کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۱۳:۰۲ ۱۳۹۶/۰۹/۰۷ 👆. هر چیزی باید به مردانگی رجوع کند «رجعت» (یا بازگشت): امر اقتصادی برپایه نظامی از ارجاعات پایهریزی شده است. اگر یک مرد صرف میکند و مصرف میشود، بواسطه ارجاعی که به قدرت دارد این اعمال را انجام میدهد. اگر مرد بایستی از قدرت دست بکشد، اگر او به نفع دیگری باید کنارهگیری کند، این عمل همیشه مطابق با روش هگلی رخ میدهد؛ یعنی روش دیالکتیکی ارباب-بنده …بنابراین زن بایستی مقاومتی را آغاز کند که در مقابل جنبش باز-تخصیصی که ناظر بر کل اقتصاد است بایستد، حزبی را بهوجود آورد که دیگر به مردانگی ارجاع نمییابد، و لیکن اینکار با طرح کردن میلی صورت می گیرد که دیگر اسیر تقلای مرگ نیست، میلی که دیگر بر قید و شرط و حسابگری اقتصاد مردانه دلالت نمیکند، با نقض کردن این دست حسابگریها که «من هرگز چیزی را از دست نمیدهم مگر در حالتی که چیزی بیشتر از آن برنده شوم» … این راهیست برای کنار گذاشتن تمام سلبیتها و خلق امور ایجابی که ممکن است در حکم دیگری زندگی تلقی شود، دیگری رهایییافته، یک دیگری که از جانب تخریب و ویرانی تهدید نمیشود. زنان بایستی این باززایی را در خودشان سازماندهی کنند، این حیات بخشیدن به یک زندگی دیگر است؛ یعنی دگرگو ... کژ نگریستن ۱۳:۰۲ ۱۳۹۶/۰۹/۰۷ «اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو قسمت پنجم …بدین ترتیب، مردان قصد دارند تا زن را در مقام یک معما نگه دارند، چنانکه آنها میگویند «او را در جایگاه خودش نگه دار»، یعنی او را به موقعیت یک راز منتقل کن و خود را از او دور نگه دار: او بهکلی مال این جایگاه نیست… اما هیچ کسی نمیداند که دقیقا جایگاه یک زن کجاست. یک زن در جایگاه کاملا مشخصی نگه داشته میشود –بازگشت به ادیپ، یعنی نگه داشتن او در مقام فردی که اغلب فراموش شده است، جایگاه اسفنکس (ابوالهول) … او در مکانی نگه داشته میشود که میتوانیم آنرا «جندهبانی» (watch-bitch) –مکانی برای پاسبانی از زنان هرزه- بنامیم. باید گفت: زن بیرون از شهر است، در لبه و حاشیه شهر –شهر مرد است و بر پایه قوانین مردانه اداره میشود. حال باید دید زن به چه نحوی وجود دارد؟ در اینجا او عامل شناساگر نیست: ابوالهول خودش را به رسمیت نمیشناسد، او کسی است که تنها پرسشها را مطرح میکند، همانطور که مرد کسی است که پاسخ نزد اوست. وانگهی –همانطور که میدانید- پاسخ مرد کاملا برازنده خود اوست: «مرد»! همین پاسخ ساده که چیزهای زیادی را بیان میکند… زنی که ما ابوالهولش نامیدیم: یک حیوان است و نعره سر میدهد. ... کژ نگریستن ۱۹:۱۳ ۱۳۹۶/۰۹/۰۶ پایان خوش/ نوشته مراد فرهادپور. منبع: سایت تز یازدهم اکنون دیگر هیچ شک و تردیدی باقی نمانده که یگانه اصل متعالی و متافیزیکی حاکم بر سرنوشت همه ما فرصت طلبی است. از میلیاردر شدن در عرصه اقتصاد و مشهور شدن در «هنر» تا نشستن بر مسند قدرت حاکم و تبدیل شدن به مهمترین «نظریه پرداز» معاصر، همه چیز فقط و فقط در گرو یک چیز است: این که آدمی در زمان درست در مکان درست حاضر باشد، حاضر و آماده برای استفاده از فرصت و طلبیدن و به ارث بردن آن با تمام وجود. آنچه وجودش لازم نیست، بلکه حتی میتواند مزاحم و دست و پا گیر هم باشد، قابلیت است و شجاعت و استعداد و استقامت و خلاقیت و فداکاری و هوش و صداقت و صبر و شرم و شرافت و فروتنی و دوستی و تشخص و تجربه و تفکر و …خلاصه هر آن چیزی که زمانی یک «فضیلت» شمرده میشد؛ حتی صفات و به اصطلاح امتیازاتی چون زیبایی و خوش پوشی و زرنگی و تردستی و خوش صحبتی و ظاهرسازی و …هم دیگر مؤثر یا به دردبخور نیستند. ظاهرا پیشبینی آدورنو درباره یکدست و یک شکل شدن آدمیان توسط سیستم، تحقق یافته است: با تبدیل شدن همگان به حشراتی انباشته از حرص و هراس؛ حرص به قدرت و شهرت و ثروت بیشتر، و هراس از هر چیزی جز این … فکر کنم اواخر قرن گذشته بود که ... کژ نگریستن ۱۸:۳۱ ۱۳۹۶/۰۹/۰۵ 👆. بستر مرگ همان تختخوابی بود که او در نهایت میتوانست در آن جا با مرگ درآمیزد کافکا در فاش کردن و گفتن هر چیزی صادق بود، به همین خاطر، دفتر خاطراتش آشکارا نشان میدهد که او فاصله خویش را با زنان حفظ میکرد و همزمان آنان را به سوی خود فرامیخواند. او در دو ستون مجزا بدهکاریها و طلبکاریهایش را مینوشت، یکی در ستون چپ و آن دیگری در ستون راست… همه دلایلی که من مطلقا نباید به ازدواج تن در دهم در یک ستون و تمام دلایلی که من باید به این کار تن در دهم در ستونی دیگر. این تنش به روحیه مردانه/ زنانه ارتباطها دلالت دارد. همه این کلمات فقط پوششی هستند بر نفرت حاصل از «ترس از مرگ»: زن برای مرد، برابر با مرگ است. درواقع، اینها اغلب تاثیرات عقده اختگی هستند: پرداختن [به زنان] در اصل قمار کردن با مرگ است …در مقوله پرداختن یک مسئله اساسی وجود دارد: مردانگی (در ناخودآگاه خویش، یعنی آنجا که بهرغم همه چیز طرزکار امر اقتصادی بهطور کلی برساخته میشود) همپیوند با بدهکاری و دینمندی است. فروید در حین کشف آنتاگونیسم و خصومت پنهانی بین والدین و کودکان، بهخوبی نشان میدهد که خانواده برپایه یک دین و تکلیف بنا شده است. یک پسربچه زندگیاش را «مقروض» والدینش است و مسئله او دقیقا «بازپر ... کژ نگریستن ۱۸:۳۱ ۱۳۹۶/۰۹/۰۵ «اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو قسمت چهارم …امر هیستریک یک روح الوهی (divine spirit) است که همیشه در حاشیه و کناره خلقت، همچون یک نقطه بازگشت عمل میکند. فرد هیستریایی کسی است که نه از برای خودش بلکه همه چیز را برای دیگری به نمایش میگذارد. باید بگوئیم امر هیستریک برآمده از تخیلات و اوهام و بازیهای پدر و ارباب است. سرگرمی، بازی، ادا، گریم و اوهام: او ادا در میآورد و خیالبافی میکند، پس او یک زن است… او سرگرم میل است، سرگرم پدر… خودش را مبدل به خواسته مرد میکند و به خویشتن خویش وقعی نمینهد. به هر حال، بدون امر هیستریک، پدری وجود ندارد. بدون امر هیستریک نه ارباب، نه روانکاو و نه تحلیلگری وجود ندارد! شکل و سازه زنانه «غیرقابل سازماندهی» است. قدرت زن در تولید دیگری قدرتی است که هرگز به خود او بازنمیگردد. در واقع، او یک منبع تغذیه بیپایان برای دیگری است و هیچگاه از تغذیه کردن دیگری پاپس نمیکشد… زن خودش را در تصاویری که دیگری به او میبخشد باز نمیشناسد. ... کژ نگریستن ۱۴:۱۲ ۱۳۹۶/۰۹/۰۴ |پارانویا چیست؟ |. ✍ معصومه حنیفه زاده/ روانکاو …پارانویا دلهره نفوذ دیگری است دگرمنی که بیگانه است. نمیشناسمش و درست از همین رو پردهای میشود برای فرافکنی آنچه در خود نمیپسندم. منطق پارانویا، منطفی است دو- سازهای: «آنچه به دیگری میافزاید، از من میکاهد و آنچه بر من میافزاید از دیگری میکاهد.». پرانویاک دچار کوررنگی است: همه چیز یا سیاه است یا سپید. پارانویا داستان عشق و نفرت است، داستان عشق دگرگون شده به نفرت است. پشت نفرت پارانویاک همانندانگاری ناخودآگاه با دگرمن نهفته است. چرا که دگرمن، منی است که بازنمیشناسمش. داستان رقابتی ناسالم است که در آن خود را از پیش بازنده میدانیم. پارانویا رابطهای است آینهای. ... کژ نگریستن ۲۲:۵۸ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ «بیتفاوتی عاطفی به &aposچیز&apos پنداری دیگری میانجامد». فرجام این دلبستگی در کار درمانی چیست؟ و ناسوگیری روانکاو در این میان به چه معناست؟ آیا این بدین معناست که روانکاو نسبت به روانکاونده یا درمانجو بیتقاوت است؟ روانکاونده &aposهیچ&apos حسی در او برنمیانگیزد؟ آیا سخنی بدتر از این به کسی میتوان گفت؟ چیزشدگی دیگری را نمیتوان ناسوگیری نامید. ناسوگیری در روانکاوی به این معناست که روانکاو عشق خودشیفته خام را والایش میدهد، آن را از &aposمن&aposهای شخصی فراتر برده و به توان عشقورزی دگرگون میکند. آنچه که در روانکاونده و درمانجو مورد توجه روانکاو است، نه &aposمن&apos او بلکه &aposهستی&apos اوست. بالندگی اوست، انگیختن شور زندگی در اوست. فرجام دلبستگی به روانکاو در کار درمانی دلبستگی به زندگی است، دگرگونی عشق شوریده خودشیفته به دوستداشتنی است که توان فراتر رفتن از &aposشخص&apos روانکاو را دارد. ... کژ نگریستن ۲۱:۵۷ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ دیوانه بازیهای جمعهای رفاقتی!.. آلفرد هیچکاک. جیمز گریگوری وینسنت پرایس …. کژ نگریستن ۱۴:۰۰ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ #یادداشت✍ شهاب تقی پور/ دانشجوی مطالعات خاورمیانه، دانشگاه نیویورکمتروي نيويورك مجموعه وسيعي از تنش ✍ شهاب تقی پور/ دانشجوی مطالعات خاورمیانه، دانشگاه نیویورک …متروی نیویورک مجموعه وسیعی از تنشها را روزانه حمل و نقل میکند. سنگینی فشار نابرابریهای اجتماعی و اختلاف طبقاتی عمیق مردمان این کلان شهر روی ریلهای کهنه و قطارهای کند شصت هفتاد ساله، متروی نیویورک را به یک محل متناقض، آشوب زده،. پرحادثه و هر لحظه در حال فروپاشی نبدیل کرده است. تقریبن هرچند روز در میان یک homeless یا بی خانمان معتاد درون مسیر قطار میافتد و تمام قرارهای کاری، برنامه ریزیهای روزانه، ملاقاتهای عاشقانه مردم نیویورک به تعویق میافتد. بلندگوی اطلاعات مترو اما دلیل تاخیر را تصادف با یک «مسافر بیمار» اعلام میکند. بیمارهایی که عمدتا در ایستگاههای مربوط یه منطقههای حاشیهای سروکله اشان پیدا میشود. چرا که آنجا منطقه سیاهها، همان حذف شدهها، بیرون افتادهها، فقیرها، بی خانمانها، مجرمها یا به تعبیر بلندگوهای متروی نیویورک «بیمار» ها است. عدم رسیدگی به مشکلات مربوط به ریل گذاری مناطق غیر «منهتنی» و انبوه «بیماران» زمان را هم مثل همهی چیزهای دیگر طبقاتی نقسیم میکند. وقتی دچار یک تاخیر کوچک میشوی سپس جریمه مالی ی ... کژ نگریستن ۰۰:۵۰ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ فیلم کوتاه. خانهای ازمکعبهای کوچک.. برنده اسکاربهترین انیمیشن ۲۰۰۹ مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 12:05, 49.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام این فیلم ژاپنی از ترفندی بسیار هوشمندانه برای بازسازی دوران زندگی پیرمردی تنها استفاده کرده است. کژ نگریستن ۰۰:۳۵ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ 👆. جالبتر از همه این است که در گفته او یک زن «نمیتواند»، ناتوان است، قدرتی از خود ندارد لازم به تذکر این «سخن» نیست: که در جمله لکان یک زن برای همیشه محروم و بینصیب میماند. ناتوانی در سخن گفتن از میل جنسی معادل با نداشتن لذت، و نداشتن میل است: قدرت، میل، سخن، لذت، هیچ کدام از اینها مختص زنان نیست. حال لازم است خیلی سریع در باب چگونگی عملکرد این گفتمان نظری سخنی چند یادآور شویم: البته شما میدانید که برای فروید/لکان، زن «بیرون از امر نمادین» واقع شده است. بیرون از امر نمادین یعنی خارج از دایره زبان و جایگاه قانون، یعنی فارغ از هرگونه ارتباط ممکن با فرهنگ و نظام فرهنگی. یک زن بیرون از جهان نمادین است چون او فاقد هرگونه ارتباط با فالوس است، چون از «نظام مردانه-عقده کستراسیون» هیچ لذتی نمیبرد. هیچ بهرهای از عقده کستراسیون نصیب زن نمیشود- این عقده تنها برای پسربچهها اختصاص یافته است. به زبان لکانی فالوس «دال متعالی (استعلایی)» نیز نامیده میشود. استعلایی دقیقا از این جهت که اولین جزء تشکیل دهنده ساختار سوبژکتیویته است. همان جزئی که در تحلیل روانکاوی اثرات آن ثبت میشود- یعنی اثرات آن در برابر کستراسیون و مقاومتش در برابر این عمل- و از همین رو بخش بسیار مهمی از سازماندهی ... کژ نگریستن ۰۰:۳۵ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ «اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو قسمت سوم …گفتههای من نیز دست آخر به قالب کلمه در میآیند: ما باید فرهنگ را نیز از طریق کلمهاش دریابیم. فرهنگ ما را به درون کلمهاش، به درون زبان میافکند. از اینرو شما درمییابید که چرا من فکر میکنم هیچ تامل سیاسیای قادر نیست از دست تامل در زبان، و عمل کردن بواسطه زبان خلاصی یابد. بهمحض آنکه ما هستی مییابیم، در درون زبان متولد میشویم و زبان برای ما سخن میگوید، قوانیناش را دیکته میکند: مدل خویشاوندی خود را وضع میکند، مدل نکاحیاش (conjugal) را تعیین میکند و حتی در یک لحظه مطلق، یک ادراک (پذیرفتن اندیشه وجود) و یک پرسش از وجود و یک هستیشناسی را طرح میریزد. ما پیشاپیش بواسطه یک نوع معینی از میل مردانه به تصرف درآمدهایم، میلی که محرک گفتمان فلسفی است. به محض اینکه پرسش «چیستی؟» سر بر میآورد، لحظهای که یک پرسش مطرح میشود، فورا طلب پاسخ آن پدیدار میگردد، ما پیشاپیش در استنطاقی مردانه اسیر شدهایم. من آنرا استنطاق یا بازجویی مردانه مینامم: به همان صورتی که مثل ا میگوییم فلانی از سوی پلیس تحت بازجویی قرار گرفت. و این استنطاق دقیقا کارکرد دلالتی به خود میگیرد: پرسشهای «چی ... کژ نگریستن ۲۲:۱۶ ۱۳۹۶/۰۸/۳۰ «فقدان، فراتر از مرگ نزدیکان». ✍ صلاح الدین اسمعیلی روانشناس بالینی/ درمانگر تحلیلی …اگر چه مرگ نزدیکان سختترین بخش ماجرای زلزله است تجربه فقدان از آن فراتر میرود. هر آنچه فرد روی آن سرمایه گذاری روانی میکند و از دست میرود نوعی تجربه فقدان است. بنابراین برای درک بهتر مختصات تجربه پدیداری حادثه دیدگان، علاوه بر خسارات جانی بایستی خسارات مالی، هویتی و معنوی را هم به خوبی در نظر بگیریم. اشتباه خواهد بود اگر آنها را نادیده بگیریم یا کم بینگاریم. مالی: مردم مناطق آسیب دیده همیشه با فقر و محرومیت سر کردهاند. در یکی از ویدئوها زن میانسالی را میبینیم که رو به خرابه خانهاش مویه دلخراشی میخواند که حاصل زحمات خودم و پسرهایم بر باد رفت. خیلی از مردم آنجا سالها کار پرمشقت خود را به این امید تحمل کردهاند که روزی صاحب خانه خواهند شد. حال در چند ثانیه این مایه معنابخش زندگی خود را از دست دادهاند. هویت جفرافیایی: چه بسیار کوچهها، خیابانها، مدرسهها، مسجدها و دیگر مکانها ویران شدهاند. ... کژ نگریستن ۱۴:۲۱ ۱۳۹۶/۰۸/۳۰ «نبرد برای سلامتی». ✍ محمدمهدی اردبیلی امروزه، تبلیغات مختلف از قرصهای لاغری و کاهش ریزش موی سر گرفته تا دستگاههای مکانیکی، سالنهای ورزشی و خدمات متناسب با آنها، همه و همه میکوشند تا اعتماد مخاطب را جلب کرده و هدف اصلی خود را بهبود سلامتی مخاطبان معرفی کنند. تمایل انسان به سلامتی و نگرانی از بیماریهای مختلف فضای بسیار گستردهای را برای خرید و فروش این کالاها فراهم آورده است. برخلاف ظاهر همدلانه و همدردانۀ این تبلیغات، عملا اما چیزی که واقعا ارزش دارد، نه سلامتی، بلکه حساب بانکی مخاطبان است. این شرکتها که هدف اصلیشان کسب درآمدهای هنگفت است، میکوشند تا با اتکا به انواع و اقسام فریبهای تجاری، روشهای جنگ روانی و اقناع مخاطب، این هدف اصلی را در پس ظاهر دوستانه و همدلانهای پنهان سازند که خود را دوستدار سلامتی مردم معرفی میکند. روشن است که این شرکتها نه از سلامتی مردم، بلکه دقیقا از بیماری و عدم سلامتی آنها سود میبرند. نکته قابل تامل دیگر، تلاش آنها برای حفظ خصلتهای ظاهرا آسیبزای انسانها (مانند تنبلی یا پرخوری) است. برای مثال، شما دیگر لازم نیست برای لاغر شدن هر روز به ورزشهای سنگین یا رژیمهای غذایی طاقتفرسا تن ... کژ نگریستن ۲۳:۰۶ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ فیلم مستند. نام فیلم: شاملو٬ بزرگ شاعر آزادی. کارگردان: مسلم منصوری مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 1:00:22, 147.6 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام تهیه کننده: بهمن مقصودلو. ساخت: ۱۹۹۸ - ۱۹۹۹ …. کژ نگریستن ۲۳:۰۴ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ 🍂 فلسفه و فلسفهورزی در زندگی به چه کار آید؟ 🍂. اندر باب فایده و ضرورت «فلسفهورزی در زندگی» به مناسبت روز جهانی فلسفه. ✍️ مسعود. 🔅تلقی غالب زمانهٔ ما از «فلسفه»، بیشتر، یک رشتهٔ دانشگاهی است که میتواند به مثابهٔ یک «گزینه» فراروی افرادی باشد که قصد فراگیری یک دانش، یا به اصطلاح، گذران آموزش عالی را دارند. اما، به واقع، آیا فلسفه یک رشتهٔ دانشگاهی و اساسا یک «انتخاب» است؟ آیا نمیتوان گفت فلسفه، فراتر از یک «انتخاب» که صرفا منحصر به برخی نخبگان باشد، یک «ضرورت» جدی و حیاتی برای همگان است؟ آیا نمیبایست گفت اگرچه همگان لزومی ندارد که پزشک، مهندس، نویسنده، عکاس، نجار، یا نانوا باشند، اما همگان میبایست فیلسوف باشند و فلسفه بورزند آنچنانکه مثلا همگان باید ورزش کنند و تغذیهٔ خوب داشته باشند؟. 🔅ما به درستی از همگان توقع نداریم که طبیب، یعنی یک سلامتشناس حرفهای، باشند، اما، در عین حال، از یکانیکان آنها توقع داریم که به سلامت جسم خود بیاعتنا نباشند و یک شیوهٔ زندگی متناسب برای داشتن جسمی سالم، نیرومند و شاداب برگزینند. آیا با همین منطق، نمیتوان گفت اگرچه از همگان نمیتوان و نمیبایست انتظار داشت که فیلسوف حرفهای یا به اصطلاح «پرفسور» فلسفه باشند، اما از همه میتوان و میبایست ... کژ نگریستن ۱۹:۰۲ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ ادامه …👆. با شتاب از دامن مادر کنده شدن و پناه آوردن به دامان دیگری دیگری در این مورد مادر بزرگ است، یعنی کسی که میتوان تصور کرد که جایگاه «مادر بزرگ» را اشغال کرده است. چرا که مردان بزرگ وجود دارند اما نه زنان بزرگ، و بهجای زنان بزرگ ما مادران بزرگ داریم. مادران بزرگ عموما شرور هستند: مادر بد همانی است که همواره دخترش را آن هنگام که شانسی برای زندگی کردن و لذت بردن دارد، حبس و زندانی میکند. چنانکه دختر همیشه میخواهد تا کاسه کره و کوزه عسل کوچکاش را خودش برای مادربزرگاش ببرد، و در این راه مادر از روی حسادت ازدخترش اجازه این کار را سلب میکند …اما گرچه مادر شنل قرمزی به او این اجازه را میدهد، با این وجود او خود کمی از راه خویش منحرف شده، و مسیرش را از میان جنگل و انبوه درختان انتخاب میکند، یعنی تن به کاری میدهد که زنان هیچگاه نباید انجامش دهند. او به خودش فرصت میدهد تا امر ممنوعه را درنوردد… و در این راه هزینه گزافی میپردازد: شنل قرمزی وقتی در شکم مادربزرگش فرو میرود، در اصل به همان تختخواب خویش باز میگردد. اینجا گرگ همان مادر بزرگ است؛ و همه زنان، گرگ بزرگ شرور را میشناسند! همه میدانیم آنکه در انتظار ما در بستر بزرگی خفته، یک گرگ بزرگ ... کژ نگریستن ۱۹:۰۲ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ اخته کردن یا گردن زنی؟. ✍ آلن سیکسو. قسمت دوم زین پس آنها چنان رفتار کردند که تو گویی هرگز عملی به جز تمرین هنر رزمی انجام نداده بودند. زنان آنچنان در سکوت مطلق به راست و چپ چرخیدند که دریغ از حتی یک خطا…. تصور مثالی درستتر از این، درخصوص ارتباط ویژه بین دو امر اقتصادی دشوار مینماید: یک اقتصاد مردانه و یک اقتصاد زنانه. اقتصاد مردانه ناظر بر قاعدهای است که زمان را با همان دوضرب، سهضرب، چهارضرب، و با صفیر نی و کوس طبل اداره میکند، یعنی دقیقا به همان صورتی که باید باشد. اقتصاد مردانه، نظامی است که برپایه تلقین و آموزش بنا گردیده است؛ یعنی این اقتصاد همواره موضوعی آموزشی است. و این آموزش تلاشی را در برمیگیرد که قصد آن دارد تا به اجبار سربازی از جنس زن تولید کند. تاریخ جبر مختص زنان است، جبر اعظمی (capital) که عملا گردن میزند. زنان هیچ انتخاب دیگری به جز گردن نهادن ندارند؛ و در تمامی موارد، امر اخلاقی (the moral) چنین حکم میکند که اگر آنها در عمل، سر خویش را از دم تیغ شمشیر ندزدند، گردنشان زنید –یعنی «آنها فقط تحت شرایطی میتوانند سر خود را نگه دارند که گموگور و سر به نیست شوند» - یعنی تبدیل شدن به آدم ماشینی در سکوت کامل… ... کژ نگریستن ۱۳:۲۳ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ اختهکردن یا گردنزنی؟. ✍ الن سیکسو. ترجمه مهدی سلیمی قسمت اول. در باب تفاوت جنسی: اجازه دهید تا سخن خود را با اشارت کوتاهی [به داستان زئوس و هرا] آغاز کنم. روزی زئوس و هرا، آن زوج والامقام، در حین یکی از مشاجراتی که مدام بین آنها رخ میداد –مشاجراتی که اتفاقا امروزه تبدیل به یکی از بزرگترین مواردی شده است که روانکاوان بدان علاقهمندند- تیرسیاس را به حکمیت فراخواندند. تیرسیاس غیبگوی کوری بود که از طالع بینظیری بهره برده بود؛ بهطوریکه او هفت سال در هیات یک زن زیست و هفت سال در مقام یک مرد …تیرسیاس صاحب موهبتی بود که به او قدرت پیشگوئی میداد. به یک معنا، قدرت پیشگوئی تیرسیاس متفاوت از آن چیزی بود که ما معمولا از این کلمه برداشت میکنیم: گویی صرفا اینطور نبوده که او همچون یک پیامبر بتواند خبر از آینده بدهد، بلکه او حتی قادر به غیبگوئی از دو جنبه بود؛ از دیدگاه مردانه و از دیدگاه زنانه …اینبار سوژه مشاجره بین زئوس و هرا، پرسشی در باب لذت جنسی بود: «چه کسی از میان جنس مرد و زن، بالاترین لذت را میبرد؟» بدیهی است که نه زئوس و نه هرا نمیتوانستند بدون در نظر گرفتن خویشتنشان، به این سئوال پاسخ دهند. آنها پاسخ خود را ناکافی میدیدند؛ و از آ ... کژ نگریستن ۱۱:۱۸ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ «از زلزله بگو، بیشتر بگو». ✍ صلاح الدین اسمعیلی روانشناس بالینی/ درمانگر تحلیلی …دوستی به شوخی گفت نمیخوای دست از سر زلزله برداری. پاسخ دادم اگر من هم بخواهم، زلزله دست از سر من برنمیدارد. حکایت آن جوک روانپزشکانه را شنیدهاید؟ بیمار روانپریشی نزد روانپزشک میرود و میگوید فکر میکنم دانه گندم هستم و بقیه، مرغ هایی که میخواهند من را بخورند. برای مدتی داروی آنتی سایکوتیک میگیرد و دیگر باور ندارد دانه گندم است. اما با عجز پیش روانپزشک برمیگردد و میگوید الان من میدانم دانه گندم نیستم ولی آیا بقیه هم میدانند؟. آری میتوان زاناکسی خورد و آرام گرفت؛ در مبل رواندرمانی لمید و پرت گفت؛ در جمع دوستان رفت و به شعف آمد؛ سر به کار نهاد و مشغول شد. آری میتوان گوش خود را گرفت و هیچ نشنید، چشم خود را بست و هیچ ندید. ولی باور کنید اگر به هر طریقی گیر زلزله باشید تا خصوصیترین لحظات شما سرک خواهد کشید. ... ‹ 95 96 97 98 99 ›
کژ نگریستن ۱۳:۰۲ ۱۳۹۶/۰۹/۰۷ 👆. هر چیزی باید به مردانگی رجوع کند «رجعت» (یا بازگشت): امر اقتصادی برپایه نظامی از ارجاعات پایهریزی شده است. اگر یک مرد صرف میکند و مصرف میشود، بواسطه ارجاعی که به قدرت دارد این اعمال را انجام میدهد. اگر مرد بایستی از قدرت دست بکشد، اگر او به نفع دیگری باید کنارهگیری کند، این عمل همیشه مطابق با روش هگلی رخ میدهد؛ یعنی روش دیالکتیکی ارباب-بنده …بنابراین زن بایستی مقاومتی را آغاز کند که در مقابل جنبش باز-تخصیصی که ناظر بر کل اقتصاد است بایستد، حزبی را بهوجود آورد که دیگر به مردانگی ارجاع نمییابد، و لیکن اینکار با طرح کردن میلی صورت می گیرد که دیگر اسیر تقلای مرگ نیست، میلی که دیگر بر قید و شرط و حسابگری اقتصاد مردانه دلالت نمیکند، با نقض کردن این دست حسابگریها که «من هرگز چیزی را از دست نمیدهم مگر در حالتی که چیزی بیشتر از آن برنده شوم» … این راهیست برای کنار گذاشتن تمام سلبیتها و خلق امور ایجابی که ممکن است در حکم دیگری زندگی تلقی شود، دیگری رهایییافته، یک دیگری که از جانب تخریب و ویرانی تهدید نمیشود. زنان بایستی این باززایی را در خودشان سازماندهی کنند، این حیات بخشیدن به یک زندگی دیگر است؛ یعنی دگرگو ...
کژ نگریستن ۱۳:۰۲ ۱۳۹۶/۰۹/۰۷ «اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو قسمت پنجم …بدین ترتیب، مردان قصد دارند تا زن را در مقام یک معما نگه دارند، چنانکه آنها میگویند «او را در جایگاه خودش نگه دار»، یعنی او را به موقعیت یک راز منتقل کن و خود را از او دور نگه دار: او بهکلی مال این جایگاه نیست… اما هیچ کسی نمیداند که دقیقا جایگاه یک زن کجاست. یک زن در جایگاه کاملا مشخصی نگه داشته میشود –بازگشت به ادیپ، یعنی نگه داشتن او در مقام فردی که اغلب فراموش شده است، جایگاه اسفنکس (ابوالهول) … او در مکانی نگه داشته میشود که میتوانیم آنرا «جندهبانی» (watch-bitch) –مکانی برای پاسبانی از زنان هرزه- بنامیم. باید گفت: زن بیرون از شهر است، در لبه و حاشیه شهر –شهر مرد است و بر پایه قوانین مردانه اداره میشود. حال باید دید زن به چه نحوی وجود دارد؟ در اینجا او عامل شناساگر نیست: ابوالهول خودش را به رسمیت نمیشناسد، او کسی است که تنها پرسشها را مطرح میکند، همانطور که مرد کسی است که پاسخ نزد اوست. وانگهی –همانطور که میدانید- پاسخ مرد کاملا برازنده خود اوست: «مرد»! همین پاسخ ساده که چیزهای زیادی را بیان میکند… زنی که ما ابوالهولش نامیدیم: یک حیوان است و نعره سر میدهد. ...
کژ نگریستن ۱۹:۱۳ ۱۳۹۶/۰۹/۰۶ پایان خوش/ نوشته مراد فرهادپور. منبع: سایت تز یازدهم اکنون دیگر هیچ شک و تردیدی باقی نمانده که یگانه اصل متعالی و متافیزیکی حاکم بر سرنوشت همه ما فرصت طلبی است. از میلیاردر شدن در عرصه اقتصاد و مشهور شدن در «هنر» تا نشستن بر مسند قدرت حاکم و تبدیل شدن به مهمترین «نظریه پرداز» معاصر، همه چیز فقط و فقط در گرو یک چیز است: این که آدمی در زمان درست در مکان درست حاضر باشد، حاضر و آماده برای استفاده از فرصت و طلبیدن و به ارث بردن آن با تمام وجود. آنچه وجودش لازم نیست، بلکه حتی میتواند مزاحم و دست و پا گیر هم باشد، قابلیت است و شجاعت و استعداد و استقامت و خلاقیت و فداکاری و هوش و صداقت و صبر و شرم و شرافت و فروتنی و دوستی و تشخص و تجربه و تفکر و …خلاصه هر آن چیزی که زمانی یک «فضیلت» شمرده میشد؛ حتی صفات و به اصطلاح امتیازاتی چون زیبایی و خوش پوشی و زرنگی و تردستی و خوش صحبتی و ظاهرسازی و …هم دیگر مؤثر یا به دردبخور نیستند. ظاهرا پیشبینی آدورنو درباره یکدست و یک شکل شدن آدمیان توسط سیستم، تحقق یافته است: با تبدیل شدن همگان به حشراتی انباشته از حرص و هراس؛ حرص به قدرت و شهرت و ثروت بیشتر، و هراس از هر چیزی جز این … فکر کنم اواخر قرن گذشته بود که ...
کژ نگریستن ۱۸:۳۱ ۱۳۹۶/۰۹/۰۵ 👆. بستر مرگ همان تختخوابی بود که او در نهایت میتوانست در آن جا با مرگ درآمیزد کافکا در فاش کردن و گفتن هر چیزی صادق بود، به همین خاطر، دفتر خاطراتش آشکارا نشان میدهد که او فاصله خویش را با زنان حفظ میکرد و همزمان آنان را به سوی خود فرامیخواند. او در دو ستون مجزا بدهکاریها و طلبکاریهایش را مینوشت، یکی در ستون چپ و آن دیگری در ستون راست… همه دلایلی که من مطلقا نباید به ازدواج تن در دهم در یک ستون و تمام دلایلی که من باید به این کار تن در دهم در ستونی دیگر. این تنش به روحیه مردانه/ زنانه ارتباطها دلالت دارد. همه این کلمات فقط پوششی هستند بر نفرت حاصل از «ترس از مرگ»: زن برای مرد، برابر با مرگ است. درواقع، اینها اغلب تاثیرات عقده اختگی هستند: پرداختن [به زنان] در اصل قمار کردن با مرگ است …در مقوله پرداختن یک مسئله اساسی وجود دارد: مردانگی (در ناخودآگاه خویش، یعنی آنجا که بهرغم همه چیز طرزکار امر اقتصادی بهطور کلی برساخته میشود) همپیوند با بدهکاری و دینمندی است. فروید در حین کشف آنتاگونیسم و خصومت پنهانی بین والدین و کودکان، بهخوبی نشان میدهد که خانواده برپایه یک دین و تکلیف بنا شده است. یک پسربچه زندگیاش را «مقروض» والدینش است و مسئله او دقیقا «بازپر ...
کژ نگریستن ۱۸:۳۱ ۱۳۹۶/۰۹/۰۵ «اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو قسمت چهارم …امر هیستریک یک روح الوهی (divine spirit) است که همیشه در حاشیه و کناره خلقت، همچون یک نقطه بازگشت عمل میکند. فرد هیستریایی کسی است که نه از برای خودش بلکه همه چیز را برای دیگری به نمایش میگذارد. باید بگوئیم امر هیستریک برآمده از تخیلات و اوهام و بازیهای پدر و ارباب است. سرگرمی، بازی، ادا، گریم و اوهام: او ادا در میآورد و خیالبافی میکند، پس او یک زن است… او سرگرم میل است، سرگرم پدر… خودش را مبدل به خواسته مرد میکند و به خویشتن خویش وقعی نمینهد. به هر حال، بدون امر هیستریک، پدری وجود ندارد. بدون امر هیستریک نه ارباب، نه روانکاو و نه تحلیلگری وجود ندارد! شکل و سازه زنانه «غیرقابل سازماندهی» است. قدرت زن در تولید دیگری قدرتی است که هرگز به خود او بازنمیگردد. در واقع، او یک منبع تغذیه بیپایان برای دیگری است و هیچگاه از تغذیه کردن دیگری پاپس نمیکشد… زن خودش را در تصاویری که دیگری به او میبخشد باز نمیشناسد. ...
کژ نگریستن ۱۴:۱۲ ۱۳۹۶/۰۹/۰۴ |پارانویا چیست؟ |. ✍ معصومه حنیفه زاده/ روانکاو …پارانویا دلهره نفوذ دیگری است دگرمنی که بیگانه است. نمیشناسمش و درست از همین رو پردهای میشود برای فرافکنی آنچه در خود نمیپسندم. منطق پارانویا، منطفی است دو- سازهای: «آنچه به دیگری میافزاید، از من میکاهد و آنچه بر من میافزاید از دیگری میکاهد.». پرانویاک دچار کوررنگی است: همه چیز یا سیاه است یا سپید. پارانویا داستان عشق و نفرت است، داستان عشق دگرگون شده به نفرت است. پشت نفرت پارانویاک همانندانگاری ناخودآگاه با دگرمن نهفته است. چرا که دگرمن، منی است که بازنمیشناسمش. داستان رقابتی ناسالم است که در آن خود را از پیش بازنده میدانیم. پارانویا رابطهای است آینهای. ...
کژ نگریستن ۲۲:۵۸ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ «بیتفاوتی عاطفی به &aposچیز&apos پنداری دیگری میانجامد». فرجام این دلبستگی در کار درمانی چیست؟ و ناسوگیری روانکاو در این میان به چه معناست؟ آیا این بدین معناست که روانکاو نسبت به روانکاونده یا درمانجو بیتقاوت است؟ روانکاونده &aposهیچ&apos حسی در او برنمیانگیزد؟ آیا سخنی بدتر از این به کسی میتوان گفت؟ چیزشدگی دیگری را نمیتوان ناسوگیری نامید. ناسوگیری در روانکاوی به این معناست که روانکاو عشق خودشیفته خام را والایش میدهد، آن را از &aposمن&aposهای شخصی فراتر برده و به توان عشقورزی دگرگون میکند. آنچه که در روانکاونده و درمانجو مورد توجه روانکاو است، نه &aposمن&apos او بلکه &aposهستی&apos اوست. بالندگی اوست، انگیختن شور زندگی در اوست. فرجام دلبستگی به روانکاو در کار درمانی دلبستگی به زندگی است، دگرگونی عشق شوریده خودشیفته به دوستداشتنی است که توان فراتر رفتن از &aposشخص&apos روانکاو را دارد. ...
کژ نگریستن ۲۱:۵۷ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ دیوانه بازیهای جمعهای رفاقتی!.. آلفرد هیچکاک. جیمز گریگوری وینسنت پرایس ….
کژ نگریستن ۱۴:۰۰ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ #یادداشت✍ شهاب تقی پور/ دانشجوی مطالعات خاورمیانه، دانشگاه نیویورکمتروي نيويورك مجموعه وسيعي از تنش ✍ شهاب تقی پور/ دانشجوی مطالعات خاورمیانه، دانشگاه نیویورک …متروی نیویورک مجموعه وسیعی از تنشها را روزانه حمل و نقل میکند. سنگینی فشار نابرابریهای اجتماعی و اختلاف طبقاتی عمیق مردمان این کلان شهر روی ریلهای کهنه و قطارهای کند شصت هفتاد ساله، متروی نیویورک را به یک محل متناقض، آشوب زده،. پرحادثه و هر لحظه در حال فروپاشی نبدیل کرده است. تقریبن هرچند روز در میان یک homeless یا بی خانمان معتاد درون مسیر قطار میافتد و تمام قرارهای کاری، برنامه ریزیهای روزانه، ملاقاتهای عاشقانه مردم نیویورک به تعویق میافتد. بلندگوی اطلاعات مترو اما دلیل تاخیر را تصادف با یک «مسافر بیمار» اعلام میکند. بیمارهایی که عمدتا در ایستگاههای مربوط یه منطقههای حاشیهای سروکله اشان پیدا میشود. چرا که آنجا منطقه سیاهها، همان حذف شدهها، بیرون افتادهها، فقیرها، بی خانمانها، مجرمها یا به تعبیر بلندگوهای متروی نیویورک «بیمار» ها است. عدم رسیدگی به مشکلات مربوط به ریل گذاری مناطق غیر «منهتنی» و انبوه «بیماران» زمان را هم مثل همهی چیزهای دیگر طبقاتی نقسیم میکند. وقتی دچار یک تاخیر کوچک میشوی سپس جریمه مالی ی ...
کژ نگریستن ۰۰:۵۰ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ فیلم کوتاه. خانهای ازمکعبهای کوچک.. برنده اسکاربهترین انیمیشن ۲۰۰۹ مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 12:05, 49.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام این فیلم ژاپنی از ترفندی بسیار هوشمندانه برای بازسازی دوران زندگی پیرمردی تنها استفاده کرده است.
کژ نگریستن ۰۰:۳۵ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ 👆. جالبتر از همه این است که در گفته او یک زن «نمیتواند»، ناتوان است، قدرتی از خود ندارد لازم به تذکر این «سخن» نیست: که در جمله لکان یک زن برای همیشه محروم و بینصیب میماند. ناتوانی در سخن گفتن از میل جنسی معادل با نداشتن لذت، و نداشتن میل است: قدرت، میل، سخن، لذت، هیچ کدام از اینها مختص زنان نیست. حال لازم است خیلی سریع در باب چگونگی عملکرد این گفتمان نظری سخنی چند یادآور شویم: البته شما میدانید که برای فروید/لکان، زن «بیرون از امر نمادین» واقع شده است. بیرون از امر نمادین یعنی خارج از دایره زبان و جایگاه قانون، یعنی فارغ از هرگونه ارتباط ممکن با فرهنگ و نظام فرهنگی. یک زن بیرون از جهان نمادین است چون او فاقد هرگونه ارتباط با فالوس است، چون از «نظام مردانه-عقده کستراسیون» هیچ لذتی نمیبرد. هیچ بهرهای از عقده کستراسیون نصیب زن نمیشود- این عقده تنها برای پسربچهها اختصاص یافته است. به زبان لکانی فالوس «دال متعالی (استعلایی)» نیز نامیده میشود. استعلایی دقیقا از این جهت که اولین جزء تشکیل دهنده ساختار سوبژکتیویته است. همان جزئی که در تحلیل روانکاوی اثرات آن ثبت میشود- یعنی اثرات آن در برابر کستراسیون و مقاومتش در برابر این عمل- و از همین رو بخش بسیار مهمی از سازماندهی ...
کژ نگریستن ۰۰:۳۵ ۱۳۹۶/۰۹/۰۲ «اخته کردن یا گردن زنی؟». ✍ آلن سیکسو قسمت سوم …گفتههای من نیز دست آخر به قالب کلمه در میآیند: ما باید فرهنگ را نیز از طریق کلمهاش دریابیم. فرهنگ ما را به درون کلمهاش، به درون زبان میافکند. از اینرو شما درمییابید که چرا من فکر میکنم هیچ تامل سیاسیای قادر نیست از دست تامل در زبان، و عمل کردن بواسطه زبان خلاصی یابد. بهمحض آنکه ما هستی مییابیم، در درون زبان متولد میشویم و زبان برای ما سخن میگوید، قوانیناش را دیکته میکند: مدل خویشاوندی خود را وضع میکند، مدل نکاحیاش (conjugal) را تعیین میکند و حتی در یک لحظه مطلق، یک ادراک (پذیرفتن اندیشه وجود) و یک پرسش از وجود و یک هستیشناسی را طرح میریزد. ما پیشاپیش بواسطه یک نوع معینی از میل مردانه به تصرف درآمدهایم، میلی که محرک گفتمان فلسفی است. به محض اینکه پرسش «چیستی؟» سر بر میآورد، لحظهای که یک پرسش مطرح میشود، فورا طلب پاسخ آن پدیدار میگردد، ما پیشاپیش در استنطاقی مردانه اسیر شدهایم. من آنرا استنطاق یا بازجویی مردانه مینامم: به همان صورتی که مثل ا میگوییم فلانی از سوی پلیس تحت بازجویی قرار گرفت. و این استنطاق دقیقا کارکرد دلالتی به خود میگیرد: پرسشهای «چی ...
کژ نگریستن ۲۲:۱۶ ۱۳۹۶/۰۸/۳۰ «فقدان، فراتر از مرگ نزدیکان». ✍ صلاح الدین اسمعیلی روانشناس بالینی/ درمانگر تحلیلی …اگر چه مرگ نزدیکان سختترین بخش ماجرای زلزله است تجربه فقدان از آن فراتر میرود. هر آنچه فرد روی آن سرمایه گذاری روانی میکند و از دست میرود نوعی تجربه فقدان است. بنابراین برای درک بهتر مختصات تجربه پدیداری حادثه دیدگان، علاوه بر خسارات جانی بایستی خسارات مالی، هویتی و معنوی را هم به خوبی در نظر بگیریم. اشتباه خواهد بود اگر آنها را نادیده بگیریم یا کم بینگاریم. مالی: مردم مناطق آسیب دیده همیشه با فقر و محرومیت سر کردهاند. در یکی از ویدئوها زن میانسالی را میبینیم که رو به خرابه خانهاش مویه دلخراشی میخواند که حاصل زحمات خودم و پسرهایم بر باد رفت. خیلی از مردم آنجا سالها کار پرمشقت خود را به این امید تحمل کردهاند که روزی صاحب خانه خواهند شد. حال در چند ثانیه این مایه معنابخش زندگی خود را از دست دادهاند. هویت جفرافیایی: چه بسیار کوچهها، خیابانها، مدرسهها، مسجدها و دیگر مکانها ویران شدهاند. ...
کژ نگریستن ۱۴:۲۱ ۱۳۹۶/۰۸/۳۰ «نبرد برای سلامتی». ✍ محمدمهدی اردبیلی امروزه، تبلیغات مختلف از قرصهای لاغری و کاهش ریزش موی سر گرفته تا دستگاههای مکانیکی، سالنهای ورزشی و خدمات متناسب با آنها، همه و همه میکوشند تا اعتماد مخاطب را جلب کرده و هدف اصلی خود را بهبود سلامتی مخاطبان معرفی کنند. تمایل انسان به سلامتی و نگرانی از بیماریهای مختلف فضای بسیار گستردهای را برای خرید و فروش این کالاها فراهم آورده است. برخلاف ظاهر همدلانه و همدردانۀ این تبلیغات، عملا اما چیزی که واقعا ارزش دارد، نه سلامتی، بلکه حساب بانکی مخاطبان است. این شرکتها که هدف اصلیشان کسب درآمدهای هنگفت است، میکوشند تا با اتکا به انواع و اقسام فریبهای تجاری، روشهای جنگ روانی و اقناع مخاطب، این هدف اصلی را در پس ظاهر دوستانه و همدلانهای پنهان سازند که خود را دوستدار سلامتی مردم معرفی میکند. روشن است که این شرکتها نه از سلامتی مردم، بلکه دقیقا از بیماری و عدم سلامتی آنها سود میبرند. نکته قابل تامل دیگر، تلاش آنها برای حفظ خصلتهای ظاهرا آسیبزای انسانها (مانند تنبلی یا پرخوری) است. برای مثال، شما دیگر لازم نیست برای لاغر شدن هر روز به ورزشهای سنگین یا رژیمهای غذایی طاقتفرسا تن ...
کژ نگریستن ۲۳:۰۶ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ فیلم مستند. نام فیلم: شاملو٬ بزرگ شاعر آزادی. کارگردان: مسلم منصوری مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 1:00:22, 147.6 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام تهیه کننده: بهمن مقصودلو. ساخت: ۱۹۹۸ - ۱۹۹۹ ….
کژ نگریستن ۲۳:۰۴ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ 🍂 فلسفه و فلسفهورزی در زندگی به چه کار آید؟ 🍂. اندر باب فایده و ضرورت «فلسفهورزی در زندگی» به مناسبت روز جهانی فلسفه. ✍️ مسعود. 🔅تلقی غالب زمانهٔ ما از «فلسفه»، بیشتر، یک رشتهٔ دانشگاهی است که میتواند به مثابهٔ یک «گزینه» فراروی افرادی باشد که قصد فراگیری یک دانش، یا به اصطلاح، گذران آموزش عالی را دارند. اما، به واقع، آیا فلسفه یک رشتهٔ دانشگاهی و اساسا یک «انتخاب» است؟ آیا نمیتوان گفت فلسفه، فراتر از یک «انتخاب» که صرفا منحصر به برخی نخبگان باشد، یک «ضرورت» جدی و حیاتی برای همگان است؟ آیا نمیبایست گفت اگرچه همگان لزومی ندارد که پزشک، مهندس، نویسنده، عکاس، نجار، یا نانوا باشند، اما همگان میبایست فیلسوف باشند و فلسفه بورزند آنچنانکه مثلا همگان باید ورزش کنند و تغذیهٔ خوب داشته باشند؟. 🔅ما به درستی از همگان توقع نداریم که طبیب، یعنی یک سلامتشناس حرفهای، باشند، اما، در عین حال، از یکانیکان آنها توقع داریم که به سلامت جسم خود بیاعتنا نباشند و یک شیوهٔ زندگی متناسب برای داشتن جسمی سالم، نیرومند و شاداب برگزینند. آیا با همین منطق، نمیتوان گفت اگرچه از همگان نمیتوان و نمیبایست انتظار داشت که فیلسوف حرفهای یا به اصطلاح «پرفسور» فلسفه باشند، اما از همه میتوان و میبایست ...
کژ نگریستن ۱۹:۰۲ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ ادامه …👆. با شتاب از دامن مادر کنده شدن و پناه آوردن به دامان دیگری دیگری در این مورد مادر بزرگ است، یعنی کسی که میتوان تصور کرد که جایگاه «مادر بزرگ» را اشغال کرده است. چرا که مردان بزرگ وجود دارند اما نه زنان بزرگ، و بهجای زنان بزرگ ما مادران بزرگ داریم. مادران بزرگ عموما شرور هستند: مادر بد همانی است که همواره دخترش را آن هنگام که شانسی برای زندگی کردن و لذت بردن دارد، حبس و زندانی میکند. چنانکه دختر همیشه میخواهد تا کاسه کره و کوزه عسل کوچکاش را خودش برای مادربزرگاش ببرد، و در این راه مادر از روی حسادت ازدخترش اجازه این کار را سلب میکند …اما گرچه مادر شنل قرمزی به او این اجازه را میدهد، با این وجود او خود کمی از راه خویش منحرف شده، و مسیرش را از میان جنگل و انبوه درختان انتخاب میکند، یعنی تن به کاری میدهد که زنان هیچگاه نباید انجامش دهند. او به خودش فرصت میدهد تا امر ممنوعه را درنوردد… و در این راه هزینه گزافی میپردازد: شنل قرمزی وقتی در شکم مادربزرگش فرو میرود، در اصل به همان تختخواب خویش باز میگردد. اینجا گرگ همان مادر بزرگ است؛ و همه زنان، گرگ بزرگ شرور را میشناسند! همه میدانیم آنکه در انتظار ما در بستر بزرگی خفته، یک گرگ بزرگ ...
کژ نگریستن ۱۹:۰۲ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ اخته کردن یا گردن زنی؟. ✍ آلن سیکسو. قسمت دوم زین پس آنها چنان رفتار کردند که تو گویی هرگز عملی به جز تمرین هنر رزمی انجام نداده بودند. زنان آنچنان در سکوت مطلق به راست و چپ چرخیدند که دریغ از حتی یک خطا…. تصور مثالی درستتر از این، درخصوص ارتباط ویژه بین دو امر اقتصادی دشوار مینماید: یک اقتصاد مردانه و یک اقتصاد زنانه. اقتصاد مردانه ناظر بر قاعدهای است که زمان را با همان دوضرب، سهضرب، چهارضرب، و با صفیر نی و کوس طبل اداره میکند، یعنی دقیقا به همان صورتی که باید باشد. اقتصاد مردانه، نظامی است که برپایه تلقین و آموزش بنا گردیده است؛ یعنی این اقتصاد همواره موضوعی آموزشی است. و این آموزش تلاشی را در برمیگیرد که قصد آن دارد تا به اجبار سربازی از جنس زن تولید کند. تاریخ جبر مختص زنان است، جبر اعظمی (capital) که عملا گردن میزند. زنان هیچ انتخاب دیگری به جز گردن نهادن ندارند؛ و در تمامی موارد، امر اخلاقی (the moral) چنین حکم میکند که اگر آنها در عمل، سر خویش را از دم تیغ شمشیر ندزدند، گردنشان زنید –یعنی «آنها فقط تحت شرایطی میتوانند سر خود را نگه دارند که گموگور و سر به نیست شوند» - یعنی تبدیل شدن به آدم ماشینی در سکوت کامل… ...
کژ نگریستن ۱۳:۲۳ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ اختهکردن یا گردنزنی؟. ✍ الن سیکسو. ترجمه مهدی سلیمی قسمت اول. در باب تفاوت جنسی: اجازه دهید تا سخن خود را با اشارت کوتاهی [به داستان زئوس و هرا] آغاز کنم. روزی زئوس و هرا، آن زوج والامقام، در حین یکی از مشاجراتی که مدام بین آنها رخ میداد –مشاجراتی که اتفاقا امروزه تبدیل به یکی از بزرگترین مواردی شده است که روانکاوان بدان علاقهمندند- تیرسیاس را به حکمیت فراخواندند. تیرسیاس غیبگوی کوری بود که از طالع بینظیری بهره برده بود؛ بهطوریکه او هفت سال در هیات یک زن زیست و هفت سال در مقام یک مرد …تیرسیاس صاحب موهبتی بود که به او قدرت پیشگوئی میداد. به یک معنا، قدرت پیشگوئی تیرسیاس متفاوت از آن چیزی بود که ما معمولا از این کلمه برداشت میکنیم: گویی صرفا اینطور نبوده که او همچون یک پیامبر بتواند خبر از آینده بدهد، بلکه او حتی قادر به غیبگوئی از دو جنبه بود؛ از دیدگاه مردانه و از دیدگاه زنانه …اینبار سوژه مشاجره بین زئوس و هرا، پرسشی در باب لذت جنسی بود: «چه کسی از میان جنس مرد و زن، بالاترین لذت را میبرد؟» بدیهی است که نه زئوس و نه هرا نمیتوانستند بدون در نظر گرفتن خویشتنشان، به این سئوال پاسخ دهند. آنها پاسخ خود را ناکافی میدیدند؛ و از آ ...
کژ نگریستن ۱۱:۱۸ ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ «از زلزله بگو، بیشتر بگو». ✍ صلاح الدین اسمعیلی روانشناس بالینی/ درمانگر تحلیلی …دوستی به شوخی گفت نمیخوای دست از سر زلزله برداری. پاسخ دادم اگر من هم بخواهم، زلزله دست از سر من برنمیدارد. حکایت آن جوک روانپزشکانه را شنیدهاید؟ بیمار روانپریشی نزد روانپزشک میرود و میگوید فکر میکنم دانه گندم هستم و بقیه، مرغ هایی که میخواهند من را بخورند. برای مدتی داروی آنتی سایکوتیک میگیرد و دیگر باور ندارد دانه گندم است. اما با عجز پیش روانپزشک برمیگردد و میگوید الان من میدانم دانه گندم نیستم ولی آیا بقیه هم میدانند؟. آری میتوان زاناکسی خورد و آرام گرفت؛ در مبل رواندرمانی لمید و پرت گفت؛ در جمع دوستان رفت و به شعف آمد؛ سر به کار نهاد و مشغول شد. آری میتوان گوش خود را گرفت و هیچ نشنید، چشم خود را بست و هیچ ندید. ولی باور کنید اگر به هر طریقی گیر زلزله باشید تا خصوصیترین لحظات شما سرک خواهد کشید. ...