در دانش‌گاه استیونس نیوجرسی اقتصاد درس می‌دهم. حوزه تخصصم اقتصاد خرد کاربردی، اقتصاد انرژی و منابع طبیعی، مدیریت ریسک و کنترل بهینه تصادفی است. به علوم انسانی هم علاقه‌مندم. مسایل توسعه و سیاست‌گذاری ایران را دنبال می‌کنم و گاهی چیزهایی می‌نویسم.


نقدی بر مقالات «نقد توهم نقدینگی»، اثر حقیقی نقدینگی

نویسنده: محمد امیرعلی (دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه اصفهان). گفته می­شود که آن چیزی که در نهایت می­تواند در اقتصاد رشد حقیقی ایجاد کند، عوامل حقیقی از جمله ذخیره سرمایه؛ نیروی کار و بهره وری است و پول در این میان به مثابه روغن موتور، تسهیل کننده است و نمی­تواند به مثابه سوخت باشد. در این رابطه به نظر می­رسد که این نکته که عامل اصلی رشد در اقتصاد عوامل حقیقی هستند در جایگاه خود صحیح است، اما کافی نیست. و پول نه روغن موتور است و نه سوخت. پول در اقتصاد به عنوان یک رابطه اجتماعی و در نقش یک نهاد، می­تواند اثر هماهنگی و سازماندهی داشته باشد و با این کارکرد، نهاد پول می­تواند سرمایه فیزیکی؛ نیروی کار و بهره وری را دچار تحول کند.. اثر هماهنگی پول می­تواند ذخیره سرمایه ایجاد کند: فرض می­کنیم در اقتصادی ده نفر جمعیت وجود دارد که پنج نفر صاحب زمین و پنج نفر صاحب گندم هستند. اگر پول و اعتبار در این اقتصاد وجود نداشته باشد، صاحبان زمین برای تهیه گندم مورد نیاز برای کشت، با صاحبان گندم به مذاکره خواهند پرداخت اما بدون وجود پول و یک نهاد قانونی تضمین کننده، صاحبان گندم کمتری حاضر به همکاری با صاحبان ...
  • گزارش تخلف

در نقد توهم نقدینگی، نقدها

بسیار خوشحالم که می‌بینم مطالبی که در نقد توهم نقدینگی با همکاران تولید کردیم، باعث بحث‌های انتقادی در محافل مختلف شده و طبعا نقدها و مباحث تکمیلی زیادی از طرف دوستان متخصص - با زوایای نگاه متفاوت - ارائه شده است. قبلا هم گفتم که موضوع نقدینگی و پول و اعتبار بر خلاف ظاهر ساده‌اش یکی از پیچیده‌ترین مباحث اقتصاد چه از منظر فلسفی و هستی‌شناسانه و چه از زاویه فنی و مدل‌سازی و تحلیلی است. در نتیجه در شرایط حساسی فعلی کشور نیاز به یک بحث جمعی انتقادی و تکاملی داریم تا درک‌مان از کلیت مساله تدقیق و تکمیل و پخته شده و توصیه‌های سیاستی مفیدی از آن بیرون بیاید. در روزهای آینده چند مطلب از دوستانی که زحمت کشیدند و نقدهایی به مباحث طرح شده نوشتند یا بحث را در جهت دیگری پیش بردند منتشر می‌کنیم تا موضوع یک قدم جلوتر برود.. برداشت خودم از دنبال کردن نقدها در محافل گوناگون است که بر خلاف تصور اولیه، اتفاقا اقتصاددانان مختلف در مورد بسیاری از بنیادهای موضوع درک مشترکی دارند و شاید بخشی از اختلافات ناشی از اسم‌گذاری و تعابیر متفاوت است. در روزهای اول انتشار این مطالب، شاید واکنش‌ها شدیدتر و اختلافات در ...
  • گزارش تخلف

در نقد توهم نقدینگی، نرخ بهره در زمان رکود، بخش دهم.. پاسخ منفی است

اگر خلاصه کنم، نگاهی که ما در این‌جا توضیح دادیم در «بلندمدت» و از منظر «رشد اقتصادی» نزدیک به نگاه کلاسیک اقتصادی است که سیاست‌های پولی در آن نقش چندانی ندارد و رشد بلندمدت اقتصاد عمدتا توسط رشد بهره‌وری تعیین می‌شود.. ولی در کوتاه مدت و در زمان بحران، از این نگاه عدول می‌کنیم و به چارچوب کینزین‌های جدید (New Keynesian) نزدیک می‌شویم. حرف حساب کینزین‌های جدید چیست؟ آن‌ها می‌گویند که اقتصاد در هر لحظه یک ظرفیت بالقوه برای تولید دارد که به دلایل اصطکاک‌های موجود از همه آن استفاده نمی‌شود.. مثلا بحران اقتصادی ده سال پیش آمریکا و اروپا را به خاطر بیاوریم. به دلایل مختلف، اقتصاد دچار یک «شوک منفی» شده، نظام بانکی ضربه دیده و برخی بانک‌ها ورشکست شده‌اند، عرضه اعتبارات کم شده، قیمت مسکن افت کرده، احتمال بی‌کاری بالا رفته است و الخ. خب شما اگر یک خانوار متوسط در این اقتصاد باشید چه کار می‌کنید؟ احتمالا یکی از اولین اقدامات، «احتیاط پیشه‌کردن» از طریق کاستن از هزینه‌های غیرضروری و افزایش پس‌انداز برای مدیریت اتفاقات پیش‌بینی‌نشده در آینده است. این تصمیم درستی در سطح خانوار است …ولی پیامد کلان ...
  • گزارش تخلف

در نقد توهم نقدینگی، نرخ بهره طبیعی و نرخ بهره دستوری، بخش نهم

سال‌ها قبل یک گروه فشار اقتصادی (Interest Group) در کشور فعال بود که رییسش تمام هم و غم خود را روی این گذاشته بود که در شرایطی که تورم بالای ۲۰ درصد بود، نرخ بهره را به ۴ درصد برساند و مدعی بود که صنعت کشور با این وام‌ها زنده شده و رقابتی می‌شود! ما هم در مقابل می‌گفتیم نتیجه چنین سیاستی - نرخ بهره حقیقی منفی ۱۶ درصد - فقط و فقط تشویق شکل‌گیری انواع بنگاه‌های ناکارآمد و صوری در اقتصاد، هدر دادن منابع محدود کشور و نهایتا ریختن یک رانت عظیم در جیب کسانی است که دست‌رسی به این وام‌ها دارند. به نظر می‌رسد با گذشت زمان مردم متوجه پیامدهای آن سیاست‌های به ظاهر خیرخواهانه شده‌اند و دیگر آن حرف‌ها خریدار ندارد (حداقل کسی آن را عمومی و با صدای بلند نمی‌گوید) و آن انجمن هم احتمالا نیمه تعطیل شده است.. همان زمان‌ها خاطرم هست که عده‌ای از سیاست‌مداران اقتصادخوانده هم مدعی می‌شدند که «در درس اقتصاد کلان می‌گوییم سرمایه‌گذاری به نرخ بهره حساس است و اگر نرخ بهره به ۴ درصد برسد، سرمایه‌گذاری بالا رفته و اقتصاد رونق می‌گیرد و تورم هم کنترل می‌شود!». گویندگان این گزاره دقت نمی‌کردند که آن نرخ بهره‌ای که ...
  • گزارش تخلف

نقد «توهم نقدینگی» به زبان ساده و فشرده

دوستان زیادی خواستند که خلاصه و امهات بحث نقد توهم نقدینگی را ارائه کنم. در این جا فشرده‌ای از نکات کلیدی هشت مطلب قبلی را می‌‌نویسم و علاقه‌مندان را دعوت می‌کنم که جزییات بیش‌تر را در مطالب هفته گذشته این کانال مطالعه کنند …۱) خلق «اعتبار» از هیچ ممکن است ولی خلق «سرمایه‌گذاری» از هیچ ممکن نیست. در نگاه پول درون‌زا، ایجاد «وام بانکی» فقط مستلزم یک سری تغییرات در یک نرم‌افزار رایانه‌ای است و بانک‌‌ها - با مقداری تقریب - می‌توانند هر قدر که خودشان بخواهند «وام و اعتبار و نقدینگی» خلق کنند. نگاه اقتصادی به ما می‌‌گوید که عامل «خلق شده از هیچ» نمی‌تواند منبع اصلی رشد باشد …۲) چون اقتصاد ایران یک اقتصاد بسته است، «سرمایه‌گذاری واقعی کل» در اقتصاد محدود و مقید به «پس‌انداز کل» است. چیزی که نهایتا قدرت اقتصاد برای اجرای پروژه‌‌ها و مگاپروژه‌ها و تاسیس شرکت‌ها و ساختن ساختمان و غیره را تعیین می‌کند میزان فیزیکی مازاد «سیمان و فولاد و پلاستیک و نیروی متخصص و …» است که مقید به «پس‌انداز حقیقی» اقتصاد است. در اقتصاد ایران پس‌انداز چیزی حدود ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی است که البته بخشی از آن هم ب ...
  • گزارش تخلف

نقدی بر نقد آقای دلیجه

آقای علیرضا قنواتی یکی از خوانندگان گرامی لطف کرده و این نظرات را در نقد نقد آقای دلیجه ارسال کرده‌‌اند که با اندکی تغییر ویرایشی منتشر می‌کنم. خوش‌حالم که بحث اولیه منجر شده تا ما این سلسله از نظرات دقیق را از دوستان جوان‌تر دریافت کنیم و در هر دور نقد نکته یا زاویه جدیدی بیاموزیم. اصولا نقدهای ما برای این است که خطاهای هم‌دیگر را یادآوری کنیم و به خودمان و به جامعه مخاطب‌تان کمک کنیم تا دید منصفانه و دقیق‌تری به موضوع پیدا کنند.. اتفاقا متوجه شدم که همین مطلب اولی که این‌جا طرح شد، احتمالا باعث شده تا دوستان و همکاران دیگری هم کمی از قاطعیت در بیان این پیش‌بینی‌ها کاسته و احتیاط و اما و اگرهای بیش‌تری در بیان نظرشان پیشه کنند که خب در مورد ماجرای چنین حساسی اتفاق مثبت و سازنده‌ای است …نقد آقای قنواتی:. «۱. آقای دلیجه گفته‌اند که درست نیست که احتمالات رو یکسان بگیریم در حالی که به نظر من اتفاقا درست است. به خاطر کمبود اطلاعات واقعی و به علاوه بزرگ بودن ابعاد سیاسی اقتصاد ایران، امکان این‌که یک اقتصاد دان بتواند نظر درستی بدهد که سرمایه گذاری بر روی ارز بهتر است یا طلا یا زمین خیلی پای ...
  • گزارش تخلف

دو معنی از «پیش‌بینی».. در دانش‌گاه دو درس اقتصادسنجی کارشناسی ارشد را تدریس می‌کنم

درس ترم پاییز، اقتصاد سنجی مقطعی (Cross-Sectional) است و همین چیزهایی که همه از رگرسیون خطی و موهومی و پنل و لاجیت و امثال آن را می‌دانیم پوشش می‌دهد. درس ترم بهار، اقتصادسنجی مالی است که مباحث سری‌های زمانی و مدل‌های گارچ و کوانتایل و مقادیر حدی و امثال آن را پوشش می‌دهیم.. درس پاییز معمولا اولین درس رسمی اقتصادسنجی که خیلی از دانش‌جویان می‌گیرند و خوب اول هیجان‌زده‌شان می‌کنم که پس از پایان این درس مبانی لازم برای ساختن مدل‌هایی که به‌شان قدرت «پیش‌بینی» بدهد را یاد می‌گیرند. در عمل هم مثال‌ها و تمرین‌ها و پروژه‌هایی که در طول ترم می‌بینند از این جنس است: اگر درآمد یک متقاضی وام … زیاد شود، شانس نکول روی وام خودرویش «به طور متوسط» چه قدر کم‌تر می‌شود؟ اگر درآمد سرانه کشوری این قدر بالا برود، میزان تولید گاز کربن‌اش «به طور متوسط» چه قدر تغییر می‌کند؟ اگر خانه‌ای یک خیابان از ایستگاه اصلی مترو فاصله بگیرد، قیمتش «به طور متوسط» چه قدر تغییر می‌‌کند؟ در جامعه‌ای که تبعیض جنسیتی وجود دارد، زنان به صرف زن بودن‌شان «به طور متوسط» چه قدر کم‌تر دست‌مزد می‌گیرند؟ … مدل‌هایی که می‌سازند معمولا ...
  • گزارش تخلف

عراقی‌ها در بازار خرمشهر، خوب یا بد؟

در این چند ماه اخبار زیادی شنیده‌ایم مبنی بر این‌‌که با گران شدن ارز، بازارهای شهرهای مرزی ناگهان تبدیل به بهشتی برای خریداران آن طرف مرز (عمدتا عراقی‌ها) شده است و آن‌ها با ارزانی نسبی که برای‌شان در این طرف مرز به وجود آمده است، مشغول جارو کردن بازارهای ما هستند. در نتیجه مثلا دیگر فرشی در بازار پیدا نمی‌شود چون عراقی‌ها و ترک‌ها همه را برده‌اند …عده‌ای از مشاهده این وضعیت خوش‌حال هستند و عده‌ای ابراز نگرانی و شکایت می‌کنند و دولت را دعوت می‌‌کنند که کاری بکند. مثل همیشه ماجرا پیچیده است و عوامل زیادی در آن دخیل هستند و نباید بدون دانستن همه ابعاد/جزییات نظر قطعی داد. ولی این‌ها چند موردی است که به ذهن من می‌رسد:.۱) شکایت و نگرانی: صادرات این کالاها باعث «گرانی» آن‌ها در داخل شده است …پاسخ: این پدیده را بارها دیده‌ایم. زمانی صادرات سیمان آزاد شد و سیمان در داخل گران شد. در نتیجه صنعت سیمان داخل به شدت رونق پیدا کرد ولی با شکایت مصرف‌کنندگان سیمان دولت به صورت شبانه وارد عمل شده و صادرات سیمان را ممنوع کرده و باعث زیان زیادی به تجارت خارجی و تولید داخلی کشور کشور شد. زمانی صادرات بادم ...
  • گزارش تخلف

عراقی‌ها در بازار خرمشهر، خوب یا بد؟ (ادامه مطلب …)

پ) وقتی که تولید کالا در داخل بدون قیمت‌گذاری اثرات خارجی (Externality) منفی آن اتفاق افتاده باشد. مثلا اگر آب مجانی به کشاورز بدهیم و محصول آب‌بر صادر کنیم یا وقتی تولید محصول باعث تخریب منابع طبیعی/محیط‌زیست شود، ارزانی آن باز مصنوعی است. در وضعیت کشور ما، مزیت صادراتی مبتنی بر صدمه زدن به محیط‌زیست، مثل کسی است که فرش خانه را می‌فروشد و می‌خورد و باید حواسش باشد که آن‌را جزو «درآمد» حساب نکند.. تماس با نویسنده. ...
  • گزارش تخلف

کشکول چای داغ، حکایت زرنگار

سعی می‌کنم شخصی ننویسم ولی هر از چندی کمی تنوع دادن در مطالب و گشتی در دنیای خارج از اقتصاد هم بد نیست. زمانی که نوجوان بودم (اواخر دهه شصت)، هم دوره سازندگی بود، هم عصر رایانه‌های شخصی در دنیا -و با مقداری فاصله در ایران - در حال شکوفایی و پوست اندازی بود و هم روندی از بازگشت متخصصان ایرانی به کشور شروع شده بود. در نتیجه موج پر شتابی از شرکت‌های داخلی در حوزه نرم‌افزار و سخت‌افزار در حال ظهور بود. سال‌های عجیبی بود، سخت‌افزار رایانه یک باره در حجم وسیع وارد کشور شده بود ولی برای بسیاری از کاربردها هنوز نرم‌افزار یا مکمل‌های سخت‌افزاری مناسب فارسی وجود نداشت. در نتیجه عرصه فعالیت فراخ و میدان نوآوری و مشارکت در خلق محصولات جدید و ساختن کشور باز بود. ظرف یکی دو سال عرصه رایانه در کشور دگرگون شده بود. هیچ وقت شوق و ذوق بی‌مثالی که از شرکت در اولین «نمایش‌گاه برق و الکترونیک و کامپیوتر» (فکر می‌کنم سال ۱۳۷۰) و صحبت با افراد تک‌تک غرفه‌های این نمایش‌گاه به من دست می‌داد را فراموش نمی‌کنم. این نمایش‌گاه اولین تجربه من از مواجهه با «کارآفرینی خصوصا از نوع فناورانه» آن بود …ولی در بین این شرک ...
  • گزارش تخلف

تالس فیلسوف و انحصار آسیاب روغن زیتون!

در مقدمه یکی از مقالات تخصصی‌مان در مورد اقتصاد صنایع پردازشگر کومودیتی (مثل پالایش‌گاه‌ها یا صنایع معدنی) این داستان مشهور را از کتاب سیاست ارسطو نقل کرده‌ایم که نشان بدهیم مدلی که ارائه می‌‌کنیم در یونان باستان هم شناخته شده بوده:. «تالس حکیم متهم بود که فقط فلسفه می‌ورزد و کار عملی بلد نیست. برای این که ثابت کند این طور نیست، یک بار از دانش ستاره‌شناسی‌اش استفاده کرد و پیش‌بینی کرد که سال بعد فصل خوبی برای درختان زیتون خواهد بود (ظاهرا مدل‌های پیش‌بینی یونانی‌های قدیم خیلی قوی بوده است). پس رفت و همه آسیاب‌های روغن‌زیتون شهر را پیشاپیش و در فصل زمستان که هنوز کسی دنبال این چیزها نبود اجاره کرد. فصل تابستان که شد محصول زیتون فراوان بود (به زبان امروز تابع عرضه به سمت چپ منتقل شده بود) و همه دنبال این بودند که آسیاب روغن‌زیتون اجاره کنند تا محصول نهایی را به بازار عرضه کنند (خام‌فروشی آن موقع هم سود نداشته). ولی خب آسیاب‌ها همه در اجاره تالس بودند و او آن‌ها را به قیمت بالایی به مشتریان اجاره داد (رانت ناشی از محدودیت عرضه) و پول خیلی خوبی به جیب زد.». دیده‌ام که تا این‌جای داستان را ...
  • گزارش تخلف

نقدی بر نوشته «طلا بخریم یا زمین»، حامد دلیجه

آقای دلیجه از خوانندگان این جا لطف کردند و نقد جالب و آموزنده‌ای بر نوشته قبلی ارسال کردند که ایجا به اشتراک می‌گذارم. از من خواستند تا متن‌ اولیه‌شان را ویرایش زبانی کرده و به فرمت چای داغ در بیاورم. ***********.۱) نقداول: شما با گفتن «نمی‌دانم» عملا احتمال یک‌سانی را به همه حالات تحمیل می‌کنید. مثلا، در پرتاب تاس اعداد ۱ تا ۶ ظاهر می‌شوند. به احتمال ۱/۶ عدد ۱ می‌آید و الخ. امید ریاضی تاس عدد ۳٫۵ است. اگر بخواهم این‌جا با قاطعیت صحبت کنم محکم می‌گویم عدد ۳٫۵ ظاهر می‌شود. چون این جواب کمترین خطا را با جواب واقعی خواهد داشت، عددی که جمع خطاهاش از تمام حالت‌های ممکن کمترین مقدار است. کسی نباید من را محکوم کند که چرا در این پدیده‌ی عدم قطعیتی اینقدر قطعی نظر می‌دهید. ...
  • گزارش تخلف

نقدی بر نوشته «طلا بخریم یا زمین»، حامد دلیجه (ادامه …)..۴) نقد چهارم: در مورد احتمال‌های کوچک عدد تقریبی بدهید

در مورد بحث خطاهای بزرگ پیش بینی‌ها و موضوع «پیچیدگی» حتما از نسیم طالب و قوی سیاه‌اش الهام می‌گیرید. اگر دقت کنید نسیم طالب می‌گوید مرغ‌های یک مرغداری ممکن است ۲۰۰روز غذای مجانی بخورند و روز ۲۰۱ سرشان بریده شود و نباید فکر کنند چون ۲۰۰روز قبل این‌جوری بود بنابراین ۲۰۱ ام اینجوری است و منتظر شوک‌ها باشند (توضیح چای داغ: اصل این مثال از هیوم و مربوط به نقد درک علیت از مسیر استقراء است). من می‌گویم این شوک ارزش آن‌را دارد که ۲۰۰روز بخوابی و بخوری و روز ۲۰۱ ام کشته بشی. چون عملا مرغ داستان ما لذت زیادی مفتی بدست اورده و غذا جلوش گذاشته‌اند. بحث این هست که مرغ هزینه‌ای نداده که بخواد روز ۲۰۱ ام درد بکشه. شما می‌گویید ممکن است به مارپیچ رشد قیمت بخورد و شوک وارد شود. این ممکن است یک احتمالی بین ۰ و ۱ دارد. باید قید بشه چقدر است. ممکن است برف ببارد با ممکن است باران ببرد و ممکن است شهابسنگ ببارد هرسه کلمه‌ی ممکن است اما اگر بخواهیم معادل سه ممکن را با عدد احتمال برآورد کنیم متفاوت می‌شوند. ...
  • گزارش تخلف

خانه بخریم یا طلا؟.. و تشویق می‌کنند که در این مورد بنویسم و الخ

سال‌ها است که با سوال‌هایی از این جنس مواجه هستم و پاسخم همیشه یک عبارت ساده بوده: «نمی‌دانم». توضیح هم می‌‌دهم که پاسخ دادن به چنین سوالی مسوولیت خیلی زیادی در مقابل زندگی فرد دارد و وقتی کسی مثل من برای این کار صاحب صلاحیت نیست نباید به قیمت محبوبیت در مقابل شنونده پاسخی بدهد که ممکن است در صورت اشتباه بودن، هزینه زیادی برای پاسخ‌گیرنده داشته باشد. و وقتی پرسنده اصرار کند توصیه می‌کنم که «اگر کسی خیلی با قاطعیت جواب این سوال‌ها را گفت و مثلا گفت قیمت ملک سال بعد ۲۰ درصد زیاد خواهد شد، کمی با تردید به کل قضیه نگاه کنید.». استدلالم برای خودم این است که یک عده زیادی کل تخصص و کار و حرفه‌شان این است که به صورت تمام‌وقت داده‌های فراوانی که بنده و امثال ما به آن دست‌رسی نداریم را تحلیل کنند و مدل‌های «کلان-سنجی Macro-econometrics» خاص یک کشور درست کنند و مرتب عمل‌کرد آن را ارزیابی و اصلاح کنند و الخ تا بتوانند اندک پیش‌بینی‌هایی به صاحب‌کارشان (مثلا بانک مرکزی یا بانک یا امثال آن) بدهند. با وجود این، خیلی از پیش‌بینی‌ها خطاهای بزرگی دارد چون ما با سیستم بسیار پیچیده‌ای مواجه هستیم.. این پی ...
  • گزارش تخلف

نئولیبرال چپ!

در دو گروه مختلف به صورت هم‌زمان مشغول بحث جدی با همکاران اقتصاددانان برای تحلیل دو موضوع مختلف هستیم که در مورد هر دو در این جا مفصل خواهم نوشت …در گروه اول نگاه هم‌کاران دیگری را که مخالف تجارت باز در وضعیت فعلی و رونق صادرات کالاهای پایه پس از جهش نرخ ارز هستند را نقد می‌کنم و آن‌ها را به توجه به اصول اولیه «مزایای ناشی از تجارت» در علم اقتصاد دعوت می‌کنم و معتقدم افزایش اسمی برخی کالاها اهمیت ندارد و باید به اثرات حقیقی و کارایی تخصیص منابع در اثر فرآیند تجارت آزاد نگاه کرد. در این گروه احتمالا در ذهن برخی افراد به عنوان یک «نئولیبرال ضد عدالت» تصویر می‌شوم.. در گروه دوم به همکاران هشدار می‌دهم که در استفاده از تحلیل Lemons Market برای تحلیل تصمیم افراد برای مهاجرت/بازگشت احتیاط کنیم و در مورد تبعات این تحلیل حساس باشیم. استدلالم این است که کاربرد آن نظریه در این مورد خاص نمونه‌ای از «امپریالیسم تنگ‌نظر علم اقتصاد» است که سعی می‌کند بدون توجه به Agency افراد و تبعات ذهنی/شناختی که در درک واقعیت ایجاد می‌کند، نظریه‌های خود را به حوزه‌هایی خارج از بازارهای عادی گسترش بدهد. در این گرو ...
  • گزارش تخلف

در باب توهم «نقدینگی به مثابه منبع تولید»، اعتبارات فراوان و قیمت دارایی‌ها (بخش هشتم)

در باب توهم «نقدینگی به مثابه منبع تولید»، اعتبارات فراوان و قیمت دارایی‌ها (بخش هشتم)
می خواستم چند بخش بعدی مطلب را به بحث سیاست پولی، عرضه اعتبارات و قیمت دارایی‌ها (و حباب) اختصاص بدهم که کار برایم راحت‌تر شد. امیر صوفی (شیکاگو) و عاتف میان (پرینستون) پستی را در سایت Voxeu منتشر کردند که در دقیقا در همین راستا است. در نتیجه خلاصه‌ای از نوشته آنان را این جا می‌گذارم و خواننده علاقه‌مند به مطالعه اصل پست یا اصل مقاله را دعوت می‌کنم که این جا را ببینید … چارچوب نظری این است که افراد زیادی نشان داده‌اند که افزایش اعتبارات آسان شانس تشکیل حباب دارایی‌ها را بیش‌تر می‌کند. ایده کلی این است که تعدادی افراد «خوش‌بین» (که باورشان از متوسط جامعه مثبت‌تر است) در جامعه هستند که به خاطر محدودیت نقدی قادر به مشارکت در بازار دارایی‌ها نیستند. این‌ها کسانی هستند که حاضرند باید دارایی‌های فعلی (طلا و ارز و مسکن و سهام و الخ) قیمت بالاتری بپردازند ولی نمی‌توانند. حال وقتی حجم اعتبارات و وام‌ها زیاد می‌شود و دست‌رسی به اعتبار آسان می‌شود، سهم این گروه در بازار دارایی‌ها بیش‌تر شده و چون باور آنان به بازار منتقل می‌شود، قیمت‌ها متناسب با این باور جدید بروز شده و بالا می‌رود. با کمی ساده‌ ...
  • گزارش تخلف

در باب توهم «نقدینگی به مثابه منبع تولید»، پول درون‌زا (بخش هفتم)

در سری مطالب قبلی - هم در مطلب مشترک با خانم داودی در مورد بانک مرکزی و هم در سلسله یادداشت‌های توهم هدایت نقدینگی - گاهی اشاره‌ای به «پول درون‌زا» و «خلق پول توسط بانک‌های تجاری» کردیم. خیلی از دوستان پرسیدند منظور از این مفاهیم چیست …بحث «پول درون‌زا» و «پول برون‌زا» عملا اردوگاه اقتصاددانان را به دو دسته مختلف در مورد رابطه بین بانک مرکزی و بانک‌های تجاری و منشاء خلق نقدینگی و اثر حقیقی نقدینگی تقسیم می‌کند و یکی از داغ‌ترین مباحث در حوزه اقتصاد پولی است. بدون این که وارد بسیاری از جزییات تاریخی و فنی بشویم، اندکی در مورد پول درون‌زا صحبت می‌کنیم …ولی برای تعریف پول درون‌زا باید از ضد آن یعنی برون‌زا شروع کنیم. پول برون‌زا (یا رابطه عمودی)، همان مفهومی است که اکثر ما از بسط نقدینگی توسط بانک مرکزی در ذهن داریم: در یک تصویر ساده‌سازی شده، بانک مرکزی به هر دلیلی (استقراض دولت، تغییرات ذخیره ارزی، سیاست‌‌های پولی و الخ) تصمیم به تغییر پایه پولی می‌گیرد و با خلق پول «پرقدرت» و گذاشتن آن در اختیار بانک‌های تجاری، به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در جریان فرآیند ضریب فزاینده، «هر ریال» پول پرقدرت ...
  • گزارش تخلف

در باب توهم «نقدینگی به مثابه منبع تولید»، بسط اعتبارات و قیود فیزیکی (بخش ششم)

دوستی در نقد فرض اولیه مطلب می‌فرمودند که «این که نوشتی ممکن است برخی نقدینگی را با عامل حقیقی تولید اشتباه بگیرند، گزاره و فرض اشتباهی است چون بعد از مسکن مهر و پروژه‌های مشابه همه آحاد جامعه به خوبی متوجه ‌شده‌اند که به صرف چاپ پول (به زبان روزمره) یا همان بسط اعتبارات نمی‌توان رفاه حقیقی خلق کرد.». این خبر خوبی است و یک حرکت به رو جلو در لمس کردن اثرات حقیقی ماجرا است. بگذارید مثال مشابهی از کشورهای پیش‌رفته بزنیم که ببینم این تجربه منحصر به ما نبوده است.. در برخی کشورهای توسعه یافته، دولت‌ها علاقه خاصی به «خانه‌دار» کردن مردم دارند. حال این که آیا از منظر کلان «صاحب خانه» بودن افراد اساسا بهینه است یا نه موضوع دیگری است و در یادداشت دیگری می‌توان به جنبه‌های مثبت و منفی آن از منظر تحرک‌پذیری بازار کار و سرمایه اجتماعی و اقتصاد شهری و غیره پرداخت (گزینه مقابل این است که کسی خانه دار نباشد و پس انداز همه افراد از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری مسکن روی انواع دارایی‌های بخش مسکن پخش شود تا افراد به خاطر تملک یک خانه منفرد در معرض ریسک‌های غیرسیستمی بخش مسکن اضافه قرار نگیرند. در واقع در ...
  • گزارش تخلف

در باب توهم «نقدینگی به مثابه منبع تولید»، نوآوری مالی (بخش پنجم)

مقدمه: یکی از مغلطه‌هایی که در نقد مطالب قبلی شنیده می‌شود این است که «یعنی شما اهمیت نقدینگی و تامین مالی در اقتصاد را نفی می‌کنید؟». چون چنین چیزی را پیش‌بینی می‌کردیم، چند بار در چهار مطلب قبلی سعی کردیم ردپای مشخصی از این موضوع بگذاریم که نقد «توهم نقدینگی به مثابه منبع تولید» ربط منطقی به «نقش اعتبار و واسطه‌های مالی» در اقتصاد مدرن ندارد، می‌توان بر اهمیت دومی بسیار تاکید کرد ولی اولی را نقد کرد. بخش سوم این مطلب با عنوان «نقدینگی به عنوان روغن موتور» در واقع تشریح جزیی‌تر این موضوع بود که اقتصاد مدرن بدون داشتن نقدینگی کافی و نظام اعتباری و تامین مالی کارا اساسا امکان فعالیت ندارد، تا جایی که برخی متعقدند مهم‌ترین مشخصه اقتصاد مدرن اتکای آن به اعتبار (Credit) به عنوان یکی از «تسهیل‌گران» مهم تولید است و ما هم خیلی به این دیدگاه و خصوصا اهمیت «توسعه مالی» در رشد اقتصادی مالی معتقدیم …این تناقض ظاهری را چه طور حل کنیم؟ از یک طرف می‌گوییم باد کردن حباب «نقدینگی» هیچ کمکی به تولید نمی‌کند و از طرف دیگر در مورد اهمیت نوآوری مالی و تامین مالی بنگاه‌ها و تنگناهای مالی و امثال آن صحبت م ...
  • گزارش تخلف

در باب توهم «نقدینگی به مثابه منبع تولید»، شمش‌های طلای بی‌ارزش (بخش چهارم).. چرا نان ندارند؟

چون «دانه گندم» کافی در کشور نیست و زمین‌های کشور بهره‌ور نیستند یا چون مهارت کاشت گندم ندارند. خلاصه فقیر هستند. حال به طور ناگهانی حجم عظیمی شمس طلا در جایی از این کشور کشف می‌شود و ما به هر خانواده یکی یک شمس طلا می‌دهیم.. خب خودتان را جای این خانواده‌ها بگذارید. هر کس که شمس طلا را می‌گیرد ناگهان احساس می‌کند که همه مشکلات مادی‌اش ناگهان برطرف شده است چون حساب می‌کند که با فروختن شمس طلا در بازار می‌تواند برای تمام عمرش نان بخرد. این همان نگاه خرد است: هر کسی به صورت انفرادی فکر می‌کند «پول‌دار» شده است و «سرمایه‌ای» گیرش آمده است که می‌تواند با آن ابزار جدید تولید بخرد و الخ. فکر می‌کنم خوانندگان خود بتوانند بقیه استدلال را حدس بزنند:. در واقعیت ولی «رفاه» شهروندان این کشور هیچ تغییری نخواهد کرد!! عجیب است نه؟ ...
  • گزارش تخلف