (بودن، رفتن، داشتن، گفتن، کردن، توانستن، دانستن، دیدن …) همگی بی قاعدهاند: هرچه به سمت زندگی هرروزه، به سمت کاربرد و استفادهی عملی، و در نتیجه به سمت امر نامقدس و تجربهی ناسوتی حرکت کنیم، از تصلب و جمود قانون کاسته میشود و بالعکس … …. حافظهی دپارتمانهای حقوق از تاریخ واقعی همیشه apres - coup است، دقیقا به همان معنایی که فروید مثلا در «پژوهش هایی در باب هیستری» میگفت: بازنویسی گذشته مطابق با وضعیت امروز. قانون لحظهی مطلقا آنومیک تاسیس خودش را که از بی بنیادی اش حکایت دارد به فراموشی میسپارد و تظاهر میکند نفاذش طبیعی و ازلی بوده. اثر تروماتیک آن لحظه به تاخیر میافتد تا با انقلاب با جدایی طلب دیگری مواجه شود. تازه آن وقت است که، در نتیجهی «اثر معوق» گذشته برایش تروما میشود: بر خلاف تمام اهن و تلپم پایم روی چیزی نیست جز زور محض …. ... کژ نگریستن ۱۴:۱۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ …🔻هگل، افق تفکر ماست ▪️مراد فرهادپور را میتوان یکی از بارزترین نمادهای جریان روشنفکری چپ نو دانست. وی انتشار آثارش را از دهه ۶۰ آغاز کرد، نام اوکه رفته رفته در نیمه دوم دهه ۷۰ با نام مکتب فرانکفورت و به ویژه آدورنو پیوند خورده بود، با کتاب عقل افسرده بر سر زبانها افتاد وبه یکی از تاثیرگذارترین و فعالترین روشنفکران چپ ایران تبدیل شد. بعدها با افول فضای سیاسی و رواج سیاستگریزی در نیمه دوم دهه هشتاد فرهادپور که دیگر نه نام یک شخص، بلکه عنوانی برای گروهی از مترجمان و نویسندگان (حلقه رخداد) محسوب میشد، همراه با دوستانش به سراغ امکانات جدید در سنت چپ نوی معاصر رفت و به جرات میتوان گفت که در معرفی، ترجمه و شرح سه چهره مهم این جریان نقش مهمی ایفا کرد: اسلاوی ژیژک، جورجو آگامبن و این اواخر آلن بدیو. اما صرف نظر از رویکردهای سیاسی یا اجتماعی فرهادپور، چهره فلسفیای که همواره و در تمام این سالها با نام فرهادپور گره خورده، هگل است. فرهادپور هیچ کتابی از هگل یا درباره هگل ترجمه یا تالیف نکرده است، اما ایدههای هگلی مانند دیالکتیک کل و جزء، پیوند فلسفه با سیاست، نقد توامان پوزیتیویسم و عرفان و مهمتر از همه پیون ... کژ نگریستن ۰۹:۴۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ 🔴 «روشنی» …. خیابانهای اسولور خالی اند. پردههای پشت پنجرهها افتاده مردم خواب اند؟ شب از نیمه گذشته. از خانهای سرو صدا میآید؛ از خانهی دیگری صدای غذا خوردن. و هر صدایی که توی خیابان میپیچد این شب را بدل به روزی میکند که در تقویم نیست. وارد انباری زمان شدهای. چشم ات میافتد به تل روزهای مصرف نشدهای که زمین هزار سال پیش خوابانده بود برای روز مبادا. آدم روزش را ظرف بیست و چهار ساعت مصرف میکند- زمین تنها هر نیم سال. به همین خاطر هم چیزهای [توی انبار] دست نخورده ماندهاند. به بوتههای باغ بی باد و به قایقهای شناور روی این آبهای آرام، نه دست زمان رسیده نه دست کسی. ... کژ نگریستن ۰۰:۱۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ «شبح ایدئولوژی بسان واقعیت». قسمت دوم/ ایدئولوژی به عنوان شیوهی فهم ✍ رضا مجد …گره یا بن بستی که نظریه پردازی مارکسیسیستی با آن درگیر است دقیقا شیوهی فهم افراد در نسبت با جامعه است، این که یک فرد به شکل یک فرد چگونه قوام یافته و ساخته میشود، مارکسیسم در ارائهی درک درستی از سازوکار جامعه موفق بوده ولی وقتی صحبت از فهم سازوکار افراد در شکل فردی آن است حرف چندانی برای گفتن ندارد، و این خلاء نظریه پردازی دقیقا جایی است که پای کسی مثل لاکان را برای تکمیل نظریهی منسجمی از چگونگی برساخت فرد یا سوژه و سوبژکتیویته وسط میکشد، این همان کاریست که متفکران چپ معاصر مثل ژیژک و لاکلائو و موفه میکنند، استفاده از نظریات لاکان برای یک روایت کلان از فرد و جامعه. و نقد ایدئولوژی به عنوان شیوهی فهم افراد از رابطهی خود با جامعه. چیزی که مارکسیسیسم در نقد ایدئولوژی از قلم میاندازد و جدی نمیگیرد استفادهی سرمایه داری از فرایندهای غریزی و روانشناختی افراد است و نیز دست کاری سلایق و ذائقههای افراد و جهت دهی آنها به سمت و سوی خاص. کمبود و نداشتن نظریهی منسجم در باب این فرایندها یکی از نقاط ضعف مارکسیسیسم کلاسیک است. بر گردیم به بحث ایدئولوژی؛ گفتیم که دو نظریهی عمده ... کژ نگریستن ۲۱:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ تابلو ۱۱۰*۷۰٫۱۳۹۷/۷/۱۶. تکنیک: رنگ روغنی. سبک: سوررئال شناور در اکسپرسیونیسم موضوع: مشق. اثر: صمد کاظمیان. کژ نگریستن ۲۰:۴۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ 🔹 از انسانهای بی تفاوت متنفرم.. معتقدم که زندگی کردن به معنای چریک بودن است کسی که براستی زندگی میکند، نمیتواند شهروندی چریک نباشد. بی تفاوتی درواقع سست عنصری، انگل واره گی و بزدلی ست، نه زندگی. به همین دلیل از انسانهای بی تفاوت متنفرم. بی تفاوتی وزن مردهی تاریخ است. و بصورت بالقوهای بر تاریخ اثر میگذارد. منفعلانه عمل میکند، اما عمل میکند. بی تفاوتی همان بخت بد است؛ که هیچگاه نمیتوان حسابی روی آن باز کرد، همان چیزی که در برنامهها اختلال ایجاد میکند و خوش ساختترین طرحها را مخدوش میکند، بی خردی و فقدان آگاهی ست که هوشمندی را سرکوب میکند. همان شری ست که دامنگیر همه میشود از آنرو که تودهی مردم تفویض اختیار میکند، امکان تصویب قوانینی را میدهد که تنها از طریق انقلاب میتوان آنها را لغو کرد و قبول میکند انسانهایی قدرت را در دست گیرند که تنها با شورش میتوان آنان را سرنگون کرد. از همین رو اقلیتی، بدلیل بی تفاوتی و بی مسئولیتی، فرم زندگی جمعی را بدون هیج نظارت و کنترلی تعیین میکنند، توده اما اعتنائی نمیکند زیرا اهمیتی برایش ندارد؛ گویی بخت بد است که همه چیز و همه کس را تحت تأثیر قرار میدهد، تو گویی که تاریخ چیزی جز کلان پدیدهای طبیعی نیست، فوران آتشفشان ... کژ نگریستن ۱۸:۰۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ ❗️❕طرحی کاریکاتوروار که تطور انسان از آغاز پیدایش بنا به نظریه داروین تا «الکس» فیلم پرتقال کوکی (۱۹۷۱) کوبریک را بخوبی نشان میدهد کژ نگریستن ۱۶:۱۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «طعن زبان» ✍ پویا ایمانی … این که «پالوده» ی فارسی جز معناهای پاک و مطهر و مصفا و نیالوده [=مقدس]، به ضیع و تباهی و اتلاف [=مرگ] هم دلالت دارد یک واقعیت فیلولوژیک است. اما این که این لغت دقیقا از خلال همان مسیری بر هر دو ارزش تقدس و مرگ دلالت دارد که فلسفههای معاصر اروپایی در بستر دیگری نقشهاش را ترسیم کردهاند لابد به انکشاف حقیقت زبان میماند. گویی هزاران سال پیش، در سپیده دمان زبانهای هند و اروپایی و سامی، قانونی سری در ضمیر این زبانها به ودیعه نهاده شد که «شرح» اش به دست کم چهار هزار سال زمان نیاز داشت: چیز مقدس تا ابد چیز مرده خواهد بود چون هیچ گاه به آلایش و آغشتگی و گشایش (قانون زندگی) تن نخواهد داد …. ... کژ نگریستن ۱۴:۴۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «خشونت پنهان» | اثر ملیکا فوره … کژ نگریستن ۱۲:۲۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «شبح ایدئولوژی به سان واقعیت». قسمت اول/ ایدئولوژی در دو قاب متفاوت ✍ رضا مجد …در سنت مارکسیسیستی تعاریف گوناگونی از ایدئولوژی شده است که با گذشت زمان و پیچیده شدن مناسبات تولیدی و اجتماعی ایدئولوژی و تعاریف آن نیز بغرنجتر و پیچیدهتر شده است. ما از تعاریف ساده شروع میکنیم تا به تعاریف پیچیده و بغرنج برسیم، به آن خصلت شبح گونهی آن که در تمام شئونات زندگی ما رخنه کرده است. یک معنای بسیار ساده شدهی آن این است که ایدئولوژی نوعی آگاهی کاذب است، یا شیوهی فکر کردن اشتباه به جهان و امورات آن است … این تعریف که برگرفته شده از نظریات مارکس است، تمام چهارچوبهای فرهنگی، سیاسی، دولتی و اقتصادی جامعه را که «روبنا» نامیده میشود ایدئولوژیک میداند که در خدمت و تامین و تضمین و بازتولید شیوهی سامان دهی اقتصادی یا آنچه «زیربنا» خوانده میشود است که در حال حاضر همان «سرمایه داری» است. آنچه این تعریف آشکار میکند این است که ایدئولوژی به نحوهی تفسیر ما از واقعیت مربوط است یا نوعی اشتباه در دریافت دادههای جهان عینی و اتفاقات آن است و برای اصلاح آن لازم است افق دیدمان را تغییر بدهیم یا افکارمان را که غلط بود اصلاح نماییم.. ولی موضوع پیچیدهتر از آن است که مینماید، ... کژ نگریستن ۰۸:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «کمی دیرتر از یک همزمانی». نامهی پرآبچشم به رئیسجمهور که یادتان هست؟! نکند شما هم از سرخی آن فرش و برق رخت گلشیفته هوش از سرتان پریده است و فراموشی گرفتهاید! چرا فرهادی از پیکر روان آن کارگر تپه بر تلخاب نیشکر چیزی نگفت؟! زیرا در آن بازار فرانسوی «اندوه نمیخرند و جان نمیفروشند» (۱). کالای آن، همه نقد روز است: و دلار و نازش به خویشتن. زشت و زننده نیست در بزم سیمین آن تن به خود شیفته (۲) از زغالپیکری سخنگفتن؟! تا همین جا هم خاطر نازک دلدادگان را رنجاندهام بیگمان؛ مرا میبخشید ای همیشه در جای حق نشستگان؟! (پوزخندم را پنهان نمیکنم؛ شما هم خشمتان را نهان نکنید!). راستی را که آن فرش پردریغ، از خون فراموشی سرخ است؛ فراموشی هنرمندانهی تراژدی زنده بر آب، در گور، در دل معدن یا جایی همین نزدیکی در خیابان مولوی. میدانم که تا چه اندازه سادگی میخواهد که از کارگردان «فروشنده» که خیابان اتابک خاوران را در لوکیشن میرداماد نشان میدهد چشم داشتن که از تراژدی شیشه در دروازهغار چیزی بداند. ... کژ نگریستن ۲۱:۳۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ «شبح ایدئولوژی به سان واقعیت». ✍ رضا مجد. مقدمه رسالت کانال کژ نگریستن نقد بی امان ایدئولوژی است، آنهم در تمام وجوهات آن، از وجه سیاسی گرفته تا دینی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی. به نظر من نقد بی رحمانهی ایدئولوژی نه تنها رسالت کانال ماست، بلکه رسالت هر انسان روشنفکر و اندیشمند و آزاده و دغدغه مند و عدالت جویی است که آزادی را تقدیس کرده و ارج مینهد. در پستهای قبلی چند مواجههی نیمه کاره و ناتمام با مفهوم ایدئولوژی داشتم، ولی پیچیده گی و نامرئی بودن و خصلت شبح گونه گی آن، باعث میشود به سادگی نتوان پروندهی آن را بسته و به کناری نهاد، بخصوص که این، تنها چالش ما نیست، بلکه جدال و نقد ایدئولوژی در این عصر یکی از اولویتهای مبارزه در جبههی تفکر انتقادی به طور عام و تفکر چپ به طور خاص میباشد. یکی از دوستان ارجمند من که عضو کانال نیز میباشد، در پی وی پرسشی بجا و اساسی پرسید به این مضمون که؛ آیا میتوان از ایدئولوژی فراتر رفته و آن را پشت سر نهاد؟ یا به بیان دیگر در این وضعیت پسامدرن و جهانی سرمایه سالار و نئولیبرال، که ایدئولوژیها به سان سرطان، حتی تا اعماق ساحت خصوصی افراد نیز رخنه کردهاند، طوری که هیچ نقطه و ساحتی از دست ... ‹ 48 49 50 51 52 53 54 ›
کژ نگریستن ۱۱:۲۴ ۱۳۹۷/۰۷/۲۱ مغزهای زنگ زده. 🎤رضا کولغانی.. 🎧 رضا کولغانی – مغزهای کوچک زنگ زده ( 03:24, 3.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۱۱:۰۸ ۱۳۹۷/۰۷/۲۱ «شبح ایدئولوژی بسان واقعیت». قسمت سوم/ دوتایی واقعیت و ایدئولوژی. ✍ رضا مجد گویا از این دوآلیته و دوتایی ما را خلاصی نخواهد بود، یک طرف واقعیت بی واسطه و یک طرف ایدئولوژی در مقام قلب واقعیت یا آگاهی کاذب، ولی برای پیش برد بحث ما هم به این دوآلیسم تن میدهیم، ولی تمام سعی ما این است که نشان دهیم مسائل به این سرراستی و سادگی نیست که یک طرف واقعیت اصیل و نابی باشد و در طرف دیگر یک واقعیت قلب شده و ایدئولوژیک که ما از طریق کسب معرفت و آگاهی از آن، از ساحت ایدئولوژی خارج شده و وارد قلمرو واقعیت اصیل بشویم. اتفاقا بر عکس ما میخواهیم نشان دهیم که خود واقعیت چقدر برای واقعیت بودن محتاج همتای دیگرش ایدئولوژی است، یا چقدر اینها لازم و ملزوم همدیگر هستند و شناسایی مرز دقیق آنها کار سختی است اینکه دقیقا در کجا ایدئولوژی پایان مییابد و واقعیت آغاز میشود، یا دقیقا کی و چه زمانی واقعیت ایدئولوژیک میشود؟ درک این مساله هدف نهایی ماست که در انتها به آن خواهیم پرداخت ولی فعلا باید دامنه و پهنهی ایدئولوژی و چگونگی کارکرد و دوام آن را توضیح دهیم. لوئی آلتوسر فیلسوف و جامعه شناس مارکسیسیست ساختارگرای فرانسوی، از جمله معدود کسانی است که نقدهای منسجم و دقیقی به ایدئولوژی از منظر ...
کژ نگریستن ۱۶:۴۷ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ مردم در همهی زمانها از «واجبالوجود» بحث کردهاند، اما آنقدر به خود زحمت ندادهاند که بفهمند آیا اصلا شیئی از این نوع را میتوا …. همهی راههای ممکن برای اثبات وجود خدا به ترتیب زیر هستند:. یا از تجربهای معین و ساختار ذاتی مخصوص جهان حسی ما که از طریق تجربه شناخته شده است شروع میکنند، و از آن به وسیلهی قوانین علیت تا علت اعلی بالا میروند که بیرون از جهان وجود دارد؛ یا به نحو تجربی (حسی) بر تجربهای بنا شدهاند که صرفا نامعین است، یعنی بر نوعی وجود؛ یا سرانجام، از هر نوع تجربه منتزع میشوند و کاملا به نحو پیشینی از مفاهیم محض، وجود یک علت اعلی را نتیجه میگیرند. برهان اول برهان الهیاتی-طبیعی، برهان دوم برهان جهانشناختی، و برهان سوم برهان وجودی است. بیش از این سه برهان، برهانی در این خصوص یافت نمیشود، و نمیتواند هم یافت شود.. من ثابت خواهم کرد که عقل نه از طریق تجربی (حسی) و نه از طریق دیگر (یعنی استعلایی و غیر حسی) نمیتواند در اثبات وجود خدا توفیقی بدست آورد …. (؛؛ آموزهی استعلایی عناصر [بخش دوم، قسمت دوم، کتاب دوم، فصل سوم]، ترجمهی بهروز نظری) …. ...
کژ نگریستن ۱۳:۳۶ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ واپسین انسان ✍ فرهاد قنبری …نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت در مورد موضوعات مختلف از جمله مرگ خدا سخن میگوید. منظور نیچه این نیست که خدا وجود ندارد بلکه معتقد است خدا مرده است (یعنی زمانی زنده بوده است) در دنیایی که خدا مرده است. واپسین انسان زیست میکند …واپسین انسان در اندیشه نیچه همان انسان تودهای امروز است. نیچه در توصیف واپسین انسان میگوید «پس من ازخوارشمردنیترین کسان با ایشان سخن خواهم گفت: و آن «واپسین انسان» است!. و زرتشت با مردم چنین گفت:. اکنون وقت آن است که انسان هدف خویش را فراروی نهد. اکنون وقت آن است که انسان تخم برترین امیدش را بکارد. زمینش هنوز برای آن چندانکه باید غنیست. اما این خاک روزی فقیر و سترون خواهد گشت و دیگر درختی بلند از آن نتواند رست. ...
کژ نگریستن ۱۲:۰۷ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ عقل باید در همهی تعهداتش، خود را تابع نقد کند و نمیتواند آزادی نقد را به وسیلهی هیچ مانعی از بین ببرد، بیآنکه به خود ضرر برس هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که خود را از نقد و تحقیق آزمونگر، که هیچ اعتبار و اقتدار شخصیای را به رسمیت نمیشناسد، معاف کند. در اصل، وجود عقل مبتنی بر آزادی است. زیرا عقل هیچ اعتبار و اقتدار مستبدانهای ندارد.. (؛؛ A۷۳۹/B۷۶۷؛ ترجمهی بهروز نظری) … ...
کژ نگریستن ۱۰:۲۰ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ فرآیند تولید سرمایهداری صنعتی با ایثار کارگرانی ممکن میشود که به جای لذت بردن، کار میکنند تولید در نبود این ایثار مداوم، متوقف میشود. صنعت سرمایهداری به این معنا از لذت کسانی که برایش کار میکنند تغذیه میکند. اما لذت فداشده صرفا ناپدید نمیشود. ماشینهای صنعتی تجلی لذت ازکفرفتهی کارگرند: ماشین با نوعی سرزندگی که کارگر از آن محروم است کار میکند. فرآیند تولید سرمایهداری لذت را با محصول جانبی خود –ارزش افزوده- به نمایش میگذارد. به نظر مارکس، سرمایهدار یکسره ارزش کار کارگر را با پول جبران میکند، اما آنچه بدون جبران به جیب میزند ارزش افزوده است که از بهرهوری کار تولید میشود. ارزش افزوده به سرچشمهی سود سرمایهدار بدل میشود و آشکارا به آنچه کارگر فدا کرده اشاره میکند …بین کارگری که لذت خود را در راه ماشین فدا کند و والدینی که لذت خود را در راه کودک فدا کنند شباهت مستقیم وجود دارد. ماشین به جای کارگر و کودک به جای والدین از لذت برخوردار میشوند. در هر مورد شخص لذت را به این امید فدا میکند تا بیش از آنچه فدا کرده به دست آورد –یا به شکل ثروت آینده یا لذتجویی غیر مستقیم کودک که فرصتهایی خواهد داشت که والدین او نداشتهاند. ...
کژ نگریستن ۰۱:۵۷ ۱۳۹۷/۰۷/۲۰ 🔻 «دین دقیقا دربردارندهی پستترین نیروهای انسان است، نیروهایی که باید آرزو کنیم از دستشان خلاص شویم.» …
کژ نگریستن ۲۲:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ ژاک دریدا:.. این نبرد گاه به نظرم هراس آور و دردناک میرسد اما در عین حال میدانم، که زندگی است تنها خواب ابدی به من آرامش خواهد داد … …
کژ نگریستن ۱۸:۳۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ از یادداشتها ✍ پویا ایمانی … …تناقض زندگی و قانون - که بنا به آن زندهترین چیز بی قاعدهترین چیز است - چه بسا هیچ کجا به اندازهی دستور زبان فرانسه آشکار نیست: پرکاربردترین افعال (بودن، رفتن، داشتن، گفتن، کردن، توانستن، دانستن، دیدن …) همگی بی قاعدهاند: هرچه به سمت زندگی هرروزه، به سمت کاربرد و استفادهی عملی، و در نتیجه به سمت امر نامقدس و تجربهی ناسوتی حرکت کنیم، از تصلب و جمود قانون کاسته میشود و بالعکس … …. حافظهی دپارتمانهای حقوق از تاریخ واقعی همیشه apres - coup است، دقیقا به همان معنایی که فروید مثلا در «پژوهش هایی در باب هیستری» میگفت: بازنویسی گذشته مطابق با وضعیت امروز. قانون لحظهی مطلقا آنومیک تاسیس خودش را که از بی بنیادی اش حکایت دارد به فراموشی میسپارد و تظاهر میکند نفاذش طبیعی و ازلی بوده. اثر تروماتیک آن لحظه به تاخیر میافتد تا با انقلاب با جدایی طلب دیگری مواجه شود. تازه آن وقت است که، در نتیجهی «اثر معوق» گذشته برایش تروما میشود: بر خلاف تمام اهن و تلپم پایم روی چیزی نیست جز زور محض …. ...
کژ نگریستن ۱۴:۱۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ …🔻هگل، افق تفکر ماست ▪️مراد فرهادپور را میتوان یکی از بارزترین نمادهای جریان روشنفکری چپ نو دانست. وی انتشار آثارش را از دهه ۶۰ آغاز کرد، نام اوکه رفته رفته در نیمه دوم دهه ۷۰ با نام مکتب فرانکفورت و به ویژه آدورنو پیوند خورده بود، با کتاب عقل افسرده بر سر زبانها افتاد وبه یکی از تاثیرگذارترین و فعالترین روشنفکران چپ ایران تبدیل شد. بعدها با افول فضای سیاسی و رواج سیاستگریزی در نیمه دوم دهه هشتاد فرهادپور که دیگر نه نام یک شخص، بلکه عنوانی برای گروهی از مترجمان و نویسندگان (حلقه رخداد) محسوب میشد، همراه با دوستانش به سراغ امکانات جدید در سنت چپ نوی معاصر رفت و به جرات میتوان گفت که در معرفی، ترجمه و شرح سه چهره مهم این جریان نقش مهمی ایفا کرد: اسلاوی ژیژک، جورجو آگامبن و این اواخر آلن بدیو. اما صرف نظر از رویکردهای سیاسی یا اجتماعی فرهادپور، چهره فلسفیای که همواره و در تمام این سالها با نام فرهادپور گره خورده، هگل است. فرهادپور هیچ کتابی از هگل یا درباره هگل ترجمه یا تالیف نکرده است، اما ایدههای هگلی مانند دیالکتیک کل و جزء، پیوند فلسفه با سیاست، نقد توامان پوزیتیویسم و عرفان و مهمتر از همه پیون ...
کژ نگریستن ۰۹:۴۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ 🔴 «روشنی» …. خیابانهای اسولور خالی اند. پردههای پشت پنجرهها افتاده مردم خواب اند؟ شب از نیمه گذشته. از خانهای سرو صدا میآید؛ از خانهی دیگری صدای غذا خوردن. و هر صدایی که توی خیابان میپیچد این شب را بدل به روزی میکند که در تقویم نیست. وارد انباری زمان شدهای. چشم ات میافتد به تل روزهای مصرف نشدهای که زمین هزار سال پیش خوابانده بود برای روز مبادا. آدم روزش را ظرف بیست و چهار ساعت مصرف میکند- زمین تنها هر نیم سال. به همین خاطر هم چیزهای [توی انبار] دست نخورده ماندهاند. به بوتههای باغ بی باد و به قایقهای شناور روی این آبهای آرام، نه دست زمان رسیده نه دست کسی. ...
کژ نگریستن ۰۰:۱۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۹ «شبح ایدئولوژی بسان واقعیت». قسمت دوم/ ایدئولوژی به عنوان شیوهی فهم ✍ رضا مجد …گره یا بن بستی که نظریه پردازی مارکسیسیستی با آن درگیر است دقیقا شیوهی فهم افراد در نسبت با جامعه است، این که یک فرد به شکل یک فرد چگونه قوام یافته و ساخته میشود، مارکسیسم در ارائهی درک درستی از سازوکار جامعه موفق بوده ولی وقتی صحبت از فهم سازوکار افراد در شکل فردی آن است حرف چندانی برای گفتن ندارد، و این خلاء نظریه پردازی دقیقا جایی است که پای کسی مثل لاکان را برای تکمیل نظریهی منسجمی از چگونگی برساخت فرد یا سوژه و سوبژکتیویته وسط میکشد، این همان کاریست که متفکران چپ معاصر مثل ژیژک و لاکلائو و موفه میکنند، استفاده از نظریات لاکان برای یک روایت کلان از فرد و جامعه. و نقد ایدئولوژی به عنوان شیوهی فهم افراد از رابطهی خود با جامعه. چیزی که مارکسیسیسم در نقد ایدئولوژی از قلم میاندازد و جدی نمیگیرد استفادهی سرمایه داری از فرایندهای غریزی و روانشناختی افراد است و نیز دست کاری سلایق و ذائقههای افراد و جهت دهی آنها به سمت و سوی خاص. کمبود و نداشتن نظریهی منسجم در باب این فرایندها یکی از نقاط ضعف مارکسیسیسم کلاسیک است. بر گردیم به بحث ایدئولوژی؛ گفتیم که دو نظریهی عمده ...
کژ نگریستن ۲۱:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ تابلو ۱۱۰*۷۰٫۱۳۹۷/۷/۱۶. تکنیک: رنگ روغنی. سبک: سوررئال شناور در اکسپرسیونیسم موضوع: مشق. اثر: صمد کاظمیان.
کژ نگریستن ۲۰:۴۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ 🔹 از انسانهای بی تفاوت متنفرم.. معتقدم که زندگی کردن به معنای چریک بودن است کسی که براستی زندگی میکند، نمیتواند شهروندی چریک نباشد. بی تفاوتی درواقع سست عنصری، انگل واره گی و بزدلی ست، نه زندگی. به همین دلیل از انسانهای بی تفاوت متنفرم. بی تفاوتی وزن مردهی تاریخ است. و بصورت بالقوهای بر تاریخ اثر میگذارد. منفعلانه عمل میکند، اما عمل میکند. بی تفاوتی همان بخت بد است؛ که هیچگاه نمیتوان حسابی روی آن باز کرد، همان چیزی که در برنامهها اختلال ایجاد میکند و خوش ساختترین طرحها را مخدوش میکند، بی خردی و فقدان آگاهی ست که هوشمندی را سرکوب میکند. همان شری ست که دامنگیر همه میشود از آنرو که تودهی مردم تفویض اختیار میکند، امکان تصویب قوانینی را میدهد که تنها از طریق انقلاب میتوان آنها را لغو کرد و قبول میکند انسانهایی قدرت را در دست گیرند که تنها با شورش میتوان آنان را سرنگون کرد. از همین رو اقلیتی، بدلیل بی تفاوتی و بی مسئولیتی، فرم زندگی جمعی را بدون هیج نظارت و کنترلی تعیین میکنند، توده اما اعتنائی نمیکند زیرا اهمیتی برایش ندارد؛ گویی بخت بد است که همه چیز و همه کس را تحت تأثیر قرار میدهد، تو گویی که تاریخ چیزی جز کلان پدیدهای طبیعی نیست، فوران آتشفشان ...
کژ نگریستن ۱۸:۰۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ ❗️❕طرحی کاریکاتوروار که تطور انسان از آغاز پیدایش بنا به نظریه داروین تا «الکس» فیلم پرتقال کوکی (۱۹۷۱) کوبریک را بخوبی نشان میدهد
کژ نگریستن ۱۶:۱۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «طعن زبان» ✍ پویا ایمانی … این که «پالوده» ی فارسی جز معناهای پاک و مطهر و مصفا و نیالوده [=مقدس]، به ضیع و تباهی و اتلاف [=مرگ] هم دلالت دارد یک واقعیت فیلولوژیک است. اما این که این لغت دقیقا از خلال همان مسیری بر هر دو ارزش تقدس و مرگ دلالت دارد که فلسفههای معاصر اروپایی در بستر دیگری نقشهاش را ترسیم کردهاند لابد به انکشاف حقیقت زبان میماند. گویی هزاران سال پیش، در سپیده دمان زبانهای هند و اروپایی و سامی، قانونی سری در ضمیر این زبانها به ودیعه نهاده شد که «شرح» اش به دست کم چهار هزار سال زمان نیاز داشت: چیز مقدس تا ابد چیز مرده خواهد بود چون هیچ گاه به آلایش و آغشتگی و گشایش (قانون زندگی) تن نخواهد داد …. ...
کژ نگریستن ۱۲:۲۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «شبح ایدئولوژی به سان واقعیت». قسمت اول/ ایدئولوژی در دو قاب متفاوت ✍ رضا مجد …در سنت مارکسیسیستی تعاریف گوناگونی از ایدئولوژی شده است که با گذشت زمان و پیچیده شدن مناسبات تولیدی و اجتماعی ایدئولوژی و تعاریف آن نیز بغرنجتر و پیچیدهتر شده است. ما از تعاریف ساده شروع میکنیم تا به تعاریف پیچیده و بغرنج برسیم، به آن خصلت شبح گونهی آن که در تمام شئونات زندگی ما رخنه کرده است. یک معنای بسیار ساده شدهی آن این است که ایدئولوژی نوعی آگاهی کاذب است، یا شیوهی فکر کردن اشتباه به جهان و امورات آن است … این تعریف که برگرفته شده از نظریات مارکس است، تمام چهارچوبهای فرهنگی، سیاسی، دولتی و اقتصادی جامعه را که «روبنا» نامیده میشود ایدئولوژیک میداند که در خدمت و تامین و تضمین و بازتولید شیوهی سامان دهی اقتصادی یا آنچه «زیربنا» خوانده میشود است که در حال حاضر همان «سرمایه داری» است. آنچه این تعریف آشکار میکند این است که ایدئولوژی به نحوهی تفسیر ما از واقعیت مربوط است یا نوعی اشتباه در دریافت دادههای جهان عینی و اتفاقات آن است و برای اصلاح آن لازم است افق دیدمان را تغییر بدهیم یا افکارمان را که غلط بود اصلاح نماییم.. ولی موضوع پیچیدهتر از آن است که مینماید، ...
کژ نگریستن ۰۸:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۸ «کمی دیرتر از یک همزمانی». نامهی پرآبچشم به رئیسجمهور که یادتان هست؟! نکند شما هم از سرخی آن فرش و برق رخت گلشیفته هوش از سرتان پریده است و فراموشی گرفتهاید! چرا فرهادی از پیکر روان آن کارگر تپه بر تلخاب نیشکر چیزی نگفت؟! زیرا در آن بازار فرانسوی «اندوه نمیخرند و جان نمیفروشند» (۱). کالای آن، همه نقد روز است: و دلار و نازش به خویشتن. زشت و زننده نیست در بزم سیمین آن تن به خود شیفته (۲) از زغالپیکری سخنگفتن؟! تا همین جا هم خاطر نازک دلدادگان را رنجاندهام بیگمان؛ مرا میبخشید ای همیشه در جای حق نشستگان؟! (پوزخندم را پنهان نمیکنم؛ شما هم خشمتان را نهان نکنید!). راستی را که آن فرش پردریغ، از خون فراموشی سرخ است؛ فراموشی هنرمندانهی تراژدی زنده بر آب، در گور، در دل معدن یا جایی همین نزدیکی در خیابان مولوی. میدانم که تا چه اندازه سادگی میخواهد که از کارگردان «فروشنده» که خیابان اتابک خاوران را در لوکیشن میرداماد نشان میدهد چشم داشتن که از تراژدی شیشه در دروازهغار چیزی بداند. ...
کژ نگریستن ۲۱:۳۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ «شبح ایدئولوژی به سان واقعیت». ✍ رضا مجد. مقدمه رسالت کانال کژ نگریستن نقد بی امان ایدئولوژی است، آنهم در تمام وجوهات آن، از وجه سیاسی گرفته تا دینی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی. به نظر من نقد بی رحمانهی ایدئولوژی نه تنها رسالت کانال ماست، بلکه رسالت هر انسان روشنفکر و اندیشمند و آزاده و دغدغه مند و عدالت جویی است که آزادی را تقدیس کرده و ارج مینهد. در پستهای قبلی چند مواجههی نیمه کاره و ناتمام با مفهوم ایدئولوژی داشتم، ولی پیچیده گی و نامرئی بودن و خصلت شبح گونه گی آن، باعث میشود به سادگی نتوان پروندهی آن را بسته و به کناری نهاد، بخصوص که این، تنها چالش ما نیست، بلکه جدال و نقد ایدئولوژی در این عصر یکی از اولویتهای مبارزه در جبههی تفکر انتقادی به طور عام و تفکر چپ به طور خاص میباشد. یکی از دوستان ارجمند من که عضو کانال نیز میباشد، در پی وی پرسشی بجا و اساسی پرسید به این مضمون که؛ آیا میتوان از ایدئولوژی فراتر رفته و آن را پشت سر نهاد؟ یا به بیان دیگر در این وضعیت پسامدرن و جهانی سرمایه سالار و نئولیبرال، که ایدئولوژیها به سان سرطان، حتی تا اعماق ساحت خصوصی افراد نیز رخنه کردهاند، طوری که هیچ نقطه و ساحتی از دست ...