ویراستار حسین جاویددانشجوی دکتریمدیر نشر مشاوره و همکاری در زمینهی همهی مراحل تولید کتاب: ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸ صرفاً پیام ضروری و کاری: ویراستار ۱۷:۰۷ ۱۳۹۹/۰۵/۰۸ دکتر بدرالزمان قریب دیروز در نود و یک سالگی خرقه تهی کرد شکر که به قول بیهقی، «جهان خورد و کارها راند» و البته «عاقبت کار آدمی مرگ است». لابد شما هم مدام خواندهاید که این استاد بزرگوار «سغدیشناس» برجستهای بودند و کارهای شگرفی در حوزهی این زبان به انجام رساندند. اما خیلیها شناخت دقیقی از «سغدی» ندارند. برای اینکه فرهنگ و زبان سغدی را بهتر بشناسید، و به یاد استاد بزرگ ازدسترفته، چند پاراگراف از نوشتههای ایشان دربارهی سغدی و سغدیان را انتخاب کردهام که با هم بخوانیم:. «زبان سغدی از شاخهی زبانهای ایرانی میانهی شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی در گسترهی جغرافیایی عظیمی، از دریای سیاه تا چین، مردمانی ایرانیتبار بدان تکلم میکردهاند. زبان سغدی، از نظر تنوع و حجم ادبیات، مهمترین زبان ایرانی میانهی شرقی است و از دیدگاه جغرافیایی و زبانشناختی موضعی بین زبانهای سکایی ختنی، خوارزمی و بلخی دارد. نخستین مأخذ تاریخی نام سغد متون اوستایی و کتیبههای هخامنشی است. در هر دو زبان اوستایی و فارسی باستان سغد هم به معنی سرزمین و هم به معنی مردمی که در آن سکونت داشتند به کار برده شده است. آثار مکتوب زبان سغدی به سه خط نوشته شدهاند: خط سغ ... ویراستار ۱۷:۴۵ ۱۳۹۹/۰۵/۰۷ مستندی دربارهی دکتر مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. دانلود و مشاهده در تلگرام ویراستار ۱۱:۵۶ ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ کاش رسانهها و روزنامهنگارها یاد بگیرند «زنان» را جزو آمار و قربانیان «خاص» حوادث محسوب نکنند مدام میشنویم یا میخوانیم که «فلان تعداد از قربانیان زن و کودک بودند». یعنی «زنان» حق ندارند قربانی جنگ یا گروگانگیری یا رویدادهای طبیعی و غیرطبیعی باشند؟! به یاد میآورید جایی خوانده یا شنیده باشید که «فلان تعداد از کشتهها مرد و کودک بودند»؟!. این نوع نگاهها، خواهناخواه، رواجدهندهی تبعیض جنسی است. ... ویراستار ۰۹:۰۶ ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ بهزودی منتشر میکند.. (آوانویسی، ترجمهی فارسی و واژهنامه). دکتر با مقدمهای از دکتر.۳۰۶ صفحه/ جلد نرم. ویراستار ۰۹:۰۶ ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ بهزودی منتشر میکند …ترجمهی.۷۷۸ صفحه/ جلد سخت ویراستار ۰۹:۱۴ ۱۳۹۹/۰۴/۳۱ این تصویر را در اینستاگرام دیدم و لذت بردم. کاش همهی کتابفروشیها همینطور بودند ویراستار ۱۰:۱۱ ۱۳۹۹/۰۴/۲۹ توصیه به همکاران این روزها، دغدغهی بسیاری از ناشرها این است که زمان آغاز نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران کی خواهد بود پیشتر قرار بود این نمایشگاه فروردین ۹۹ آغاز به کار کند، اما بعد اعلام شد که به بعد از ماه رمضان (یعنی به خرداد ۹۹) موکول شده است. … ویراستار ۲۰:۲۱ ۱۳۹۹/۰۴/۲۷ واقعا چنین شعری با چنین مفهومی برای کودکان مناسب است؟.. (نام کتاب را نمینویسم که حاشیهسازی نشود.) ویراستار ۱۸:۰۹ ۱۳۹۹/۰۴/۲۵ در لامکانی و بیزمانی میگذرد. از ازل میآغازد و در ابد پایان میگیرد شخصیتهایی دارد که نه میدانند از کجا آمدهاند و نه میدانند به کدام سو رواناند و نه غایتی دارند؛ تنها میدانند مقصدشان شاید پلی فروریخته باشد …. رمان کوتاه جهانی بزرگ دارد؛ لایههایی تودرتو و پنهان در پس داستانی که در یک قطار اتفاق میافتد و آدمهایی گوناگون در آن نقشآفرینی میکنند. جهان بیرون منحصر است به منظرههایی که در پنجرههای قطار در حال حرکت قاب گرفته میشوند. هر چه هست در حصار قطار است. مرگ و زندگی، کشورها، مرزها، زبانها، فرهنگها و … مردهها را از قطار بیرون میاندازند و تجارت منحصر است به آنچه بین سرنشینان کوپهها مبادله میشود. حتی طبقات اجتماعی افراد در جایگاه استقرارشان در قطار نمود یافته است. نام شخصیت اصلی رمان است، شخصیتی جستوجوگر و بیقرار که در پی مفری میگردد برای گریز از جبر سرنوشت یا دستکم توجیهی برای شرایطی که احاطهشان کرده است …. هنر اینجاست که رمانی اینچنین عمیق و درگیرکننده را با تعلیقی قابل قبول گره میزند و خواننده را هم مقهور ماجراهای گوناگونی میکند که در کوپهها و واگنهای بیانتهای قطار شکل میگیرند و هم مسحور درونمایه. بیخود نیست که او را از مه ... ویراستار ۱۸:۰۸ ۱۳۹۹/۰۴/۲۵ منتشر شد:.. ترجمهی ویراستار ۱۰:۱۶ ۱۳۹۹/۰۴/۲۴ تصویری که میبینید بخشی از تیتراژ فیلم، ساختهی، است این فیلم در سال ۱۳۱۲ اکران شده و از اولین فیلمهای بلند سینمای ایران به شمار میآید. در آن زمان، به کارگردان میگفتهاند و به دستیار میگفتهاند. نکتهی جالب برای من این بود که چون دو دستیار در ساخت این فیلم به کارگردان یاری میرساندهاند، هنگام معرفی آنها در تیتراژ، از واژهی «معاونین» استفاده شده است، نه «معاون». مقایسه کنید با انبوهی از فیلمهای امروز که دو کارگردان، دو نویسنده، دو فیلمبردار و … دارند و در تیتراژشان میخوانیم «کارگردان: فلانی و بهمانی» یا «نویسنده: فلانی و بهمانی» و …، بهجای اینکه بخوانیم «کارگردانان: فلانی و بهمانی» یا «نویسندگان: فلانی و بهمانی». ... ویراستار ۱۵:۵۸ ۱۳۹۹/۰۴/۲۰ با داستانهای در دوران دبیرستان آشنا شدم و و را پنهانی در مدرسه، نیمهبیرونآمده از جامیزی یا جاسازشده بین یکی از کتابهای درسی، خ آن چیزی که از ابتدا داشت و هنوز هم دارد حسوحالی است که در داستانهایش موج میزند؛ انگار یک نفر با دم گرم کنارتان نشسته و دارد ماجرا را برایتان تعریف میکند. از قیدوبند تکنیک و فرم خارج میشوید و نفسبهنفس آدمها پیش میروید، چنانکه انگار سرگذشت دوستانی را پیگیری میکنید. های_چهارباغ هم از این جنبه نهتنها استثنا نیست، بلکه شاخصتر است. ماجراها حول محور شخصیتی به اسم میگذرد، «دواچیشور» یا همان «کهنهشور» تنهایی که گذارش به هتل در میافتد و آنجا زندگی و کار جدیدی را آغاز میکند. دمخور شدن با مسافران جورواجور هتل و ساکنان و کسبهی و شکلدهندهی داستانهای های_چهارباغ است. روی کتاب نوشته شده داستان، اما های_چهارباغ درواقع _داستان نیست و پیوستگی فضاها و کاراکترهایش چنان است که بیشتر شبیه یک یا است. اگر میخواستیم اسم دیگر روی کتاب بگذاریم، بیشک انتخاب مناسبی بود. حتی داستانهایی که عادله در آنها حضور ندارد، جز یکی دو مورد، شخصیتهایی دارند که در قصههای مربوط به عادله تکرار میشوند و گویی بهانهایاند برای شکل دادن به روایتهای. آنچه در کتاب روایت شده تصویری است مسحورکننده از ه ... ویراستار ۱۵:۵۷ ۱۳۹۹/۰۴/۲۰ های_چهارباغ … ویراستار ۱۸:۱۴ ۱۳۹۹/۰۴/۱۹ () کتابی کوچک اما مهم است. تاریخ آفرینش آن به حدود ۲۵۰۰ سال پیش بازمیگردد اهمیت آن در این جنبه است که اغلب شاخههای صحت انتساب آموزههایش به را باور دارند. در لفظ تقریبا یعنی راه آموزههای دینی و راستی و رستگاری. آنچه در کتاب آمده درواقع گفتههای یا گفتههای منتسب به در باب مفاهیم گوناگونی همچون ذهن، پیری، خشم، شادمانی، لذت، طریقت، برهمنان و … است. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید روزگاری دین مرزهای را هم درنوردیده بود و تأثیرات شگفتانگیزی بر فرهنگ و زبان و جهانبینی مردمان ایران بزرگ (بهویژه باشندگان کرانههای شرقی آن) برجای نهاده بود. شناخت آیین میتواند به شناخت ریشههای دیگر ادیان و مکاتبی که در گسترهی ایران پا گرفتند و پیروانی به دست آوردند یاری رساند. آموزههایی که در کتاب آمده غالبا برای انسان امروزی کهنه و تکراری است دعوت به نیکی و فضیلتها و پرهیز از بدی و رذیلتها، که کمابیش ماهیت پیام همهی ادیان است اما از خلال آن میتوان به شناخت خوبی از رسید و تفاوت نگاه آن با بعضی از دیگر ادیان را دریافت، بهخصوص تأکیدش بر گذر از تعلقات دنیوی و ترک دلبستگی به هر آنچه زادورود و ثروت و قدرت. مفاهیم بودایی مثل یا (شر و شقاوت)، (تسلسل مرگ و زندگی)، (نقش کرد ... ویراستار ۱۸:۱۴ ۱۳۹۹/۰۴/۱۹ (). ترجمهی و ویراستار ۱۴:۱۸ ۱۳۹۹/۰۴/۱۷ نشر نون منتشر کرد:.. «عنصر اصلی». چرا فقط باید بر یکچیز تمرکز کرد گری کلر. مترجم رضا اسکندری آذر. نشر نون …تصور کنید زندگی یک ژانگولربازی است که باید در آن پنج توپ را بین زمین و هوا دستبهدست کنید. این توپها کار، خانواده، سلامتی، دوستان و شرافت نام دارند و شما هر پنج توپ را بین زمین و هوا نگاه داشتهاید. روزی متوجه میشوید که «کار» یک توپ لاستیکی است اگر آن را به زمین بیندازید، دوباره برمیگردد بالا؛ اما چهار توپ دیگر، یعنی خانواده، سلامتی، دوستان و شرافت، همه از جنس شیشه هستند. هر کدام را بیندازید، خط میافتند، لبپر میشوند یا حتی ممکن است خرد شوند. کتاب «عنصر اصلی» عادات مورد نیاز برای غلبه بر شش دروغی را شرح میدهد که مسیر موفقیت را مسدود میکنند. توصیههای این کتاب به شما کمک میکند هفت دزد زمان را شکست دهید، با استفاده از قوانین هدف، اولویت و بهرهوری به مثابة اهرم نیروی خود را مضاعف کنید و به نتایج خارقالعاده دست یابید. گری کلر (متولد ۱۹۵۷) از موفقترین چهرههای کسبوکار در آمریکا است و آثار او همواره جزو پرفروشترین کتابها در بازار نشر جهان بودهاند. ... ویراستار ۱۰:۰۰ ۱۳۹۹/۰۴/۱۰ حالا که بحث داغ است، این را هم بگویم که ما برای این واژه معادل زیبای را داشتهایم در به شکل padām آمده و در در توصیف آن نوشته شده است: «پارچهای باشد چهارگوشه که در دو گوشهی آن دو بند دوزند و متابعان زرتشت در وقت خواندن زند و پازند و اوستا آن را بر روی خود بندند.». زرتشتیان به تقدس آتش باور دارند و روحانیان زرتشتی برای اینکه نفس آنها آتش را نیالاید هنگام اجرای مراسم مذهبی پارچهای به نام به صورت خود میزنند که درواقع شبیه همین ماسک امروزی است. کاش میشد از گنجینهی غنی لغات فارسی استفادهی بهتری کرد و هر واژهی بیگانهای را بهراحتی به این زبان زیبا راه نداد. ... ویراستار ۰۹:۳۵ ۱۳۹۹/۰۴/۱۰ این روزها، بهدرستی، مدام توصیه میشود از استفاده کنیم دقت داشته باشید فعلی که در زبان فارسی همراه با ماسک میآید است، نه. «ماسک پوشیدن» بر اثر ترجمه و گرتهبرداری به فارسی راه پیدا کرده است. در زبان انگلیسی از فعل wear (پوشیدن) برای جواهرات و زیورآلاتی مثل گردنبند و گوشواره و انگشتر و حلقه و ساعت، و همچنین برای «ماسک»، استفاده میشود، اما ما در فارسی برای آنها از افعالی مثل «[به گردن] انداختن» یا «دست کردن» یا «بستن» یا «زدن» بهره میگیریم.. مثال نادرست:. ❌ گوشوارهی مروارید پوشیده بود. ❌ حلقهاش را پوشید. ❌ ساعتش را پوشید. ❌ ماسک پوشیدن سرعت انتقال کرونا را کاهش میدهد …. مثال درست:. ... ویراستار ۱۰:۲۴ ۱۳۹۹/۰۳/۲۵ عادت کردهایم ادبیات داستانی مدرن را با غرب بشناسیم و ادبیات شرق را جدی نگیریم؛ غافل از اینکه شرق از خاستگاههای اصلی داستانپرداز گاهی هم، بهرغم همهی موانع، کسانی مثل و ظهور میکنند و معادلات را به هم میریزند و حتی بازار کتاب غرب را تسخیر میکنند. چند روزی است کتاب ها_کجا_رفتهاند را منتشر کرده است. راستش خودم هم فکر نمیکردم مجموعهای از های_ژاپنی تا این حد توجهم را جلب کند و کاری اینچنین قدرتمند و خواندنی باشد. مجموعهی ها_کجا_رفتهاند شامل آثار نویسندهی طراز اول ژاپنی است. بعضی نامها آنقدر آشنایند که نیاز به معرفی ندارند (کسانی مثل، گورو، و …) اما بعضی را ما ایرانیها چندان نمیشناسیم، درحالیکه در کشور خودشان و حتی در دیگر کشورهای دنیا حسابی مطرحاند و طرفداران پروپاقرص دارند (نویسندگانی همچون، و و …). نویسندگان ژاپنی تلاش نمیکنند از نویسندگان غربی تقلید کنند، بلکه مسائل و فرهنگ کشور خودشان را طوری روایت میکنند که برای خوانندگان در سراسر دنیا جذاب است. این نکته شاید تأیید این فرضیه باشد که برای باید بود. ها_کجا_رفتهاند عمیقا ژاپنی است و عمیقا قصهگو. سبکها و رویکردهای مختلف را در این مجموعه میتوان دید و با خواندنش تصویری نسبتا جامع از ادبیات معاصر ژاپن به دست میآید. ... ویراستار ۱۰:۲۱ ۱۳۹۹/۰۳/۲۵ منتشر شد:. ها_کجا_رفتهاند.. ترجمهی ‹ 7 8 9 10 11 12 13 ›
ویراستار ۱۷:۰۷ ۱۳۹۹/۰۵/۰۸ دکتر بدرالزمان قریب دیروز در نود و یک سالگی خرقه تهی کرد شکر که به قول بیهقی، «جهان خورد و کارها راند» و البته «عاقبت کار آدمی مرگ است». لابد شما هم مدام خواندهاید که این استاد بزرگوار «سغدیشناس» برجستهای بودند و کارهای شگرفی در حوزهی این زبان به انجام رساندند. اما خیلیها شناخت دقیقی از «سغدی» ندارند. برای اینکه فرهنگ و زبان سغدی را بهتر بشناسید، و به یاد استاد بزرگ ازدسترفته، چند پاراگراف از نوشتههای ایشان دربارهی سغدی و سغدیان را انتخاب کردهام که با هم بخوانیم:. «زبان سغدی از شاخهی زبانهای ایرانی میانهی شرقی است که از قرن اول تا سیزدهم میلادی در گسترهی جغرافیایی عظیمی، از دریای سیاه تا چین، مردمانی ایرانیتبار بدان تکلم میکردهاند. زبان سغدی، از نظر تنوع و حجم ادبیات، مهمترین زبان ایرانی میانهی شرقی است و از دیدگاه جغرافیایی و زبانشناختی موضعی بین زبانهای سکایی ختنی، خوارزمی و بلخی دارد. نخستین مأخذ تاریخی نام سغد متون اوستایی و کتیبههای هخامنشی است. در هر دو زبان اوستایی و فارسی باستان سغد هم به معنی سرزمین و هم به معنی مردمی که در آن سکونت داشتند به کار برده شده است. آثار مکتوب زبان سغدی به سه خط نوشته شدهاند: خط سغ ...
ویراستار ۱۷:۴۵ ۱۳۹۹/۰۵/۰۷ مستندی دربارهی دکتر مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. دانلود و مشاهده در تلگرام
ویراستار ۱۱:۵۶ ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ کاش رسانهها و روزنامهنگارها یاد بگیرند «زنان» را جزو آمار و قربانیان «خاص» حوادث محسوب نکنند مدام میشنویم یا میخوانیم که «فلان تعداد از قربانیان زن و کودک بودند». یعنی «زنان» حق ندارند قربانی جنگ یا گروگانگیری یا رویدادهای طبیعی و غیرطبیعی باشند؟! به یاد میآورید جایی خوانده یا شنیده باشید که «فلان تعداد از کشتهها مرد و کودک بودند»؟!. این نوع نگاهها، خواهناخواه، رواجدهندهی تبعیض جنسی است. ...
ویراستار ۰۹:۰۶ ۱۳۹۹/۰۵/۰۱ بهزودی منتشر میکند.. (آوانویسی، ترجمهی فارسی و واژهنامه). دکتر با مقدمهای از دکتر.۳۰۶ صفحه/ جلد نرم.
ویراستار ۰۹:۱۴ ۱۳۹۹/۰۴/۳۱ این تصویر را در اینستاگرام دیدم و لذت بردم. کاش همهی کتابفروشیها همینطور بودند
ویراستار ۱۰:۱۱ ۱۳۹۹/۰۴/۲۹ توصیه به همکاران این روزها، دغدغهی بسیاری از ناشرها این است که زمان آغاز نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران کی خواهد بود پیشتر قرار بود این نمایشگاه فروردین ۹۹ آغاز به کار کند، اما بعد اعلام شد که به بعد از ماه رمضان (یعنی به خرداد ۹۹) موکول شده است. …
ویراستار ۲۰:۲۱ ۱۳۹۹/۰۴/۲۷ واقعا چنین شعری با چنین مفهومی برای کودکان مناسب است؟.. (نام کتاب را نمینویسم که حاشیهسازی نشود.)
ویراستار ۱۸:۰۹ ۱۳۹۹/۰۴/۲۵ در لامکانی و بیزمانی میگذرد. از ازل میآغازد و در ابد پایان میگیرد شخصیتهایی دارد که نه میدانند از کجا آمدهاند و نه میدانند به کدام سو رواناند و نه غایتی دارند؛ تنها میدانند مقصدشان شاید پلی فروریخته باشد …. رمان کوتاه جهانی بزرگ دارد؛ لایههایی تودرتو و پنهان در پس داستانی که در یک قطار اتفاق میافتد و آدمهایی گوناگون در آن نقشآفرینی میکنند. جهان بیرون منحصر است به منظرههایی که در پنجرههای قطار در حال حرکت قاب گرفته میشوند. هر چه هست در حصار قطار است. مرگ و زندگی، کشورها، مرزها، زبانها، فرهنگها و … مردهها را از قطار بیرون میاندازند و تجارت منحصر است به آنچه بین سرنشینان کوپهها مبادله میشود. حتی طبقات اجتماعی افراد در جایگاه استقرارشان در قطار نمود یافته است. نام شخصیت اصلی رمان است، شخصیتی جستوجوگر و بیقرار که در پی مفری میگردد برای گریز از جبر سرنوشت یا دستکم توجیهی برای شرایطی که احاطهشان کرده است …. هنر اینجاست که رمانی اینچنین عمیق و درگیرکننده را با تعلیقی قابل قبول گره میزند و خواننده را هم مقهور ماجراهای گوناگونی میکند که در کوپهها و واگنهای بیانتهای قطار شکل میگیرند و هم مسحور درونمایه. بیخود نیست که او را از مه ...
ویراستار ۱۰:۱۶ ۱۳۹۹/۰۴/۲۴ تصویری که میبینید بخشی از تیتراژ فیلم، ساختهی، است این فیلم در سال ۱۳۱۲ اکران شده و از اولین فیلمهای بلند سینمای ایران به شمار میآید. در آن زمان، به کارگردان میگفتهاند و به دستیار میگفتهاند. نکتهی جالب برای من این بود که چون دو دستیار در ساخت این فیلم به کارگردان یاری میرساندهاند، هنگام معرفی آنها در تیتراژ، از واژهی «معاونین» استفاده شده است، نه «معاون». مقایسه کنید با انبوهی از فیلمهای امروز که دو کارگردان، دو نویسنده، دو فیلمبردار و … دارند و در تیتراژشان میخوانیم «کارگردان: فلانی و بهمانی» یا «نویسنده: فلانی و بهمانی» و …، بهجای اینکه بخوانیم «کارگردانان: فلانی و بهمانی» یا «نویسندگان: فلانی و بهمانی». ...
ویراستار ۱۵:۵۸ ۱۳۹۹/۰۴/۲۰ با داستانهای در دوران دبیرستان آشنا شدم و و را پنهانی در مدرسه، نیمهبیرونآمده از جامیزی یا جاسازشده بین یکی از کتابهای درسی، خ آن چیزی که از ابتدا داشت و هنوز هم دارد حسوحالی است که در داستانهایش موج میزند؛ انگار یک نفر با دم گرم کنارتان نشسته و دارد ماجرا را برایتان تعریف میکند. از قیدوبند تکنیک و فرم خارج میشوید و نفسبهنفس آدمها پیش میروید، چنانکه انگار سرگذشت دوستانی را پیگیری میکنید. های_چهارباغ هم از این جنبه نهتنها استثنا نیست، بلکه شاخصتر است. ماجراها حول محور شخصیتی به اسم میگذرد، «دواچیشور» یا همان «کهنهشور» تنهایی که گذارش به هتل در میافتد و آنجا زندگی و کار جدیدی را آغاز میکند. دمخور شدن با مسافران جورواجور هتل و ساکنان و کسبهی و شکلدهندهی داستانهای های_چهارباغ است. روی کتاب نوشته شده داستان، اما های_چهارباغ درواقع _داستان نیست و پیوستگی فضاها و کاراکترهایش چنان است که بیشتر شبیه یک یا است. اگر میخواستیم اسم دیگر روی کتاب بگذاریم، بیشک انتخاب مناسبی بود. حتی داستانهایی که عادله در آنها حضور ندارد، جز یکی دو مورد، شخصیتهایی دارند که در قصههای مربوط به عادله تکرار میشوند و گویی بهانهایاند برای شکل دادن به روایتهای. آنچه در کتاب روایت شده تصویری است مسحورکننده از ه ...
ویراستار ۱۸:۱۴ ۱۳۹۹/۰۴/۱۹ () کتابی کوچک اما مهم است. تاریخ آفرینش آن به حدود ۲۵۰۰ سال پیش بازمیگردد اهمیت آن در این جنبه است که اغلب شاخههای صحت انتساب آموزههایش به را باور دارند. در لفظ تقریبا یعنی راه آموزههای دینی و راستی و رستگاری. آنچه در کتاب آمده درواقع گفتههای یا گفتههای منتسب به در باب مفاهیم گوناگونی همچون ذهن، پیری، خشم، شادمانی، لذت، طریقت، برهمنان و … است. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید روزگاری دین مرزهای را هم درنوردیده بود و تأثیرات شگفتانگیزی بر فرهنگ و زبان و جهانبینی مردمان ایران بزرگ (بهویژه باشندگان کرانههای شرقی آن) برجای نهاده بود. شناخت آیین میتواند به شناخت ریشههای دیگر ادیان و مکاتبی که در گسترهی ایران پا گرفتند و پیروانی به دست آوردند یاری رساند. آموزههایی که در کتاب آمده غالبا برای انسان امروزی کهنه و تکراری است دعوت به نیکی و فضیلتها و پرهیز از بدی و رذیلتها، که کمابیش ماهیت پیام همهی ادیان است اما از خلال آن میتوان به شناخت خوبی از رسید و تفاوت نگاه آن با بعضی از دیگر ادیان را دریافت، بهخصوص تأکیدش بر گذر از تعلقات دنیوی و ترک دلبستگی به هر آنچه زادورود و ثروت و قدرت. مفاهیم بودایی مثل یا (شر و شقاوت)، (تسلسل مرگ و زندگی)، (نقش کرد ...
ویراستار ۱۴:۱۸ ۱۳۹۹/۰۴/۱۷ نشر نون منتشر کرد:.. «عنصر اصلی». چرا فقط باید بر یکچیز تمرکز کرد گری کلر. مترجم رضا اسکندری آذر. نشر نون …تصور کنید زندگی یک ژانگولربازی است که باید در آن پنج توپ را بین زمین و هوا دستبهدست کنید. این توپها کار، خانواده، سلامتی، دوستان و شرافت نام دارند و شما هر پنج توپ را بین زمین و هوا نگاه داشتهاید. روزی متوجه میشوید که «کار» یک توپ لاستیکی است اگر آن را به زمین بیندازید، دوباره برمیگردد بالا؛ اما چهار توپ دیگر، یعنی خانواده، سلامتی، دوستان و شرافت، همه از جنس شیشه هستند. هر کدام را بیندازید، خط میافتند، لبپر میشوند یا حتی ممکن است خرد شوند. کتاب «عنصر اصلی» عادات مورد نیاز برای غلبه بر شش دروغی را شرح میدهد که مسیر موفقیت را مسدود میکنند. توصیههای این کتاب به شما کمک میکند هفت دزد زمان را شکست دهید، با استفاده از قوانین هدف، اولویت و بهرهوری به مثابة اهرم نیروی خود را مضاعف کنید و به نتایج خارقالعاده دست یابید. گری کلر (متولد ۱۹۵۷) از موفقترین چهرههای کسبوکار در آمریکا است و آثار او همواره جزو پرفروشترین کتابها در بازار نشر جهان بودهاند. ...
ویراستار ۱۰:۰۰ ۱۳۹۹/۰۴/۱۰ حالا که بحث داغ است، این را هم بگویم که ما برای این واژه معادل زیبای را داشتهایم در به شکل padām آمده و در در توصیف آن نوشته شده است: «پارچهای باشد چهارگوشه که در دو گوشهی آن دو بند دوزند و متابعان زرتشت در وقت خواندن زند و پازند و اوستا آن را بر روی خود بندند.». زرتشتیان به تقدس آتش باور دارند و روحانیان زرتشتی برای اینکه نفس آنها آتش را نیالاید هنگام اجرای مراسم مذهبی پارچهای به نام به صورت خود میزنند که درواقع شبیه همین ماسک امروزی است. کاش میشد از گنجینهی غنی لغات فارسی استفادهی بهتری کرد و هر واژهی بیگانهای را بهراحتی به این زبان زیبا راه نداد. ...
ویراستار ۰۹:۳۵ ۱۳۹۹/۰۴/۱۰ این روزها، بهدرستی، مدام توصیه میشود از استفاده کنیم دقت داشته باشید فعلی که در زبان فارسی همراه با ماسک میآید است، نه. «ماسک پوشیدن» بر اثر ترجمه و گرتهبرداری به فارسی راه پیدا کرده است. در زبان انگلیسی از فعل wear (پوشیدن) برای جواهرات و زیورآلاتی مثل گردنبند و گوشواره و انگشتر و حلقه و ساعت، و همچنین برای «ماسک»، استفاده میشود، اما ما در فارسی برای آنها از افعالی مثل «[به گردن] انداختن» یا «دست کردن» یا «بستن» یا «زدن» بهره میگیریم.. مثال نادرست:. ❌ گوشوارهی مروارید پوشیده بود. ❌ حلقهاش را پوشید. ❌ ساعتش را پوشید. ❌ ماسک پوشیدن سرعت انتقال کرونا را کاهش میدهد …. مثال درست:. ...
ویراستار ۱۰:۲۴ ۱۳۹۹/۰۳/۲۵ عادت کردهایم ادبیات داستانی مدرن را با غرب بشناسیم و ادبیات شرق را جدی نگیریم؛ غافل از اینکه شرق از خاستگاههای اصلی داستانپرداز گاهی هم، بهرغم همهی موانع، کسانی مثل و ظهور میکنند و معادلات را به هم میریزند و حتی بازار کتاب غرب را تسخیر میکنند. چند روزی است کتاب ها_کجا_رفتهاند را منتشر کرده است. راستش خودم هم فکر نمیکردم مجموعهای از های_ژاپنی تا این حد توجهم را جلب کند و کاری اینچنین قدرتمند و خواندنی باشد. مجموعهی ها_کجا_رفتهاند شامل آثار نویسندهی طراز اول ژاپنی است. بعضی نامها آنقدر آشنایند که نیاز به معرفی ندارند (کسانی مثل، گورو، و …) اما بعضی را ما ایرانیها چندان نمیشناسیم، درحالیکه در کشور خودشان و حتی در دیگر کشورهای دنیا حسابی مطرحاند و طرفداران پروپاقرص دارند (نویسندگانی همچون، و و …). نویسندگان ژاپنی تلاش نمیکنند از نویسندگان غربی تقلید کنند، بلکه مسائل و فرهنگ کشور خودشان را طوری روایت میکنند که برای خوانندگان در سراسر دنیا جذاب است. این نکته شاید تأیید این فرضیه باشد که برای باید بود. ها_کجا_رفتهاند عمیقا ژاپنی است و عمیقا قصهگو. سبکها و رویکردهای مختلف را در این مجموعه میتوان دید و با خواندنش تصویری نسبتا جامع از ادبیات معاصر ژاپن به دست میآید. ...